(ويژه جام سياست روزنامه جامجم – 1396/03/30 – شماره 49 – صفحه 6)
روسای جمهوری آمریکا چه دموکرات و چه جمهوریخواه، از زمان تشکیل اسرائیل در سال 1948 به بعد، روابط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و اگر نامزدهای انتخاباتی در آمریکا یا روسای جمهور در مورد موضوعات مختلف با هم اختلاف نظر داشته باشند، اما در مورد مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یک نوع اجماع جمعی در ایالات متحده وجود دارد و آن حمایت تمامعیار، قاطع و بیچون و چرا از اسرائیل است که این اصل کاملا مشخص است و البته فراز و فرودهایی داشته است.
مثلا در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما روابط شخصی بین رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر اسرائیل یک مقدار با دستانداز مواجه شد، ولی با وجود تمام اختلافات دولت اوباما، همکاریهای بسیار گستردهای را با اسرائیل داشت تا جایی که گفته میشود مقداری از اقداماتی که در زمان جورج دبلیو بوش انجام نشد در زمان اوباما انجام شد. این مقدمه نشان میدهد که نگاه آمریکا نسبت به اسرائیل چیست و باید پارامترهایی را در نظر بگیریم.
جمهوریخواهان اصولا نگاه ایدئولوژیک به اسرائیل دارند و جدا از آن؛ آمریکاییها معتقدند که اسرائیل تنها کشور دارای نظام دموکراسی در خاورمیانه هست و نیازمند حمایت جهان غرب است، لذا جمهوریخواهان یا گروه محافظهکاران مذهبی در ایالات متحده نگاه ایدئولوژیک و مذهبی هم نسبت به این قضیه دارند. گروهها و جریاناتی در آمریکا که به آنها اونجریها یا تبشیری گفته میشود اعتقادشان این است که شرط ظهور حضرت مسیح و آغاز حکومت هزار ساله مسیح که مقدمهای بر پایان جهان و دوره آخرالزمان است، منوط به وقوع جنگی در عرض موعود یعنی فلسطین، بین اعراب با یهودیهاست که در این جنگ میلیونها نفر کشته میشوند و مسجدالاقصی، قبهالصخره نابود میشود و جای آن معبد هیکل یعنی معبد سلیمان ساخته میشود و بعد از آن حضرت مسیح ظهور میکند، بنابراین حفظ و حراست از اسرائیل پیشزمینه تحقق وعده الهی برای بازگشت مسیح و حکومت هزارساله و در نهایت آخرالزمان هست.
از این منظر جمهوریخواهان یا طیفهای مذهبی در ایالات متحده تمایل شدیدی دارند که در حراست و حفاظت از اسرائیل در برابر اعراب تلاش کنند. دونالدترامپ گرچه فرد مذهبیای نیست، اما به عنوان رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا ملزم است که انتظارات جریانات مذهبی در درون حزب جمهوریخواه و طیف محافظهکار را پیگیری کند، بنابراین اولین سفر به خاورمیانه از عربستان به اسرائیل، برای نشان دادن حمایت وی از اسرائیل است که در یک حرکت سمبلیک صورت میگیرد و پرواز مستقیم از ریاض به تلآویو نیز در این راستاست. ترامپ بهعنوان اولین رئیسجمهور در تاریخ آمریکا از دیوار ندبه بازدید کرد در حالی که هیچ رئیسجمهوری تا امروز که سمت ریاستجمهوری را در آمریکا داشته از این دیوار دیدار نکرده و این حرکت سمبلیک برای نشان دادن حمایت آشکار از اسرائیل است.
البته ترامپ چند وعده داده شده از سوی خود را تاکنون نادیده گرفته و از آن عدول کرده است که اولین آن انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس بود که تحت فشار کشورهای اسلامی و عربی و همینطور در دوران رقابتهای انتخاباتی به شکل گسترده و آشکارتری بعد از سیاستهای شهرکسازیها صورت گرفت. ترامپ بعد از حضور در کاخ سفید به نوعی سیاست تشکیل دو دولت یا دو کشور را در دستور کار خود قرار داد و از این جهت به نوعی میتوان گفت که دونالد ترامپ تفاوت آشکاری در حمایت از اسرائیل با روسای جمهور دیگر آمریکا ندارد، اما در عین حال دو اقدام سمبلیک از سوی ترامپ بهدلیل وجود گروههای مذهبی در درون حزب جمهوریخواه و فشار این طیف صورت گرفت تا ترامپ بیش از باراک اوباما حمایتهای خودش را نسبت به اسرائیل نشان دهد.
پیوندهای سیاسی در سایه نزدیکی مذهبی
این واقعیت است که سیاست خاورمیانهای آمریکا تقریبا توسط لابیهای اسرائیل تئوریزه میشود و با اعمال فشار لابیها به اجرا گذاشته میشود. لابیهای اسرائیلی در حقیقت گروههای متعددی هستند که شاخصترین آنها کمیته امور عمومی آمریکا اسرائیل یا آیپک است، اما به غیر از این گروه، گروههای دیگری هم فعالیت میکنند. برخی معتقد که به دلیل منابع مالی که در اختیار گروههای یهودی وجود دارد این نفوذ یا دسترسی به رسانهها شکل گرفته که چنین قابلیت لابیگری ایجاد شده و چنین حضوری بیش از پیش در ساختار سیاسی آمریکا وجود دارد.
البته معتقدم فارغ از این موارد آنچه باعث شده لابی اسرائیل در آمریکا اینقدر نفوذ داشته باشد بهدلیل پیوند خوردن اعتقادات مذهبی مسیحیان آمریکا با سرنوشت اسرائیل است. در اروپا نیز شاهد یهودیستیزی هستیم و مسیحیان اروپایی بشدت احساسات ضدیهودی دارند تا جایی که هولوکاست در اروپا شکل گرفت و کشتار یهودیان صورت گرفت. از هزار سال پیش در اروپا مسیحیان و یهودیان در حال جنگ بودند، اما در آمریکا تفکر اونجریستی یا چیزی که مسیحیان به آن صهیون میگویند موجب شد که حدودا 80 میلیون شهروند آمریکایی احساس کنند که سرنوشت پیامبرشان به سرنوشت اسرائیل گره خورده و با توجه به این وضعیت کسی در آمریکا جرات نمیکند علیه اسرائیل حرفی بزند، چراکه این حرف عملا به منزله جنگ یا مقابله با اعتقادات مذهبی مسیحیان در آمریکاست.
در آمریکا کسانی مثل جری فالوور یا فردی مثل تد رابرتسون که یک واعظ و مبلغ مسیحی بود را داشتیم که به دولت اسرائیل وقت و زمان آریل شارون فشار وارد میکردند که اسرائیل اجازه خروج از غزه را ندارد، به این دلیل که خروج اسرائیلیها از سرزمین فلسطینیها، ظهور حضرت مسیح را به تعویق میاندازد، لذا این تفکر بزرگترین برگ برنده لابی اسرائیل یا یهودیان در آمریکا شد که تا امروز از آن بهره میبرند. براساس این تفکر فقط یهودیان نیستند که از اسرائیل حمایت میکنند بلکه مسیحیان مثل جو بایدن هم هستند که در سخنرانیهای خود اعلام کردند افتخار میکنند یک صهیونیست هستند و برای صهیونیست بودن نیازی نیست که فرد یهودی باشد و بر این مبنا، یک مسیحی هم میتواند صهیونیست به دلیل عامل اصلی فرهنگی واجتماعی باشد.
اعراب پول زیادی در اختیار دارند، ولی نمیتوانند مانند صهیونیستها لابی گسترده داشته باشند یا مثل آنها رسانههای گروهی را در اختیار داشته باشند. در آمریکا هیچکس جرات نمیکند علیه اسرائیل حرف بزند و همه مسابقه اثبات اینکه چه کسی بیشتر از بقیه از اسرائیل حمایت میکند به راه میاندازند که دلیل این امر را تنها میتوان عامل فرهنگی ـ اجتماعی دانست که هفتاد، هشتاد میلیون آمریکایی مسیحی پشت این حمایت قرار گرفتهاند.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2885514664812286094
ش.د9600889