امروزه کودک و بزرگسال غرق در دنیایی هستند که در تلفن همراهشان با خود این طرف و آن طرف میبرند و با آدمهایی ارتباط دارند که حضورشان مجازی و بسته به اینترنت است. این پدیده نسبتا نوظهور، میان فرد و دنیای اطرافش حائل شده و او را تنها کرده است. اما نباید فراموش کرد این تنهایی خودخواسته است و شاید بخشی از نیازهای انسانی او را که پیش از این در گرو حضور فیزیکی دیگران و جمع بود با سرعت بیشتر و در عین حال با حفظ استقلالش برطرف میسازد. جامجم برای بررسی جنبههای گوناگون این موضوع با کارشناسان گفتوگو کرده است.
به گزارش گروه فرهنگی بصیرت به نقل از خبرگزاری جام جم، امروزه کودک و بزرگسال غرق در دنیایی هستند که در تلفن همراهشان با خود این طرف و آن طرف میبرند و با آدمهایی ارتباط دارند که حضورشان مجازی و بسته به اینترنت است. این پدیده نسبتا نوظهور، میان فرد و دنیای اطرافش حائل شده و او را تنها کرده است. اما نباید فراموش کرد این تنهایی خودخواسته است و شاید بخشی از نیازهای انسانی او را که پیش از این در گرو حضور فیزیکی دیگران و جمع بود با سرعت بیشتر و در عین حال با حفظ استقلالش برطرف میسازد. جامجم برای بررسی جنبههای گوناگون این موضوع با کارشناسان گفتوگو کرده است.
تصویر تنها میـان جمـع
انبوهِ تنها
تنهایی انسان به واسطه فضای مجازی و بخصوص شبکههای اجتماعی را میتوان از مناظر گوناگون مورد واکاوی قرار داد. در واقع نگاه به این پدیده و معضلات و مزایای ناشی از آن، بسته به دریچهای است که از آن به این مقوله مینگریم. نگاه علم ارتباطات به این موضوع را میتوان ذیل دو عنوان «ارتباطات انسانی» و پیشرفت «رسانههای نوین» خلاصه کرد.
دکتر مهناز رونقی، مدرس ارتباطات در اینباره به جامجم میگوید: اگر از منظر ارتباطات انسانی و میانفردی نگاه کنیم، متوجه لطمههای این پدیده به افراد میشویم، اما از سوی دیگر نمیتوان منکر شد که از منظر پیشرفت ارتباطات نوین، این پدیده مزایایی دارد. در واقع حلقه مفقوده میان این دو، تعادل است. حضور در شبکههای اجتماعی به صورت متعادل، اتفاقا باعث میشود ارتباط با دوستان، آشنایان و عزیزانی که دور از فرد زندگی میکنند، حفظ شود و این همان مقولهای است که در جهان تازه ارتباطات از آن با عنوان ازجاکندگی یاد میکنیم و میگوییم محدودیت مکانی و زمانی از بین رفته است. در حقیقت فاصله دیگر مانع ارتباط نیست و همین میتواند تنهایی را کمرنگتر کند. اما وقتی استفاده از شبکههای اجتماعی از حدی فراتر رود، تمام روابط میان فردی را تحتتاثیر قرار میدهد و بخش اعظمی از ارتباطات انسانی را که نیازمند ارتباط چهره به چهره است، حذف میکند.
برخلاف دیدگاه انتقادی رایج، برخی معتقدند فضای مجازی تنهایی آدمها را پر کرده و به آنها مجال بروز و امکان دیده و شنیدهشدن را داده است. دکتر رونقی اما بر این باور است که از دیدگاه روانشناسی، رشد شخصیت انسان از کودکی تا بزرگسالی مراحلی دارد و هر فرد دارای شخصیت عاطفی، هیجانی، اجتماعی و... است و اکنون که این فناوریها در اختیار کودکان قرار گرفته است، بسیاری از این جنبهها بخوبی پرورش نمییابد و همین نقصان سبب میشود این افراد به کسانی تبدیل شوند که نمیتوانند تنهایی خود را در دنیای واقعی پر کنند. او ادامه میدهد: در گذشته شخصیت افراد در بازی با همسالان، روابط خانوادگی، مهمانیها و به طور کلی در فضای واقعی شکل میگرفت؛ اما اکنون این ارتباط قطع و محدود به ابزار شده است. کودکان امروز کمتر در مراوده اجتماعی با همسالان و بزرگترها هستند و در نتیجه رشد جنبههای گوناگون شخصیتشان به صورت ناقص شکل میگیرد. فردی که حاصل این فرآیند است، مهارت تکنولوژیکی خوبی دارد، اما از نظر ارتباط اجتماعی ضعیف است. این افراد در خلوتشان با دستگاه تلفن همراه براحتی با دیگران ارتباط برقرار میکنند، اما در دنیای واقعی حتی نمیتوانند بدرستی گفتوگو و نظراتشان را بیان کنند. به نظرم کم کم به آن سمت میرویم که دیوید رایزمن از آن با عنوان انبوهِ انسانِ تنها در فضای جدید یاد میکند. دکتر محمدحسن اسدیطاری، مدرس علوم ارتباطات نیز بیان میکند: با توجه به رشد، نفوذ و ضریب بهرهبرداری از فناوری در جامعه ما و به طور مشخص میان جوانان، تنهایی فیزیکی و واقعی ایجاد شده است. جوانان نبود همدم را با فضای مجازی جبران میکنند. اگر همبستگی اجتماعی و خانوادگی در فضای واقعی بیشتر باشد، این اتفاق نمیافتد. در واقع فضای مجازی رفیق و همراهی شده است که روی نبود دوست در دنیای واقعی سرپوش میگذارد و این ابدا اصولی نیست.
دور شدن فواصل نزدیک و نزدیک شدن فواصل دور
دکتر محمد سلطانیفر، استاد علوم ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی نگاه مثبتی به این فضا دارد و اظهار میکند: یکی از خصوصیات ذاتی رسانههای نوین که برمبنای تفکرات پست مدرن شکل گرفته، تفرد است. شاخصههای پست مدرن، نگاه سنتی جمعی و دورهمی را تشویق نمیکند. امروزه اغلب ابزارها و فناوریهای نوین نیز در خط فردیت است. در دوران مدرنیته رسانهها به گونهای بود که مردم را دور هم جمع میکرد تا نیازشان به سرگرمی و ... را برطرف سازد؛ اما این خصوصیت در فناوریهای جدید بشدت به سمت فردیت حرکت میکند و انسان با تمام رسانههایی که در اختیار دارد به صورت فردی مواجه میشود. موبایل و شبکههای اجتماعی مثال این مدعاست که به رغم تفکر اجتماعی، نوعی فردیت را دنبال میکند و اشاعه میدهد. این استاد ارتباطات میافزاید: این فناوریها و شبکههای اجتماعی دهها خصوصیت منفی و مثبت دارد؛ بستگی دارد که ما از کدامیک استفاده کنیم. مثلا یکی از ویژگیهای فناوریهای جدید، همین جمله من است که بارها از آن استفاده کرده است و آن این است که رسانههای نوین فواصل دور را نزدیک و فواصل نزدیک را دور کردهاند. در گذشته برای ارتباط با کسی که در شهر دیگری بود، باید نامه نوشته میشد و هفتهها طول میکشید تا آن نامه به مقصد برسد، اما امروز براحتی میتوانید صدا و تصویر دیگری را در هر جای دنیا بشنوید و ببینید. از آن سو، این فناوریها فواصل نزدیک را دور کرده است و حتی خانوادهها برای اینکه بخواهند با هم ارتباط برقرار کنند، مجبورند از آنها استفاده کنند. در آینده قطعا این فواصل دورتر خواهد شد و روابط انسانی مانند گذشته پررنگ نخواهد بود.در حد فاصل این روابط انسانی، اپلیکیشنها و رباتهای بیشتری مینشینند و این فواصل را بیشتر میکنند و احتمالا ابزارها جای انسان فکر میکنند و احساسات میورزند.
دکتر رونقی نیز بر همین باور است و آینده را چنین توصیف میکند: گمان میکنم مجاز بر واقعیت برتری یابد و آن چیزی که امروز شاهدش هستیم در سطح بزرگتری اتفاق میافتد. همانگونه که امروز هم مجموعهای از دوستان را صرفا در فضای مجازی داریم و بسیاری از دید و بازدیدهایی که در گذشته داشتیم در فضای تلگرام حل شده است؛ در آینده نیز در لحظات خوش و تلخ زندگی بهجای آنکه کنار هم باشیم، در فضای مجازی هستیم. از لحاظ فرهنگی نیز بسیاری از مراسم و مناسک آیینی ما کمرنگ خواهد شد.
راه برونرفت از غار تنهایی
تنهایی چه به دلیل غرق شدن در فضای مجازی و استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی و چه حاصل آن باشد، معضلاتی را برای انسان امروز به وجود آورده است. با این تفاصیل پرسش این است که برای برونرفت از این شرایط راهی وجود دارد یا خیر؟
دکتر سلطانیفر بر این باور است که راهکار مشخصی برای مقابله با این پدیده وجود ندارد و در اینباره بیان میکند: خیلی ساده بگویم که هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. چون دست ما نیست. بازی دست کسانی است که این فناوریها را میسازند و نشستن و غر زدن ما هیچ تاثیری در این روند ندارد. هر چه قدر هم که مخالفت کنیم، چیزی را نمیتوانیم تغییر دهیم. برخی در شبکههای اجتماعی گروههای خانوادگی و دوستانه ایجاد میکنند و با این راهکارها سعی در مقابله دارند، اما در واقع تمام این تلاشها در عمل به استفاده از این نرمافزارها دامن میزند. هدایت این فناوریها اغلب دست آنهایی است که تفکرات پست مدرن را دنبال میکنند و ما مصرفکننده هستیم. آنان سعی در تحمیل ایدئولوژی خود دارند که همان جهانی شدن و شکل دادن به انسان جهان وطنی است؛ یعنی انسانی که هویت خود را در محیط جهان پیدا میکند؛ نه در محیطهای ملی، دولت – ملت، خانوادگی، شهروندی و ... . قطعا انسان امروزی با آن تنهایی که ما در تعاریف سنتی میشناسیم، دست و پنجه نرم میکند اما در مقابل نگاه جامعه جهانی همراه اوست و این خیلی هم بد نیست. دکتر اسدیطاری نیز میگوید: نمیتوان به موضوع انتزاعی نگاه کرد و از یک دلیل مشخص برای این معضل نام برد،اما میتوان گفت که تاخر فرهنگی نسبت به ورود انتزاعی از مهمترین آنهاست. اگر امروز فرهنگسازی نکنیم، در آینده نیز این روند ادامه خواهد داشت و سریعتر هم خواهد شد. پس تنها راه اصلاح این روند، فرهنگسازی است نه منع، زور و اجبار.
خبرگزاری جام جم
نوشین مجلسی