(روزنامه مردمسالاري ـ 1396/04/27 ـ شماره 4366 ـ صفحه 7)
** اتفاق خاصی نیفتاده است. فراکسیون ولایت از دو فراکسیون ولایی و مستقلین ولایی شکل گرفته بود که در برخی موارد مواضعی همراه نداشتند اما تصور افکار عمومی این بود که این فراکسیون یک فراکسیون منسجم اصولگرا است و بر همین اساس هر بار که تصمیمی برخلاف نظر اصولگرایان در مجلس تصویب میشد متعاقب آن این سوال مطرح میشد که چطور با وجود فراکسیون اکثریت این موضوع رای نیاورد یا خلاف آن رای آورد. بر این اساس بود که دوستان ما در فراکسیون به این نتیجه رسیدند که میتوانیم با فراکسیون مستقلین همکاری و تعاملاتی داشته باشیم همانطور که در برخی موارد میتوانیم با فراکسیون امید هم همکاری و تعاملاتی داشته باشیم اما لازم است به صورت مستقل عمل کنیم به عبارت دیگر هرجا لازم باشد دو فراکسیون یا هر سه با یکدیگر وارد تعامل میشوند اما در این شرایط استقلال هر سه فراکسیون حفظ میشود .
* پس فراکسیون ولایی بر سر بازی دوگانه فراکسیون مستقلین تصمیم گرفت جدا شود؟
** هر فراکسیونی دیدگاه خودش را دارد و هر کسی میتواند اظهار نظر کند. من حرفم این است،یک فراکسیون بر اساس دیدگاههای مشترک اعضای آن تشکیل میشود و نگاه از بیرون به این فراکسیون بر اساس آن دیدگاه مشترک است برای مثال امروز دیدگاه فراکسیون امید مشخص است و به تبع آن رای انها نیز مشخص است این درحالی است که فراکسیون ولایت با 170 عضو دیدگاههای متفاوتی داشت و هر بار مواضع متفاوتی در صحن اتخاذ میکرد و این موضوعی است که توجیهپذیر نیست.
جامعه از ما توقع داشت بر اساس یک فراکسیون 170 نفری عمل کنیم در حالی که ما یک جمعیت 120 نفری هستیم لذا با این استقلال توقعات را هم در حد یک فراکسیون 120 نفره ایجاد خواهیم کرد لذا بر اساس عملکرد همین 120 نفر به جامعه پاسخگو هستیم و میتوانیم بگوییم چرا به یک طرح رای ندادیم یا چرا تلاش کردیم یک طرح تصویب شود. برای مثال امروز ما کمیته ای تعیین کرده ایم برای تعامل با دولت و مستقلا در این زمینه وارد میشویم این دیگر تصمیم ماست که کجا با دولت وارد تعامل شویم و کجا نقد کنیم.
اینکه در یک فراکسیون بخواهند دیگران تصمیم بگیرند و هزینه اش به گردن ما بیفتد عقلانی نیست من میخواهم به مردم بگویم به این دلیل ما جدا شدیم تا پاسخگوی اعمال خود باشیم.
* یعنی پیش از این پاسخگوی اعمال خود نبودید؟
** نه ما در فراکسیون ولایت پاسخگوی عملکرد خود نبودیم چون تصمیمات در فراکسیون ولایت به صورت جمعی گرفته میشد که گاهی راضی بودیم و گاهی هم راضی نبودیم.
* یعنی اینکه برخی افراد گاهی اینطرف میچرخند و گاهی آن طرف اساس جدایی شد؟
** بالاخره گلایههایی وجود دارد و این همان نظری است که این روزها در میان اعضای فراکسیون امید هم مشاهده میشود و آنها هم تصمیم گرفتند که تصمیم گیریهایشان شفاف شود.
* آقای حاجی بابایی! بعد از انتخابات از سوی اصولگراها بحثی با عنوان «آتش بس» مطرح شد برخی عنوان میکردند این ایده تغییر یافته همان ایده اصلاحطلبان مبنی بر «آشتی ملی» و « گفت و گوی ملی» است هر از گاهی این مباحث عنوان میشود چقدر ظرفیت آن وجود دارد تا احزاب به دور یک میز بنشینند و به یک وفاق برسند؟
** این وفاق باید معنا پیدا کند اینکه بنشینیم دور یک میز و بعد از چند ساعت بلند شویم و بگوییم وفاق کردیم این نه پایدار است و نه قابل قبول و نه شدنی؛ اینکه بتوانیم یک حرکت عمومی و یک حرکت ملی یا پیمان ملی و تعهد ملی ایجاد کنیم لازمه آن این است که همه با این حرکت خود را تطبیق بدهند. وقتی این تطبیق صورت بگیرد دیگر نیاز به گفتن هم نیست و خود به خود وفاق ایجاد میشود. اما ما همواره حواشی از دو طرف میبینیم که این حاشیهها با این حرکتهای ملی سازگار نیست مثلا اگر کسی از خط قرمز نظام عبور کرد نمیتواند بگوید ما در گفتمان ملی باید شرکت کنیم و از سوی دیگر ما شاهد برخوردهای چکشی و هتاکیها هستیم که با آن موافق نیستم. من به معنای واقعی به اعتدال فکر میکنم و هرگز معتقد نیستم که اسم کسی را ببریم و از او هتک حیثیت کنیم و بعد بگوییم آتش بس است یا آتش بس نیست لذا با این ثقل از گفتمانها خویشاوندی ندارم. من بر مواضع و اصول محکم هستم اما در نوع تعاملم با دیگران بسیار باز رفتار میکنم و افراد را سیاه و سفید نمیبینم باید همه با هم زیست کنیم؛ انقلاب برای همه ماست و همه وظیفه داریم از این مملکت و از این خاک دفاع کنیم. عموم نیروهای ما در جناحهای مختلف دلسوز نظام هستند که این دلسوزی را باید به منصه ظهور برسانند که اگر قدمها برداشته شود دیگر نیازی به گفتن و نوشتن و مصاحبه کردن نیست. اینکه بخواهیم یکدیگر را در عمل انجام شده قرار دهیم بیشتر سیاسی کاری است و تا واقعیت فاصله دارد.
* چقدر لازم است ما برای رسیدن به چنین جایگاهی احزاب خود را تقویت کنیم ؟
** این نکته بسیار مهمی است. کشور باید حزب داشته باشد آن هم احزاب شناسنامهدار و تا زمانی که اینها را نداشته باشیم با مشکلات جدی مواجه هستیم؛ شما یک حزب پیدا کنید که به صورت شفاف و روشن مواضع اقتصادی،فرهنگی و سیاسی و اجتماعی اش مشخص باشد؛ احزاب ما وقتی به فرهنگ و اقتصاد میرسند موضوع را پیچ میدهند برای مثال هیچ حزبی نمیگوید من حامی سرمایهدار هستم و همه میخواهند حامی کارگر باشند اما در عمل رفتار دیگری در پیش میگیرد به این نمی توان گفت حزب؛ حزب باید خود را به صورت کامل معرفی کند و گاهی 20 سال شکست بخورد اما در سال 21 پیروز شود اما اینکه موج سواری کنیم و هر دولتی بیاید حزب خود را تشکیل دهد و بعد از یک دوره منحل شود و یا احزاب دچار برخورد سلیقهای شوند و نهایتا برخی با دو نفر عضو تشکیل حزب دهند نمیتوان انتظار داشت سیستم حزبی در کشور پا بگیرد. من نمی گویم حزب ریشه دار نداریم داریم اما آنها نیاز جامعه را برطرف نمی کند. حزب خوب است اما در شرایطی که بر طبق اصول آن شکل بگیرد و مردم آن را بالا بیاورند.
* چقدر ما به این سمت حرکت میکنیم
** من خیلی امیدوار نیستم که موفق عمل میکنیم اما هرچه جلوتر میرویم بهتر نمیشویم و روند ما از بیست سال گذشته بهتر نبوده است.
* عملکرد جمنا را در انتخابات چطور دیدید؟ بعد از انتخابات انتقادات جدی به او از سوی طیف اصولگرا مطرح شد؟
** جمنا حرکتی بود که شکل گرفت و هم نقاط قوت داشت و هم نقاط ضعف که باید نقاط ضعف را برطرف کرد؛ ارزیابی و مرتفع کردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت یک قاعده اصلی است که جمنا هم از آن مستثنی نیست.
* نقاط ضعف چه بود؟ برخی از منتقدین میگویند انتخابات درون جمنا شفاف نبود؟
** در مجموع عملکرد مثبت زیادی داشت؛ من منکر نقاط ضعف نیستم که در بخشهای مختلف هم بود و این ضعفها در شکست هم تاثیر داشت اما لازم است حرکتها را به گونهای پیش ببرود که ضعفها را پوشش دهد و البته نقاط قوت را هم افزایش دهد.
* گفته میشود انتخابات جمنا مهندسی شده بود آیا این را میپذیرید؟
** نه نمیتوان به آن معنا گفت مهندسی شده بود. بلاخره هر گروه و حزبی که تشکیل میشود سیاستهایی را برای خود تعریف میکند و در چارچوب آن سیاستها حرکت میکند در این راستا آنها به یکسری استدلال میرسند و بر اساس آن فعالیتهای خود را برنامه ریزی میکند حال ممکن است این استدلالها اشتباه باشد بنابراین نمی توان گفت انتخابات مهندسی شده بود من این را قبول ندارم.
* آیا معتقد هستید گفتمان اصولگرایی باید اصلاح شود؟
** من به اصلاح در همه گفتمانها اعتقاد دارم.
* اما همه گفتمانها در انتخابات شکست نخوردند.
** من اگر نقدی به جریان اصولگرایی دارم از همین جا است یعنی نقد من به گفتمانی است که با مردم داریم من به محدودگرایی معتقد نیستم و وقتی وارد جمنا شدم در همه صحبتهایم بر داشتن تفکری گسترده تاکید داشتم و معتقدم برای خشکاندن مشکلات جامعه باید فراجناحی عمل کرد. من نگاههای تنگ و محدود را قبول ندارم و معتقدم اگر میخواهیم جامعه پیشرفت کند یا حتی اگر احزاب و جبهههای سیاسی هم میخواهند موفق باشند باید مردم را پذیرا باشد و یک نگاه عمومی داشته باشد.
* یعنی معتقدید نگاه اصولگرایان تنگ نظرانه بوده است؟
** ببیند نگاه اصولگرایان اشکال داشت و در سیاستهای اصولگرایی در این انتخابات و انتخابات گذشته این اشکالات مشاهده شده است یعنی ما باید خوب فکر کنیم، گسترده نگاه کنیم و مطابق با میل مردم و وضعیت جامعه انتخاب کنیم، ظرفیتهای جامعه و شرایط زمان را در نظر بگیریم اگر همه این موارد در کنار هم قرار بگیرد تبدیل میشود موفقیت و در غیر این صورت میشود عدم موفقیت که ما در این زمینه ضعفهایی داشتیم که این نقاط ضعف عدم موفقیت ما را رقم زد؛ اگر به گونهای عمل میکردیم که همه این موارد در کنار هم قرار میگرفت موفقیتمان قطعی بود.
http://www.mardomsalari.net/4366/page/7/17653
ش.د9601196