جريان اصلاحات بيش از پيش بايد ارتباط خود را با دولت روي كار آمده، تقويت كند. از اين باب دو شكل از ارتباط را ميتوان تعريف كرد. نوع اول ارتباط متقابل و همراه با تعامل است كه طرفين براي تحقق آن بكوشند. از اين رو لازم است كه دولت امكانات اين تعامل را فراهم كند و در مقابل اصلاحطلبان براي حل مشكلات دولت كه حركت به سوي منافع ملي است، هم و غم خود را به كار بگيرند. نوع دوم هم اين است كه اصلاحطلبان براي پيگيري مصالح ملي از دولت در چارچوب آرمانها و وظايف ملي شان حمايت و كمك كنند و در ازاي آن سهم و انتظاري از رييسجمهور نداشته باشند. اصلاحطلبان و دولت مخرج مشترك و منافع مشتركي را در برخي از موضوعات فرهنگي، اجتماعي، سياسي، بينالمللي و اقتصادي دارند. بايد توجه داشت كه فارغ از اينكه چه تعداد از اصلاحطلبان در دولت حضور داشته باشند، وظيفه مليشان است كه از دولت برآمده از راي ملت كه آرمانها و منويات اصلاحات را دنبال ميكند، حمايت كنند.
طرفين اين تعامل بايد درك متقابلي از يكديگر داشته باشند و اصلاحطلبان فارغ از اينكه انتظار حضور در دولت را داشته باشند، منافع ملي و مشتركاتشان را در گفتوگو و تعامل مورد توجه قرار دهند. برخي ميخواهند حمايت دولت را منوط به حضور اصلاحطلبان به عنوان مديران دولت قرار دهند كه انتظار بجايي نيست. اصلاحطلبان بايد دست رييسجمهور، معاونين و وزرا را باز بگذارند تا كشور بتواند در قالب گامهاي اساسي كه توسط رييسجمهور تعريف شده، حركت كند. اگر چنين روندي حاكم باشد، اصلاحطلبان ميتوانند با دست پر در حل مشكلات كشور، حمايت و انتقاد از دولت به ميدان بيايند. آنچه مهم است شكلگيري ارتباط تعاملي و سازنده بين دولت و اصلاحطلبان است. مشروعيت و مقبوليت اين ارتباط به مخرج مشترك آنها يعني منافع ملي است.
در حال حاضر براي اينكه بتوان چنين ارتباطي را شكل داد همه نحلهها، احزاب و شخصيتهاي اصلاحطلب بايد همت گمارند. فراكسيون اميد وظايفي در قبال دولت دارد كه در قانون اساسي تعريف شده است. اين فراكسيون بخشي از جريان اصلاحات است و تمام آن را شامل نميشود. اصلاحات طيف بزرگ و عظيمي است و نحلههاي مختلف فكري در كشور را نمايندگي ميكند كه بعضا اشتراكات و تفاوت نظرهايي دارند. مهم اين است كه اصلاحطلبان بتوانند در مجموع به عنوان يك جريان مهم سياسي با دولت تعامل داشته باشند. شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان نيز هنوز كار دارد تا به موقعيت ويژهاي برسد كه برايش تعريف شده است.
شوراي عالي سياستگذاري بايد اساسنامهاي را از خود ارايه كند و نماد همه گروهها و نحلههاي اصلاحات باشد. در مجموع تعامل اصلاحات با دولت به دليل حضور برخي عناصر اين جريان سياسي در دولت مثل معاون اول رييسجمهور و ديگر دولتمردان كار سختي نيست. شخصيتها و چهرههاي اصلاحطلب ميتوانند با رييسجمهور و دولتمردان تعامل داشته باشند و ديدگاههاي خود را مطرح كنند تا در تعاملي سازنده و منطقي مسائل را حل كنند. نبايد تعامل را به گروه و جريان خاصي از اصلاحات محدود كرد.
بايد دولت را كمك كنيم تا مسير منطقي خود را طي كند و بتواند مشكلات جامعه را حل كند. به جاي اينكه اصلاحطلبان انتظاري از دولت داشته باشند، بايد بتوان با همكاري، راه و مسير حركت دولت به سمت توسعه را باز كرد. در چنين قامت و بستري اصلاحطلبان حرفهاي مشترك بسياري با دولت خواهند داشت. تعاملات نيز بايد در چارچوب برنامههاي دولت، سند چشماندازي كه مجمع تشخيص مصلحت نظام تصويب كرده و رهبري آن را تاييد كردهاند، باشد.
http://www.etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=760
ش.د9602786