(روزنامه اطلاعات ـ 1396/05/28 ـ شماره 26796 ـ صفحه 12)
** با توجه به اینکه مجلس اعلای اسلامی عراق اکنون نزدیک به چهار دهه حدود سی و پنج سال است که فعالیت خود را دنبال می کند، بعد از سرنگونی رژیم صدام و فعالیتهای سیاسی در عراق به نظر می رسد مجلس اعلا نیاز به بازنگری و اصلاحات در پیکره خود دارد و از آنجایی که برخی از شخصیتهای موجود در مجلس اعلا به فعالیتهای دولتی و پارلمانی و نظامی مشغول هستند به نظر می رسد که پیکره اصلی مجلس اعلا متلاشی شده و در حال حاضر آقای حکیم در صدد تشکیل یک حزب جدید با شاکله و اساسنامه جدید و اهدافی است که بتواند همزمان با حرکت عراق به سوی ثبات و استقلال در ائتلاف سازی و ایجاد یک سیستم پایدار پارلمانی و حکومتی به نوعی فعالیت خود را آغاز کند. لذا آقای حکیم با توجه به نگرش عمیقی که نسبت به منطقه و جهان دارد در آینده حزبی تشکیل خواهد داد که متشکل از اسلامگرایان و ملی گرایان است که بتواند مقبولیتی در میان طیفهای اهل سنت، لیبرالها و اسلامگرایان داشته باشد. لذا به نظر می رسد این حرکت بسیار سازنده ای است که نوعی اصلاحات در پیکره احزاب اسلامی عراق بوجود بیاورد، بنابراین آقای حکیم با توجه به اینکه شاکله مجلس اعلا تقریبا پیر شده است در صدد ایجاد اصلاحات و بازنگری کلی در این مجموعه و شکل دهی حزب حکمت ملی است.
* به نظرتان گروهها و جریانهای سیاسی دیگر از این موضوع استقبال می کنند؟
** با توجه به اینکه در طول سالهای گذشته یعنی از سال 2003 که رژیم صدام سقوط کرد حملات شدیدی از سوی کشورهای عرب منطقه و از سوی رسانههای عربی علیه مجلس اعلا صورت گرفت و اکنون نیازی به حفظ این مجلس با آن شاکله قدیمی و پیکره سابق وجود ندارد و این پیکره مجموعه فرسوده ای است و اکنون نیازمند تجدید نظر کلی با ساختار جدید است. به نظر می آید حزبی که آقای حکیم قرار است تشکیل دهد هم با استقبال اسلامگراها و هم استقبال ملیگراها مواجه خواهد شد و حتی می تواند در انتخابات آینده پارلمان عراق سهم بالایی از کرسیهای پارلمانی را در اختیار بگیرد و لذا به نظر می رسد که باید در انتظار اساسنامه جدید این حزب بود که طیفهای سیاسی و اهل سنت و شیعیان چه استقبالی از آن خواهند کرد.
* با توجه به اینکه آقای حکیم گفتند بعد از داعش روند جدیدی باید در عراق شکل گیرد، فضای سیاسی جدید مطرح شده با حزبی جدید توسط ایشان چه کمکی می تواند به نزدیکی اقوام مختلف عراق و دولت ملتسازی آن کند؟
** یکی از مسائلی که عراق و ساختار جدید سیاسی جدید بعد از 2003 با آن مواجه است وجود واگرایی در میان طیفهای سیاسی عراق است. اکنون مسئله داعش و تشکیل الحشد الشعبی به وحدت عراق کمک کرده است. اما برخی از جریانهای عراقی از جمله اقلیم کردستان در صدد ایجاد شکاف جدیدی در عراق هستند، مسئله اقلیم کردستان و همه پرسی اقلیم کردستان در 25 سپتامبر آینده می تواند تهدید امنیتی برای عراق تلقی شود. زیرا اگر این همه پرسی برگزار شود قطعا به جدایی اقلیم از عراق منجر خواهد شد و این چیزی است که دشمنان ملت عراق دنبال آن هستند. لذا به نظر می رسد که در حال حاضر عراق بیش از گذشته نیازمند همگرایی و وفاق است و پرهیز از اتهام زنی و گرایش به مسائل سیاسی سازنده است و به همین دلیل آقای حکیم دورنمای سیاسی عراق را تشخیص داده و می تواند با سازماندهی این حزب طیف وسیعی از عراقیها از جمله اهل سنت و کردها را زیر چتر این حزب قرار دهد که بتواند خارج از نگاههای محدود مذهبی یک حزب فراگیر را بوجود بیاورد.
* به نظرتان در انتخابات پیش رو چه چشم اندازی می تواند برای جریان سید عمار حکیم و حزب جدید وجود داشته باشد؟
** آقای حکیم خود به دنبال حضور در دولت یا گرفتن پست دولتی نیست. آقای حکیم در صدد تشکیل نیروهایی است که بتوانند زیر چتر حمایتی او بتوانند در بدنه دولت و پارلمان عراق حضور قوی و فعال داشته باشند. البته شان و جایگاه آقای حکیم بالاتر از پستهای وزراتی است و به همین خاطر به عنوان رهبر یک جریان قدرتمند می تواند به دولت سازی و تشکیل یک پارلمان قوی نقش ایفا کند و از این رو آقای حکیم دنبال پست نخست وزیری نیست، اما میتواند به هر حال یکی از اعضای حزب یا خود را به عنوان نخست وزیر مطرح کند .
* به نظرتان روابط جریانات شیعی پس از این اقدام می تواند بهبود یابد؟ جریان صدر چه واکنشی به فضای جدید خواهد داشت؟
** تعامل جریان صدر با احزاب سیاسی و مذهبی تعامل کاملا ناپایداری است. هنوز سیاست جریان صدر در مسائل داخلی و منطقه ای و بین المللی خیلی شفاف و تابع یک شرایط پایدار در عراق نیست. به همین دلیل باید در انتظار شکل گیری این حزب و همچنین موضع گیری جریان صدر باشیم. جریان صدر اکنون یک جریان اپوزیسیون در مقابل همه دولتهای عراق بوده و این موجب می شود که بسیاری از نیروهای عراق که در بدنه آن هستند از این جریان خارج شوند و لذا به نظر می آید که آقای صدر باید بپذیرد که جریان وابسته به آقای حکیم می تواند یک جریان همسو با طیف صدر باشد و این دو جریان می توانند با شاکله مذهبی و سیاسی در کنار هم قرار بگیرند و پارلمان قدرتمندی را تشکیل دهند.
تصمیم عمار حکیم؛ فرصت یا تهدید
همزمان با اعلام سید عمار حکیم برای تشکیل حزبی جدید که تمامی سلایق سیاسی عراقیها را پوشش دهد ، گمانه زنیهایی درباره این نحوه شکلگیری این ائتلاف سیاسی مطرح شده است.در همین رابطه علی ساجد در خبرآنلاین در یادداشتی به بررسی ابعاد این تصمیم پرداخته است.نگارنده با برشمردن برخی مولفههای تاثیرگذار تلاش کرده تا به نتیجهای منطقی در راستای تحلیل عملکرد سیدعمار حکیم برسد.موارد یاد شده را در ادامه میخوانیم:
۱. اتحاد جریانات و گروههای سیاسی و اجتماعی تابع مؤلفههایی همچون منافع و اهداف بوده که در فرآیند دستیابی به آن اهداف و تحقق منافع مشترک، بروز اختلافات چه در سطح راهبردهای ایدئولوژیک و چه در ابعاد راهکنشها چندان قابل ملاحظه نخواهد بود.با نیل به آرمان و مقاصد ترسیم شده و حتی نانوشته، که انتخاب اهم در برابر آن مهم محسوب میشود، اختلافات رخ داده و اهداف جدید بر حسب شرایط جدید ترسیم میشود. اهداف سابق که عامل همگرایی جریانات و طیفهای همسو بودند جای خود را به اهداف جدید که برای هر یک از این جریانات در فضای جدید دارای ارزش حیاتی است، خواهد داد.
۲. با نگاهی به آنچه که در فضای سیاسی عراق در جریان است و با تطبیق آن با مقدمهی فوق باید گفت که جریاناتی که امروزه از آنها به بیت شیعی یاد میشود در گذشته چهار هدف عمده و محوری را دنبال کرده اند:
الف. مبارزه و سرنگونی صدام
ب. دولت سازی و تثبیت ارکان دولت جدید
ج. اخراج نیروهای ائتلاف که به رهبری آمریکا صدام را ساقط کرده بودند
د. آزادسازی خاک عراق از اشغال تروریستهای تکفیری داعش.
۳. دوره اشغالگری داعش علیرغم آسیبهای جانی به مردم عراق و تخریب زیرساختها در سطحی قابل توجه، موجبات شکلگیری نهادهای جدید را با پشتوانه مرجعیت و مردم این کشور بویژه از میان شیعیان فراهم ساخت. این ظرفیت بالفعل اجتماعی که اکنون در اختیار اکثریت شیعیان عراق قرار گرفته است با گذار از مراحل چهار گانه فوق و تحقق آنها، در جامعه متلاطم عراق که خلأ قدرت همچنان احساس میشود، خود را در قالب اختلافات جدید نشان داده است.
۴. ساز جدایی مالکی از حیدر العبادی، اعلام خروج غیر منتظره عمار حکیم از مجلس اعلای اسلامی عراق و کنارهگیری از ریاست آن، اختلافات مستمر جریان صدر با سایر جریانات در بیت شیعی و دهها اختلاف دیگری که در روزهای آتی بویژه تا انتخابات پارلمانی اردیبهشت سال آینده بروز خواهد کرد همگی نشان دهنده عبور جامعه عراق از یک مرحله سه ضلعی گذار مبارزه و تغییر رژیم - دولتسازی - آزادسازی و ورود به دوره جدید است. در این دوره هر یک از گروهها و جریانات، ابتدا حفظ موجودیت خود و سپس کسب قدرت حداکثری را بعنوان اهداف جدید ترسیم کرده و بدنبال تحقق آن هستند.
نتیجه:
فضای سیاسی پس از آزادسازی موصل، فضایی جدید با مطالبات جدید و با بازیگران جدید است که در پی تحقق اهداف قبلی و عبور عراق از مرحله گذار سیاسی و امنیتی و نیز اجتماعی بوجود آمده است. طرح جدید سید عمار حکیم با محوریت جوان گرایی و تصمیم به راه اندازی تشکیلات جدید سیاسی، محصول و اقتضای این دوره جدید است که باید به آن با دید فرصت و نه تهدید نگریست.
عراق؛ میدان تحقق منطقه قویتر
دیدارهای هیأتهای سیاسی و دفاعی دو کشور در بغداد و تهران پس از آزادی موصل و اظهارات ابراهیم جعفری وزیر خارجه عراق مبنی بر اینکه اگر ایران نبود عراق از بین میرفت، از یک سو نوعی قدردانی از تهران و از سوی دیگر نشانگر عمق راهبردی روابط دو کشور است.صادق ملکی در خبرآنلاین نوشت:همکاری در قالب کمیسیونها و امضای یادداشتهای تفاهم به هدف گسترش همکاریهای سیاسی، اقتصادی، دفاعی میتواند عامل مهمی برای نهادینه شدن روابط و ارتقای آن به سطح راهبردی باشد.اگرچه دشمنان منطقهای و فرا منطقهای ایران در راستای ایرانهراسی با طرح توهم هلال شیعی سعی دارند گسترش روابط تهران و بغداد را در راستای نگاه مذهبی تحلیل کنند، اما این نگاه خصوصاً نوعی فرافکنی است که رقبای منطقهای ایران سعی دارند با طرح آن از یک سو بستر داخلی عراق را علیه ایران تحریک کنند و از سوی دیگر با طرح آن علیه ایران ائتلافسازی در سطح منطقه ایجاد کنند. کیست که نداند در میان کشورهای منطقه این ایران بود که به کمک بغداد شتافت و حتی اربیل را از سقوط به دست داعش نجات داد.این در حالی است که عمده پایتختهای عربی خاورمیانه در خدمت داعش و عامل سقوط موصل بودهاند. نگاه فرامذهبی ایران به عراق عامل نجاتبخش موصل سنینشین بود و نگاه مذهبی کشورهای عرب منطقه به همراه آسیب به شیعیان، بیشترین خسارت را به اهل تسنن عراق وارد کرد. شاید گذشت زمان عامل فراموشی شده است، اما ما به عنوان ایران یادمان نمیرود که اربیل مدیون ایران بخصوص سردار بزرگ آن سردار سلیمانی است.بارزانی اگر امروز به آن نمیپردازد اما آن روز اعلام داشت که تنها ایران و سردارش بود که اربیل را نجات داد. باید نقش ایران در نجات موصل نیز نه در اذهان بلکه در تاریخ ثبت شده و عامل نزدیکی بیشتر ایران و عراق شود.
سیاستهای راهبردی ایران در منطقه و عراق مبتنی بر نگاه فرامذهبی بوده و هست. هزینههای پرداختی تهران برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین تبلور این نگاه است و ایران در عراق نیز با همه عناصر قدرت اعم از شیعیان، کردها و اهل تسنن ارتباط داشته و دارد. ایران به دنبال یک عراق واحد بوده و هست. ایران عراقیان را نه شیعه، نه کرد و نه سنی بلکه عراقی دیده و میبیند. اگر نگاه فراقومی و مذهبی ایران را کشورهای منطقه نیز داشته باشند، بسیاری از معضلات عراق حل خواهد شد.نکته آنکه؛ داعش از نظر حضور نظامی در عراق آسیب جدی دیده است اما تفکر داعش همچنان وجود داشته که با نگاه فرا مذهبی در عراق و بیرون عراق میتوان آن را نیز تضعیف کرد. بلای داعش فقط دامن عراق را نگرفت بلکه به کشورهای حامی آن نیز سرایت کرده است. بنابراین باید رفتار این کشورها تغییر کند. از این منظر عراق میتواند محل همراهی و همکاری کشورهای منطقه و تبلور عبور از حلقه تنگ سیاستهای مذهبی باشد.در ارتباط با گسترش روابط تهران و بغداد باید به این نکته توجه داشت که در کنار همکاری دفاعی با توجه به آسیبهای وارده به زیرساختهای عراق همکاری اقتصادی میان تهران و بغداد میتواند جایگاه ویژه در روابط دو پایتخت داشته باشد. لازمه ارتقای روابط اقتصادی داشتن قابلیت رقابت و از آن مهمتر کیفیت خدمات و... است که اگر از این موضوع غفلت شود، بازار عراق در تصرف کشور همسایه خواهد بود.البته آنچه نباید از نظر دور داشت این است که عراق امروز حاصل مهندسی سیاسی و اجتماعی امریکا بوده و نفوذ واشنگتن در این کشور بیش از دیگر بازیگران است. برقراری و ایجاد نوعی موازنه در ارتباطات بغداد با منطقه و بعضاً اعمال فشار به کشورهای منطقه از سوی واشنگتن برای تغییر و تنظیم رفتارها موضوعی است که باید در محاسبات روابط با عراق مد نظر قرار بگیرد.
ش.د9602324