(روزنامه آسمان آبي – 1396/06/22 – شماره 62 – صفحه 7)
** بیش از این نمیتوانم درمورد این جلسات توضیح دهم و جزئیات را بیان کنم.
* این نشستهای آسیبشناسی با نگاهی به روند طی شده تا انتخابات 29 اردیبهشت و مجموعه اصولگرایی برگزار میشود یا منحصرا رفتار تشکیلاتی و چارچوب حزبی مورد آسیبشناسی قرار میگیرد؟
** قطعا این نشستها منحصرا درمورد کنشها و واکنشهای مؤتلفه است. قطعا باقی اصولگرایان اگر برنامه آسیبشناسی داشته باشند، خودشان اعلام میکنند. این نشستهای آسیبشناسی هم به طور معمول انجام میشود؛ البته به تناسب اتفاقات سیاسی ازجمله انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم هم ابعاد حزب و کارکردهای آن بررسی میشود. ضمن اینکه برای آینده هم برنامهریزی میکنیم. در این دوره مؤتلفه با نامزد حزبی وارد انتخابات شد تا بتواند کارکرد احزاب در انتخابات را برای مردم شفافتر کند.
* با توجه به اینکه اشاره کردید تجربیات انتخابات گذشته هم در این نشستهای آسیبشناسی مورد بررسی قرار میگیرد، آیا مؤتلفه از اینکه نامزد حزبی داشته پشیمان نیست؟
** از داشتن نامزد حزبی در انتخابات گذشته پشیمان نیستیم. تاکنون در کشور فرایند حزبی در انتخابات را تجربه نکرده بودیم. این در حالی است که احزاب در انتخابات کشورهای غربی نقش پررنگتری دارند و معمولا نامزدهای انتخابات از دل احزاب بیرون میآیند. درواقع نامزدهای حزبی مختلف در یک فرایند حزبی با بایدها و نبایدهایی مواجه میشوند و از فیلترهای گوناگون میگذرند تا درنهایت بتوانند نامزد انتخاباتی یک حزب باشند. این اتفاق در کشور ما رخ نمیدهد و چنین فرایندی طی نمیشود. انتخابات در کشور ما معمولا ملی است. در این حال قانون احزاب در حال تکمیل است، بخشی اصلاح شده و بخش دیگری میان مجلس و دولت در رفتوآمد است تا به قانونی جامع و کامل تبدیل شود، از سویی با توجه به ابلاغ سیاستهای انتخابات از سوی مقام معظم رهبری و تاکید ایشان به جایگاه احزاب در انتخابات، طبیعی است که قانون انتخابات بهسمت پررنگکردن نقش احزاب پیش برود. مؤتلفه تلاش کرد نقش احزاب در انتخابات را میان مردم و جامعه پررنگتر جلوه دهد. در این انتخابات مؤتلفه با وجود همه هزینههای سیاسی که پرداخت کرد، سعی داشت تا این روند را به نمایش بگذارد. قطعا این روند باید در آینده ادامه پیدا کند تا بتوانیم از منافع و محاسن انتخابات حزبی بهرهمند شویم.
* بعد از انتخابات، بحثها و اظهاراتی درمورد حضور سیدمصطفی میرسلیم مطرح شد. برخی از اعضای مؤتلفه اعلام کردند میرسلیم بهصورت شخصی وارد انتخابات شده و نامزد حزبی نیست. از سویی مهدی چمران چندی پیش در گفتوگویی مطرح کرد اگر حضور میرسلیم در انتخابات میزان رأی مؤتلفه را نشان داد؛ بالاخره میرسلیم نامزد حزبی بود یا نه و آیا رأی او میزان اقبال به مؤتلفه است؟
** از گذشته حزب مؤتلفه اسلامی همواره در انتخابات با ائتلاف اصولگرایان حضور داشته و خارج از جمع نبوده است. مؤتلفه همواره تلاش کردهاست بهصورت اتحاد با اصولگرایان در انتخابات حاضر شود. در گذشته و در جریان ائتلافهای پیشین هیچوقت نامزد حزبی مؤتلفه وارد رقابت نمیشد. در این انتخابات سعی کردیم رقابت را تا آخرین مرحله ادامه دهیم. زمانی که ائتلاف شد در آخرین مرحله بوده تا تبلیغات به پایان رسیده باشد. برهمین اساس نامزد حزب تا آخرین لحظه فعالیت خود را ادامه داد و در رقابتها شرکت کرد تا کارکرد حزبی را نشان دهد. درنهایت برای اینکه وحدت حفظ شود، حزب از نامزد ائتلاف حمایت کرد و برای اینکه آرای نامزد مؤتلفه فریز شود و به سبد رأی رقیب نرود، حضور میرسلیم را به نظر خود ایشان گذاشت. تصمیم ایشان هم بر ماندن شد؛ چراکه معتقد بود اگر بماند رأیش فریز میشود و به سبد رقیب ریخته نمیشود.
* این تصمیمگیری اختلافی هم به وجود آورد؟
** این یک اختلاف حزبی نبود بلکه اختلاف برداشتی بود. درواقع تلقی رسانهها این بود که میرسلیم به نفع رئیسی انصراف داده است، در حالی که ما از ابتدا چنین تصمیمی نداشتیم. این تصور ایجاد شد اگر حزب از میرسلیم حمایت نمیکند پس میرسلیم هم انصراف میدهد، ولی میرسلیم اعلام کرد انصراف نداده و فقط نظر حزب تبعیت از ائتلاف با باقی اصولگرایان است.
* برخی تصمیم مؤتلفه مبنیبر معرفی نامزد حزبی را به سازناکوک مؤتلفه تفسیر کردند. به نظر شما انصراف میرسلیم همچون قالیباف به نفع رئیسی، تاثیری در انتخابات داشت؟
** برخی ممکن است چنین تحلیلهای سطحی و اشتباهی داشته باشند. در تحلیل واقعبینانه اما چنین برداشتی وجود ندارد. اولا در تعبیر صحیح نه صددرصد آرای قالیباف که به نفع رئیسی انصراف داد به صندوق سید ابراهیم رئیسی ریخته شد و نه آرای میرسلیم، آرایی بود که به صندوق اصولگرایان دیگر انداختهشود. اگر میرسلیم هم مثل قالیباف انصراف میداد، صاحبان این آرا یا در انتخابات شرکت نمیکردند یا اگر شرکت میکردند رأیشان به نفع رقیب بود. نکته دوم این است که ما ساز ناکوک نزدیم. تمام کنشهای انتخاباتی ما با هماهنگی روحانیت و محوریت جمنا انجام شد و هیچ گامی بدون هماهنگی با این دو مجموعه و مشورت آنها انجام ندادیم که چنین برداشتی صورت بگیرد.
* بههرحال با توجه به حضور میرسلیم در انتخابات، افکار عمومی آرای او را آرای مؤتلفه میداند؟ 400هزار رأی میرسلیم رأی مؤتلفه بود؟
** رأی میرسلیم، رأی مؤتلفه نبود. رأی شخص میرسلیم بود.
* یعنی اگر مؤتلفه از میرسلیم حمایت میکرد، این آرا افزایش پیدا میکرد؟
** قطعا حمایت مؤتلفه از میرسلیم در میزان آرا تفاوت ایجاد میکرد. وقتی مؤتلفه رسما اعلام کرد رأی حزب سیدابراهیم رئیسی است، عناصر تشکیلاتی حزب و کسانی که از حزب تبعیت میکنند از فرد دیگری حمایت نمیکنند ولو اینکه نامزد قبلیشان هم میرسلیم بودهباشد؛ بنابراین این رأی شخص آقای میرسلیم است. میرسلیم با پشتیبانی حزب در سطح انتخابات مطرح شد و نشان داد چه توانمندیهایی دارد و با تکیه بر همین موضوع بخش قابلتوجهی از جامعه را جذب کرده و آنها هم به ایشان بهعنوان یک فرد رأی دادند.
* اما میرسلیم پس از انتخابات هم بارها اعلام کرد تمام تصمیمات، حزبی بودهاست.
** قطعا همینطور است. اینکه میرسلیم شخصا برای ماندن یا انصراف تصمیم بگیرد هم تصمیم حزب بود. ایشان خلاف نظر شورای مرکزی عمل نکرده، بلکه شورای مرکزی اختیار را به خود ایشان واگذار کردهاست. حزب اعلام کرد براساس تعهدی که به ائتلاف دارد از رئیسی حمایت میکند و به میرسلیم هم این اختیار را دادیم که برای ماندن یا انصراف شخصا تصمیم بگیرد.
* چرا طی یک تصمیم تشکیلاتی به میرسلیم قاطعانه اعلام نشد که کنار بکشد؟با این تصمیم شاید آرای مؤتلفه در افکار عمومی و سیاسیون 400هزار رأی نبود.
** میرسلیم هم با رئیسی صحبت کرد و هم بر این باور بود که آرایاش به صندوق رئیسی ریخته نمیشود. میرسلیم به رئیسی گفت این آرا مشارکت را افزایش میدهد، اما به سبد رأی شما ریخته نمیشود. منطقی این بود که هم مشارکت را بالا نگهداریم و هم رأی میرسلیم را فریز کنیم که به صندوق دیگری انداخته نشود. بنا براین استدلال میرسلیم هم منطقی بود.
* با توجه به همه انتقادات بازهم مؤتلفه قصد دارد تجربه نامزدی حزبی را تکرار کند؟
** قطعا اگر بخواهیم در جامعه، انتخابات حزبی را جا بیندازیم باید فداکاری کنیم. با همه مشکلات، هزینهها و این طعنهها و تمسخرها و حتی برخوردهای تخریبی هم باید تحمل کنیم تا این فرهنگ در جامعه ما جابیفتد که انتخابات حزبی با غیر حزبی متفاوت است.
* برخی از اصولگرایان بعد از انتخابات بر این باور بودند که جمنا از سوی گروهی خاص اداره میشود. موضع مؤتلفه درمورد جمنا چگونه است؟
** جمنا سازوکار موقتی بود که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری شکل گرفت، اما تفاوت آن با سایر ائتلافها و سازوکارها عملکرد آن بود. درواقع جمنا توانست موفقتر از سازوکارهای دورههای قبلی عمل کند. پیش از جمنا، جبهه متحد اصولگرایی، ائتلاف آبادگران جوان و... را داشتیم. در این دوره هم سازماندهی و ائتلافی داشتیم که به جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا جمنا معروف شد. طبیعی است که این تشکیلات بینقص و اشکال هم نیست، ولی حداقل توانست در مجموعه اصولگرایی وحدتی را به دست بیاورد. بنابراین نسبت به سایر ائتلافهای اصولگرایی یک گام جلوتر آمده و موفقتر عمل کرده است. جمنا توانست 16میلیون رأی برای اصولگرایان جمع کند، اما بههرحال جهتگیریهای جمنا به سمت همین 16میلیون رأی است. از سویی هم برخی عناصر حزب مؤتلفه در شورای مرکزی جمنا حضور داشتند؛ بنابراین این حرکت مورد حمایت و تایید بوده است، اما ایراداتی هم وجود داشته که مطرح و بررسی شده است و در آسیبشناسی جمنا باید مورد دقت قرار بگیرد.
* قبول دارید که کفه سنگین جمنا به سمت اصولگرایانی است که به اصولگرایان جوانتر با سابقه کمتر معروفند؟
** اگر به شورای مرکزی جمنا نگاه کنید کم سن و سالتر از مؤتلفه نیست. اصولا عناصر تصمیمگیر در جبهه اصولگرایی مسن هستند. ممکن است از جوانان حمایت شود، اما تصمیمات توسط افراد کارکشته سیاسی گرفته میشود. مثلا همین آقای چمران که به تازگی حرفهایی هم درمورد مؤتلفه زد، کمسنوسال نیست.
* بیشتر منظور سابقه انقلابی است تا سن و سال. درواقع کسانی که در کار سیاسی تازهکار هستند دست بالا را در جمنا دارند.
** بله. سابقه انقلابی اکثر افراد عضو شورای مرکزی جمنا کم است و اصلا با مؤتلفهایها قابلمقایسه نیستند. مثلا کسی که 14، 15 سال سابقه سیاسی دارد با کسی که بیش از 40سال سابقه کار سیاسی و حزبی دارد قابلمقایسه نیست.
* قاعدتا نباید با توجه به سابقه مؤتلفهایها سهمیه بیشتری هم داشته باشند؟
** ما اصولا دنبال سهمیهبندی و سهمخواهی نبودیم. مؤتلفه براساس مرامنامه و اساسنامه بهدنبال کسب قدرت نبوده و نیست. اساس کار این است که کار به دست عناصر مومن و متدین در جامعه بیفتد.
* آیا این دیدگاه مؤتلفه که در توزیع و تقسیم قدرت با سایر طیفها و گروههای اصولگرا با مماشات رفتار میکند، باعث نشده در سالیان اخیر اعضای این حزب از ارکان قدرت فاصله بگیرند و فعالیتشان صرفا حزبی باشد؟
** طبیعتا همینطور است و بههرحال ضررهایی هم دارد. درواقع ما براساس مرامنامه رفتار میکنیم و مرامنامه نیاز به اصلاحاتی دارد، اما این مستلزم برگزاری کنگره آینده حزب است که در سال 97 برگزار خواهد شد.
* در میان اعضا عزمی برای تغییر مرامنامه وجود دارد؟
** بله قطعا. ما میخواهیم به سمت انتخابات حزبی پیش برویم، پس قطعا باید تغییراتی در مرامنامه ایجاد کنیم. مرامنامه ما صرفا براساس حرکت در مسیر وحدت است و از همینرو در مسیر تصمیمگیریهای حزبی محدودیتهایی را ایجاد خواهد کرد. ما نمیتوانیم بهدنبال قدرت باشیم ولو در راه صحیح باشیم. باید در مرامنامه اصلاحاتی انجام شود تا حزب بتواند در مسیر مطلوب حرکت کند.
* به نظر شما لازم است ترکیب شورای مرکزی مؤتلفه تغییر کند و میانگین سنی جوانتر شود؟
** تغییراتی ایجاد شده که همواره مورد تاکید مرحوم عسگراولادی بوده است. ایشان در چند کنگره حزب بهطور مستمر تاکید داشتند که به سمت جوانگرایی حرکت کنید و به جوانان میدان دهید و از طرفی عناصر نخبه و با سابقه حزب نقش نظارتی برعهده داشتهباشند. تاکنون هم تلاش کردیم این روند رعایت شود. بههرروی اما این موضوع دستوری و تشکیلاتی نیست. درواقع بدنه حزب است که باید عناصر جوان را پیدا و وارد ویترین حزب کند. الان ترکیب شورای مرکزی هم دوسوم جوان است. یکسوم آن عناصر باسابقه و مسن هستند که سابقه فعالیت سیاسیشان به قبل از انقلاب باز میگردد؛ بقیه همه عناصر جوان هستند، اما در ویترین مصاحبه قرار نمیگیرند. علت هم هزینههای این موضوع است. اصولا در کشور ما فعالیت حزبی و منتسب بودن به احزاب هزینه دارد بنابراین بیشتر بار روی عناصر باسابقه است.
* درواقع مؤتلفه کادرسازی پشتپرده انجام میدهد؟
** دقیقا. کادرسازی انجام میشود. در حال حاضر اکثرا کادر اجرایی حزب دست جوانان است. از معاونتها تا مدیریتها فرد بالای 50 سال نداریم. در این حال به کسانی که مسئولیت اجرایی خارج از حزب داریم هم اجازه نمیدهیم به ویترین حزب بیایند، چراکه آن وقت رفتار حزبیشان هزینه دارد. امثال من هزینههای دور ماندن از مسئولیتهای اجرایی بهدلیل فعالیت حزبی را پیش از این دادهاند، دیگر جوانترها نباید این هزینه را پرداخت کنند. جوانترها اگر بخواهند هزینه بدهند، باید با تغییر هر دولتی هزینه دهند. متاسفانه هنوز هزینههای تحزب در کشور کاهش پیدا نکرده است.
* با توجه به همکاری نزدیک مؤتلفه با نواصولگرایان آیا مؤتلفه خود را هنوز در دسته اصولگرایان سنتی تعریف میکند؟
** این تقسیمبندیها را قبول ندارم. اصولگرایی انواعواقسام ندارد. ممکن است دوز اصولگرایی کسی صددرصد باشد، اما بقیه 60 درصد و 50 درصد باشند. در انقلاب اصولی کلی داریم. امام و رهبری اصولگرایان صددرصدی هستند. ما هم طرفدار همین صددرصد هستیم، اما به این معنا نیست که خودمان را هم اصولگرای صددرصدی میدانیم.
https://asemandaily.ir/post/1653
ش.د9603079