(روزنامه جوان – 1396/03/27 – شماره 5115 – صفحه 2)
خوانندگان محترم در بدو امر شايد واژه «غربگدايي» را واژهاي ناآشنا و مطايبهاي سياسي بدانند، در حالي كه اين واژه به ظاهر نامأنوس، نماد تفكري است كه در قاموس سياسي انقلاب اسلامي ايران، به سرعت در حال تبديل شدن به مكتبي جديد است.
نگارنده بر آن است كه در اين نوشتار، به اجمال و در حوصله خوانندگان روزنامه، ابعاد مختلف اين مكتب التقاطي جديد را مورد كنكاش و بررسي قرار دهد. اگر چه مكتب «غربگدايي» شباهت اسمي با غربزدگي و غربگرايي دارد و اگر چه بين پيروان اين دو مسلك وجوه مشترك وجود دارد ليكن نگاهي موشكافانه و دقيق نشان ميدهد كه وجوه افتراق آن، بيش از وجوه اشتراك آن بوده و اصولاً دو مقوله كاملا متفاوت هستند.
غربگرايي در مورد افرادي بهكار ميرود كه داراي انديشه، باور و شالوده فكري غربي بوده و در مقام عمل در پي تبعيت محض از فرهنگ و سبك زندگي غربي هستند، در حالي كه غربگدايي عنوان مكتبي است كه پيروانش ظاهراً خود را پيرو انديشه و فرهنگ و سبك زندگي غربي نميدانند ليكن به اقتضاي منافع فردي يا جمعي (حزبي) دست گدايي خود را به سوي صاحبان ثروت در غرب دراز ميكنند (غربگدايان حتي اگر شالوده فكري غربي هم نداشته باشند ـ كه دارند ـ باز هم هدف اصلي آنان از گرايش به غرب، گدايي و منافع مادي است و نه انديشه ورزي).
همچنين خاستگاه غربگرايي حوزه ايدئولوژي و عقيده و انديشهورزي است، به همين دليل صرفاً در جايگاه انتقادي قرار ميگيرند، ولي خاستگاه غربگدايي حوزه اقتصاد است و براي تضمين منافع اقتصادي عملاً وارد ميدان سياست شده و در راستاي تحقق اهداف و اميال اقتصادي خود، با غرب نرد عشق باخته و با عبور از فرهنگ و باورهاي ملي، هويت ملي را نيز به پاي اهداف خود به قربانگاه ميبرند و از اين حيث به مراتب خطرناكتر از غربزدگان هستند. اين مكتب التقاطي و انحرافي خود را ملزم به رعايت دقيق نسخههاي ديكته شده غربي دانسته و عقيده دارند كه حل مشكلات كشور در گرو قبول سياستها و تعاريف ارائه شده از سوي غرب و قبول مهندسي نظام سلطه است. برخي از ويژگيها و مختصات اعتقادي و خطوط فكري اين نحله التقاطي و انحرافي از اين قرار است:
۱ - نگاه ليبراليستي به اسلام و پيروي از اسلام امريكايي (اسلام اشرافي، اموي، مرفهين بيدرد، اسلام مروج تبعيض و زرسالاري و... ) با عناوين جعلي نظير اسلام رحماني، اسلام اعتدالي و...
۲ - به تقابل علني و آشكار با اسلام انقلابي برخاسته است.
۳ - درك غلط از منافع ملي به اقتضاي اصالت دادن به سرمايه داشته و قرائت و تعريف غلط از اقتصاد مقاومتي دارد.
۴ - نگاه انقلابي را معادل تحركات احساسي و غيرمنطقي و در تضاد با منافع مادي تعريف ميكنند.
۵ - اركان اصلي هويت ملي مشتمل بر «باورهاي مسلماني از نوع شيعي»، «انقلابي بودن» و «ايراني بودن با سابقه استقامت و پايداري تاريخي» را نفي ميكنند.
۶ - به عكس لفاظي و بيان ظاهري، در مقام عمل، به اقتصاد برونزا و درونگرا باور عملي داشته و سابقه و گذشته آنان نيز مؤيد اين مدعاست.
۷ - خود را به شدت ملزم به تسليم در برابر هنجارهاي ساخته شده در نظام سلطه و استعمارگران (نظير قراردادهاي بينالمللي، ساختارها و سامانههاي نظام سلطه و... ) ميدانند.
۸ - به دشمني غرب با انقلاب اسلامي اعتقادي نداشته و امريكا را شيطان بزرگ نميدانند.
۹ - به دشمن اعتماد كرده و معتقدند غرب بهويژه امريكا نه از سر دشمني بلكه از سر حفاظت از منافع خود! در تلاش براي حل مشكلات خود با ايران است.
۱۰ - به تعامل با امريكا و گرفتن قدرالسهم در هژموني امريكايي و ايفاي نقش و پاسباني براي غرب در راستاي تأمين امنيت غرب باور دارند.
۱۱ - تعقيب عمق راهبردي جمهوري اسلامي ايران را موجب بروز بحران منطقهاي و در تضاد با منافع ملي! ميدانند.
۱۲ - به توان ملي و ظرفيتهاي داخلي باور ندارند.
۱۳ - اعتقادي به فاصلهگذاري با دشمنان ندارند.
۱۴ - به اصالت سرمايه باور عملي دارند.
۱۵ - با تبعيت از مشي نظام سرمايهداري، به نظام طبقاتي در جامعه دامن ميزنند.
۱۶ - خود را ملزم به حراست و پاسداري از فرهنگ ملي نميدانند و صيانت از فرهنگ را وظيفه و رسالت حوزههاي ديني و روحانيون ميدانند.
۱۷ - در تعارض بين فرهنگ ملي با نسخههاي بينالمللي، اصالت را به نسخههاي بينالمللي ميدهند.
۱۸ – عملاً به پنهانكاري و تبعيت از نسخههاي ماكياولي در پيشرفتهاي اقتصادي اعتقاد دارند.
۱۹ - هويت ملي را تابعي از منافع ملي ميدانند.
۲۰ - به اولويتهاي نظام در حوزههاي اقتصادي، فرهنگي و... اعتقاد ندارند.
۲۱ - فاصله فقير و غني را نه تنها مذموم و ناپسند نميدانند بلكه آن را يك ضرورت اجتماعي ميدانند.
۲۲ - به تبعيت از نظام سرمايه داري، رفاه عمومي را سم مهلك براي توليد و تضمين سود سرمايهداران ميدانند و معتقدند اگر مردم رفاه داشته باشند ميلي به كار نخواهند داشت و سرمايه دار ضرر خواهد كرد.
۲۳ - معتقدند عصر انقلاب و حركات احساسي! بهسر آمده و زمان همسويي با آهنگ نظام بينالمللي فرا رسيده است.
۲۴ - در حوزه سياست خارجي به دنبال اخذ تضامين بينالمللي براي تثبيت و حفاظت از منافع اقتصادي خود هستند.
۲۵ - به اخلاق اقتصادي باور داشته و حسن و قبح ذاتي را قبول ندارند و اشرافيت را حق و سهم خود از نظام ميدانند.
۲۶ - به دروغ و نفاق خود را پيرو امام معرفي ميكند ولي قوياً كمر به تحريف انقلاب اسلامي و انديشههاي ناب حضرت امام خميني سلامالله عليه بسته و قرائت نادر و غيرقابل قبولي از ولايت فقيه را در دستور كار خود دارد.
اين مكتب التقاطي و انحرافي كه ابتدا و در همان سالهاي پس از جنگ و با هدف جذب سرمايههاي خارجي، براي بازسازي خرابيهاي جنگ تحميلي و با اطمينان از توان خود براي صيانت و دفاع از منافع ملي پا در تعامل با زورگويان و چپاولگران نظام سلطه گذاشته بود خيلي زود تحت تأثير مظاهر تمدني غرب قرار گرفته و دچار اليناسيون و خودباختگي فرهنگي شده و مشي دووطني را در پيش گرفته و بسياري از آنان جلاي وطن و به غرب كوچ كردند و آنان كه ماندهاند نيز متأسفانه حب دشمن را در دل پرورده و فرزندان آنان در غرب ساكن شدهاند و خود نيز روز به روز به تحكيم و توسعه مباني فكري اين مكتب ميپردازند.
در شرايط كنوني نيز غربيها و در صدر آنان شيطان بزرگ امريكا براي پيشبرد اهداف و نيات پليد خود و براندازي و استحاله نظام مقدس جمهوري ايران، به بانيان و پيروان اين نحله التقاطي دل بسته و تيرهاي خود را از چله و كمان غربگدايي به سمت اهداف مورد نظر در ايران نشانه رفته است و اطمينان يافتهاند كه در پناه غربگدايان و پيروان اسلام اموي و مروجان اشرافيگري امكان نفوذ در مردم ايران و ايجاد چندقطبيهاي شيطاني و تغيير ذائقه مردم و ژنوسيد فرهنگ ايران وجود دارد. ناگفته پيداست كه شالوده و بنيان اين مكتب و نحله فكري و عملي در تضاد عيني با بنيانهاي اعتقادي اسلام ناب محمدي و فرهنگ متعالي علوي، فاطمي، حسيني و مهدوي است و مادامي كه چنين تفكر التقاطي در كشور وجود داشته باشد بيترديد امكان تحقق اهداف عاليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران وجود نخواهد داشت و رسالت، اهداف، خطوط و سياستهاي كلي نظام دستخوش و بازيچه لفاظي و تحركات منافقانه اين مكتب انحرافي خواهد شد.
http://www.javanonline.ir/fa/news/857233
ش.د9600863