تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۳  ، 
کد خبر : ۳۰۴۰۳۷
بررسی تطبیقی ساختار سیاسی اروپای دوره میانه و عربستان

رژیم آل‌سعود پس‌مانده نظام قرون وسطایی

پایگاه بصیرت / محمدرضا کلهر

(روزنامه كيهان ـ 1396/05/12 ـ شماره 21687 ـ صفحه 8)

نظام سیاسی عربستان، سلطنتی مطلقه است. در این نظام سیاسی کوچک‌ترین اعتراضات با بزرگترین محکومیت‌ها همراه است. مهم‌ترين شاخصه نظام سیاسی سعودی، چیرگی و سلطه قبیله آل‌سعود بر عربستان است. در اين كشور قانون اساسى وجود ندارد و حاكمان ادعا مى كنند كه شريعت اسلامى قانون اساسى این نظام است. فعاليت هر نوع حزب، گروه و دسته سياسى در عربستان ممنوع است. به طور کلی این نظام در جهان مدرن کنونی به عنوان یکی از عقب مانده‌ترین نظام‌های سیاسی شناخته می‌شود. عربستان به دلیل نداشتن قانون اساسی مدون بر اساس سلایق حاکمان آن یعنی خاندان سعود اداره می‌شود که این موضوع منجر به اعمال انواع و اقسام تبعیض‌ها در این کشور و روا داشتن انواع ظلم‌ها و ستم‌ها بر شهروندان عربستانی شده و همین موضوع نارضایتی‌هایی را در این کشور درپی داشته است.

رهبر معظم انقلاب در بیاناتی در دیدار مسئولان نظام تاکید کردند: مسئله‌ حقوق بشر را باز مجدّداً آمریکایی‌ها دارند مطرح می‌کنند که واقعاً مضحک و تعجّب‌آور است! یعنی کسانی که می‌روند آنجا می‌نشینند با رؤسایِ نظامِ قرونِ وسطاییِ قبیله‌ایِ عربستان سعودی -دیگر واقعاً این رسوایی‌ای است که به نظر من این لکّه‌ ننگ، از دامن آمریکایی‌ها هیچ‌وقت پاک نخواهد شد؛ مثل یک داغی در پیشانی این‌ها همیشه خواهد بود- و راجع به حقوق بشر حرف بزنند، آن‌هم علیه کشوری مثل جمهوری اسلامی! در کشوری که بویی از دموکراسی و انتخابات و مانند اینها نشنیده، بروند بنشینند و به کشوری مثل ایران که مرکز مردم‌سالاری و مظهر مردم‌سالاری است، طعنه بزنند و حرف بزنند و تهمت بزنند! اینها چیزهایی است که خواهد ماند. حالا امروز در غوغاهای گوناگون سیاسی ممکن است به نظر نرسد لکن این‌ها در تاریخ بلاشک خواهد ماند.( 93/3/22)در این مطلب به دنبال بررسی ویژگی‌های مشترک نظام‌های سیاسی قرون وسطی و عربستان هستیم.

نظام سیاسی قرون وسطی

تاریخ اروپا بر اساس تحولات سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی آن به دوران ‌های مختلفی تقسیم می‌شود که هر کدام از این ادوار ویژگی‌‌های سیاسی و فرهنگی خاص خود را داراست. قرون وسطی بخشی از تاریخ اروپا است که تقریباً بیشترین و وسیع ‌ترین برهه را به خود اختصاص داده است. قرون وسطی در تاریخ اروپای غربی یکی از مهم‌ترین مراحل تاریخی است که از ۴۰۰ میلادی تا ۱۴53 میلادی را در بر می‌گیرد. در این دوران مسیحیت به عنوان یک مکتب کلی بر تمام جامعه سیطره انداخته و هیچ حرکتی خارج از این مسئله قابل تبیین نیست. دین نوعی اقتدار همه گیر دارد و حوزه سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ و افراد را تحت نظارت و کنترل دقیق خود دارد. در نیمه اول این دوره که معمولاً آن را «عصر تاریکی» می‌خوانند آموختن و اندیشیدن در اروپای غربی، تقریباً ناپدید شد. در این دوره، سراسر قاره اروپا طعمه بیماری‌های متعدد و دسته‌ها و گروه‌های مسلح بود.

ویژگی‌های مشترک قرون وسطی و عربستان

اکنون پس از گذشت 6 قرن از دوران قرون وسطی نظام سیاسی عربستان نیز در بسیاری از موارد همان رفتار را در پیش گرفته است. در زیر برخی از این ویژگی‌ها و رفتارها را بررسی خواهیم کرد.

اطلاق نام خاندان سعودی بر کشور

در دوران قرون وسطی معمولا فئودال‌ها با انحصار بخشی از سرزمین و یا شهر قلعه خود را بنا می‌نهادند و نام خاندان خود را بر قلعه و به اصطلاح فرمانروایی خود می‌گذاشتند. به مرور این وضعیت از بین رفت و کشورها بر اساس ‌اشتراکات همه ملت نام گذاری شدند. اما در عربستان نام خاندان سعودی بر این کشور نهاده شده است با وجود اینکه این سنت و رفتار قرون وسطایی بیش از 6 قرن است که منسوخ شده است. آل‌سعود خاندانی است منسوب به «سعود بن محمد بن مقرن» که از ۱۷۳۵ بر بخشی از شبه‌جزیره عربستان حکومت می‌کرده‌است و اکنون نیز بر کشور عربستان سعودی، که نام این کشور از این سلسله گرفته شده، حکومت می‌کند.

اهمیت خون و نسب

یکی از ویژگی‌های دوران قرون وسطی به اهمیت خون و نسب بر می‌گشت. در واقع در این دوران افرادی که از خانواده‌های اصیل بودند نجیب‌زاده خوانده می‌شدند و تمام مناصب مهم توسط این افراد کسب می‌شد. در مقابل مردم عادی با هر نوع استعداد نمی‌توانستند نقش مهمی در اجتماع ایفا کنند. در نظام سیاسی عربستان نیز این وضع اکنون جاری است. در واقع افراد خارج از خاندان آل‌سعود به ندرت امکان رسیدن به پست‌های رده بالا را دارند . تنها شاهزادگان شانس رسیدن به این مناصب را دارند. در عربستان 7000 شاهزاده، بر تمامی کشور حکمرانی می‌کنند. این گروه علاوه بر در دست‌داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروت‌های نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابی و یا نظارت مردمی در اختیار خود گرفته‌اند.

مجموع ثروت خاندان سعودی برابر با ۱۰۰۰ میلیارد دلار است. بر اساس سندی که ویکی‌لیکس آن را منتشر کرده است، یک شاهزاده سعودی به سفیر آمریکا در عربستان اعلام کرده بود که «درآمد یک میلیون بشکه نفت به طور کامل روزانه به حساب پنج تا 6 شاهزاده سعودی واریز می‌شود. همچنین جزئیات توزیع درآمدها در میان افراد خاندان حاکم طبق این سند به نحوی است که تنها حقوق فرزندان ملک «عبدالعزیز» (بنیانگذار عربستان سعودی جدید) ماهانه به ۲۷۰ هزار دلار از خزانه دولتی می‌رسد. همچنین دادن دختر به شاهزادگان آل‌سعود برای ازدواج به عنوان هدیه نیز بسیار مرسوم است. ویکی لیکس همچنین از تصرف و فروش زمین‌ها و منابع دولتی و ملی عربستان توسط آل‌سعود بدون ضوابط و مقررات قانونی خبر داده است. به نوشته ویکی لیکس در زمانی که تولید روزانه نفت عربستان هشت میلیون بشکه بود، تنها 6 تن از امرای سعودی کنترل فروش روزانه یک میلیون بشکه از آن را در اختیار داشته‌اند که با توجه به بهای فروش نفت، این کار ثروتی معادل 120 میلیون دلار در روز نصیب آنان می‌کند.این نوع رفتار عربستان به خوبی نظام‌های قرون وسطی را به یاد می‌آورد. چرا که نجیب زاده‌ها به طور کلی حق حیات و بهره مندی از تمام ثروت‌ها را داشتند و مردم عادی خارج از این خانواده‌ها تنها ابزارهایی برای تولید بودند.

رعیت دانستن مردم

در اواخر دوران قرون وسطی سیستم فئودالی، سیستم مسلط اروپای غربی بود. این سیستم ارتباطات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی طبقات مختلف اجتماعی را تحت کنترل خود داشت. سیستم فئودالیسم شبکه پیچیده‌ای بود که سلسله مراتب حقوق و وظایف طبقات مختلف اجتماعی از پادشاه تا سِرف را تعیین می‌کرد. در چنین سیستمی، افراد در درون طبقه اجتماعی خود متولد می‌شدند و نقش‌های مربوط به همان طبقه را ایفا می‌کردند و به جز استثناهایی، تا آخر عمر در همان طبقه باقی می‌ماندند. این سیستم، شدیداً طبقاتی بوده و امکان رشد و شکوفایی استعدادها را از افراد جامعه سلب کرده بود، هر کس می‌باید در محدوده پایگاه اجتماعی و اقتصادی خود فعالیت می‌کرد و حق تغییر پایگاه طبقاتی خود را نداشت. تا قرن 13 ميلادي، قلعه‌هاي متعلق به شواليه‌ها بيش ازهر چيز ديگري در پهنه اروپا خود نمايي مي‌کرد. شواليه‌ها از زندگي مرفهي برخوردار بودند که با زندگي دهقاناني که روي زمين‌هاي آنها کار مي‌کردند. زندگي سخت بود و جنگ، قحطي و طاعون همواره جان مردم را تهديد مي‌کرد. ‌ دهقانان در پائين‌ترين سطح اجتماعي زندگي مي‌کردند. آن‌ها در روستاها به سر مي‌بردند و روي زمين‌هايي که به ارباب صاحب تيول، تعلق داشت، کار مي‌کردند و بخشي از محصول به دست آمده را به او مي‌دادند. آن‌ها لباس‌هاي پشمي خشن پوشيده و کفش‌هاي چوبي به پا مي‌کردند. آنها با خوردن شوربا، شلغم، لوبيا و نان سياه زندگي خود را مي‌گذراندند.

در عربستان نیز این وضع در جریان است. تمامی امور مهم در اختیار 7000 شاهزاده سعودی است. مردم عربستان از کمترین امکانات در برخی از شهرها برخودارند. «آلستون» گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور فقر شدید و حقوق زنان اعلام کرده بر خلاف تصور شهروندان سعودی، در این کشور مناطق فقیرنشین زیادی وجود دارد. آلستون از دولت سعودی خواسته است از چشم انداز 2030 به عنوان گامی برای ایجاد مساوات میان زن و مرد به ویژه زنان قشر فقیر جامعه بهره ببرد.

در حالی که شماری از ثروتمندترین مردم جهان در عربستان سعودی زندگی می‌کنند، توزیع ناعادلانه ثروت سبب شده که حدود ۲۰ درصد مردم این کشور در فقر زندگی کنند. «طراد الاسمری»، که صاحب وبلاگ «فقر در عربستان» است و یک جایزه جهانی را نیز به خود اختصاص داده، ضمن انتقاد شدید از سیاست‌های اقتصادی آل‌سعود اعلام کرد، «ارسال کمک‌های نجومی از طرف مدارس دینی عربستان به سایر نقاط جهان ما را متحیر می‌کند، چرا که فقرای این کشور به شدت محتاج این کمک‌ها هستند. با توجه به بسته بودن کشور عربستان نمی‌توان آمار دقیقی از درصد فقر در این کشور ارائه داد، اما میزان فقرا در این کشور بین 20 تا 39 درصد گزارش شده است.» صندوق کودکان سازمان ملل در گزارش سال گذشته خود تاکید کرده که 4000 کودک عربستانی به خاطر فقر، درس و مدرسه را رها کرده‌اند. شاید این تصویر از عربستان که همه آن را سومین کشور ثروتمند جهان و صاحبان طلای سیاه می‌شناسد قابل قبول نباشد. وضعیت عربستان در سال‌های اخیر بسیار وخیم شده است به طوری که تورم در دو حوزه کالا و خدمات حدود 400 درصد اعلام شده است. اما فقیرترین منطقه عربستان استان «جیزان»، در جنوب این کشور است که 19هزاروهفتصد خانواده فقیر را در خود جای داده و پس از آن به ترتیب استان‌های «نجران» و «مدینه» قرار دارند. طبق آمارهای منتشر شده 34 درصد خانواده‌ها در جیزان، 24/5درصد در نجران و 24 درصد در مدینه زیر خط فقر زندگی می‌کنند. به طور کلی خاندان سعودی مردم عربستان را همانند فئودال‌های دوران قرون وسطی رعیت خود می‌دانند و به طرق مختلف از آنها بهره‌برداری می‌کنند. این وضعیت در مورد شیعیان استان‌های شرقی عربستان بسیار بغرنج‌تر است.

موروثی بودن قدرت

در نظام قرون وسطی قدرت بیشتر از طریق خون به افراد انتقال می‌یافت. در واقع پسر جانشین پدر می‌شد و کسی نمی‌توانست در این بین دخالتی داشته باشد. این چرخه باعث شده بود که قدرت در بین خانواده‌های محدودی تداوم داشته باشد. در عربستان نیز هنوز این وضعیت در جریان است. طبق وصیت ملک عبدالعزیز قدرت از برادر به برادر می‌رسد. البته ملک سلمان یک قدم جلوتر رفت و با انتخاب «محمد بن سلمان» این رویه را تغییر داد و قدرت را از پدر به پسر انتقال خواهد داد.

مقام پایین زن

زن در اروپای قرون وسطا نه تنها نقش اجتماعى نداشت، بلكه خوار و ذليل بوده و برده‏وار مى‏زيست و حتى او را عامل فساد و منفور خدا مى‏پنداشتند و اعتقادشان بر اين بود كه باعث بيرون راندن آدم از بهشت، زن بود. زن در انديشه قرون وسطايى، منفور، عاجز و محروم از مالكيت است. وقتى انسان با املاك و اموال شخصى خود به خانه شوهر رفت، حق مالكيت از او سلب مى‏شود. مالكيت، خود به خود به شوهر انتقال مى‏يابد، زيرا زن، صاحب شخصيتى نيست. حتى امروز آثارى از آن در زن اروپايى به چشم مى‏خورد زن در اروپا و ساير ممالك جهان به قدرى بى‏ارزش بود كه در هيچ اجتماعى او را به حساب نمى‏آوردند. علما و فلاسفه به مجادله مى‏پرداختند كه آيا زن اساساً روح دارد يا به كلى فاقد روح است؟ در صورتى كه روح داشته باشد، آيا روحش روح انسانى است يا حيوانى؟ و بر فرض داشتن روح انسانى، آيا وضع اجتماعى و انسانى او نسبت به مرد، وضع بردگى است يا كمى بالاتر از آن؟شاید بسیار عجیب باشد که اکنون در عربستان نیز زن همانند قرون وسطی محسوب می‌شود. با وجود برخی آزادی‌ها که اخیرا در شهرهای بزرگ مانند جده و ریاض به زنان عربستانی داده شده است، با این حال زنان این کشور به شدت قلع و قمع و سرکوب می‌شوند و خشونت‌های خانوادگی به وفور در این کشور مشاهده می‌شود، در همین راستا زنان در این کشور حق داشتن هویت مستقل برای خود و حتی حق رانندگی را نیز ندارند و بسیاری از آنان از انواع مختلف آزارهای خانوادگی به ویژه از ناحیه همسران خود رنج می‌برند.

سرپرستی قانونی زنان توسط مردان در درجات مختلف همچنان در عربستان اعمال می‌شود و جنبه‌های مهمی از زندگی زنان را شامل می‌شود. سرپرستی مردان بر زنان به شدت آزادی و استقلال زنان برای انجام فعالیت‌ها و اقدامات قانونی آنها را محدود می‌کند و در موارد متعددی نظیر ازدواج، طلاق، حضانت فرزندان، مالکیت و کنترل اموال، تصمیم‌گیری درباره مسائل خانواده، آموزش و ‌اشتغال در جریان است. ازدواج با دختران خردسال بنا به ملاحظات پولی و مالی یا قبیله‌ای به اجبار آنها به پذیرش این نوع ازدواج‌ها از دیگر خشونت‌های اعمال شده بر ضد زنان عربستان است. سال گذشته بود که در آستانه روز جهانی زن یعنی هشتم ماه مارس (18 اسفند)، خبر عجیبی سر تیتر خبرگزاری‌های دنیا شد. در همین راستا هیئتی از دانشمندان سعودی اعلام کردند زنان همچنان نه به عنوان انسان که در جمع پستانداران طبقه بندی می‌شوند! بر همین اساس مفتی‌ها و دانشمندان عربستان زنان را همتراز پستاندارانی همچون بز و شتر قرار‌دادند و بر همین اساس برای آنها حقوقی قائل شدند که این حیوانات از آنها برخوردار هستند. زنان سعودی برای ویزیت شدن توسط یک دکتر ، معاینه در بیمارستان و خلاصه کلام هر مشکلی که نیاز به حضور آنها در یک مکان پزشکی داشته باشد به همراهی مردان یا همان محارم خود قطعا نیاز خواهند داشت چه اینکه اگر آنها تنها باشند حتی توسط پزشک ویزیت هم نمی‌شوند چه رسد به درمان‌های جدی‌تر. اگر قرار باشد یک زن سعودی برای باز کردن حساب به بانک مراجعه کند باید حتما قیم مرد وی همراهش باشد چه در غیر این‌صورت حساب بانکی برای او افتتاح نمی‌شود. نمونه جالب دیگر این است که زنان سعودی حتی اگر عزیزترین آدم زندگی‌شان را از دست داده باشند، بر خلاف عرف همه جوامع دیگر، اجازه ندارند در مراسم تشییع جنازه او شرکت کنند. این نمونه یکی از عجیب‌ترین قوانین درباره کشوری است که حتی در ساده‌ترین موارد حقوق زنان را نادیده می‌گیرد. مواردی که حتی شاید از ابعاد حقوق زن و مرد فراتر رود و به عنوان حقوق انسانی شناخته شود. این مورد یعنی حضور زنان در قبرستان و مراسم تشییع جنازه در بسیاری از شهرهای عربستان سعودی ممنوع است.

سیستم قضایی قرون وسطایی

یکی دیگر از ویژگی‌های قرون وسطا به نوع قضاوت و به اصطلاح سیستم قضایی مرتبط است. در واقع در آن زمان تحت شکنجه و فشار از متهمان اعتراف گرفته می‌شد و بدون کمترین مدارک افراد محکوم به مرگ می‌شدند. در دوران مذکور که دوران فرمانروایی مطلق کلیسای کاتولیک در اروپا بوده، بسیاری در دادگاه‌های تفتیش عقاید متهم به ارتداد، شرک و جادوگری می‌شدند. این افراد ابتدا محکوم به تحمل شکنجه شده و نهایتا به صورت‌های بسیار غیرانسانی اعدام می‌شده‌اند. شکنجه‌گران قرون وسطایی، برای حرف کشیدن از مظنونان یا اعدام برخی از آنها، از هولناک‌ترین و دردناک‌ترین شیوه‌های ممکن استفاده می‌کردند. در عربستان نیز بسیاری از ویژگی‌های قضایی قرون وسطا وجود دارد. دراین مورد روزنامه واشنگتن پست با «قرون وسطایی» خواندن سیستم قضایی عربستان نوشت: سیستم‌ قضایی مستبدانه عربستان بر مبناي تفسیر شخصی قضات و دادستان‌ها از قوانين قرار دارد.

در عربستان، بسیاری از متهمان که تحت فشار و شکنجه‌های وحشتناک قرار می‌گیرند، مجبور به اعترافات ساختگی هستند و هنوز در این کشور روش اعدام «گردن زدن با شمشیر» است. شکنجه برنامه ریزی شده در این کشور به محاکمه‌ها در قرون وسطا در اروپا شبیه است. در هر دو حالت، بازجویان به‌دنبال آن هستند که از طریق گرفتن اعتراف به زور، به توطئه‌هایی که در توهمات خود ساخته‌اند، لباس واقعیت بپوشانند. «علی الدبیسی» رئیس‌سازمان اروپایی- سعودی حقوق بشر اخیرا از اعتراضات علیه نقض حقوق بشر و خشونت نسبت به زندانیان در قطیف از جمله شکنجه فیزیکی و روانی آنان خبر داد.

ائتلاف حاکمان و مفتی‌ها

از حدود سال ۸۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه مالک همه زمین بود که به مناطقی به نام ملک اربابی تقسیم می‌‌شد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب می‌‌شد. او سوگند وفاداری یاد می‌‌کرد و متعهد می‌‌شد که برای حفاظت از اموال پادشاه، سربازانی (مردان جنگی) استخدام نماید. رعیت‌ها در روستاها زندگی می‌‌کردند. آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) می‌‌دادند. پاپ یکی از قدرتمندترین حاکمان اروپایی فئودالی محسوب می‌‌شد و هرچند رقابت‌هایی بین پاپ و پادشاهان وجود داشت اما به نوعی ائتلاف برای رسیدن به منافع مشترک داشتند.

در عربستان نیز این ائتلاف وجود دارد. اساسا نظام سیاسی عربستان پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی شکل و سازمان قطعی یافت. این دولت حاصل ائتلاف دو خانواده آل شیخ (محمد ابن عبدالوهاب) و آل‌سعود بود. این ائتلاف به قدری مستحکم شد که حتی مرگ ابن سعود (۱۷۶۵) و مرگ ابن عبدالوهاب (۱۷۹۲) موجب گسست و ایستایی در گسترش وهابیت به عنوان عنصر مشروعیت بخش به حکومت و تحکیم حاکمیت خاندان سعودی نشد. «محمدبن عبدالوهاب» رهبر مکتب وهابیت پس از آن‌که نتوانست بین مردم و علما جایگاهی را برای خود به دست آورد به طرف «محمد‌بن سعود» که والی یکی از مناطق حجاز بود شتافت. با وی قرارداد بست که از او حمایت مالی و نظامی کند، در عوض شیخ هم به او قول داد که از وی حمایت اعتقادی و فتوائی انجام دهد. در سال 1157 بین این مفتی نجدی و امیر «محمد ابن سعود» پیمانی بسته شد که به موجب آن، امیر سعودی از سوی خود و اعقاب خویش پشتیبانی و اطاعت از شیخ و اعقاب او و سایر علمای وهابی را برعهده گرفت و شیخ نیز قبول کرد که خود و اولاد و پیروانش پیوسته راهنما و مدافع و یاور امیر سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از آن خاندان به کار برند. این همان پیمان است که عبدالعزیز و سایر ملوک سعودی و نیز مشایخ آل شیخ پیوسته محترم شمرده‏‌اند. ابن عبدالوهاب و فرزندانش تا امروز حامی جدی سلطنت سعودی و عهده‏‌دار امور شرعی و فرهنگی و قانونی و قضائی بوده‏‌اند. اولاد ابن عبدالوهاب، معروف به «آل الشیخ» پیوسته مورد احترام شاهان سعودی بوده و سمت مفتی بزرگ و وزیر فرهنگ و آموزش و رئیس‌دانشگاه و قاضی محاکم دادرسی را برعهده دارند.

در واقع حوزه وسیع اختیارات مفتی‌های وهابی سعودی باعث شده است تا تمام جنبه‌های زندگی مردم تحت نفوذ و دخالت علمای وهابی باشد. همانند قرون وسطا که هیچ صدای آزاد اندیشی و مخالف دین تحمل نمی‌شد در عربستان نیز مخالفان وهابیت با شدیدترین روش‌ها محاکمه می‌شوند. در دوران قرون وسطا مسیحیت به عنوان یک مکتب کلی بر تمام جامعه سیطره انداخته و هیچ حرکتی خارج از این مسئله قابل تبیین نیست. دین نوعی اقتدار همه گیر دارد و حوزه سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ و افراد را تحت نظارت و کنترل دقیق خود دارد. در عربستان نیز وهابیت همین نقش را ایفا می‌کند و با نفوذ به خصوصی‌ترین جنبه‌های زندگی افراد را همواره به عنوان مظنون پیگیری می‌کند.

جاهلیت در سیاست خارجی

البته این نوع رفتار قرون وسطایی عربستان تنها مختص مسائل داخلی نیست و در عرصه منطقه‌ای نیز همین مسئله در جریان است. در زمان قرون وسطی فئودال‌ها و یا کشورها برای منافع خود مدام در حال حمله به کشورهای دیگر بوده‌اند. در مورد عربستان نیز دقیقا وضع بدین منوال در حال پیگیری است. در واقع آل‌سعود تاکنون نتوانسته است خود را با شرایط دنیای مدرن تطبیق دهد و این نکته را در سیاست خارجی رعایت کند که در دنیای کنونی کشورها به دنبال جنگ و خونریزی و غارت نیستند، بلکه هدف اصلی همزیستی مسالمت‌آمیز و احترام به حقوق یکدیگر است. اما عربستان با حمله به یمن و حمایت از تروریست‌های منطقه‌ای نشان داده است که همانند کشوری است که گویا مسیر‌اشتباهی تاریخ را برگزیده و همانند دوران قرون وسطا فعالیت می‌کند. البته این مسئله تنها مختص عربستان نیست و کشورهای حامی عربستان نیز در بسیاری از حوزه‌ها همین مسیر را در پیش گرفته‌اند.

ائتلاف با جاهلیت غرب

با وجود آنکه عربستان در زمینه‌های حقوق بشر، زنان، فقر، سیاست خارجی و... در منطقه به عنوان یک نظام سیاسی عقب مانده شناخته می‌شود اما کشورهای غربی به دلیل برخورداری ریاض از منابع نفتی با نادیده گرفتن این مسائل سعی دارند این کشور را به عنوان یک کشور مدرن امروزی قبول کنند. این در حالی است که در مقابل کشوری مانند ایران با برخورداری از تمام ویژگی‌های دنیای مدرن کنونی به صورت مداوم از سوی غرب متهم به نقض حقوق بشر و مداخله گرایی در منطقه می‌شود. اوج رفتار دوگانه غرب در این است که سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل (یونسکو) اخیرا هفتمین مجمع بین‌المللی سازمان‌های غیر‌دولتی را با محوریت جوانان و تاثیرگذاری اجتماعی آن‌ها در پایتخت عربستان برگزار کرد. آدام کوگل پژوهشگر دیده بان حقوق بشر در این مورد اعلام کرد، برگزاری چنین نشست مهمی با حضور نمایندگان سازمان‌های غیر‌دولتی توهین به ده‌ها عربستانی است که به اتهام تلاش برای تشکیل سازمان‌های مستقل در این کشور در زندان هستند و پاداشی غیر منتظره برای کسانی است که این نشست را برگزار کردند. (10)عربستان همچنین با حمایت حامیان غربی خود همچون آمریکا و انگلیس، حتی به عنوان رئیس کمیسیون کارشناسان مستقل در شورای حقوق بشر سازمان ملل برگزیده شد! این درحالی است که چند ماه پیش از آن نیز مجددا عضویت عربستان در شورای حقوق بشر سازمان ملل تمدید شد. در این میان انتخاب عربستان سعودی به عنوان یکی از اعضای «کمیسیون مقام زن سازمان ملل» نیز اوج رفتار دوگانه غرب را نشان داد. به هرحال اقدامات انفعالی مجامع بین‌المللی به ویژه سازمان ملل در برابر عربستان سعودی که به اذعان خود سازمان ملل، بدیهی‌ترین اصول انسانی در این کشور نقض می‌شود و هیچ نشانه‌ای از قواعد مردمسالارانه در آن مشاهده نمی‌شود، از وادادگی‌های سازمان ملل در قبال عربستان حکایت دارد.

نتیجه

همان‌طور که ذکر شد نظام سیاسی کنونی عربستان شباهت‌های بسیار زیادی با نظام‌های قرون وسطایی دارد. نقض حقوق زنان، شکنجه‌های وحشتناک، سرکوب آزادی‌های اولیه، گستردگی حوزه فعالیت علمای وهابی و.... تنها چند نمونه از این شباهت‌ها است.

در چنین شرایطی کشورهای غربی تنها به دلیل دلارهای سعودی نه تنها عربستان را به دلیل این رفتارها تحت فشار نگذاشته است بلکه به عنوان مثال ریاست یکی از پنل‌های مربوط به زنان در سازمان ملل را نیز به عربستان واگذار کرده است. این مسئله به خوبی رفتارهای دوگانه غرب را نشان داده است.

منابع: خبرگزاری‌ها، شفقنا

http://kayhan.ir/fa/news/110294

ش.د9601761

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات