صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۳  ، 
کد خبر : ۳۰۲۶۸۲
واکاوی نشست اخیر منافقین در پاریس

امید واهی به انگل‌های تروریست

محمد صرفی / «سازمان مجاهدین خلق بسیار بدنام و بدسابقه است. این بدنامی از نخستین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی که ابتدا علیه نظام اسلحه به دست گرفتند و بعد اقدام به ترور و تخریب علیه شهروندان مظلوم و سران نظام کردند، آغاز شد تا قرار گرفتن در کنار دشمن نظام و خاک و میهن.
این البته بخش برجسته بدنامی و سابقه آنهاست. آلودگی‌های اخلاقی درون‌گروهی و پایمال کردن اخلاق و انسانیت و احساس به ‌نفع تشکیلات سازمانی و به اسارت گرفتن و قربانی کردن هواداران خامی که با نیت و اهداف پاک فریب خوردند و به این گروه پیوستند و راهی برای بازگشت‌شان نبود، ‌بخش تقریباً مغفول سیاهکاری‌ها و بدنامی‌های این گروه است.
این سوابق نام این گروه را به تابلوی برجسته بدنامی دستِ کم در سطح ایران تبدیل کرده است. جدای از آنکه این گروه در چشم شهروندان ایرانی، منفور و بدنام هستند تا سال‌ها نام این سازمان در فهرست گروه‌های تروریستی کشورهای غربی و آمریکا ثبت شده و از منظر کشورهای غربی هم شایسته توجه و آزادی‌های متعارف گروه‌های سیاسی نبودند؛ اگرچه به تازگی و پس از سال‌ها تلاش موفق شده‌اند نام خود را از این فهرست‌ها حذف کنند، همین تنفر و بدنامی و تصویر و تصور مخوفی که از تشکیلات درونی این گروه در دنیا وجود دارد، باعث شده است تا در طول چهار دهه گذشته این گروه فقط ریزش نیرو داشته باشد...»
جملات فوق بخشی از تحلیل یکی از رسانه‌های ضد انقلاب (زیتون) درباره منافقین است که به روشنی گویای میزان محبوبیت این فرقه است!

سخنرانی دقیقه‌ای 10 هزار دلار
نشست هفته گذشته منافقین در پاریس در حالی برگزار شد که مانند نشست‌های پیشین آن، عده‌ای از شهروندان درجه 2 و 3 اروپا با وعده دریافت چند ده یورو و چند روز اقامت و غذای رایگان، سیاهی لشکر آن بودند و در ویترین نیز جمع اندکی از سیاستمداران اغلب بازنشسته و بیکار اروپایی و آمریکایی با دریافت پول‌های هنگفت حاضر شده بودند در این نشست و خوش‌رقصی برای این فرقه تروریست حضور یابند.
افشای اینکه شرکت‌کنندگان در این تجمع نیز چه کسانی هستند، ابتدا از سوی رسانه‌های فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی آغاز شد؛ «مهاجران کشورهای آسیایی و آفریقایی به همراه دانشجویانی از کشورهای اروپای شرقی با پرداخت هزینه‌ای اندک با یک تور گردش به پاریس دعوت می‌شوند.»
چندی پیش «آسوشیتدپرس» در گزارشی فاش کرده بود، «برخی از اعضای کابینه» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری جدید آمریکا، «در ازای دریافت پول در نشست‌های سازمان مجاهدین خلق سخنرانی کرده‌اند.» این خبرگزاری اسنادی منتشر کرد که نشان داد یک عضو کابینه دونالد ترامپ و دست‌کم دو نفر از مشاورانش از سازمان مجاهدین خلق برای سخنرانی پول گرفته‌اند.
لین چاو، وزیر حمل‌ونقل دولت ترامپ تأیید کرده است دو سال پیش برای «پنج دقیقه سخنرانی از شورای ملی مقاومت» که بازوی سیاسی سازمان منافقین شناخته می‌شود، «۵۰ هزار دلار دریافت کرده است».
در این گزارش همچنین گفته شده است، رودی جولیانی، مشاور ترامپ و شهردار سابق نیویورک هم از این سازمان پول گرفته، اما رقم آن اعلام نشده است. نیوت گینگریچ، سخنگوی سابق کاخ سفید و مشاور کنونی ترامپ نیز برای منافقین سخنرانی کرده؛ هرچند او هم از اعلام مبالغ دریافتی در ازای این سخنرانی‌ها خودداری کرده است. اما با وجود همه این ولخرجی‌ها، منافقین در نشست امسال که اهمیتی دوچندان برای آنان داشت، موفق نشدند چهره جدید خاصی را به جمع خود وارد کنند و جز همان چند سیاستمدار همیشگی و تکراری کسی حاضر نشد مهمان آنان شود.

ابزار کثیف آمریکا
منفور بودن منافقین در حدی است که حتی دشمنان سرسخت، اما کمی عاقل‌تر جمهوری اسلامی نیز به آن اعتراف داشته و هشدار می‌دهند که نباید واشنگتن با حمایت آشکار از این گروه، چهره خود را نزد مردم ایران بیش از این مخدوش کند.
25 فروردین ماه سال جاری (14 آوریل 2017) سناتور جان مک‌کین در تیرانا، پایتخت آلبانی با مریم رجوی دیدار کرد و سخنانی در حمایت از منافقین بر زبان آورد. سه روز بعد مایکل روبین که خود چهره‌ای به شدت ضد ایرانی است، طی مقاله‌ای در اندیشکده «امریکن اینترپرایز» تحت عنوان «مک‌کین چه فکری می‌کند؟» به شدت به این دیدار اعتراض کرد. روبین با تأکید بر دشمنی شدید آمریکا با جمهوری اسلامی و صحه گذاشتن بر آن، چنین دیدارها و حمایت‌هایی را ناشی از نبود شناخت از جامعه ایران عنوان کرد و گفت: «اگرچه منافقین دشمن ایران و ایران نیز دشمن آمریکاست، اما این بار استثنائاً دشمن دشمن من، دوست من نیست و آمریکا نباید روی این گروه با سوابق سنگین تروریستی حساب باز کند.» روبین پا را از این نیز فراتر گذاشته و هشدار داد: «حمایت از چنین گروهک منفوری نه تنها کمکی به تغییر رژیم در ایران نمی‌کند؛ بلکه ضد این راهبرد عمل خواهد کرد، چرا که منفوریت بالای آن در میان مردم ایران، سبب نوعی همبستگی و اجماع ملی می‌شود.»
البته آنچه روبین می‌گوید، به سیاست‌های آشکار واشنگتن معطوف است؛ چرا که استفاده پنهانی از این فرقه برای انجام عملیات‌های کثیف در ایران، سال‌هاست که در دستور کار آمریکا قرار داشته و دارد. موضوعی که پنج سال پیش سیمور هرش، تحلیلگر معروف آمریکایی در مقاله‌ای تحت عنوان «مردان ما در ایران؟» در هفته‌نامه «نیویورکر» از آن پرده برداشت. هرش در این مقاله می‌نویسد: «منطقه‌ای که پایگاه امنيت ملی نوادا متعلق به دپارتمان انرژی در آن قرار گرفته، با دشت‌های خشک و قله‌کوه‌ها در دوردست، از هوا به شمال غربی ايران شبيه است. در اين پایگاه که در 65 مايلی شمال غربی لاس‌وگاس قرار گرفته است، قبلاً آزمايش‌های هسته‌ای صورت مي‌گرفت و حالا مرکزی برای آموزش عمليات ضد جاسوسی و يک فرودگاه خصوصی برای جت بوئينگ 737 دارد. اين منطقه‌ای ممنوعه است که در برخی نقاط آن تابلوها به اشخاص کنجکاو هشدار مي‌دهند. کارکنان امنيتی در صورت لزوم اجازه دارند به کساني که از خط ممنوع عبور کرده‌اند، شليک کنند.
در اينجا بود که «فرماندهی عمليات ويژه مشترک» JSOC از سال 2005 آموزش اعضای سازمان مجاهدين خلق ايران را آغاز کرد... پنج دانشمند ايرانی از سال 2007 تاکنون به قتل رسيده‌اند. سخنگوی مجاهدين خلق شرکت در قتل‌ها را تکذيب کرد، ولی اوايل ماه گذشته خبرگزاری ان‌بی‌سی از قول دو مقام دولت اوباما تأييد کرد حملات به دست واحدهای سازمان مجاهدين خلق صورت گرفته که از سوی سرويس مخفی رژیم صهیونیستی موساد، تعليم ديده و تأمين مالی شده بودند.
مقام امنيتی سابق افزود: «عمليات ابتدا از سویی مجاهدين خلق و در همکاری با اسرائيلی‌ها صورت گرفت، ولی ايالات متحده اکنون اطلاعات را در اختيار قرار مي‌دهد.» به گفته يکی از مشاوران عمليات ويژه، رابطه بين ايالات متحده و اقدامات مجاهدين در داخل ايران ديرپاست. همه کارهايی که اکنون در داخل ايران انجام مي‌گيرد؛ از طریق بدل‌ها به خدمت گرفته شده است.»
مقاله سیمور هرش گویای این واقعیت است که آمریکایی‌ها هیچ ابایی از این موضوع ندارند که گروهی را در فهرست سازمان‌های تروریستی بگذارند و همزمان آنها را به خاک خود آورده و ضمن آموزش به آنها، تجهیزات فنی و نظامی در اختیار آنها بگذارند تا از آنها علیه دشمنان خود استفاده کنند. گفتنی است، منافقین تا سال 2009 در فهرست سازمان‌های تروریستی اروپا و تا سال 2012 در فهرست آمریکا بودند و با صرف پول‌های هنگفت و البته مدد معیارهای دوگانه غرب از این فهرست‌ها خارج شدند تا آزادانه‌تر بتوانند به اقدامات خود ادامه دهند.

برای روز خیالی
سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که منافقین به چه کار آمریکایی‌ها می‌آیند؟ آیا واقعاً واشنگتن به آنها به چشم یک آلترناتیو برای جمهوری اسلامی ایران نگاه می‌کند؟ بعید به نظر می‌رسد سیاستمداران آمریکایی و تصمیم‌سازان این کشور از چنین بلاهتی برخوردار باشند که آنچه مایکل روبین می‌گوید را ندانند. پس ماجرا چیست؟ در واقع، می‌توان گفت منافقین دو کارکرد برای واشنگتن دارند. اولاً، می‌توانند از آنها در عملیات‌های خرابکارانه و تروریستی در ایران استفاده کنند و دوم ابزاری هستند برای مواقع بحرانی و آشوب. چنانچه آشوبی به هر دلیل در ایران رخ دهد‌ـ مانند آنچه در سال 88 شاهد آن بودیم‌ـ منافقین می‌توانند بهترین ابزار برای تشدید این آشوب باشند. تحریک ناآرامی‌های اجتماعی به مثابه محور سیاست تغییر رژیم آمریکا علیه ایران است و برای تبدیل ناآرامی به بحران و درگیری‌های فزاینده و دومینویی به کاتالیزور نیاز است. خشونت بی‌مرز و البته حرفه‌ای و نظام‌مند منافقین می‌تواند چنین نقشی را در این جورچین آمریکایی بازی کند.

نشانه سرافکندگی و دستان خالی
حمایت واشنگتن از منافقین یک نشانه آشکار از استیصال آن در برابر جمهوری اسلامی ایران است. هافینگتون‌پست اوایل روی کار آمدن ترامپ، در مقاله‌ای این استیصال را به خوبی تشریح کرده است. این مقاله پس از آن نوشته شد که ترامپ برخی از اطرافیان خود را از میان کسانی انتخاب کرد که سابقه حضور در نشست‌های منافقین دارند. هافینگتون‌پست در بخش‌های از این مقاله نوشته است: «ترامپ با محکوم نکردن سازمان مجاهدین خلق، چند حرکت انجام داده است؛ نخست این علامت را داده است که دشمنی وی با «ایران» نیست؛ بلکه با «ایرانیان» است. مردمِ ایران در داخل و خارج از این کشور، از میان تمام گروه‌های مخالفِ ایران، از سازمان مجاهدین خلق بیشترین و عمیق‌ترین تنفر را دارند.
کمک گرفتن دولت آمریکا از گروه مجاهدین خلق (گروهک منافقین) نشان می‌دهد که جعبه جنگ آمریکا به طور کامل خالی شده است. به جز مشتی تحریم‌های ضعیف و ناکارآمد، وارد کردن مجاهدین خلق در این معادله، به این معنا است که نه تنها آمریکا هیچ چوبدستی برای تکان دادن و تهدید ایران ندارد؛ بلکه بسیار احمقانه به نظر می‌رسد که به علت شور و هیجان ایدئولوژیک، آنچنان گیج و مبهوت شده است که می‌خواهد سرنوشت خود (دولت آمریکا) را با بداقبال‌ترین و بدیُمن‌ترین گروهی که تاکنون وجود داشته است (گروهک منافقین)، گره بزند.
این خنده‌دار است که سازمان مجاهدین خلق همواره مانند یک انگل، سرنوشت خود را به هر سویی که تصور می‌کرد طرفِ پیروز باشد، گره زده است. با این حال، انتخاب حامیان مجاهدین خلق دیگر چندان هوشمندانه به نظر نمی‌رسد. همسو کردن سیاست خارجی آمریکا با هوس‌های یک فرقه‌ کنترل‌کننده‌ افکار (پیروانش) سبب تضمین پیروزی (آمریکا) بر ایران نخواهد شد. در عوض، این رویکرد تنزل شأن و جایگاه آمریکا در جهان را رقم خواهد زد.»

ارتباط فرانسوی
در این میان نکته مهم میزبانی پاریس از گردهمایی منافقین است. هنگامی این حمایت سؤال‌برانگیزتر می‌شود که کمتر از 48 ساعت پیش از این نشست، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان میهمان فرانسوی‌ها بود.
فرانسه در میان کشورهای عضو گروه ۵+۱ از قِبَل برجام، بیشترین سود اقتصادی را به دست آورده است. فروش ایرباس، انحصار ۸۰ درصدی بازار خودرو و قرارداد ۴/۸ میلیارد دلاری فاز ۱۱ پارس جنوبی با شرکت نفتی توتال فرانسه و... از جمله این موارد هستند. در چنین وضعیتی به طور طبیعی تهران باید دست بالا را در رابطه داشته باشد و حمایت نکردن از یک گروه تروریستی که دستش به خون 17 هزار ایرانی آلوده است، کمترین انتظاری است که در رابطه میان دو کشور می‌تواند مطرح شود. اما متأسفانه برخورد دولت با ماجرا منفعلانه و نپذیرفتنی بود. آقای ظریف در واکنش به این نشست به مقامات فرانسوی گفته حضور منافقین «یک نقطه ابهام در روابط» است و از قول آنها تأکید کرده که ارتباطی با این گروه ندارند!
آیا مسئله حمایت پاریس از یک گروه تروریستی که آشکارا شعار براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را می‌دهد، صرفاً یک نقطه ابهام است؟! مردم فرانسه یکی از قربانیان اصلی تروریسم داعش در اروپا طی سال‌های اخیر بوده‌اند. اگرچه تمام قربانیان فرانسوی یک‌صدم قربانیان ایرانی اقدامات منافقین نیستند؛ اما تصور کنید ایران میزبان نشستی از داعشی‌ها در تهران می‌شد، دولت فرانسه چه واکنشی نشان می‌داد؟ آیا این حرکت را فقط یک نقطه ابهام می‌دانست و به اعتراضی کلیشه‌ای و دیپلماتیک بسنده می‌کرد؟!
در پایان باید گفت، گروهک ورشکسته و بدنام منافقین شبیه مگسی در یک ظرف سوپ است. توجیه میزبان منافقین درباره اینکه مگر یک مگس چقدر سوپ می‌خورد، از اصل ماجرا، توهین‌آمیزتر و غیر قابل پذیرش‌تر است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات