تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۵  ، 
کد خبر : ۳۰۵۶۰۲
سخنراني مهندس محمد توسلي و محمود صادقي در بزرگداشت دكتر ابراهيم يزدي

در ايران ماند و پايداري كرد

مقدمه: هشتاد سال آزادگي عنوان مراسمي بود كه انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران عصر ديروز در سالن شهيد چمران دانشكده فني اين دانشگاه به مناسبت چهلمين روز درگذشت دكتر ابراهيم يزدي ترتيب داده بود. در اين مراسم مهندس محمد توسلي از ياران ديرين ابراهيم يزدي به وضعيت دانشگاه‌ها پيش از انقلاب اسلامي اشاره كرد و به نقش چهره‌هايي چون مهندس بازرگان و دكتر سحابي و مرحوم آيت‌الله طالقاني در شكل‌گيري گفتمان روشنفكري ديني و توسعه ملي پرداخت. همچنين محمود صادقي نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي با اشاره به ويژگي‌هاي شخصيتي مرحوم يزدي به نگاه امام خميني و رهبر انقلاب به مرحوم يزدي و همفكرانش اشاره كرد و بر ضرورت حضور همه چهره‌هاي دلسوز ملت و انقلاب در عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي تاكيد كرد. لازم به ذكر است در اين جلسه شماري از چهره‌هاي سياسي و فرهنگي چون لطف‌الله ميثمي، عباس اميرانتظام، هرميداس باوند، احمد زيد‌آبادي و آذرمنصوري حضور داشتند. در ادامه گزارشي از اين نشست از نظر مي‌گذرد:
پایگاه بصیرت / بامداد لاجوردي - محسن آزموده
(روزنامه اعتماد - 1396/07/19 - شماره 3926 - صفحه 7)

آشنايي يزدي با نهضت خداپرستان سوسياليست

مهندس محمد توسلي / فعال ملي مذهبي

مهندس محمد توسلي به عنوان سخنران نخست اين نشست، در مقدمه سخنان خود در معرفي ابراهيم يزدي گفت: دكتر يزدي از جمله پايه‌گذاران انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و از فعالان جنبش دانشجويي بودند و نه تنها در دوران دانشجويي بلكه تا پايان عمر خودشان همواره در كنار جنبش دانشجويي بودند. من در فرصت كوتاهي كه در اختيار دارم، نخواهم توانست به بررسي عملكرد شصت ساله ابراهيم يزدي بپردازم و در اين فرصت تنها به بخش كوچكي از تلاش‌هاي وي خواهم پرداخت.

توسلي در ادامه سخنان خود به طرح مساله اهميت «نهادهاي دانشجويي در توسعه ملي» پرداخت و اضافه كرد: بررسي تاريخ هفتاد ساله جنبش دانشجويي در ايران نشان مي‌دهد اين جريان‌هاي مدني چه جايگاهي در توسعه ملي داشته‌اند و به همين ترتيب مشخص مي‌كند اين نهاد امروز چه جايگاهي در توسعه ملي دارد و چه جايگاهي مي‌تواند داشته باشد.

اين فعال سياسي با اشاره به سوابق سياسي و دانشجويي دكتر يزدي گفت: يزدي از سال 1326 با نهضت خداپرستان سوسياليست آشنا مي‌شود و در سال 1328 وارد دانشگاه تهران مي‌شود. ورود او به دانشگاه تهران با تحولات سال‌هاي 1329 - ملي شدن صنعت نفت – و 28 ماه نخست وزيري محمد مصدق همزمان مي‌شود. او در اين مدت همواره به عنوان يكي از دانشجويان فعال شناخته مي‌شود.

محمد توسلي در همين رابطه اضافه كرد: از سال 1320 گفتمان روشنفكري ديني نيز آغاز شده بود. يزدي از سال‌هاي 1326 تا 1332 با پيشگامان روشنفكري ديني آشنا شد. زنده‌ياد بازرگان، يدالله ‌سحابي و آيت‌الله طالقاني افرادي چون يزدي و چمران و عزت‌الله سحابي به عنوان نسل دانشجوي اين دوران، در عمل اين گفتمان را تقويت و در جلسات تفسير آيت‌الله طالقاني و در سخنراني‌هاي مهندس بازرگان حضور پيدا مي‌كردند. يزدي در اين محافل سخنران و مستمع بود.

دوران دانشجويي يزدي در دوران وي‍ژه‌اي از تاريخ ايران قرار داشت

توسلي با اشاره به وي‍ژه بودن اين دوره از تاريخ ايران اضافه كرد: چه شرايطي در اين دوران بود كه دانشجوياني مانند يزدي توانستند، شخصيت‌شان را بارور كنند و در طول شش الي هفت دهه در يك نگاه راهبردي مطالبات تاريخي ملت ايران را پيگيري كنند. مطالباتي كه يك‌بار در نهضت ملي ايران و بار ديگر در شعارهاي انقلاب اسلامي 1357 بر آن تاكيد شد. اين دانشجويان بدون آنكه تحت تاثير فرهنگ غالب آن روز -كه فرهنگ چپ ماركسيستي بود- قرار بگيرند، توانستند به‌طور راهبردي در راستاي همان گفتماني كه خود ساخته بودند در عرصه‌هاي مختلف در داخل و خارج از كشور به وظايف خودشان عمل كنند.

وي افزود: يزدي در طول دوران فعاليت خود با كودتاي 28 مرداد روبه‌رو و با جريان نهضت مقاومت ملي آشنا شد. در دوره نهضت مقاومت ملي بين سال‌هاي 1332 تا 1339 تلاش مي‌كرد تا رژيم كودتا استقرار پيدا نكند. يزدي در اين دوران در كنار آيت‌الله سيد رضا زنجاني، ‌آيت‌الله طالقاني و مهندس بازرگان و سحابي و ديگر احزاب ملي فعاليت داشت. اين دوران نقش تعيين‌كننده‌اي در تجربه سياسي ابراهيم يزدي داشت. فضاي سياسي اين كودتا و تعامل دانشجويان با فعالان سياسي آن زمان سبب شد، زمينه شكل‌گيري جبهه ملي دوم و توسعه جنبش دانشجويي در ايران ايجاد شود.

توسلي اضافه كرد: دكتر يزدي براي ادامه تحصيل به خارج از كشور مي‌روند؛ هرچند دكتر يزدي در عرصه‌هاي مختلف فعال بودند اما عمده تمركز وي بر توسعه فعاليت‌هاي دانشجويي بود. از همين رو تلاش وي در پايه‌گذاري انجمن اسلامي دانشجويان در امريكا و كانادا منجر به ايجاد بستري فرهنگي در فضاي امريكا كه بسياري از دانشجويان ايراني در آن عضويت داشتند، شد.

دانشگاه مستقل، توسعه شخصيت دانشجو

محمد توسلي سپس به طرح سوالي پرداخت و گفت: سوال كليدي من اين است كه جامعه ما در آن زمان چه شرايطي داشت كه اجازه مي‌داد تا انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان و به‌طور كلي ديگر طيف‌هاي دانشجويي چهره‌هايي مانند ابراهيم يزدي را به جامعه معرفي كنند؟آنچه برجسته است اين كه مديريت دانشگاه در آن زمان از استقلال نسبي برخوردار بود.

توسلي با اشاره با تجربه و خاطرات خودش از محيط دانشگاه تهران و دانشكده فني در دوران تحصيلي‌اش در همين دانشگاه گفت: من فراموش نمي‌كنم، در بهمن سال 1340 كه كماندوها به داخل دانشگاه حمله كردند، رييس دانشگاه بلافاصله بيانيه داد و ماجراي حمله كماندوها را در نامه اعتراضي منعكس كرد و استعفا داد تا به مساله رسيدگي شود. در سال 1333 وقتي اساتيد دانشگاه نامه‌اي در مخالفت با قرارداد كنسرسيوم امضا كردند، رياست دانشگاه دكتر سياسي- احكام آنها را امضا نكرد كه به استعفاي آنها منجر شد. بنابراين انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان و مابقي نهادهايي كه به عنوان جنبش دانشجويي حضور داشتند در چنين فضاي آزادي در دانشگاه توانستند شخصيت خود را شكل دهند و اين فضا موجب شده بود آنها اينگونه توسعه فرهنگي-اجتماعي پيدا كنند. بنابراين يكي از پارامترهايي كه زمينه‌ساز شكل‌گيري شخصيت چهره‌هايي مانند يزدي مي‌شد، فضاي دانشگاه آن زمان بود.

وي در همين رابطه افزود: عامل ديگري كه در شكل‌گيري اين نسل موثر بود گفتماني بود كه آنها در شهريور 1320 مطرح كردند و اين گفتمان در تمام مراحل همراه‌شان بود و آنها تا پايان عمر در آن گفتمان ايستادگي كردند.

فرهنگ استبدادي و خرافات دو مشكل جامعه ايران

وي اضافه كرد: اين گفتمان دو محور اصلي داشت. نگاه مهندس بازرگان اين بود كه مشكل جامعه ما در دو محور خلاصه مي‌شود؛ از نظر او زمينه فرهنگ ايران استبدادي بود و مساله دوم خرافاتي بود كه در جامعه وجود داشت. بحث استبدادي بودن زمينه‌هاي فرهنگي ايران به تفصيل در آثار بازرگان وجود دارد. در نگاه اول نظام استبدادي در تار و پود شخصيت ايران اثر گذاشته است. ‌روحيه تك‌روي، خودخواهي و خودبرتربيني اجازه نمي‌دهد جامعه كارجمعي كند و توان خودش را هم‌افزا كند و اين يك عامل بازدارنده براي توسعه كشور است. اين محور در نگاه بازرگان از دهه 1320 تا پايان عمرش كاملا منعكس شده است. اوج اين گفتمان در مدافعات بازرگان در دادگاه نظامي سال 42و 43 آمده كه وي در آنجا اين مساله را باز مي‌كند و شرح مي‌دهد كه چرا ما گرفتار استبداد شده‌ايم.

فكر مي‌كنم در آثار بعد از انقلاب در سه جلد انقلاب اسلامي و بازيابي ارزش‌ها كاملا منعكس شده است و ايشان در اين آثار مصاديقي را مورد بررسي قرار داده‌اند. نتيجه اين محور اقداماتي است كه در سال 33 و 34 به عنوان متاع صورت مي‌پذيرد و نهادهاي انجمن‌هاي اسلامي مهندسين، پزشكان، معلمان و نهادهايي مانند شركت انتشار و نهادهاي صنعتي شكل مي‌گيرند و اين بستر فراهم مي‌شود تا آنها بتوانند در اين نهادها با همديگر همكاري كنند و خصلت‌هاي فرهنگ استبدادي را از خود دور كنند و با كار جمعي آشنا شوند. اما محور دوم، ‌بحث خرافاتي است كه جامعه را متاثر كرده است. از همان ابتدا يكي از راهبردهاي طالقاني و بازرگان پرداختن به اين مشكل ديرينه و تاريخي جامعه ما، با راهبرد بازگشت به قرآن بود.

توسلي با اشاره به اينكه بازرگان از جمله چهره‌هاي موثر در زندگي ابراهيم يزدي بود، اضافه كرد: شايد لازم باشد اشاره كنم كه مهندس بازرگان دو ويژگي داشتند. ايشان با تاريخ ايران آشنا بودند، هرچند جامعه شناس نبودند اما آثار او را وقتي برخي جامعه شناسان بررسي كردند، اذعان داشتند كه ايده‌ها و آثار او كاملا مبتني بر مباني نظري جامعه‌شناسي است. بازرگان با جوهره تمدن غرب هم آشنا بود. بازرگان در دوران تحصيل خود در فرانسه به دنبال فهم جوهره تمدن غرب بود. بنابراين زمينه‌هاي فكري بازرگان متاثر از نگاه عميق او به قرآن و تاريخ ايران و همچنين فهم جوهره فرهنگ غرب بود.

اين زمينه‌ها موجب مي‌شود كه بازرگان و ياران ايشان در طول بيش از هفتاد سال گذشته تحت تاثير فرهنگ غالب زمانه قرار نگيرند، مانند سال‌هاي دهه 20 تا ابتداي انقلاب كه فرهنگ ماركسيستي در عرصه عمومي حاكم بود. به نظر مي‌رسد، ‌اين نسل هم علقه ملي و هم علقه ديني دارد.

يزدي به خاطر علايق ملي خود در ايران ماند

توسلي اضافه كرد: ‌شما ببينيد در سال‌هاي گذشته چه شرايط سختي بر ياران دكتر يزدي گذشت؛ اما با وجود آنكه مي‌توانستند در خارج از كشور زندگي آرامي داشته باشند، تمام هزينه‌ها را تحمل كردند و به خاطر علايق ملي خود ماندند. اين نيرويي بود كه افرادي مانند دكتر يزدي، چمران و بازرگان را در كشور نگه مي‌داشت.

محمد توسلي اضافه كرد: سوال كليدي اين است كه چرا نسل نخبه ما مهاجرت مي‌كنند؟ چه دلايلي وجود دارد كه نخبگان ما در كشور نمي‌مانند اما نخبگاني مانند يزدي و بازرگان مي‌مانند تا بتوانند مشكلات را حل كنند. بسياري مي‌گويند ما مي‌رويم و هر وقت مشكلات حل شد، ‌باز خواهيم گشت. اما چرا دكتر يزدي نرفت!؟ به نظر پايداري دكتر يزدي به زمينه‌هاي شخصيتي او باز مي‌گردد كه از آنها شخصيت‌هاي مقاوم و پايدار ساخته است.

محمد توسلي در بخش پاياني سخنانش تاكيد كرد: مديران كوشش كنند فضاي دانشگاه‌ها متناسب با نياز تربيت مديران لايق باشد و خودشان بتوانند مديرشان را انتخاب كنند و به‌علاوه فضاي دانشگاه‌هاي ما بايد باز باشد تا نهادهاي مدني و جنبش دانشجويي بتواند در داخل دانشگاه شكل بگيرد و دانشجويان در كنار آموزش علمي بتوانند شخصيت سالم، متعادل و خلاقي پيدا كنند و علقه‌هاي ديني و ملي در آنها به وجود آيد تا بتوانند مشكلات را تحمل كنند و در ساماندهي ايران و برنامه‌هاي توسعه كشور مشاركت داشته باشند.

دغدغه يزدي؛ نهادسازي و توسعه ملي

محمود صادقي / نماينده مجلس

محمود صادقي در آغاز بحث خود ابراهيم يزدي را يكي از پيشگامان نهضت ضد استبدادي مردم ايران خواند و گفت: طنز تلخ روزگار اين بود كه مردي كه زماني متهم به غرب‌گرايي و رابطه با امريكا شد، در لحظات آخر عمر موفق نشد ويزاي امريكا را بگيرد و اين نشانگر آن است كه چقدر آن برچسب‌ها نادرست بودند و از سر خيرخواهي اطلاق نشده‌اند.

وي ويژگي‌هاي شخصيت سياسي ابراهيم يزدي را در سه محور نخست پيشتازي در همه عرصه‌هاي علمي، فرهنگي، ديني و سياسي، دوم پركاري و سوم مداومت و پيگير بودن و نااميد نشدن از راه طولاني مبارزه خواند و گفت: مرحوم يزدي يكي از مصاديق بارز مفهوم قرآني والسابقون الاولون است. فرهنگ اسلامي براي پيشگامان و پيشتازان ارزش فراواني قايل مي‌شود. ما اگر موافق برخي گرايش‌هاي ايشان هم نباشيم، اما انصاف اقتضا مي‌كند كه اين پيشتازي و پيشگامي را ارج نهيم. بزرگاني چون مرحوم مهندس مهدي بازرگان و دكتر يدالله سحابي پايه گذار حركت جديدي در دانشگاه ما بودند و توانستند دين را به عرصه جامعه بياورند و در دانشگاه با قرائت و نگرش و تبيين جديد نسل جوان را با مفاهيم انساني اسلام يعني عدالتخواهي و آزاديخواهي و همچنين سازگاري علم و دين آشنا كنند، به خصوص كه اين مفهوم اخير يكي از دغدغه‌هاي اصلي مرحوم بازرگان بود.

صادقي در ادامه گفت: مرحوم دكتر يزدي مثل مرحوم بازرگان اهل قلم بودند و زندگي نامه خودشان را در سه جلد به تفصيل نوشته‌اند كه بسيار راهگشا است و سند مهمي براي علاقه‌مندان به تاريخ سياسي معاصر ايران است. يكي از ويژگي‌هاي ايشان در طول زندگي نهادسازي است. ايشان در طول زندگي مدام در حال نهادسازي بودند، خواه زماني كه در ايران بودند و خواه وقتي كه به خارج از ايران رفتند، به تاسيس انجمن اسلامي دانشجويان امريكا و كانادا، انجمن اسلامي پزشكان امريكا و كانادا و نخستين مسجد در شهر بوستون پرداختند. مرحوم يزدي همچنين از موسسان جامعه مسلمانان بوستون و نخستين رييس آن بودند. آن طور كه در منابع نقل شده اين بزرگ‌ترين سازمان اسلامي در امريكا است. همچنين سازماني كه به اختصار سما خوانده مي‌شود، همچنين بايد به تاسيس نخستين پايگاه آموزش جنگ‌هاي مسلحانه در مصر و جنوب و لبنان با همكاري جناب مهندس توسلي و شهيد چمران اشاره كرد. اينها بخش كوچكي از اقدامات مرحوم يزدي در زمينه نهادسازي است و نشانگر اهتمام ايشان به فعاليت در قالب تشكل‌هاي سياسي و مدني است. اين براي نسل ما بسيار درس آموز است.

صادقي در ادامه به انتصاب مرحوم بازرگان به نخست‌وزيري و فرمان امام خميني (ره) اشاره كرد و گفت: امام خميني (ره) در اين فرمان كه متعلق به 15 بهمن 1357 است، نوشته‌اند: « بنا به پيشنهاد شوراى انقلاب، بر حسب حق شرعى و حق قانونى ناشى از آراى اكثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران كه طى اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد در سراسر ايران نسبت به رهبرى جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادى كه به ايمان راسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعى كه از سوابق‌تان در مبارزات اسلامى و ملى دارم، جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مامور تشكيل دولت موقت مى‏نمايم.» اين فرمان امام اشاره صريح اولا به ايمان راسخ آن مرحوم به مكتب مقدس اسلام و ثانيا اذعان به سوابق ديرينه و مبارزات ملي، مذهبي و اسلامي دارد.

نماينده مردم تهران تاكيد كرد: همچنين مقام معظم رهبري هم در پيامي به مناسبت درگذشت مرحوم بازرگان در هفتم بهمن سال 1373 خطاب به مرحوم دكتر سحابي مي‌نويسد: «ايشان يكى از مبارزان ديرين با رژيم ستمشاهى و نيز از جمله پيشروان ترويج و تبيين انديشه‌هاى ناب اسلامى با زبان و منطق و شيوه‌‌اى نوين بود و از اين رهگذر بى‌شك در چشم همه علاقه‌مندان به گسترش و رواج ايمان اسلامى در ميان طبقات تحصيل‌كرده در دوران خفقان و دين‌زدايى رژيم پهلوى، داراى شأن و ارزش به خصوص بود.»

همچنين ايشان در پيامي كه در سال 1381 به مناسبت درگذشت خود دكتر يدالله سحابي نوشتند، آمده است: « اين‌ شخصيت‌ كهنسال‌ علمي‌ و فرهنگي، سياسي، سال‌هاي‌ درازي‌ را با مجاهدت‌ و جديت به‌ تلاشي‌ صادقانه، در راه‌ آنچه‌ بدان‌ باور داشت، مصروف‌ كرد. همت‌ اصلي‌ او گماشته‌ شده‌ بود اولا بر زدودن‌ تهمت‌ ناسازگاري‌ دين‌ و علم كه‌ انگيزه‌هاي‌ منحرفي‌ موجب‌ طرح‌ مكرر آن‌ از سوي‌ عناصري‌ مي‌گشت‌ و نيز بر مردود شمردن‌ پندار جدايي‌ دين‌ از سياست. در بخش‌هايي‌ از سال‌هاي‌ متمادي‌ اين‌ مجاهدت‌ طولاني وي‌ به‌ شيوه‌هاي‌ فرهنگي‌ و در بخش‌هاي‌ ديگري‌ به‌ شيوه‌هاي‌ سياسي‌ روي‌ مي‌آورد و سال‌ها زندان‌ در رژيم‌ ستمشاهي، هزينه اين‌ اقدام‌ با اهميت‌ بود. مرحوم‌ دكتر سحابي، مردي‌ با ايمان، باحقيقت، خوش‌ روحيه‌ و مقاوم‌ بود. در دوران‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ پس‌ از مقطعي‌ كه‌ وي‌ از قواي‌ مجريه‌ و مقننه‌ خارج‌ شد، اختلاف‌ برخي‌ از ديدگاه‌هايش‌ با مسوولان‌ كشور وي‌ را به‌ وادي‌ بي‌انصافي‌ و غرض‌‌ورزي‌ سوق‌ نداد. او مردي‌ ديندار و متعبد و درست‌كردار بود.»

جالب است يكي دوسال پيش از اين مرحوم سحابي نامه‌اي مفصل به صورت انتقادي خطاب به مقام معظم رهبري نوشته بودند و انتقادهاي‌شان را با صراحت و شفافيت و شايد تندي بيان كرده بودند. اما با وجود اين مقام معظم رهبري با صراحت اصالت و دينداري و ايمان و تقوا و گذشت و انصاف مرحوم سحابي را اذعان مي‌كنند.

تحليل بازرگان از انقلاب

صادقي با اشاره به كتاب مهندس بازرگان يعني انقلاب ايران در دو حركت، گفت: ايشان در اين كتاب انقلاب ايران را از ديدگاه ديناميكي و تحولي و حركت به دو مرحله تقسيم مي‌كنند: حركت اول رو به مركز و وحدت كه اين حركت تا پيروزي انقلاب يا تعيين دولت موقت ادامه دارد و حركت دوم گريز از مركز و فرار از وحدت است كه به زعم ايشان بعد از تعيين نخست‌وزيري و اعلام وزرا شروع مي‌شود. مرحوم بازرگان عوامل مختلف اين دو حركت را در دو مرحله تحليل مي‌كند و تصريح مي‌كند كه اين تفكيك به معناي تاييد يكي و تخطئه ديگري نيست. ايشان از نگاه خودشان عوامل مختلف را تحليل مي‌كنند.

صادقي گفت: از نخستين عللي كه مرحوم بازرگان در اين كتاب براي تفرق معرفي مي‌كند، سهم‌خواهي مي‌داند. سهم‌خواهي گروه‌هاي مختلفي كه به نوعي در انقلاب نقش داشتند يا خير. ايشان مي‌گويد وقتي دوران مبارزه و سختي است، خيلي‌ها كاري ندارند و عقب مي‌نشينند، اما وقتي آثار پيروزي آشكار مي‌شود، خيلي‌ها جلو مي‌آيند و مدعي مي‌شوند. از نظر مهندس بازرگان ديگر دلايل تفرق تحركات نيروهاي چپ بود كه به خصوص دست به تحركات نظامي زدند.

وي سپس با قرائت بخش‌هايي از كتاب انقلاب ايران در دو حركت و برخي مقالات مهندس بازرگان كه به فعاليت‌هاي ضد دولت گروه‌هاي چپ و به خصوص سازمان مجاهدين خلق (منافقين) اشاره داشت، گفت: از ديد مهندس بازرگان اينها نقاط آغاز اين تفرق است و مهندس بازرگان از ديگر عوامل را چنين بر مي‌شمرند: تحريف شعار نه شرقي، نه غربي؛ تندروي و حركات ديگر مثل انقلاب فرهنگي و مكتب‌گرايي و تضعيف نقش مليت و غلبه دادن مكتب بر مليت، انحصار‌گرايي، قدرت طلبي و اتفاقاتي مثل جنگ كه اين عوامل از ديد مهندس بازرگان در حركت دوم نقش داشتند.

روحاني؛ سردمدار خردگرايي

صادقي گفت: به نظر مي‌آيد مرحوم بازرگان با برشمردن اين عوامل مي‌خواستند نشان دهند كه چگونه مي‌توان دوباره به حركت اول بازگشت. به نظر مي‌آيد نشانه‌هاي حركتي كه مي‌توان آن را حركت سوم خواند، يعني نوعي همگرايي حداقل ميان بخش‌هايي از جامعه ما اكنون شكل گرفته است كه وجه مشترك اين حركت‌ها خردگرايي و اعتدال است. يكي ديگر از عواملي كه مهندس بازرگان براي حركت دوم مطرح مي‌كند، بي‌تجربه بودن ما در ابتداي انقلاب بوده است. ملت ما تجربه مشاركت در دولت را نداشته است و دولت‌ها هميشه استبدادي بوده‌اند؛ غير از مقطع كوتاهي در دوره مشروطه. اما انقلاب اسلامي ايران فرصت را براي مشاركت مردم در ساختن دولت ايجاد كرد، اما تجربه نداشتيم. به دليل بي‌تجربگي بسياري از نيروها صرف خنثي كردن يكديگر شد. به نظر من در حال حاضر زمينه‌هاي مشهود و عياني از تمايل به نوعي همگرايي در جامعه ما پديد آمده است. حركت اعتدالي دولت فعلي نمونه بارزي از اين است كه اين گرايش به اعتدال و عقل‌گرايي در مجموعه بدنه نظام ما رشد مي‌كند و جاي اميدواري است.

صادقي گفت: تقابل و رويارويي دو فكر در همان روزهاي اول انقلاب وجود داشت، اما شرايط انقلابي اجازه درك عقل‌گرايي و اعتدال گروي را به نسل ما نمي‌داد. اما الان فردي مثل آقاي روحاني سردمدار شعار ميانه‌روي و اعتدال شده است و اين با وجود همه نااميدي كه در جامعه ما به دلايل مختلفي تزريق مي‌شود، جاي اميدواري است كه در بدنه نظام گرايش به سمت اعتدال و عقل‌گرايي بسيار قوي وجود دارد و اميدواريم در اين دوره‌اي كه به همت همه دلسوزان اين مرز و بوم از دوره تندروي و افراط دولت‌هاي پيشين فاصله گرفتيم، دولتمردان ما از همه نيروها و ظرفيت‌ها استفاده لازم را براي ساختن اين كشور ببرند.

وي يكي از علل نابساماني‌هاي كشور در عرصه‌هاي اقتصاد و فرهنگ را شقه شقه كردن و محروم كردن بدنه مديريت كشور از نخبگاني خواند كه به دلايل مختلف هريك با انگي دور شده‌اند و گفت: ما در تصميم‌سازي نه‌تنها از نيروهاي اصلاح‌طلب بلكه از همه نيروهاي كشور بايد استفاده كنيم. يكي از ويژگي‌هاي مرحوم يزدي احساس مسووليت نسبت به اجتماع و مايوس نشدن از ناملايمات بود. الان متاسفانه جو يأس و نااميدي در جامعه دانشگاهي ما پديد آمده است و يكي از دلايل مهاجرت‌ها احساس دلسردي است و افراد كمتر حاضر مي‌شوند براي رسيدن به هدف‌هاي آرماني خودشان هزينه كنند. مرحوم يزدي همواره به صبر و بردباري سفارش مي‌كرد. بيشترين ناملايمات نسبت به اين دوستان و نهضت آزادي وارد شد، اما ايشان دراين خاك ريشه داشتند و در اين خاك ماندند و كوچ نكردند. از مرحوم بازرگان تا مرحوم سحابي و مرحوم يزدي و مهندس توسلي كه الان در خدمت شان هستيم، اينها الگوهايي از اميدواري براي جامعه ما هستند كه با وجود همه فشارها و محدوديت‌ها و به خصوص تهمت‌هايي كه به ايشان وارد مي‌شد، بردبار ماندند.

نااميد نشدند

صادقي در پايان گفت: ما مي‌توانيم از تجارب امثال مرحوم يزدي استفاده كنيم و همه كساني كه عرق خدمت به اين نظام و انقلاب و ملت و مرز و بوم و ايران را دارند، به حركتي از جنس اول فرابخوانيم. براي اين فراخواني همه بايد گذشت كنيم، هم البته سيستم و حاكميت بايد انعطاف نشان دهد و هم نيروهايي كه اين ناملايمات را ديده‌اند. همه بايد نگاه عفو و گذشت داشته باشيم تا بتوانيم در حد مقدور اين تفرقي كه بوده را به وحدت بدل كنيم؛ ولو در بخشي از بدنه جامعه و نظام. الان كشور در بسياري از حوزه‌ها با چالش و بلكه ابرچالش مواجه است، مثل ابرچالش محيط زيست، كمبود آب و فساد سازمان يافته‌اي كه متاسفانه در همه اركان و قواي سه گانه رسوخ كرده و بخشي از آن ناشي از اين است كه همه‌چيز يك طرفه شده است. يعني دستگاه‌هايي كه براي نظارت تعبيه شده‌اند، خنثي مي‌شوند و از كار مي‌افتند.

در چنين شرايطي ناظر و منظور يكي مي‌شود و دستگاهي براي نظارت وجود ندارد. وقتي مطبوعات و رسانه‌ها اجازه نقد و انتقاد نداشته باشند و آزادي بيان نباشد، طبيعي است كه فسادها انباشته مي‌شود و كسي جرات بيان آنها را ندارد. لازم نيست براي مبارزه با فساد سازمان‌هاي عريض و طويل ايجاد كنيم، اگر همان نهادهاي پيش‌بيني شده را آنگونه كه در قانون مقرر شده پياده كنيم، به‌طور خودكار فساد اجازه بروز نمي‌يابد. وقتي نماينده مجلسي كه مي‌خواهد نطق كند، شمشير داموكلس شوراي نگهبان را بالاي سر خود احساس كند، نمي‌تواند رسالت خود را انجام دهد، بگذريم كه در مرحله مقدماتي هم با فيلترهايي كه اعمال مي‌شود، كساني كه صلاحيت لازم را دارند، تاييد نمي‌شوند. اما به هر حال جاي اين اميدواري هست و بايد امثال مهندس بازرگان و دكتر سحابي و دكتر يزدي را الگوي خود كنيم كه «فاذا فرغت فانصب و الي ربك فارغب.» ايشان از هر كاري كه فارغ مي‌شدند، به كار ديگري مي‌پرداختند و هيچگاه مايوس نمي‌شدند.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=88650

ش.د9602855

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات