(روزنامه جوان – 1396/03/25 – شماره 5114 – صفحه 2)
از جمله مفاهيمي كه در حوزه علوم راهبردي و مطالعات سياسي طرح و بحث ميگردد كليدواژه «منافع ملي» است. منافع ملي (National interest) اولويتها و اهداف يك دولت-ملت را در فضاي بينالمللي و در مقابل قدرتهاي ديگر و تحولات جهاني ترسيم ميكند. اكنون تمامي كشورها بر اساس منافع ملي خود برنامهريزي و چارچوبهاي اقدام خود را تعريف ميكنند. اشتراك منافع ميان دولت-ملتها است كه همكاريهاي بينالمللي را شكل ميدهد و اگر دولتي همچون رژيم ايالات متحده امريكا به 15هزار كيلومتر دورتر از مرزهاي جغرافيايي خود لشكركشي ميكند به بهانه تأمين «منافع ملي» خود است. همانگونه كه پيداست همه بازيگران جهاني بر منافع ملي خود تكيه ميكنند و در اين ميان ايران اسلامي نيز چنين عمل كرده و خواهد كرد. تقريباً همه جريانهاي فكري و سياسي داخل كشور ما تكيه بر اين مفهوم را پذيرفته اند، اما آنچه نقطه افتراق است، تعريف منافع ملي بوده و هست.
اگر روزي برخي جريانات غربزده شبه مستعمره شدن كشور را تجويز كردهاند، بهانهشان تأمين آنچه منافع ملي ميخواندند، بوده و اگر اين روزها كساني پيدا ميشوند كه به دنبال خواندن فاتحه استقلال كشور هستند نيز باز از همين لفظ استفاده ميكنند.
منافع ملي اشتراك لفطي همه جريانات و طيفهاي فكري است و آنچه خط فاصل ميان اقدامات و نتايج و پيامدهاي هريك از نگاهها را تعيين ميكند، تعريف و مبناي نظري آن است. برخي متفكران معاصر چارچوبي كلي براي تعريف منافع ملي پيشنهاد دادهاند كه اين منافع در سه سطح «منافع حياتي»، «منافع مهم» و «منافع حياتي» تعريف و تبيين ميشود. اگر كليات اين صورتبندي را بپذيريم ميتوان گفت سطوح منافع ملي از نظر رتبه اهميت و حساسيت از سطح حياتي آغاز و به سطح حاشيهاي منتهي ميگردد. پس روشن است كه منافع حياتي قابل مذاكره و اغماض نيست و اين در حالي است كه سطوح پايين تر چنين نيست. منافع حياتي كه همانگونه پيداست به امنيت وجودي باز ميگردد و اغماض از آن به معناي گذشتن از حيات است.
وقتي از ايران اسلامي سخن به ميان ميآيد مقصود تنها جغرافيا و خاك نيست، چراكه اين مشخصهها براي دولتهايي كه تنها كمتر از يك دهه نيز سابقه حيات دارند قابل تعريف است. علاوه بر اين شاخصهها، شاخصههاي ديگري از جنس هويتي و تمدني تمايزدهنده يك ملت با سابقه چندهزارساله و كشوري شناخته شده در طول قرون و اعصار است. بنابراين امنيت وجودي ما تنها حفظ و صيانت از مرزهاي جغرافيايي و زميني اين مرزوبوم نيست، حراست از كيان هويتي و تمدني ايران اسلامي نيز بخشي از تأمين امنيت وجودي است. علاوه بر اينها اسلام و انقلاب اسلامي نيز بافت هويتي ايران را پرمعناتر كرده است. بنابراين منافع ملي حياتي ما علاوه بر شاخصههايي همچون حفظ تماميت ارضي، در قالب حراست از هويت ملي، ديني و انقلابي ما معنا مييابد و هرگونه تصميم و اقدام كه در تضاد با اين مهم باشد، به منزله خدشه به منافع ملي است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اخير كارگزاران نظام در تبيين اين نگاه راهبردي به مؤلفههاي مهم تصميمگيري كلان در كشور فرمودند: «مسئله اينجا است كه منافع ملي را چهجوري تعريف كنيم، چهجوري شناسايي كنيم؛ چه چيزي را واقعاً منافع ملي بدانيم و چه چيزي را نه. آن نكته اساسي كه مورد نظر بنده است و ميخواهم عرض بكنم، اين است كه منافع ملي آنوقتي منافع ملي هستند كه با هويت ملي ملت ايران، با هويت انقلابي ملت ايران در تعارض نباشند.
آنوقتي منافع واقعاً منافع ملي هستند كه با هويت ملت در تعارض نباشند، وَالا آنجايي كه ما چيزي را بهعنوان منافع ملي در نظر ميگيريم لكن هويت ملي را پايمال ميكنيم، قطعاً اشتباه كردهايم، اين منافع ملي نيست؛ اين چيزي است كه از دوران مشروطه تا قبل از انقلاب، متأسفانه سرنوشت هميشگي كشور ما بوده؛ هويت ملي را زير پا لگدمال كردند. البته از قبل از دوران پهلوي، از اواخر دوران قاجار، اين حالت پيش آمده. هويت ملي هميشه پامال چيزهايي شده است كه بهعنوان منافع ملت ايران به نظر مديران و تصميمگيران و تصميمسازان ميرسيده و اجرا ميكردند؛ اين يعني معكوس كردن نسبت.
منافع ملي بايستي با هويت ملي تطبيق داده بشود، نه اينكه هويت ملي تابع منافع ملي قرار بگيرد، كه قهراً منافع تخيلي است. اينكه يك نفري بيايد بگويد كه «ما از فرق سَر تا ناخن پا بايد فرنگي بشويم تا اينكه بتوانيم پيشرفت كنيم، ترقي كنيم»، اين همان پامال كردن هويت ملي است. يعني به يك ملتي با سابقه تاريخي، با فرهنگ غني و قوي، با اينهمه اعتقادات، با اينهمه سرمايههاي گوناگون معنوي ميگويند «شما بياييد همه چيزتان را رها كنيد، بريزيد دور، از فرق سَر تا ناخن پا بشويد غربي، تا آنوقت بتوانيد پيشرفت كنيد». يعني يك منافعي را تصوير ميكنند و ترسيم ميكنند براي ملت كه لازمهاش جدا شدن از هويت ملي است؛ اين همان بيهويت كردن ملت و بيموجوديت كردن ملت است؛ كه در دوران پهلوي، به حد اعلي رسيد؛ البته عرض كردم، از اواخر دوران قاجار شروع شده بود. انقلاب آمد، اين نگاه را عوض كرد، تغيير داد.»
همانگونه كه معظم له ميفرمايند از جمله بركات انقلاب اسلامي بازگشتن ملت ايران به خويشتن و درك اهميت هويت ملي ايراني بود. اكنون ملت ايران در تراز گذشته پرافتخار خود تصميم ميگيرد و عمل ميكند و صدها گام جلوتر از دولت-ملتهاي فاقد پيشينه است كه در آنها بر اساس منافع شخصي و اليگارشيهاي حاكم بر اين دولتها تصميم گرفته ميشود. شايد به لحاظ نسبت قدرت در قياس با ابرقدرتهاي جهاني ما فاصله معناداري داريم، اما مفتخريم كه در بازيگري مستقل و هوشمندانه در عداد و رديف قدرتهاي بينالمللي قرار گرفتهايم.
اگر منافع ملي بر اساس اصول و ارزشهاي حاكم بر هويت كشور تعريف گرديد، ميتوان درك درستي از ارزيابي هزينه-فايده بسياري از اقدامات پيدا كرد و چرايي بسياري از تصميمات راهبردي را دقيق و منطقي براي جامعه شرح داد. شايد يكي از مهمترين رسالتهاي جبهه فكري مومن انقلابي در شرايط كنوني همين باشد.
http://www.javanonline.ir/fa/news/857068
ش.د9600860