(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/07/27 ـ شماره 4735 ـ صفحه 1)
اما نکته قابل توجه و تاسفبرانگیز این است که بعد از گذشت سالها چه اتفاقی افتاده است که حوزه فرهنگی کشور شبیه آش شله قلمکار تلخ مزهای است که هرکسی از راه میرسد با افزودن شیرینی و شوری به این آش دیرپزتلخیاش را دوچندان می کند و هرچه قدر هم نسل سوم و چهارم انقلاب خواهش و تمنا و التماس میکنند که این آش، خوردنی نیست، گوش کسی بدهکار نیست. این آشفته بازار فرهنگی و اجتماعی نه تنها موجب طمع دشمنان نظام شده بلکه آهسته آهسته به سمت و سویی میرود تا فرزندان کشور را برسر سفره اغیار بنشاند و متاسفانه سیاستگذاران و مسئولان فرهنگی کشور نه تنها اشتباهات خود را نمی پذیرند و در برخی بخشها در پی اصلاح امور نیستند بلکه با بی تدبیری خود فضایی فراهم کردهاند تا عدهای نان به نرخ روز خور که موجودیت و منافع خود را در گسست لایههای مختلف اجتماع میبینند از یکسو و عدهای افراد دلسوز اما کم اطلاع در نقش دایه مهربانتر از مادر ، بدون توجه به مقتضیات زمان، تغییر نگرش جامعه و......هر روز بیش از پیش پیکر نحیف فرهنگ کشور را که طی این سالها مبتلا به سوءتغذیه هم شده بیازارند وناخواسته آب به آسیاب دشمن بریزند .به باور نگارنده عوامل متعددی از جمله تعریفهای سلیقه ای و فردی از حوزه فرهنگ و بسط آن در جامعه ، تعدد متولیان و سیاستگذاران حوزههای فرهنگی، بازتعریف فرهنگ و مقولههای فرهنگی با نگاه جناحی و سیاسی که از ثبات لازم برای تعیین راهبردهای فرهنگی در بلندمدت برخوردار نیست . نگاه مرد سالارانه به مقوله فرهنگ که خود ناشی از حضوراندک زنان در سیاستگذاریهای کلان فرهنگی و نادیده گرفتن نیازهای این قشرتاثیر گذار جامعه است ، بی توجهی به تغییر ذائقه افراد جامعه که بدیهیترین مثال برای آن نادیده گرفتن مطالبات جوانان و در نظر گرفتن مقتضیات خاص سن و سال آنهاست و محافظه کاری کارشناسان و اساتید حوزههای علوم انسانی مانند علوم اجتماعی و روانشناسی و.....و تساهل آنها برای ایجاد حلقه واسط بین جامعه و حوزههای علمیه و دانشگاهها به منظور گفتمانسازی و اقناع و نزدیک کردن دیدگاههای جامعه سنتی دینی و مدرن و...... مواردی هستند که می توانند به عنوان ریشه مسائل و مشکلات فرهنگی کشور مورد توجه قرار گیرد.
این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که با افزایش
آسیبهای اجتماعی که خود ریشه در مشکلات فرهنگی کشور دارد بنیان خانوادههای ایرانی
را در معرض خطر قرار داده بنابراین لزوم بازنگری در سیاست گذاریهای فرهنگی و اجتماعی
بیش از پیش احساس می شود . همچنین تجربه برخوردهای قهری سالهای گذشته نشان داده است
که مواردی مانند توقیف فیلمهای هنجار شکن ، ممانعت از برگزاری کنسرتهای موسیقی، ضبط
دستگاه و دیشهای ماهواره، تذکر و حتی تنبیه جوانان بخاطر نوع پوشش آنها و..... نه
تنها موجب کاهش ناهنجاریهای جامعه آنچنان که مطلوب و مدنظر بود نشده است بلکه شرایطی
فراهم کرده است تا بازار موسیقی زیر زمینی، خرید و فروش لباسهای مبتذل، اشعار سخیف،
فیلمهای پورنو، اعتیاد، عضویت در گروههای به اصطلاح عرفانی تا روابط لجام گسیخته افزایش
یافته و به این ترتیب رفتارهای خلاف قانون وهنجارهای جامعه در لایههای پنهان و زیر
پوستی آن نفوذ کند. در کنار این نابسامانیها مشکلات اقتصادی ،شکاف طبقاتی واخبار ناامید
کننده ای که این روزها از فساد اداری و مالی برخیها به گوش میرسد از دیگر مصادیقی
است که ذهن پویا و جستجوگر جوان ایرانی را به عنوان آینده سازان این مرز و بوم درگیر
خود کرده است .
بدیهی است که کشور به منظور قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و برای حفظ دستاوردهای انقلاب، همانگونه که در حوزههای دیگر نیازمند نوآوری، خلاقیت و استفاده از پتانسیل بالفعل و بالقوه جوانان است در حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیزمی بایست به جوانان اعتماد کرده و برنامه خاص متناسب با نیاز آنان و دیگر اقشار جامعه را با لحاظ مقتضیات جامعه در حال گذارایران تدوین و تبیین نمود. برای نظام جمهوری اسلامی ایران این آشفته بازار فرهنگی زیبنده نیست.لذا باید کارگروهی متشکل از مسئولان سه قوه تشکیل شده و با تدوین برنامههای بلند مدت کارشناسی و بهره مند از نظریات و تجارب اساتید دانشگاهی در حوزههای مختلف روانشناسی ، جامعه شناسی و دینی و..... رویکرد متولیان حوزههای فرهنگی کشوررا تغییر داد. در همین راستا لازم است شرایطی فراهم شود تا در بازنگری سیاستهای کلان اجتماعی و فرهنگی کشور زنان و جوانان حضور جدی و فعال داشته باشند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=52902
ش.د9505011