تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۹  ، 
کد خبر : ۳۰۵۸۴۷

تضعیف توان دفاعی راهبرد ثابت آمریکا درباره ایران

پایگاه بصیرت / مهدي پورصفا

(روزنامه جوان ـ 1395/01/19 ـ شماره 4782 ـ صفحه 2)

از زماني كه توافق هسته‌اي بين ايران و كشورهاي عضو 1+5 به نقطه نهايي خود رسيد، بسياري از تحليلگران و دست‌اندركاران امور بين‌المللي بر اين نكته تأكيد كردند كه در آينده نزديك بايد شاهد هجوم غرب به ساير حوزه‌هاي مورد مناقشه بين ايران و غرب باشيم.

از جمله اين موارد كه پس از اجراي برجام به سرعت سربرآورد، بحث فعاليت‌هاي موشكي ايران و همچنين خريد‌هاي تسليحاتي است كه از سوي ايران صورت مي‌گيرد. اين مسئله طيف بسيار گسترده‌اي را دربر مي‌گيرد كه شامل قطعات، تجهيزات و حتي مواد اوليه‌اي مي‌شود كه براي ساخت سلاح و تسليحات مورد نياز صنايع تسليحاتي ايران است.

از سوي ديگر تحريم‌هاي يكجانبه امريكا عليه برنامه‌هاي تسليحاتي در حالي اجرا مي‌شود كه ايران براساس قطعنامه جديد شوراي امنيت سازمان ملل متحد كه براي تأييد توافق وين به تصويب رسيد، تحريم‌هاي متعدد تسليحاتي عليه ايران به تصويب رسيد.

براساس بند 5 اين قطعنامه تمامي کشورها، مشروط به اينکه شوراي امنيت پيشاپيش بر مبنايي مورد به مورد، تصميم به تصويب بگيرد، مي‌توانند در اين فعاليت‌ها مشارکت داشته باشند يا اجازه آن را صادر کنند: تأمين، فروش يا انتقال مستقيم يا غيرمستقيم هرگونه تانک جنگي، خودروهاي رزمي زرهي، سامانه‌هاي توپخانه‌اي سنگين، هواپيماهاي رزمي، بالگردهاي تهاجمي، ناوهاي جنگي، موشک‌ها يا سامانه‌هاي موشکي، مطابق با اهداف «فهرست تسليحات متعارف سازمان ملل»، يا مواد مرتبط، شامل قطعات يدکي، از داخل يا از طريق قلمروهاي تحت حاکميت‌شان، يا توسط اتباع آنها يا افراد تحت حاکميت آنها، يا با استفاده از هواپيماها يا کشتي‌هاي حامل پرچم‌هاي آنها، اعم از اينکه از قلمروشان نشئت گرفته يا خير، به ايران، يا براي استفاده در داخل ايران يا در جهت تأمين منافع ايران.

از همين‌رو بود كه تام شانون، معاون وزير خارجه امريكا در نشست استماع كميته خارجي سناي امريكا به اين نكته اشاره كرد كه امريكا فروش جنگنده سوخو به ايران را به طور كامل وتو خواهد كرد و اجازه فروش اين هواپيماها را به ايران نخواهد داد. در مقابل روسيه نيز ادعاي امريكا را مردود دانسته و به اين نكته اشاره كرده است كه فروش تسليحات دفاعي با هيچ كدام از قوانين شوراي امنيت سازمان ملل متحد مغاير نمي‌باشد و مسكو نيز براي اين كار به شوراي امنيت مراجعه نخواهد كرد. در اين بين سياست امريكايي‌ها به خوبي نشان مي‌دهد كه سياست‌شان براي تضعيف دفاعي ايران يك راهبرد دائمي است و هيچ ارتباطي با دولت‌هاي گوناگون ندارد.

عراق چه مسيري را طي كرد

اين رويه امريكا به خوبي نشان‌دهنده روند مشابهي است كه امريكايي‌ها عليه عراق و ليبي به عنوان دو كشوري كه با آنها مشكلات جدي داشتند، پي گرفتند. دو كشوري كه در نهايت پس از مدت‌ها همراهی‌های مداوم در برابر خواسته‌هاي امريكا شكار حمله نظامي اين كشور شدند.

زماني صدام حسين که دچار خسارت‌هاي فراواني از حمله نظامي به ايران و کويت شده و کشورش با تحريم‌هاي سخت سازمان ملل روبه‌رو بود، با چرخشي بي‌سابقه در سياست خارجي خود، مسير تعامل با کشورهاي قدرتمند خارجي و سازمان ملل را در دستور کار قرار داد. رژيم صدام حسين به حکومت بدنامي در جهان تبديل شده بود و حتي ميان کشورهاي عربي نيز ديگر حامي نداشت. برنامه نفت در برابر غذاي سازمان ملل نيز علاوه بر فشار بر مردم عراق، رژيم را از پشتوانه مردمي محروم ساخته بود. رژيمي که زماني سوداي رهبري جهان عرب را در سر مي‌پروراند به منزوي‌ترين کشور در جهان تبديل شده بود.

سازمان ملل متحد در قطعنامه ۶۸۷، فرمان آتش‌بس و از بين بردن سلاح‌هاي کشتارجمعي و موشک‌هاي دوربرد عراق را، ‌پس از جنگ خليج‌ فارس سال ۱۹۹۱، ارائه داد. براي اجراي برنامه خلع سلاح اجباري، شوراي امنيت، کميته ويژه سازمان ملل را به نام آنسکام (کميسيون ويژه سازمان ملل) متشکل از نظاميان، دانشمندان و کارشناسان فني پايه‌گذاري کرد.

طبق شرايط توافق شده، آنسکام و سازمان انرژي اتمي بين‌المللي حق تحقيقات اعلام نشده با امکانات اعلام شده و نشده در خاک عراق را داشتند و هيچ حق اعتراضي به عراق داده نمي‌شد. گروه تحقيقات داراي قدرت درخواست و نگهداري اطلاعات و اسناد، عکس گرفتن، مصاحبه کردن، پايه‌ريزي و نصب ادوات کنترل از راه دور و نظارتي، اکتشاف‌هاي هوايي و جمع‌آوري نمونه براي بررسي‌هاي آزمايشگاهي را داشت.

در نهايت رژيم صدام حسين در سال 2003 با حمله نظامي امريكا قرباني شد و تمام اين كشور به اشغال امريكايي‌ها در آمد. ‌

چه بر سر قذافي آمد

ليبي نمونه‌اي ديگر از قربانيان راهبرد دفاعي غرب است. قذافي به عنوان رهبري آرمانگرا و خيالپرداز از دهه 1970 سعي داشت توانايي هسته‌اي را خريداري کند يا توسعه دهد. به نظر وي قابليت سلاح هسته‌اي نه تنها باعث ايجاد بازدارندگي در مقابل مداخله خارجي در امور ليبي مي‌شود بلکه باعث مي‌شود احترام و پرستيژ قذافي در جهان عرب مي‌شود، چيزي که سرهنگ سال‌ها در آرزوي آن بود.

در ژانويه 2005 قذافي اعلام کرد برنامه سلاح‌هاي کشتار جمعي کشورش از اوايل انقلاب شروع شده و گفت: در حال حاضر جهان متفاوت شده است، ما از خودمان اين سؤال را پرسيديم با ساخت سلاح اتمي، عليه چه کسي بايد آنها را استفاده کنيم؟ اوضاع جهاني تغيير کرده است. ما ديگر هدفي نداريم... سپس درباره هزينه اين کار انديشيديم... اگر کشوري به شما حمله کند و شما از بمب اتمي استفاده کنيد، درواقع آن را عليه خود به کار برده‌ايد. در پي آغاز روند تسليم محض و بلاشرط حاکم ليبي در برابر غرب، مقام‌هاي وقت دولت امريکا از جمله «کاندوليزا رايس» و «جان بولتون» بارها تلاش نمودند اقدام حاکم ليبي را در اين زمينه الگو و نمودي قابل پيروي براي ساير کشورهايي که امريکا آنها را به تکثير هسته‌اي و عدم پيروي از تعهدات بين‌المللي متهم مي‌سازد، وانمود نمايند. اما مسيري که قذافي براي اعلام کردن برنامه نظامي هسته‌اي خود انتخاب کرد موجب از دست رفتن بسياري از توانايي‌هاي تسليحات نظامي اين رژيم شد و با از دست رفتن توان دفاعي ليبي، زمينه براي مداخله نظامي مستقيم غرب در امور ليبي پس از شورش‌هاي داخلي 2011 مهيا شد و قذافي نيز به سرنوشت صدام حسين دچار شد.

هشدارهاي رهبري

اين دو نمونه نشان مي‌دهد اعتماد به غرب چه مسيري را طي مي‌كند و سبب چه مصائبي براي كشور مي‌شود. در اين ميان هوشياري رهبر انقلاب بارها و بارها كشور را از وارد شدن به چنين مسيري بازداشته است و حالا وظيفه دولت است كه از ورود به چنين جرياني پرهيز كند.

http://www.Javann.ir/777685

ش.د9504484

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات