(روزنامه ايران ـ 1396/03/16 ـ شماره 6512 ـ صفحه 13)
** در حقوق بین الملل چند قاعده داریم که پارادوکس دارند. از طرفی در کنوانسیونهای حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت یک ملت به عنوان اصلی بدیهی به رسمیت شناخته شدهاست و از سوی دیگر در منشور سازمان ملل متحد اصول و قواعدی وجود دارد که بر حفظ وضع موجود دولتها و مرزهای سیاسی آنها تأکید میکند. علاوه بر این باید بر رویه تشکیل و تأسیس دولتهای جدید نیز تأمل کرد: طی 100 سال اخیر یعنی از فردای جنگ جهانی اول به چند شیوه شاهد ایجاد دولتهای جدید بودیم. اول دولتهای تحت قیمومت بود که از تجزیه امپراطوری عثمانی کشورهایی تحت قیمومت انگلیس و فرانسه و... قرار گرفتند و بعد از مدتی اعلام استقلال کردند. شیوه دیگر استقلال به آفریقا باز میگردد که اوج آن بین سال های 1960 تا اواسط 1980 بود. این شیوه بر استعمارزدایی و استقلال از کشورهای اروپایی مثل فرانسه و بریتانیا و پرتغال متمرکز شده بود. در 1990 با سقوط اتحاد جماهیر شوروی، شاهد شیوه جدیدی بودیم. در کنار این سه شیوه، نوع دیگری نیز استقلال هم وجود دارد که در آن طرفین به توافق برای جدایی و تأسیس کشور جدید دست پیدا میکنند، نمونه بیخشونت آن میان چک و اسلواکی و نمونه نسبتاً خشن آن میان سودان و سودان جنوبی اتفاق افتاد. به نظر میرسد استقلالی که کردهای اقلیم کردستان عراق در پی آن هستند، شبیه و نزدیک به روش چهارم باشد.
* استدلال حقوقی کردهای عراق برای جدایی از دولت مرکزی چیست؟
** نخستین استدلال حقوقی آنها این است که در تأسیس دولت عراق اراده ساکنان عراقی از جمله کردها مورد پرسش قرار نگرفته و تاسیس عراق ناشی از منافع بریتانیا و فرانسه بوده است. آنها همچنین مدعی هستند، رژیمهای مختلف عراقی و بخصوص بعث از 1968 به بعد با انجام اقداماتی مانند ترحیل، تعریب (عربیسازی مناطق کردی مانند کرکوک)، زمین سوخته و... دست به ایجاد تغییرات دموگرافی در جغرافیای کردستان علیه کردها زدهاند. سومین دلیل آنها اشاره به تلاش حزب بعث برای انجام نسل کشی علیه کردها در دهه 1980 از طریق عملیات انفال و بمباران حلبچه است که در نخستین رویداد 182 هزار و در بمباران شیمیایی حلبچه نیز 5 هزار کرد جان خود را از دست دادند.
* این مربوط به نظام صدام میشود. چرا کردها با اینکه در دولت جدید عراق وضعیت مطلوبی دارند، هنوز هم اصرار به استقلال دارند؟
** آنها معتقدند به اجبار در کشور عراق قرار گرفتهاند و با توجه به اصل تعیین سرنوشت، این حق مسلم آنهاست که آینده خود را تعیین کنند،البته از برخورد دولت مرکزی عراق با پروندههای مربوط به اقلیم کردستان هم نباید غافل ماند. مقامات کرد از جمله مسعود بارزانی (رهبر اقلیم کردستان) مدعیاند رفتار دولتهای مرکزی عراق اعم از ابراهیم الجعفری، نوری مالکی یا حیدرالعبادی در خصوص تعیین مناطق مورد مناقشه، پیروی از الگوی بعثی است، یعنی دولت مرکزی نه تنها نمیخواهد اجحاف و ستم رفته بر کردها را جبران کند که حتی بر تداوم تقسیمات پیشین تأکید دارد. از همین رو دولت مرکزی را متهم میکنند از مناطق کردی، آنچنان که از بغداد یا مناطقی با اکثریت قومی مذهبی شیعی-عرب در برابر داعش دفاع میکند، دفاع نکرده و حتی مناطق مذکور را بدون شلیک گلولهای و بیمقاومت در برابر داعش تنها گذاشتهاست. اگر نیروهای پیشمرگ نبودند فجایع روی داده توسط داعش دو چندان میشد. کردها از همین رو نسبت به دولت مرکزی عراق بدگمان هستند.
* تشکیل محتمل دولت مستقل کردستان با چه موانع احتمالی روبهرو خواهد شد؟
** کردهای عراق برای دستیابی به استقلال، بهترین وضعیت را در یک قرن اخیر دارند. جامعه جهانی تا حدی با آنها همنوا شده و تحت شرایط منطقهای نیز تبدیل به یک بازیگر مؤثر شدهاند. آنها در داخل خود عراق هم در مقایسه با دولت مرکزی قدرت و انسجام خوبی دارند. از نظر افکار عمومی جهانی و از منظر انسجام روانشناختی داخلی نیز موقعیت مناسبی یافتهاند،اما نکته مهم این است که با وجود همه این امتیازات، در راه استقلال کردهای عراق، موانعی بسیار جدی وجود دارد از جمله در عرصه بینالمللی هیچ یک از قدرتهای بزرگ تأثیرگذار و همچنین هیچ قدرت درجه دومی تا به این لحظه از استقلال آنها حمایت نکردهاست. در سطح منطقهای نیز کردها دو همسایه بسیار قدرتمند دارند که در عین حال دو ضلع از چهار ضلع قدرت خاورمیانه هستند، یعنی ایران و ترکیه. در طول چند دهه اخیر ترکیه دشمنی آشکار خود را با هر پروژهای که در آن کردها به قدرت بیشتری دست یابند نشان دادهاست. ترکیه در عین حال به رغم ادعاهایش درباره ارتباط استراتژیک با کردها، خلاف چنین چیزی عمل کردهاست برای مثال در سال 2014 که داعش قصد تصرف اربیل را داشت این کشور هیچ کمکی به متحد منطقهای خود نکرد و در این میان تنها ایران بود که بلافاصله از خطر سقوط اربیل به دست داعش نگران شد و به کردها کمک حیاتی کرد. سوا از این طرز موضعگیری ترکیه، ایران نیز خواهان حفظ تمامیت ارضی عراق و به عبارتی دیگر مخالف تجزیه این کشور است، اما در عین حال مقامات جمهوری اسلامی ایران اعم از وزیر خارجه، سفیر و برخی مقامات، انضمامی را به این اصل سیاست خارجی در قبال عراق افزودهاند، مبنی بر اینکه حامی هرگونه توافق کردها و دولت عراق با هر پیامدی است.
در بحث داخلی نیز این نکته را نباید نادیده گرفت که کردها و دولت مرکزی عراق درباره موضوع هایی مانند فروش نفت، ماده یکصد وچهل قانون اساسی، مسأله پیشمرگها و موضوع بودجه تاکنون به توافقی دست نیافتهاند. بنابراین طبیعی است دستیابی به توافق استقلال بسیار پیچیده و سخت باشد. همچنین نباید از مسأله مشخص نشدن تکلیف مناطقی مانند کرکوک در چارچوب مسأله ماده 140 میان کردها و دیگر اعراب اعم از شیعی یا سنی آنها به سادگی عبور کرد. در بعد موانع داخلی، کردها با چالشهای داخلی مربوط به اقلیم کردستان نیز روبهرو هستند، چرا که شاهدیم زیرساختهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی لازم و کافی که بتواند اقلیم کردستان را برای یک دوره سخت محتمل پرفشار پس از اعلام استقلال سرپا نگه دارد، وجود ندارد. همچنین جنبش تغییر به عنوان دومین حزب این اقلیم، برای نهایی کردن بحث در خصوص برگزاری استقلال، به دعوت احزاب دموکرات و اتحادیه میهنی کردستان در پارلمان اقلیم پاسخ ندادهاست و همچنان اختلاف میان کردها و جریانهای سیاسی بسیار بالا است و اینکه چه کسی و چه گروهی پرچمدار مسأله استقلال باشد تبدیل به موضوعی مناقشه انگیز در اقلیم کردستان شده است.
* در صحبتهایتان به مشکل ترکیه با استقلال کردهای عراق اشاره کردید. لطفاً وضعیت نگاه ترکیه به این مسأله را تشریح کنید.
** ترکیه در سیاست داخلی و خارجی خود در قبال مسأله و تحولات کردها دچار دوگانگی جدی است. از یک طرف اردوغان که در فاصله سالهای 2002 تا 2013 در سه انتخابات مختلف از حمایت کردها برخوردار بود، با مشاهده افزایش خودآگاهی و اجماع کردها به دلیل اقدامات توسعهای و بهبود فضای سیاسی ترکیه در کنار آنها قرار گرفت و حتی سخن از آزادی رهبر در تبعید کردها، اوجالان را پیش کشید، اما بعد از کودتا و اقدامات پسا کودتای اردوغان، کردها با حزب مستقل در انتخابات شرکت کردند که این امر به ضرر وضعیت حزب حاکم شد. این انتخابات نشان داد اگر ترکیه در گذشته از بعد نظامی با پ.ک.ک درگیری داشت در دوره جدید با یک بعد سیاسی مدنی جدی هم رویارو است. افرادی مانند دمیرتاش و احمد ترک پرچمدار چنین جریانی هستند. از طرفی دیگر در سیاست خارجی شاهدیم ترکیه اصطلاح «کرد خوب» (کردهای اقلیم کردستان) و «کرد بد و تروریست» (کردهای سوریه و پ.ک.ک) را رواج دادهاند. این در حالی است که کشورهای همپیمان ترکیه نظیر امریکا کردهای سوریه را متحدانی مطمئن برای مبارزه با تروریسم و داعش میدانند و در همین راستا به رغم مخالفتهای ترکیه با آنها همکاری میکنند. در همین حال شاهد سیاست خارجی پارادوکسیکال و استراتژی نامشخص ترکیه در قبال مسأله استقلال کردهای عراق هستیم. در برهههایی از زمان شاهدیم برخی مقامات ارشد ترکیه مثل معاون نخستوزیر از موضوع استقلال کردستان به عنوان موضوعی داخلی یاد میکنند و در برههای دیگر سخنان اردوغان را میشنویم که میگوید، در برابر به اهتزاز درآمدن پرچم اقلیم کردستان در کرکوک با شدیدترین الفاظ واکنش نشان خواهد داد. پیش بینی ناپذیری اردوغان از یک سو و ریسکپذیری وی در سیاست خارجی و به عبارتی دیگر انجام برخی قمارها در سیاست خارجی باعث به هم خوردن نظم موجود خواهد شد.
* تحقق رؤیای استقلال کردهای اقلیم کردستان چه تبعاتی در منطقه خاورمیانه با خود به همراه خواهد داشت؟
** منطقه خاورمیانه به طور طبیعی سرشار از بحرانها و وضعیتهای پیش بینی نشدهاست. لذا هر مسألهای که ثبات شکننده فعلی را خدشهدار کند، بیگمان در امنیت و ثبات کلی خاورمیانه تأثیر بسیاری خواهد گذاشت. مسأله تلاش کردهای عراق برای استقلال نیز در همین چارچوب قرار خواهد گرفت. با توجه به تجربه دولتهای ناکارآمد و بعضاً ورشکسته در عراق، سوریه، یمن و حتی کشورهای نظیر افغانستان و پاکستان به نظر میرسد ممکن است با استقلال محتمل اقلیم کردستان عراق به صورت دومینووار برخی دیگر از کشورهای منطقه متأثر و حتی هم سرنوشت با عراق شوند بر این اساس پیامدهای بین المللی و منطقهای این موضوع به معنای به هم خوردن بیش از پیش روابط و نظم و ایجاد یک وضعیت پیش بینی نشده جدید خواهد بود.
* برخی معتقدند، مسأله استقلال کردهای عراق در راستای اهداف امریکا مرزکشیهای جدید در خاورمیانه است. آیا با چنین چیزی موافق هستید؟
** تا به حال به صورت رسمی از سوی هیچ یک از دولتمردان امریکایی اعم از جورج بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ درباره بالکانیزه شدن خاورمیانه و تعیین مرزها در این منطقه بحثی نشده است. در دوره اوباما امریکا از کردهای عراق تحت نظر دولت مرکزی عراق حمایت کرد. امریکا در کنار بقیه دولتها به صورت رسمی همچنان خواهان حفظ عراق متحد است، زیرا فکر میکند تشکیل یک دولت جدید باعث پیش بینی ناپذیری و بیثباتی فزاینده تر خاورمیانه خواهد شد، اما در این بین برخی از دولتهای منطقهای مانند اسرائیل یا حتی عربستان سعودی که رقابت و تعارض شدیدی با کشورهایی مانند ایران دارند، از هر پدیدهای که باعث افزایش بیثباتی و تهدیدزایی علیه رقبای منطقهای آنان شود حمایت میکنند از جمله این مسائل میتواند استقلال اقلیم کردستان باشد.
* با همه این اوصاف پروسه محتمل تبدیل شدن کردستان به یک کشور چقدر طول میکشد؟
** کردها اعلام کردند برگزاری رفراندم به معنای خود استقلال نیست و میخواهند رأی مردم را در این خصوص بدانند،هر چند نتیجه رفراندوم از هم اکنون مشخص است. در صورت استقلال، رهبران اقلیم کردستان، دو استراتژی پیش رو خواهند داشت. استراتژی آرمانگرایانه که در یک پروسه زمانی کوتاه مدت اعلام استقلال خواهند کرد یا در یک استراتژی واقع بینانه با طرحریزی یک برنامه میان مدت 3 تا 10 ساله مسیر خود را به سمت استقلال هموار میکنند. به جرأت میتوان گفت در پیش گرفتن استراتژی دوم معقولترین راه حل برای دستیابی به هدف غایی استقلال توسط کردهاست که بتواند منجر به عملی شدن رؤیای استقلال و جلوگیری از بازتکرار سرابی دیگر برای آنان شود.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/186068
ش.د9600773