(روزنامه شرق – 1396/08/17 – شماره 3007 – صفحه 2)
اصغرزاده به نسلي اشاره كرد كه اينك مدعي خسارت اين واقعه است. نسلي كه ميپرسد: «به چه حقي سفارت آمريكا را گرفتيد». اصغرزاده از پديده اخيري با عنوان «شيزوفرني» يا «دوپارگي» سياسي سخن گفت و رئيسجمهوري را خطاب كرد كه به پشتوانه مردم، با حمايت جريان اصلاحات روي كار آمده است و وعدههاي محققنشده بسياري دارد. «آقاي رئيسجمهور شما سال ٩٢ و ٩٦ با شعار تعامل با دنيا به رياستجمهوري رسيديد، ما بايد بهنوعي از انقلاب دفاع كنيم كه جامعه دچار دوپارگي نشود». او به جنبش اصلاحات و گفتوگوي تمدنها و کسانی اشاره كرد كه همه پشت سر روحاني بودند و او با اين پشتوانه بر مسند رياستجمهوري نشست. اصغرزاده از مصادره ارزشهاي انقلاب گفت و اينكه « قرار نبود يك عده كاسب از ارزشهاي انقلاب، از آزاديها و انسانيت دفاع كنند!». از نظر او كار به جايي رسيده است كه عدهاي بهنام دلواپس و از اين دست حتي امام خميني(ره) را -كه ادعاي پيروي از ايشان را دارند- تاب نميآورند.
«امام خميني در همان روزها اجازه نداد كه در همين دانشگاه تهران بين دختران و پسران ديوار بكشند و شبانه دستور داد ديوار را بريزند وگرنه عليه دانشگاه سخنراني ميكند». اصغرزاده با يادآوري خاطره ديگري از امام (ره) بر تغيير مسير انقلاب توسط عدهاي كه او «كاسبان» ميخواند، تأكيد كرد: «وقتي ميتران به شهيد رجايي رياستجمهورياش را تبريك گفت، او نامهاي نوشت كه شما اين كارها را كرديد و ايران چنين است و چنان و ما انقلاب كردهايم... اما امام(ره) به او انتقاد كرد». يا قرار بود روزنامه كيهان در وضعيتي كه منطقه آبستن حوادث بسيار است، تيتر بزند كه موشك ميتواند دوبي را بزند و بعد كه منافع كشور به خطر ميافتد و تمام اقشار مردم از ديروز تا امروز ميگويند اين تيتر بهضرر منافع ملي است، دوباره آن را تكرار كند! عدهاي هستند كه درست زماني كه كارشناسان ما در حال مذاكره با ١+٥ بودند، مدام اينجا دُرفشاني ميكردند و حتي مذاكرهكنندگان را جاسوس ميخواندند و هرگز جواب ندادند كه اگر برجام نبود چه اتفاقی میافتاد و جواب ندادند كه وقتي آقاي احمدينژاد در سازمان ملل ميايستد و زل ميزند توي چشم ملتهاي دنيا و بزرگترين جنايت عليه بشريت يعني هولوكاست را زير سؤال ميبرد و ميگويد خود آمريكاييها به برجهاي دوقلو حمله كردند، چه هزينهاي به اين مملكت تحميل شد و تحريمهاي پشتسرهم. چه كسي يا كساني بايد پاسخ اين تحريمها را بدهند، آقاي احمدينژاد! با جيب مردم؟».
ابراهيم اصغرزاده در بازخوانياش از واقعه ١٣آبان، مدام به وضعيت سياسي كنوني نقب ميزد و سياست ايران را در مقايسه با وضعيت در منطقه و جهان بازخوانی ميکرد. او با تأكيد بر لزوم قرائت گذشته در زمينه تاريخياش به ضرورت بازخواني انتقادي آن اشاره كرد و خطاب به كساني كه حمله به سفارت عربستان و انگلستان را با اشغال سفارت آمريكا شبيهسازي كردهاند، گفت: «آن روزها بر سر تصرف سفارت آمريكا در داخل و خارج ميان گروههاي سياسي مختلف دستكم در ساعات اوليه توافق حاصل شده بود و اين با ريختن به سفارتها در شرايط حساسي كه كشور در حال مذاكره است، هيچ ارتباطي ندارد».
او ادامه داد: بنا نبود قرائت ما از انقلاب و اسلام به چنین زبانی برسد. او به رويكرد صلحآميز شيعه اشاره كرد و گفت: «بنا نيست ما هر اتفاقي در كشور افتاد آن را به پاي اشغال سفارت بنويسيم». اصغرزاده با انتقاد از رويكرد دولتهاي ادوار مختلف ايران در برخورد با آمريكا و غرب، وضعيت امروز را ماحصل تعلل در حل مسئله آمريكا دانست و با مروري تاريخي از فرصتهايي گفت كه در اين زمينه از دست رفته است. او به دولت هاشميرفسنجاني و سياستهاي آمرانه او اشاره كرد كه خاصه در اواخر آن، موقعيت ايران در جهان بسيار متزلزل بود و از انتقادش نسبت به انتخاب فلاحيان بهعنوان وزير اطلاعات در مجلس سوم و دفاع هاشميرفسنجاني از او گفت.
نماينده دوره سوم مجلس شوراي اسلامي، وضعيت انزواي ايران در آن دوران را تا حدي وخيم خواند كه بسياري از سفراي كشورهاي اروپايي ايران را ترك كردند و ملت ايران بهخاطر انزجار از انزوا به دوران اصلاحات رسيد و گفتوگوي تمدنها و اينكه ما بنا بود احترام تمام كشورهاي دنيا ازجمله آمريكا را حفظ كنيم. همان دوران آلبرايت و كلينتون هم پذيرفتند كه در كودتاي ٢٨ مرداد دچار خطا شدند. ٢٢ ماه آقاي ظريف پشت درهاي بسته مذاكره كرد تا به برجام برسد، اما چه شد؟ اوباما را از دست داديم و حالا ديوانهاي چون ترامپ روي كار آمده است.
حالا ميفهميم كه آمريكا از لحاظ سياسي يكدست نيست و پر از تضاد و تفاوت است و حالا بعد از برجام كشور ديپلماسي ضعيفي دارد. آقاي روحاني چرا اجازه ميدهيد اول غیر دیپلماتها درباره برجام بيانيه بدهند، بعد ديپلماتها؟ بايد محكم بايستيد و از ديپلماسي دفاع كنيد. ما ازسوي نسل جوان متهميم. يك زرتشتي نميتواند برود شوراي شهر! همين روزهاست كه اين نسل به اصلاحات هم بدبين شود، چون فكر ميكند سرش كلاه رفته است». اصغرزاده ايستادگي بر سر مواضع ديپلماتيك را وظيفه روحاني و اصلاحطلبان دانست و اينگونه سخنان خود را تمام كرد: «ما بايد با بازخواني انتقادي از گذشته تاريخيمان جلوي دوپارگي و شيزوفرني ملي بايستيم».
مهندس محمد هاشمي نيز در ادامه حرفهاي اصغرزاده گفت: دانشجويان خط امام را يا بايد محاكمه كنيم يا دفاع از آنان را بهدست ديگران نسپاريم. «در ٣٨ سالي كه از انقلاب ميگذرد، چندينوچند كتاب و فيلم درباره اشغال سفارت ساخته شده است، اما در ايران فيلم و كتابي نيست. اجازه دهيد خود دانشجويان از خودشان دفاع كنند». محمد هاشمي گفت كه مدام بحث بر سر پشيماني است، اما خود دانشجويان خط امام اين را قبول دارند يا شكل ديگري از اين تعبير را قبول دارند. در تمام انقلابهاي دنيا در ابتداي كار سخن بر سر كرامت، فضيلت، اخلاق، آزادي و استقلال است، اما در ادامه كار شكل اينها تغيير ميكنند. ما درگير تنازع بين عظمت و كرامت هستيم. آنان كه امروز بهزعم خود از ارزشهاي انقلاب دفاع ميكنند، از اصول اساسي و اوليه قانون اساسي دفاع نميكنند».
بعد از سخنراني محمد هاشمی، پيام
تصويري موسويخوئينيها پخش شد. او به نقش تاريخي دانشجو و نقش دانشجويان خط امام
اشاره كرد و گفت: بعد از كودتاي خيانتكار ٢٨ مرداد ١٣٣٢ اولين كساني كه اعتراض
كردند دانشجويان بودند. «من بعد از شصتواندي سال حضور در سياست توصيهاي دارم به
دانشجويان امروز؛ اينكه فعاليتهاي سياسي اگر بر مدار اخلاق و انسانيت باشد، راه
به مقصد ميبرد وگرنه فعاليت سياسي فارغ از خداجويي و اخلاقمداري، به نوعي كسبوكار
بدل خواهد شد و اگر هدف كسبوكار باشد، طبعا راهكارهاي ديگري هم هست».
از سخنراني حاضران در نشست بازخواني تسخير سفارت آمريكا، چنين برميآيد كه دانشجويان خط امام (ره) برخلاف ادعاي موجود، از اين حركت سياسي خود پشيمان نيستند، اما معتقدند اين حركت بايد در زمينه تاريخي خود خوانده و درك شود. از اينرو آنان با نگاهي رو به آينده بر شكافهاي موجود دست گذاشتند و تلاش كردند تفاوتهاي فاحش تسخير سفارت آمريكا در سال ١٣٥٩ با وقايع بهظاهر مشابه آن در چند سال اخير را نشان دهند و درعينحال با دفاع از ايده ديپلماسي، بر آرمانهاي انقلاب تأكيد كردند.
http://www.sharghdaily.ir/News/145682
ش.د9603182