(روزنامه جوان ـ 1394/12/20 ـ شماره 4771 ـ صفحه 1)
بهراستي چگونه وزارت امور خارجه كشورمان نسبت به اقدامات امريكايي كه نقض صريح برجام بوده اقدام متقابلي را ارائه نداده و حداقل اعلام مخالفتي را بيان ننموده است، آن هم در شرايطي كه ايران تمام تعهدات خود را از روز اجرا به اين سو انجام داده و جامعه همچنان در انتظار اجراي تعهدات طرف غربي به سر ميبرد.
1- به نظر ميرسد- و همانطور كه پيش بيني ميشد- علت اصلي رفتار امروز امريكا در مورد برجام فقدان عنصري مهم به نام «ضمانت اجرا» در قبال تعهدات امريكاييهاست، به اين معنا كه ضمانت اجرا براي ايران و 1+5 شرايطي كاملاً متفاوت را در برجام داراست و عواقب بينالمللي نقض برجام توسط ايران بسيار سنگينتر از آن چيزي است كه برخي از مقامات داخلي عنوان ميكنند و برخلاف اين دور زدن برجام توسط طرف امريكايي كمترين هزينههاي بينالمللي را متوجه اين كشور ميكند چراكه نميتوان با استناد به متن برجام- در صورت نقض آن توسط امريكا- مسئوليت بينالمللي را متوجه اين كشور دانست.
به بيان بهتر، «ضمانت اجراي طرف مقابل جهت اجراي تعهدات» اساسا وجود خارجي ندارد چراكه احراز و اثبات نقض تعهد توسط يكي از اعضاي 1+5 به شرط تشخيص مرجع صلاحيتدار – يا همان شوراي امنيت سازمان ملل- است.
حال چطور بايد توقع داشت اين نهاد كه وابستگي مشخصي به امريكاييها دارد عليه 1+5 تصميمي اتخاذ نمايد.
برهمين اساس، عدول غرب از اجراي تعهدات بايد توسط ايران نزد قاضي – همان شوراي امنيت - اثبات شود، در صورتي كه قاضي خود يكي از طرفهاي دعوا است و چگونه امكان دارد قاضي عليه خود حكمي را صادر نمايد؛ چراكه زماني جمهوري اسلامي ايران مرجعيت شوراي امنيت را پذيرفته به ناچار قبول كرده است از اين به بعد مرجع آن شوراست؛ شورايي كه اصل تصميمات آن را همين گروه 1+5 اتخاذ ميكنند و ايران در آن عضو نيست.
با اين كار ايران عملاً دست خود را از چانهزني و تأثيرگذاري در گفتوگوهاي هستهاي بست، چراكه اقدامات يك جانبه شوراي امنيت براي ما لازم الاجرا خواهد بود. بنابرآنچه گفته شد «پذيرفتن صلاحيت تامالاختيار شوراي امنيت در رفع اختلافات و تفاسير» توسط جمهوري اسلامي ايران باعث شده امريكاييها از يك سو با فراغ بال به نقض تعهدات بپردازند و از سوي ديگر ايران نتواند عليه اين كشور در مجامع بينالمللي شكايتي به عمل بياورد.
2- «تفسير پذير بودن متن برجام» عامل ديگري است كه ايالات متحده امريكا بهخوبي توانسته از آن بهره برداري كند و شرايط اجراي برجام را به نفع خود تغيير دهد. بهراستي اگر در گوشهاي از متن برجام تأكيد ميشد كه نقض برجام توسط امريكا با مجازاتهاي بينالمللي بازدارنده مواجه شود، امروز شاهد شانهخالي كردن امريكا از بار تعهدات خود در برجام بوديم؟
طبيعي است در شرايطي كه تعهدات امريكاييها «كلي»، «مبهم» و «قابل تفسير» بيان شده و در مقابل تعهدات ايران «منجز»، «عيني» و «متقن» تدوين شده است طرف مقابل به هر بهانهاي از مواد مندرج در تعهدنامه بينالمللي عدول كرده و اجراي تعهدات خود را به وضعيت كأن لم يكن درآورد. روزنامه جوان يك روز پس از رسانهاي شدن متن برجام - 23تير- در يكي از مطالب خود نسبت به تفسيرپذير بودن برجام هشدار داده بود: «اولاً بر خلاف آن دسته از كساني كه چشمانداز مذاكرات با امريكا را در مباحث مورد مناقشه ديگر روشن ميبينند، افق مناسبي را نميتوان براي آن متصور بود چراكه مقامات اين كشور ظرفيت آن را دارند كه در هر شرايطي و حتي به محض ترك ميز مذاكره مواضعي را اتخاذ كنند كه منافع و مصالح كشور مقابل را مخدوش كند. ثانياً تفسير پذير بودن متن برنامه اقدام مشترك كه امريكاييها سطح قابل تأملي از آن را به نمايش گذاشتند اين احساس نگراني را بهوجود ميآورد كه تعهدات خود را همانند توافقنامه ژنو 3 عملي نكنند، آنگونه كه پس از اين توافق امريكاييها نه تنها تحريمها عليه كشورمان را كم نكردند، بلكه بيش از 100بار هم بر دامنه آن افزودند.» حال اگرچه قابل پيشبيني بود كه مقامات امريكايي اجازه نخواهند داد اجراي برجام سير طبيعي خود را طي كند اما جلوگيري از گشايش سوئيفت را بايد نقض فاحش برجام به شمار آورد اقدامي كه به واكنش هم سطح و متوازن تيم مذاكرهكننده نيازمند بوده تا امريكاييها را ملزم به اجراي ابتداييترين تعهدات آنها نمايد. به واقع اقدامات تيم مذاكرهكننده كشورمان بايد شكل پوياتري به خود گرفته و مانع از آن شود كه امريكا با تفسير به رأي برجام را اجرا و تكاليف جديدي را به طرف ايراني تحميل كند كه لازمه آن نقش پذيري بينالمللي كشورمان جهت وادارسازي امريكا به اجراي تعهدات خويش است. بهراستي با حال و روز امروز برجام، چگونه رئيسجمهور كشورمان از مذاكرات جديد با غرب تحت عناوين و موضوعات ديگر حرف به ميان آورده يا از ضرورت ايجاد مسئلهاي به نام برجام2 لب به سخن ميگشايد؟
ش.د9406000