بعد از شناسايي و فهماندن مفهوم حجاب، قدري کار راحت تر ميشود. چرا که ذهن کودک اکنون آماده است و ميتواند با کمي خلاقيت و هنرمندي، اعتقاد به حجاب را برايش ملموس کنيد و در عين حال به صورت ظريف و نامحسوس، فرق بين بانوان و دختران چادري و بدحجاب و يا بي حجاب را مشخص کنيد.
چگونه مسئله حجاب و عفاف را در کودک و نوجوانمان نهادینه کنیم؟
پاسخ مشاور:
سؤال شما بسيار مورد نیاز والدین و مربیان امروز ما است، پرداختن به اين پرسش ميتواند شما را توانمند سازد که هم موضوع حجاب و عفاف را درون کودکتان نهادينه کنيد و هم او را در برابر ناهنجاريهاي اجتماعي از جمله بيحجابي و بدحجابيهاي مختلف مراقبت کنيد.
پاسخ به اين سؤال را در دو بخش مطرح میشود.
الف) انتقال مؤثر مفهوم و حکمت حجاب و عفاف
در گام اول بايد مفهوم، معنا و حکمت حجاب را به زيبايي براي دخترتان توضيح دهید و با زباني شیرین و سادهی کودکانه آن را روشن سازید.
براي رسيدن به اين هدف راهکارهای زیر را بهکارگیرید:
1.استفاده از زبان داستان :
زبان کودک و نوجوان داستان است.
شما ميتوانيد با مطالعه کتب داستاني که درباره حجاب مي باشد و تعريف آن براي فرد مورد نظر به صورت غير مستقيم به سوالات او جواب دهيد. البته لازم نيست به صورت صد در صد از کتاب داستان استفاده کنيد؛ بلکه با کمي خلاقيت مي توانيد خودتان داستان هايي را در اين زمينه بسازيد و براي او تعريف کنيد.
2. انتقال مفاهیم در قالب بازي :
بازی يکي ديگر از ابزار قدرتمند انتقال مفاهيم ديني به کودکان است.
از طريق بازي مي توانيد به سوالات کودک خود جواب دهيد. به عنوان مثال شما ميتوانيد با فضاسازي از طريق بازي به کودک خود آسيبهايي که بهدليل نداشتن حجاب به او ميرسد را يادآور شويد.
3. بهرهمندی از زبان تمثيل :
کودکان زبان تمثيل را به خوبي درک ميکنند.
به عنوان مثال به کودک بگوئيد: چرا خانمها جواهرات خود را در خانه خود مخفي ميکنند؟ ... منتظر جواب او باشيد. پس از آنکه به سوال شما جواب داد؛ بگوئيد: موهاي تو هم مانند جواهر است که بايد از ديد نامحرمان مخفي نگه داشته شود.
يک روز دو عدد شکلات را برداريد. يکي را از روکش و کاغذش خارج کرده و ديگري را همراه با پوشش نگهدارید. سپس هر را دو بر زمين بياندازيد. بعد به دانشآموز یا کودک خود بگوئيد: کدام را ترجيح ميدهی؟ او به طور معمول شکلات محفوظ با پوست را بر ميدارد. همانجا شما بگوئيد: اين يعني معني حجاب و پوشش. اگر دوست داري هميشه سالم و خوب بموني بايد با يه چيزي مثل حجاب از خودت مواظبت کني. (خود شما مي توانيد مثال هاي بيشتري از اين دست بسازيد).
4. استفاده از گفتوگوی سقراطي:
در اين روش سوالات منظمي را از کودک مي پرسيم و اين چرخه را آنقدر ادامه مي دهيم تا سرانجام کودک (به صورت اتوماتيک) به نتيجه دلخواه ما برسد. با این روش چون خود فرد به نتیجه میرسد، نهتنها از مقاومت در پذیرش کمتری برخودار است، اثرپذیری و پایداری مفاهیم و آموزهها نیز افزونتر خواهد بود.
بدین منظور، چرخه سوالات با توجه به پاسخ کودک تنظيم مي شود. برای نمونه:
- به نظر تو کسي که حجاب دارد با کسي که حجاب ندارد، فرقي ندارد؟
- کودک: به نظر من هيچ فرقي ندارد.
- يعني قيافه ظاهري کسي که حجاب دارد با کسي که حجاب ندارد، يکي است؟
- البته که فرق دارد.
- پس قبول کردي کسي که حجاب دارد با کسي که حجاب ندارد، تفاوت دارد؛ به نظرت در چه چيزهايي با هم تفاوت دارد؟
و اينقدر اين سوالات را ادامه مي دهيم تا کودک يا نوجوان به نتيجه دلخواه ما برسد.
جهت یادآوری:
* با مطالعه کتابهايي که درباره فلسفه و #حکمت حجاب نگاشته شده است؛ در گام اول با فلسفه حجاب آشنا شويد و سپس با زباني کودکانه حکمتهای آن را به دخترتان انتقال دهيد.
* با مطالعه کتاب هايي که در زمينه #رشد کودک و نوجوان نوشته شده است، اطلاعات خود را درباره ويژگي هاي کودک افزايش دهيد تا بتوانيد پاسخ هاي دخترتان را با توجه به توانايي هاي ذهني او جواب دهيد.
ب) نهادینهسازی ایمانی
بعد از شناسايي و فهماندن مفهوم حجاب، قدري کار راحت تر ميشود. چرا که ذهن کودک اکنون آماده است و ميتواند با کمي خلاقيت و هنرمندي، اعتقاد به حجاب را برايش ملموس کنيد و در عين حال به صورت ظريف و نامحسوس، فرق بين بانوان و دختران چادري و بدحجاب و يا بي حجاب را مشخص کنيد.
ابتدا یک یادآوری:
یادمان باشد که ایمان به یک مسئلهی دینی، شامل ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری است. یعنی برای پایبندی به یک عمل، علاوه بر این که باید به آن اعتقاد و باور داشت، باید از صمیم قلب آن را پذیرفت و احساس خوبی به آن داشت. در غیر این صورت درونیسازی و نهادینه کردن مسائل مختلف مذهبی، اخلاقی و ... امکانپذیر نخواهد بود.
روشهای نهادینهسازی:
1 ـ الگوآفريني:
يکي از شيوههاي مؤثر در نهادينه کردن حجاب و عفاف در کودکان و نوجوانان روش «الگوآفريني» است. در اين روش از فرد يا افراد ديگر به عنوان سرمشق و الگو استفاده ميشود. کودک تحت تأثير مشاهده از حالات و رفتار ديگران آن را پيروي نموده و خود را با آنان همساز و همانند ميکند.
ميتوان گفت: الگو پيروي عيني و مشهود از يک انديشه و عمل در جنبه هاي گوناگون براي رسيدن به کمال است. تربيت ابتدائي انسان به طور طبيعي با روش الگویي شکل ميگيرد. کودکان در چند سال نخست زندگي خود، همهي کارهايشان را از افراد پيرامون خود که در درجه اول پدر و مادر اويند الگو برداري ميکنند و با تقليد از آنان رشد ميکنند و در نتیجه ساختار تربيتي و شخصیتیشان سامان مييابد.
از اين رو، روش الگویي در سازمان دادن شخصيت و رفتار کودک و نوجوان، نقش بسزائي دارد. غريزهي تقليد يکي از غرايز نيرومند و ريشه دار انسان است. به برکت وجود همين غريزه است که کودک بسياري از رسوم زندگي، آداب معاشرت، غذا خوردن، لباس پوشيدن، طرز تکلّم، اداي کلمات و جملات را از والدين و ساير معاشران در محيط خانه و خانواده فرا ميگيرد و به کار مي بندد. چشم و گوش کودکان و نوجوانان چون آئينهاي است که رفتارهاي والدين را ميبينند و ميشنوند و تقليد ميکنند و الگوهاي عملياش که خانواده ارائه مي کند؛ مانند نحوه پوشش و حجاب مادر يا پدر و نوع روابط عفيفانه آنها، تأثير عميقي بر رفتار کودکان و نوجوانان دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شکل غير کلامي، ارزشها و هنجارهاي سالم را از همان ابتداء در شخصيت کودک ايجاد ميکنند و اين آموزههاي غير کلامي همچون نقش روي سنگ بر ذهن آنها نقش ميبندد.
بنابراين والدين و مربيان ميتوانند فعاليتها و رفتارهاي ديني و مذهبي خود را به گونهاي هماهنگ کنند که فرزندان متوجه شوند و الگوي ذهني و رفتاري خود را آنها بگيرند. کودکان (دختر و پسر) از سنین خردسالی از والدين خود تقليد ميکنند و تحت تأثير ديدهها و شنيدهها الگو ميپذيرند. آنها حتي از اطرافيان خود برادران و خواهران يا همبازيهاي خود تأثير پذيرفته و به تکرار عملي که ديدهاند ميپردازند.
قرآن کريم بر اين روش تربيتي تأکيد فراوان داشته و رسول اکرم (ص) را به عنوان اسوه و الگو معرفي مينمايد. امام کاظم (ع) فرمودهاند:
«يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم»؛ رفتار کودکان در اثر خوبيهاي رفتار والدين حفظ مي شود. (بحارالانوار، ج23، ص 114)
از این رو، اين الگوهاي پاک و با فضيلت، انگيزه و ميل به پاکي و آراستگي به فضائل را در کودکان و نوجوانان گسترش مي دهند و الگوهاي فاسد و ناپاک؛ ميل به ناپاکي و منفي گرائي را ايجاد مي نمايد.
نکات بسیار مهم:
الف) پدران و مادران الگوهاي محسوس و در دسترس:
در محيط خانه و خانواده والدين براي فرزندان خود اسوههاي معتبر و مورد توجه ميباشند. ازاینرو پدران و مادران بايستي از حيث ديداري، شنيداري، گفتاري و کرداري اسوه حسنه باشند. چشمهاي فرزندان دختر يا پسر همچون دوربين با حافظه ماندگار از کليه حرکات و سکنات والدين فيلم برداري ميکند و به ذهن ميسپارد، حساس ميشود کنجکاو ميگردد، پرسش ميکند و ميخواهد در حد مطلوب آن رفتار يا گفتار را تکرار نمايد. از جمله مسائلي که فرزندان از والدين خود ياد ميگيرند و تبعيت ميکنند نوع پوشش، آرايش و پيرايش است و اين امور والدين همواره با کنجکاوي تمام مورد توجه فرزندان ميباشد.
اگر مادر و پدر به جای لباسهاي تحريککننده و جلف - که مروج برهنگي در محيط است- لباسهايی که در عين روشني، سادگي و بي آلايشي، تميز و پوشیده و مرتّب باشد، فرزندان هم به همين صورت لباس مي پوشند و عمل ميکنند. نوع پوشش پدر و مادر مُروج حيا و عفاف و حجاب و پاکدامني در محيط خانه و خانواده و سپس جامعه است پدر و مادري که بدون رعايت مسائل تربيتي با نوع پوشش خود حيا و عفاف را درون خانه سرکوب ميکنند و عملاً با رفتارشان بي عفتي را آموزش مي دهند حاصل عملکرد آنها فرزندان عفيف و محبوب نخواهد بود. ولي پدر و مادري که با شکوفاسازي گوهر حيا و تقيّد به فريضه حجاب در محيط خانه و خانواده و جامعه عمل مي کنند اينها سعادت و خوشبختي و رشد و تعالي را به فرزندان خويش هديه مي نمايند اينها همان خانواده هائي هستند که به اسوه حيا و حجاب حضرت فاطمه زهرا(س) به صورت شايسته تأسي جسته و اقتدا نموده اند.
ب) الگوگیری از دوستان
در زمينه الگوآفريني، ميتوانيد محيط دوستانهاي را فراهم کنيد و دختران محجبه و با وقار و البته زرنگ و کوشا در زمينه هاي مختلف را به اين گروه دوستي تحت هر عنواني دعوت کنيد. اگر فقط تعداد اين دوستان که با اين دختر خانم کوچولو ارتباط برقرار ميکنند بيشتر شود، ناخودآگاه چهره و نوع پوشش آنها در فرآيند مقبوليت حجاب توسط ايشان تأثير گذار خواهد بود.
2ـ عادتبخشي:
نهادینهسازی با عادتبخشی امکان مییابد. از شيوههاي مهم تربيتي، عادت دادن کودکان و نوجوانان به انجام اعمال و فرايض ديني و اخلاقي است، تا در پرتو انجام و تکرار، عمل، تبديل به عادت شده و آنگاه اين عادت آرام آرام همراه با آگاهي و شناخت گردد.
القا و تمرین دادن، اثري شگرف و معجزه آسا در تربيت پذيري ديني و آماده سازي کودکان و نوجوانان براي انجام تکاليف ديني و عبادي دارد. تلقين و تکرار مثبت و سازنده براي بچه ها تا پيدايش و تثبيت عادات و خصائل ديني و اخلاقي در آنها لازم و ضروري است. عمق بخشيدن و دروني کردن آموزه هاي ديني و اخلاقي و ملکه کردن فضائل در کودکان و نوجوانان نيازمند بهرهگيري از شيوه عادت بخشي با تکنيک ها و مهارت رفتاري و گفتاري است.
3ـ سالمسازي محیطی و رسانهای:
تأثير محيط خانه و خانواده، مدرسه، همسايگان، هم بازيان، و دوستان و معاشران و برنامه هاي صدا و سيما محيط تربيتي فرزند شما را تشکيل مي دهد. اگر اين عناصر محيطي و رسانهاي سالم و پاک باشند تأثير مطلوب تربيتي بر کودک و نوجوان ما خواهند داشت و بالعکس اگر اين عناصر محيطي و رسانه اي آلوده و منحرف باشند کودک و نوجوان گرفتار خطرات اخلاقي و تربيتي خواهند شد.
امام علي (ع): «انما قلب الحدث کالارض الخاليه ما القي فيها من شيء قبلته» ذهن و دل نونهال مانند زمين خالي است که هر تخمي در آن افشانده شود مي پذيرد (روضه المتقين، ج8، ص 651).
والدين در حکم مربيان دلسوز بايستي مراقب محل زندگي، دوستان و همبازي ها، مدرسه و محل تحصيل و ورزش فرزند خود باشند و اگر اين محيط ها عاري از فرهنگ حجاب و عفاف است از رفت و آمد فرزندان خود به اين محيط ها جلوگيري کرده و بر اساس فريضه امر به معروف و نهي از منکر به سالمسازي محيط تربيتي فرزندان خود بپردازند و اگر توان تغيير و تحول اين محيط ها را ندارند، به مکاني بهتر که نوگلان آنها آسيب نبينند هجرت و نقل مکان نمايند. نابساماني خانواده، اختلاف و درگيري بين والدين، عدم رابطه صميمي ميان اعضاء خانواده و به ويژه والدين، در نتيجه فقدان امنيت و آرامش در خانواده، تربيت صحيح فرزند را تهديد و به مخاطره مي اندازد و باعث گرفتاري فرزندان به بيحيائي، بيعفتي و بيحجابي مي گردد.
4. مهارتآموزي:
كودك موقعى فعل تربيتى درونى را پيدا مىكند كه خود به طور فعال در آن نقش داشته باشد. اگر خواهان آن هستيم كه كودكان مقررات، ارزشها، خصايل و فضايل اخلاقى را درونى کنند بايد لوازم و شرايط تربيت را به گونهاى فراهم كنيم كه كودك، خود، راغب و مايل به آن شود. مهم ترين اصل در تربيت خودانگيخته، مسالهي رغبتها و علايق كودك است.
نوجوانان و جوانان بايد خود را چنان با ارزش و با عزم و اراده تصور كنند كه خويشتن را از درون كنترل كنند. آنان چنين انتظارى را در خود بپرورانند كه حتما مىبايد ديگران آن ها را كنترل كنند. بلکه بايستي به گونهاى رشد يابند كه حتى در شرايطى كاملا دور از چشم افراد - كه امكان بهرهورى نيز براى آنان فراهم باشد - به لحاظ تقوايى، خود را نگه دارند و دست از پا خطا نكنند. نوجوانان را بايد به گونهاى تربيت كرد كه خودكنترل بار آيند. فرزند شما در آيندهاي نه چندان دور با اعتقادات مختلف آشنا خواهد شد، او ممکن است در جوي قرار بگيرد که به اعتقاداتش توهين شده و يا بخاطر رعايت برخي اصول مورد تمسخر واقع شود. شما نميتوانيد همهي دنيا را تغيير دهيد و يا از فرزندتان در مقابل همه محافظت کنيد، يکي از راهها اين است که به او توضيح دهيد و با تفاوتها آشنايش کنيد. اين کار در صورتي مشکلزا نميشود که در نهادينه کردن اعتقادات صحيح نهايت تلاش خود را کرده باشيد و از طرفي محبت و پيوندهاي عاطفي در خانوادهي شما به قدري باشد که او را در برابر عوامل بيروني واکسينه کند. دختري که با والدينش ارتباط عاطفي خوبي دارد و آنها توانستهاند مباني حجاب را برايش به خوبي توضيح دهند و از طرفي عاشق مادري است که خود محجبه است و با پدري که او را باحجاب بيشتر دوست دارد، ارتباط عاطفي قوي دارد، وقتي در محيطي قرار بگيرد که افرادي حجابشان را رعايت نميکنند، يک محافظ قوي دروني براي اثر پذيري دارد. البته کار از محکم کاري عيب نخواهد کرد و مراقبت شما هميشه درصد خطا را کمتر ميکند.
واضح است که وقتي حجاب به عنوان يک نماد مقدس در ذهن و وجود دختران جاي خود را به خوبي بازکند، ديگر ميل و رغبتي به بيحجابي نخواهند داشت و با افتخار و اعتماد به نفس عالي در محيطهاي خانوادگي و اجتماعي ظاهر ميشوند.
*دانشآموخته سطح عالی حوزه و دکترای روانشناسی