(روزنامه وقايع اتفاقيه – 1396/04/28 – شماره 456 – صفحه 2)
اين تحليلگر مسائل سياسي در پاسخ به اين سؤال که اصولگرايان براي انتخابات مجلس دهم کلاهمخمليها را براي برنامه تبليغاتي خود دعوت کردند و در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم و پس از آن نيز تتلو را آوردند، به نظر شما آنها ميتوانند با اين روشها، آراي خاکستري را به سمت خود جذب کنند، گفت: خدا عاقبت کساني را بهخير کند که آراي خاکستريشان ميخواهد تتلو و کلاهمخمليها باشد. وي افزود: نميدانم آنجا اصلا کسي به اين موضوعات بهطور جدي فکر ميکند يا آنکه همانطور تتلو ميآيد و رديف جلو مينشيند، کلاهش را هم کج ميگذارد و خالکوبيهايش را بيرون مياندازد.
من که عکس مراسم را ديدم، جا خوردم. به نظرم همه درنهايت تتليتي ميشوند و اگر يک کلاهمخملي هم سرشان بگذارند، تمام است. تحليل رفتار عجيب اصولگرايان به نظر ميرسد نوعي دستوپازدنهاي بيهودهاي باشد که نهتنها پايگاه ازدسترفته آنها را جان نبخشيد بلکه موجب دفع چهرههاي اين طيف و کشش آنها به سوي جريانهاي ديگر نيز شده است. اتفاقي که البته پيشتر نيز سابقه داشته و با جداشدن آيتالله هاشمي از جريان منتسبت به اصولگرايي، راه براي ورود چهرههايي چون ناطقنوري، حسن روحاني، علي لاريجاني و ديگر چهرههاي معتدل و خردگراي اين جريان به سمت و سوي اصلاحطلبي نيز باز شده است.
انتخابات و سردرگمي بيشتر اصولگرايان
پس از اعلام نتايج انتخابات سال 92 رياستجمهوري، اصولگرايان که پايگاههاي سياسي خود را در ميان مردم از دست رفته ميديدند، تلاش کردند دوباره اين جايگاه را در جامعه احيا کنند، تلاشها اما نقش برآب شد و نتيجه انتخابات مجلس دهم، انتخابات رياستجمهوري دوازدهم و شوراهاي شهر پنجم، آب پاکي را روي دست آنها ريخت. تلاشهاي اين طيف سياسي علاوه بر بيثمربودن، موجب سردرگمي و بيراههرفتن آنها شد؛ بیراههاي که خطاهاي استراتژيک بسياري را برايشان به ارمغان آورد. باختهاي پيدرپي در انتخابات رياستجمهوري، مجلس شواري اسلامي و شوراي شهر، آنها را چنان به هم ريخته است که دست به کارهاي عجيبي ميزنند. همين چند روز پيش بود که اين جريان سياسي در ادامه اين اقدامات، دست به دامن تتلو شد.
انتشار تصاوير حضور تتلو، خواننده زيرزميني با تيپي عجيب در کنار چند نفر از چهرههاي تندروي اصولگرا و تجليل از او در جشن تولد يکسالگي يکي از رسانههاي اصولگرا، علاوه بر اينکه موجب حيرت همه شد بلکه به مذاق بسياري از افراد اصولگرا نيز ناخوشايند آمد. اين اقدام که پيشازاين در جريان انتخابات و از سوي ستاد رئيسي نيز سر زده بود، آنقدر عجيب بود که حتي فعالان سياسي اصلاحطلب را هم به انتقاد از آن واداشت. دستوپازدن اصولگرايان براي ماندن در ساختار قدرت اما به تتلو محدود نميشود، در ايام انتخابات رياستجمهوري آنها که پيشازاين و در دوره قبل باخته بودند، تلاش کردند با اتکا به ابزارهاي تبليغات اين پايگاه ازدسترفته را دوباره جان ببخشند.
گرچه نامزد نهايي جمنا که درنهايت کانديداي همه اصولگرايان شد با کنارهگيري قاليباف، توانست بخشي از آراي اصولگرايان را جذب کند و گرچه تصور ميشد بههميندليل و نيز استفاده ابزاري از امام رضا(ع) و متبرکات و با تکيه به باورهاي مذهبي جامعه ميتواند آراي شيخ ديپلمات را هم بشکند، نهتنها در پايان ماراتن انتخابات به حسن روحاني باخت تا دولت دوازدهم باز هم به اصلاحطلبان برسد بلکه آنگونه که تصور ميشد که ميتواند علم وحدت اصولگرايان را در دست بگيرد با عملکردش در ايام انتخابات و پس از آن، اميد اين جبهه را نااميد کرد. اجماع بر سر رئيسي حتي در انتخابات رياستجمهوري نيز جاي اما و اگر داشت. بسياري از اصولگرايان از همان ابتدا آگاه بودند که وضعيت رئيسي آنگونه نيست که بتواند پيروز انتخابات رياستجمهوري دوازدهم باشد؛ بنابراين تنها راهکاري که به ذهن آنها خطور کرد، اين بود که ستادهاي دو کانديداي اصولگرا، يعني رئيسي و قاليباف را با هم ادغام کنند و با انتشار اين خبر هم آراي رئيسي را بالا ببرند و هم اعتبار جريان سياسي خود را حفظ کنند.
ستاد انتخاباتي «کرامت و کارآمدي» تشکيل شد، درنهايت قاليباف هم به نفع کانديداي نهايي کنارهگيري کرد تا اين رؤياي اصولگرايان تحقق يابد اما رؤيايي اصولگرايان خيلي زود و در 29 ارديبهشت نقش بر آب شد. گرچه اصولگرايان توانستند با اجماع بر سر رئيسي، او را کانديداي نهاييشان در دوازدهمين انتخابات رياستجمهوري کنند اما از همان ابتدا مشخص بود که اين اجماع به منزله محوربودن او در اين جبهه سياسي و پذيرش اين مسئله از سوي همه اصولگرايان نيست؛ موضوعي که بارها از سوي محمدرضا باهنر، دبيرکل جبهه پيروان خط امام(ره) و رهبري نيز بر آن تأکيد شده است. محمدرضا باهنر در آخرين اظهارنظر دراينباره و براي چندمينبار بر اين نکته تأکيد کرده است که رئيسي نميتواند محور اصولگرايان قرار گيرد.
دبيرکل جبهه پيروان خط امام(ره) و رهبري ديروز در گفتوگو با ايلنا درباره اينکه با توجه به آراي رئيسي، آيا او ميتواند محور اصولگرايان قرار گيرد، گفت: «خير آراي آقاي رئيسي اگر بخواهد تحليل شود، بايد ببينيم چه مقدار از اين آرا براي شخص خود او است، لذا خيلي از عوامل در اين آرا دخيل است.» او همچنين بر اين نکته تأکيد کرده است که بايد روي اين مسئله که رئيسي بتواند جايگزين يک چهره کاريزماي اصولگرايان شود، بحث و تبادلنظر صورت گيرد.
«جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي» و سردرگمي بيشتر اصولگرايان
پس از شکستهاي اصولگرايان که از سال 92 بيشتر خود را نشان داد، «جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي» به پا خواست تا اين باور سياسي را دوباره جان دهد اما اين جبهه در عمل نهتنها موفق نبود بلکه به بيراهه رفت و راه جذب افراد بيشتر به تفکر اصولگرايي را نيز برعکس پيمود. آنها که تصور ميکنند با اتکا به آراي رئيسي در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم شايد بتوانند اين جايگاه ازدسترفته را دوباره احيا کنند و رئيسي ميتواند گزينه آنها در انتخابات رياستجمهوري سال 1400 باشد، تلاش میکنند شانس پيروزي او را بيشتر از قبل کنند؛ تلاشهاي کوري که به گفته خود اصولگرايان هم به هدف نخواهد خورد و تنها به شکست بيشتر اصولگرايان منجر خواهد شد.
جمنا که به باور تشکيلدهندگان آن تلاش ميکند جذب حداکثري و دفع حداقلي داشته باشد و ميتواند با اين شيوه، امور ازهمپاشيده اصولگرايان را سامان دهد اما هنوز سازوکارش از سوي بسياري از اصولگرايان سنتي پذيرفته نشده است. اين را پايهگذاران اين جبهه هم بهخوبي دريافتهاند. آنطور که حسين کنعانيمقدم، عضو ارشد جمنا، چندي پيش گفته است اين جبهه تلاش دارد تا در جهت جذب طيف وسيعتري از اصولگرايان در ترکيب شوراي مرکزي خود بازنگري کند و ترميمهايي را انجام دهد. تغييراتي که هنوز اعمال نشده، نشان ميدهد راه احياي اصولگرايان مدتهاست که به بيراهه ميرود.
پايگاه مردمي اصلاحطلبان
در تحليلها از وضعيت رو به افول اصولگرايان نميتوان از نقش انسجام اصلاحطلبان و نيز عميقترشدن تفکرات سياسي جامعه چشمپوشي کرد. رفتار رهبران اصلاحات و بهويژه عمق تفکر سيدمحمد خاتمي در سالهاي گذشته، بهطور چشمگيري افراد زيادي را از جبهه اصولگرايي به جبهه اصلاحات کشانده است. علاوه بر رفتار رهبران اصلاحات، عميقترشدن رفتار سياسي جامعه نيز که در آراي آنها پيداست، اصولگرايان را به اين سمت جذب کرده است. اصولگرايان ميانهرو براي بقاي حيات سياسي خود، ايستادن کنار رهبر اصلاحات و تفکر اصلاحطلبي را تنها راه چاره براي حفظ پايگاه مردميشان دانسته و ميدانند. اين راه که از سال 88 بيشتر از سابق خودش را نشان داد، درنهايت حتي بزرگان جريان رقيب را هم به راه اصلاحات کشاند. کساني مثل هاشميرفسنجاني، ناطقنوري و حتي حسن روحاني ازجمله چهرههاي اصولگرايي بودند که از گرايش سابق خود دست برداشته و به راهي آمدند که مردم ميخواستند.
http://vaghayedaily.ir/fa/News/76651
ش.د9601280