(روزنامه جوان ـ 1396/08/24 ـ شماره 5238 ـ صفحه 5)
آنچه محور تحريمهاي ضدايراني امريكاست ايجاد بدبيني بين مردم با حاكميت و نهايتاً ايجاد شكاف مردم – حاكميت و كشاندن مردم به كفخيابانها (شورشهاي اجتماعي – خياباني)ست.
ركس تيلرسون آبان ماه امسال ادعا ميكند تحريمهاي اقتصادي عليه ايران متوجه دولت اين كشور بوده و مردم را هدف قرار نداده است. روزنامه تايمز هند با انتشار اين خبر از ديدار وزير خارجه امريكا با همتاي هندي خود مينويسد: به ادعاي وزير خارجه امريكا، اين كشور با تشديد تحريمها عليه ايران، به دنبال اعمال فشار بيشتر براي توقف اقدامات بهزعم وي بيثباتكننده تهران در منطقه است.
نظر رهبري در مورد دشمني آمريکا با مردم ايران
رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز در ديدار اخير خود با دانشآموزان و دانشجويان به مناسبت روز 13 آبان به دشمني امريكا با ملت ايران اشاره و تشريح ميكنند كه هدف امريكاييها تنها در مخالفت با نظام اسلامي خلاصه نميشود، ايشان بيان ميكنند: «اينجور نيست كه فقط با اين حقير دشمن باشند يا با دولت جمهوري اسلامي، نه، با اصل اين ملتي كه ايستاده است، اين ملتي كه از مواجهه با دشمن خسته نميشود مخالفند، با اين بدند، با اين دشمنند. ديديد، همين اواخر رئيس دولت امريكا گفت، ملت ايران، ملت تروريست است. شما ببينيد چقدر اين نگاه، نگاه ابلهانهاي است! يك ملت را ميگويند تروريست؟ نميگويد رهبر تروريست است، نميگويد دولت تروريست است؛ ميگويد ملت ايران تروريستند! اين دشمني نيست؟ چند سال قبل از اين هم يك دولتمرد ديگر امريكايي گفت ما بايد ريشه ملت ايران را از بين ببريم و بكنيم. احمق! ريشه يك ملتي را، آن هم يك چنين ملتي با اين سابقه تاريخي، با اين درخت تناور فرهنگي، ميشود كند؟ ببينيد! [اين] دشمني است، وقتي دشمن است، چشمش بسته است.»
تاكنون بارها رسانههاي معتبر غربي به هدف تحريمها اشاره كردهاند كه همان تلاش براي ايجاد نارضايتي در مردم است، طبيعي است زماني نارضايتي در جامعهاي شكل ميگيرد كه مردم تحت فشارهاي شديدترين محدوديتهاي اقتصادي و معيشتي قرار گيرند، كما اينكه همانگونه كه از مفاد قطعنامه 1929 پيداست، هدف اصلي اين قطعنامه تشديد گلايههاي اقتصادي در مردم و نهايتاً تلاش براي شوراندن آن عليه حاكميت است.
اعتراف واشنگتنپست درباره مردم ايران
روزنامه واشنگتنپست در يكي از شمارههاي خود به نقل از يك مقام رسمي ارشد امريكا اعتراف ميكند، هدف تحريمها عليه ايران تغيير نظام اين كشور است. اين مقام امريكايي در اين روزنامه بيان ميكند: «هدف اين تحريمها ايجاد نفرت و نارضايتي در خيابانهاي ايران بوده است.» در زمان دولت جورج بوش رئيسجمهور اين كشور بودجهاي را از سوي كنگره براي حمايت از گروههاي ضددولتي در راستاي تضعيف نظام ايران دريافت ميكند.
جيمز ريكاردز از جمله مشهورترين كارشناسان امريكايي و نويسنده كتاب پرفروش «جنگهاي ارزي» در سال 2012 در انديشكده كارنگي بيان ميكند: «بهترين راه بيثباتسازي استفاده از افزايش تورم است. تغيير رژيم اسم همين بازي است كه در ايران در حال اجراست. هيچكس جنگ را دوست ندارد، اما ميتوانيم كاري كنيم كه گروه ديگري در ايران به قدرت برسند و مسئله هستهاي را از طريق ديگري حل كنيم.»
پيامدهاي ناشي از جنگ ارزي به صورت مستقيم روي زندگي اقتصادي مردم ايران تأثير ميگذارد، كما اينكه جامعه ايراني در نوسانات ارزي دولت دهم بيشترين هزينهها را متحمل شد.
اما امريكاييها لازم ميدانستند قبل از شكلگيري اردوكشي خياباني عليه نظام اسلامي مردم را نسبت به جريان مؤمن و انقلابي نيز بدبين و رویگردان كنند، كمااينكه دنيس رايس مشاور سابق اوباما زمينه رویگرداني مردم از جريان انقلابي را اينگونه بيان ميكند: «واشنگتن بايد به همان منطقي كه ايرانيها را پاي ميز مذاكره آورد، ادامه دهد، بهخاطر عدمتغيير رفتار ايرانيها هزينه اعمالي را افزايش دهد اما هنوز سردرگم و معطلشان نگه دارد. اين يعني مخاطب قراردادن اقدامات تهران در عراق و سوريه، يمن و گروههاي مبارز فلسطيني. ايران ميتواند در نظام امنيت منطقهاي جايي براي خود داشته باشد، به شرطي كه همسايگانش را تهديد نكند و به دنبال برتري نباشد. هزينه بالاي تحريمها براي ايران، عاملي بود كه باعث شد در قالب انتخاب روحاني، نشاني از تغيير در سياست اين كشور ديده شود.»
تلاش براي ايجاد نارضايتي مردمي از سياستهاي منطقهاي
امريكا نه تنها هدف تحريمها را ايجاد نارضايتي در جامعه ايراني نسبت به نظام اسلامي قرار داده بلكه تلاش كرده جهتگيريهاي خود را به سمت بدبين كردن مردم به جنبشهاي آزادي بخش ملي پيش ببرد. به بيان بهتر قبل از بحران سوريه، همواره حمايتهاي سياسي- معنوي ايران از جنبشهاي آزادي بخش ملي نظير حماس و حزبالله مورد تخطئه اين جريان داخلي – خارجي قرار ميگرفت تا جايي كه در حوادث پس از انتخابات رياستجمهوري تلاش ميشد شعار حزبي «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» به عنوان يك شعار همگاني و ملي تبديل شود. در حالي بعد از شكلگيري داعش و افزايش تهديدات گروههاي تروريستي عليه تماميت ارضي كشورمان اثباتشده كه ايجاد و حفظ خط مقاومت در منطقه يك نياز اساسي و ضروري، حداقل براي حفظ امنيت داخلي كشور است.
ايجاد نارضايتي عمومي نسبت به سياستهاي كلان نظام در عرصه منطقهاي به ويژه در حمايت از مسلمانان منطقه در حالي يكي از اهداف اولويتدار است كه رسانههاي فارسيزبان وابسته به شبكههاي جاسوسي غربي بعد از بازي فوتبال ايران و سوريه تلاش كردند با برجسته كردن برخي از حواشي اين بازي و موجسواري روي برخي اخبار مجعول جامعهايراني را به اين باور برسانند كه نتيجه مستقيم سياستهاي حمايتي ايران از دولت مركزي سوريه، ناسپاسي مردم اين كشور بوده است.
ش.د9603296