تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۶  ، 
کد خبر : ۳۰۶۴۳۸
مروری بر شکل‌گیری کشور عربستان به بهانه تصمیمات و اقدامات اصلاحی اخیر سعودی‌ها

برق شمشیر، بوی نفت

اشاره: تجزیه عثمانی هر نتیجه‌ای که نداشت افزوده شدن 18 کشور به اطلس‌های گیتاشناسی جهان را موجب شد. سومین امپراطوری اسلامی تاریخ که پنج قرن عمر کرده بود به دلیل ناکارآمدی سلاطین، افزایش آگاهی و مطالبات مردم، رشد جنبش‌های ناسیونالیستی و ادعاهای ارضی و مرزی استعمارگران اروپایی فروپاشید و استان‌هایش هر کدام به یک کشور تبدیل شدند. دومین کشور بزرگ این کشورها از حیث مساحت عربستان سعودی بود. سرزمینی که پیش از فروپاشی عثمانی، حجاز خوانده می‌شد و آل سعود با فتح بخش عمده آن قوای عثمانی را عقب رانده بوده و دولتی برای خود تشکیل داده بودند. 23 سپتامبر 1932 میلادی روزی بود که عربستان سعودی به عضویت جامعه ملل درآمد و یک کشور جدید خوانده شد. آنچه می‌خوانید تاریخچه شکل‌گیری و رشد دولت آل سعود است در برهه‌ای که بیش از 85 سال از قدمتش می‌گذرد.
پایگاه بصیرت / محمد گرشاسبی / پژوهشگر تاریخ

(روزنامه ايران – 1396/07/13 – شماره 6610 – صفحه 10)

«محمد بن عبدالوهاب» که حنبلی مذهب بود بسیاری از عقاید اسلام چه تشیع و چه تسنن را باور نداشت و با معلمان خود در مدارس علمیه محاجه‌های بسیار می‌کرد. زمانی که ترک تحصیل کرد، برای رواج افکار خود در شهر محل زندگی خود (حریمله) و روستاهای اطراف خصوصاً منطقه نجد که قبلاً «مسیلمه بن ثمامه بن کبیر بن حبیب حنفی وائلی» معروف به مسیلمه کذاب آنجا ادعای نبوت کرده بود و زمینه هرگونه افکار انحرافی وجود داشت، می‌رفت. آیینی که او بدعت گذاشت، نه با قرآن مطابقت داشت و نه با سیره رسول‌الله(ص). او توانست ابتدا افراد سبک سر را دور خود جمع کند و همزمان با تعالیم باطل و مشرک خواندن همه مسلمانان، آنان را با قافله‌های حجاج درانداخته و به چپاول آنها بپردازند.

زمانی که ثروت حاصل از غارت کاروان‌ها بسیار شد، محمدبن عبدالوهاب، اشراف معترض مکه و مدینه را دور خود جمع کرد تا نقشه فتح این دو شهر مقدس را پی‌ریزی کند. تلاش‌های امیران منصوب عثمانی در جده، مکه و مدینه برای ریشه کنی فتنه جدید جهان اسلام به سرانجام نرسید. یکی از کسانی که داعیه استقلال طلبی داشت «محمد بن سعود» شیخ شهر درعیه بود، محمدبن عبدالوهاب او را به اشغال مکه و مدینه تشویق می‌کرد. سال 1741 این دو برای جمع‌آوری ثروت بیشتر و تسهیل در فتح حرمین شریفین، در قصبات و شهرها راه افتاده و مالیات و زکات شرعی جمع‌آوری می‌کردند و هر قبیله یا افرادی که از پرداخت مبلغ سر باز می‌زد از دم تیغ می‌گذراندند. وقتی شهر فقیر درعیه غنی شد، «محمد بن سعود» در سال 1750 در آنجا حکومت آل سعود را راه انداخت تا همه آمال و آرزوهایشان از جمله فتح حرمین شریفین را محقق کنند.

سعود اول

سال 1750 محمدبن سعود دولت آل سعود را پایه‌ریزی کرد. هنوز زمان زیادی از تأسیس این دولت نگذشته بود که «عبدالعزیز بن سعود» با حمایت محمدبن عبدالوهاب ریاض را اشغال کرد و بعد درعیه را مرکز حکومت خود قرار داد. البته وهابیون به ریاض و اطراف و اکناف آن اکتفا نکرده و قلمرو خود را تا خلیج فارس توسعه دادند و عسیر، تهامه، حجاز، عمان، احسا، قطیف، زیاره، بحرین، وادی الدواسر، الخرج، محمل، وشم، سدیر، استان قصیم، المجمعه، منیح، رنیه و تربه را هم به تصرف خود درآوردند.

دوره برتری آل سعود تا پیش از حمله قشون عثمانی مستقر در مصر ادامه داشت. با ورود «طوسون پاشا» فرمانده سپاه مصر، مکه فتح شد. طوسون پاشا در فتح مدینه ناکام بود اما برادرش «محمدعلی پاشا» که بعداً خودش را حاکم مصر خواند، توانست خودش را به درعیه، پایتخت سعودی‌ها، برساند و این شهر را محاصره کند. با شکست وهابیون، حکم اعدام عبدالله بن سعود، صادر و وی را در ملأ عام گردن زدند.

سعود ثانی

سال 1819، سال بازگشت دوباره سعودی‌ها به قدرت بود. «مشاری بن عبدالرحمن بن حسن بن مشاری آل سعود» تلاش بسیاری کرد تا حجاز را در تسلط وهابیت درآورد. تلاش‌های او در دوره برادرش «ترکی بن عبدالله آل سعود» به ثمر نشست و ریاض به دست وهابیون مجدداً فتح و امارت دوم آل سعود رسماً اعلام شد.

در دوره زمامداری «خالد بن سعود»، به دلیل نارکارآمدی سعودی‌ها در اداره امور، مردم بر حکومت شورش کرده و او را از ریاض اخراج کردند. «عبدالله بن فیصل بن ترکی بن عبدالله آل سعود» با کمک طلبیدن از قبیله عجمان، به احسا حمله و شهر قطیف را به قلمرو وهابیون افزود.

ظهور آل رشید در سال 1834 دولت دوم آل سعود را هم رهسپار تاریخ کرد. «عبدالله بن عبدالرشید» با حمایت نظامی قوای بریتانیا با هدف جداسازی حجاز و یمن از کنترل امپراطوری عثمانی به مکه و مدینه حمله کرد و پرونده آل سعود را پیچید و شهر حائل را پایتخت قرار داد. اما «مستر همفر» جاسوس بریتانیا در خاورمیانه که پی برده بود آل سعود بهتر می‌تواند اهداف دولت متبوعش را در خاورمیانه فراهم کند، تلاش کرد تا آل رشید سرنگون شده و زعامت حجاز مجدداً به آل سعود واگذار شود. با به قدرت رسیدن دوباره وهابیون، آنان به شهرها یورش بردند و این بار تنها به فتحی ساده بسنده نکردند. «عبدالرحمن بن فیصل» با نیروهای وهابی و الاخوان تحت امر خود، با تصرف هر منطقه‌ای، جان و مال و ناموس را واگذار می‌کرد و سعودی‌ها نیز از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کردند.عبدالرحمن بن فیصل نیز به مانند نیاکان خود نتوانست حکومت آل سعود را تداوم بخشد و در درگیری با آل رشید شکست سنگینی خورد و موجبات افول دومین حکومت وهابیت در حجاز را فراهم کرد.

سعود ثالث

«ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل بن ترکی بن عبدالله بن محمد بن سعود» 26 ساله بانی سومین دولت وهابیت در حجاز شد. او که حکومتش را با کودتایی خونین علیه آل رشید در سال 1902 شروع کرد، ابتدا حاکم ریاض شد و بعد کل منطقه نجد عربستان را که یک قرن و اندی پیش از او در اختیار اجدادش بود، گرفت. کودتای وی در زمانی بود که او غیر از آل رشید رقیب دیگری به نام «شریف حسین الهاشمی» -بزرگ خاندان هاشمی- داشت. شریف حسین که خود را شریف مکه و امیر حجاز می‌دانست، در روز دوم نوامبر 1916 خود را حاکم تمام کشورهای عربی خوانده بود.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی به تاریخ پیوست. مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) بعد از تشکیل کشور ترکیه در بخش آناتولی عثمانی، عنوان خلافت را حذف کرد و این بهترین فرصت برای شریف حسین بود که خود را خلیفه مسلمانان جهان بخواند. اما این تفرعن زیاد طول نکشید و در سال 1924 با حمایت نیروی دریایی بریتانیا، آل سعود، شریف حسین را برکنار و به قبرس تبعید کرد. دولت انگلستان برای اینکه دل خاندان هاشمی را به دست آورد تا در موقع مناسب بتواند از آنها بهره‌برداری کند، عراق و اردن را به فرزندان شریف حسین واگذار کرد. سه سال پیش از او «محمد بن طلال بن نایف الرشید» که اجدادش با حمایت بریتانیا زعیم حجاز شده بودند همه چیز را از کف رفته می‌دید.

در سال 1924 مکه فتح شد و سال بعد نیز مدینه به دست «ملک عبدالعزیز» افتاد. او نخستین تاجگذاری را در مکه و به سال 1926 انجام داد و خود را پادشاه سرزمین حجاز و نجد خواند. سپس سرزمین‌های اطراف و اکناف را فتح و بسیاری از کوچ نشین‌ها را وادار به یکجانشینی کرد تا ریشه راهزنی و اخاذی از حجاج را بکند. حالا سرزمینی که او صاحب شده بود نه حجاز که عربستان سعودی نام داشت. ملک عبدالعزیز بار دیگر در 23 سپتامبر 1932 و این بار در ریاض تاجگذاری کرد و البته نه به مفهوم تاجگذاری در بسیاری از ممالک پادشاهی. در این روز که 15 سال از فروپاشی امپراطوری عثمانی می‌گذشت مملکت عربستان سعودی در دنیا شناخته شد و به عضویت جامعه ملل درآمد.

چهار سال بعد از تشکیل عربستان سعودی، برای برقراری روابط حسنه با غرب، سعودی‌ها امتیاز استخراج نفت را به ایالات متحده امریکا واگذار کردند که طی آن 50 درصد از عواید فروش نفت از آن عربستان و 50 درصد برای امریکایی‌ها باشد. اجرای قراردادهای نفتی 1936 و 1939 عربستان هنوز هم با شرکت‌های امریکایی به قوت خود باقی هستند. رابطه ایران و عربستان در دوره پادشاهی عبدالعزیز دوره پرچالشی بود و دامنه برخورد‌های سیاسی به برگزاری مراسم حج نیز کشیده شد.

در سال۱۳۲۲ «ابوطالب یزدی» جوان ایرانی در هنگام طواف دچار حالت تهوع و استفراغ می‌شود و توسط مأموران سعودی به جرم آلوده کردن خانه خدا دستگیر و روز 14 ذی حجه گردن زده می‌شود، این ماجرا به بحرانی دیپلماتیک تبدیل شد، وزارت امور خارجه عربستان در پاسخ به اعتراض وزارت خارجه ایران با استناد به قانونی ‌خواندن حکم دادگاه گفت: «اگر تفضل خداوندی و اقدامات احتیاط کارانه دولت عربی سعودی نبود، عده زیادی از حجاج ایرانی در نتیجه رفتار خجالت‌آوری که در خانه خدا می‌‌کنند، به قتل می‌‌رسیدند. عمل زائر ایرانی -ابوطالب یزدی- محاربه با خدا و پیغمبر و فساد در زمین شمرده شده و با استناد به قرآن کریم، حکم قتل وی مشروع است.»

با آغاز جنگ جهانی دوم، در سال 1939، عربستان که به سمت غربی‌ها متمایل بود، اعلام بیطرفی کرد. اما ملک عبدالعزیز در معرکه 1948 بین اعراب و اسرائیل مقابل دولت یهود ایستاد و اتحادیه عرب را برای ثبات بخشیدن به جهان عرب تشکیل داد. گرچه سال‌های بعد، عربستان به یکی از بزرگ‌ترین حامیان اسرائیل تبدیل شد.

حکومت ملک عبدالعزیز تا سال 1953 طول کشید و طولانی‌ترین دوره حکومت یک سعودی بر عربستان بود. اما آنچه او بنیان گذاشت بر اساس قانون اساسی مدون وی بود که در آن اشاره شده: «تنها فرزندان ذکور عبدالعزیز بن عبدالرحمن می‌‌توانند به مقام پادشاهی این کشور برسند و پادشاه از میان مسن‌‌ترین آنها انتخاب خواهد شد.» از این‌رو بعد از مرگ عبدالعزیز حکومت به ترتیب به پسرانش سعود، فیصل، خالد، فهد، عبدالله و سلمان واگذار شد.‌بندی که ایراد اساسی آن در دومین دهه قرن بیست و یکم هویدا شد و آن این بود که بعد از مرگ آخرین فرزند عبدالعزیز تکلیف زعامت عربستان سعودی چه می‌شود.

ملک عبدالعزیز 22 همسر داشت که با توجه به قانون ممنوعیت داشتن 4 همسر به بالا، او همسرانش را طلاق می‌داد تا دختری از خانوادههایی که از خاندان آل سعود اعلام حمایت می‌کردند انتخاب کند. شاخص‌ترین همسرانش «حصه بنت احمد سدیری» دختر دایی و «فهده بنت العاصی» بودند که فرزندان سدیر از همه محبوب‌تر بوده و نزد پادشاه ارج و قرب بیشتری داشتند. از این‌رو همه هفت پسر حاصله از حصه را برای خواندن درس به مدرسه سلطنتی ریاض و سپس به مدرسه علمی مکه فرستاد. حاصل همه این ازدواج‌ها 150 پسر و 215 دختر بودند که از بین همه این پسران تنها 6 پسر شرایط پادشاهی را داشتند که اکنون دوره آخرین نفر از آن شش فرزند است.

وراثان تاج و تخت

عربستان در دوره ملک عبدالعزیز به درآمد سرشاری از نفت رسید و پس از مرگ او در تاریخ 9 نوامبر 1953 این ثروت به نخستین فرزندش«سعود بن عبدالعزیز» رسید که تا دوم نوامبر 1964 حکومت کرد.«فیصل بن عبدالعزیز» علیه برادرش سعود، کودتا کرد و جانشین وی شد. او در سال 1965 برای حل بحران یمن با مصر توافقی تاریخی امضا کرد و دو کشور متعهد شدند نیروهای‌شان را از یمن بیرون بکشند.

در سال 1973 و در پی حمایت کشورهای غربی از اسرائیل در جنگ با اعراب در زمان نبرد یوم کیپور [رمضان] فیصل بن عبدالعزیز تصمیم گرفت در چارچوب سازمان اوپک صادرات نفت به کشورهای غربی را قطع کند. اتفاقی که موجب شد مجله تایم در سال 1974 او را به‌عنوان مرد سال معرفی کند.

ملک فیصل بعد از 11 سال حکومت بر عربستان، همان‌طور که خود با کودتا آمده بود، با ترور توسط برادرزاده‌اش «فیصل بن مساعد» پادشاهی‌اش به پایان رسید تا راه برای به قدرت رسیدن «ملک خالد» در 25مارس 1975 هموار شود.

کوتاه‌ترین حکومت از آن خالد بود که فقط تا 13 ژوئن 1982 توانست پادشاه عربستان سعودی باشد و در همین سال این عنوان را به برادر دیگرش «ملک فهد» واگذار کرد.فهد که پیش از پادشاهی تصدی وزارت فرهنگ، وزارت کشور، معاونت نخست‌وزیر و ولیعهدی را داشت، پس از به قدرت رسیدن علاوه بر داشتن عنوان پادشاه، لقب ملک را حذف و عنوان خادم الحرمین الشریفین را هم به القابش افزود. القابی چون رئیس شورای عالی نفت و معادن، رئیس سازمان پادشاهی صنعتی جبیل و ینبع، رئیس شورای عالی دانشگاه‌ها، رئیس شورای عالی جوانان، رئیس کمیته عالی سیاست‌‌های آموزشی، رئیس کمیته عالی امور حج، رئیس سازمان پادشاهی پیشرفته مدینه و رئیس شهرک فناوری ملک عبدالعزیز عناوینی بودند که ملک فهد همه آنها را یدک می‌کشید.

در دوره او عربستان از درآمد حاصل از فروش نفت به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل شد. او در 1986 از همه اعراب خواست که اسرائیل را به رسمیت بشناسند و ممالک عربی این خواسته را در اجلاس فاس در مراکش تصویب کردند.

فهد در سال 2005 دچار سکته مغزی شد و پس از مدتی زمینگیر شدن، در اول آگوست این سال درگذشت و «عبدالله بن عبدالعزیز» برادر ناتنی ملک فهد با وجود مخالفت‌های بسیار پادشاه عربستان شد. مخالفت‌ها از این‌رو بود که او برخلاف برادران که فرزندان حصه بودند، فرزند فهده از قبیله آل رشید رقیب سعودی‌ها بود. در هر حال عبدالله قبل از تحویل گرفتن عنوان ملک، شهرداری مکه، فرماندهی گارد ملی عربستان، قائم مقام وزیر دفاع و ولیعهدی را تجربه کرده بود. او که به نقل مجله فوربس هفتمین مرد ثروتمند جهان بود، نزدیک‌ترین رابطه را با امریکا و انگلیس داشت و میلیاردها دلار جنگ افزار از بلوک غرب خرید.

یک دهه پادشاهی «ملک عبدالله» خیلی سریع گذشت و در 23 ژانویه 2015 با مرگ او، «ملک سلمان» زعیم بزرگ‌ترین کشور جزیرة العرب شد. استاندار سابق ریاض، وزیر سابق دفاع و سومین ولیعهد در زمان ملک عبدالله حالا سومین کشور ثروتمند جهان را تحویل گرفته بود. او در وهله اول نهادهایی چون کمیته عالی سیاست آموزش، کمیته عالی ساماندهی و تنظیم اداری، شورای خدمات مدنی، شورای آموزش عالی و دانشگاه‌ها، شورای عالی شهر علوم و فناوری، شورای عالی آموزش، شورای عالی امور نفت و معادن، شورای عالی اقتصادی، شورای امنیت ملی، شورای عالی امور اسلامی، شورای عالی شهر انرژی هسته‌ای و انرژی تجدید شونده را منحل و شورای امور سیاسی و امنیتی را تشکیل داد.

پی نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/202385

ش.د9603042

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات