تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۰  ، 
کد خبر : ۳۰۶۸۶۴
خلیل حمدان، عضو ارشد جنبش امل لبنان، در گفت‌وگو با «شرق»:

روزانه با حزب‌الله هماهنگ مي‌كنيم

مقدمه: مصطفی چمران، امام‌موسی صدر و نبیه بری در یک ‌قاب قرار گرفته‌اند؛ در دیوار اتاق و ذهن عضو ارشد جنبش امل. او گاهی از شهید چمران می‌گوید و گاه از امام‌موسی صدر؛ اما همه اینها را به کار می‌برد تا از تاریخ جنبش امل یاد کند. بهانه و دلیل حیات جنبش امل را در لبنان در یک حرف تعریف می‌کند: ‌«امید»؛ «امل» هم به معنای امید است. می‌گوید جنبش امل برای ياري محرومان متولد شد و این نقش تا به امروز ادامه دارد. خلیل حمدان می‌گوید: این جنبش در چند مسیر فعالیت کرده است: فرهنگ، سیاست، حرکت‌های مدنی و نظامی. خلیل حمدان خوش ندارد از اختلافات گذشته حزب‌الله لبنان و جنبش امل بگوید. ارتباط امروز جنبش امل و حزب‌الله را خوب توصیف می‌کند و سعی می‌کند از کنار اختلاف گذشته بگذرد. می‌گوید حزب‌الله و جنبش امل، درباره مسائل، به‌صورت روزانه تعامل دارند؛ اگرچه بنایی برای اتحاد نظامي يا ادغام نداشته باشند.

(روزنامه شرق ـ 1396/07/19 ـ شماره 2983 ـ صفحه 7)

* پنج دهه از تأسیس جنبش امل در لبنان می‌گذرد؛ امروز جنبش امل در کجاي تحولات سیاسی لبنان ایستاده است؟

** وقتی امام‌موسی صدر اولین بار به لبنان آمد، در منزل علامه سیدعبدالحسین شرف‌الدین موسوی‌عاملی، رهبر وقت جامعه شیعیان لبنان، ساکن شد. او در این سفر که در سال ١٩٥٥ (١٣٣٤ شمسی) انجام شد با دیدن وضعیت شیعیان جنوب لبنان و مردم شهر صور، با دو نکته مواجه شد: محرومیت مردم و بی‌توجهی دولت؛ دولت مرکزی به حواشی و جنوب شهر کاملا بی‌تفاوت بود. دولت مرکزی به شهرهای اطراف یا دور از مرکز لبنان توجه نمی‌کرد. مثلا اسرائیل، قسمتی از جنوب لبنان را بمباران می‌کرد، مردم مرزهای لبنان و فلسطین را ترور می‌کرد.بعد از اینکه امام‌موسی صدر در سال ١٣٣٨ به لبنان آمد و در شهر صور اقامت گزید، دو هدف برای خود تعیین کرد: مواجهه با فقر در جنوب لبنان و روبه‌رویی با اسرائیلی‌ها. درباره محرومیت لبنان، امام برنامه و خواسته‌های خود را به دولت مرکزی ارائه می‌کند. همیشه می‌گفت باید به مناطق محروم توجه شود. امام‌موسی صدر با تکیه‌ بر روش گفت‌وگو، سخنرانی و تظاهرات می‌خواست که این مطالبه را با دولت مرکزی در میان بگذارد. محور حرکت‌ها ابتدا سه شهر صور، بعلبک و صیدا بود. در ١٩٧٤ در بعلبک جلوی همه قسم می‌خورد خواسته‌های محرومان را دنبال خواهد کرد تا هیچ محرومی در لبنان باقی نماند. بعد از آن شروع به بنیان‌گذاری حرکت یا حزبی می‌کند که پیگیری خواسته‌های محرومان را در دستور کار خود دارد. این مطالبه‌گری، ریشه تأسیس جنبش امل بوده است.

* چرا حرکت‌های نظامی با تأخیر به این جنبش یا تشکل مدنی-اجتماعی اضافه می‌شود؟

** شاید اقتضای آن دوره باشد. حرکت‌های نظامی این جنبش یک سال بعد اعلام شد. یکی از خواسته‌های امام‌موسی صدر، اقتدار لبنان و مبارزه با اسرائیل بود. دلیل این حرکت‌ها در یکی از دو هدف امام‌موسی صدر نهفته بود. در موقع آموزش نظامی، در عین‌البنیه از توابع بعلبک، بمبی در تاریخ 1975/7/5 منفجر شد که حدود ٣٠ شهید و ٧٠ زخمی از این انفجار برجای ماند. تا این زمان این فعالیت‌ها محرمانه بود. بعد از این شاخه نظامی جنبش علنی شد و فعالیت شاخه نظامی جنبش امل شروع شد. از آن تاریخ به بعد حرکت امل، افواج مقاومت لبنانی با امل یا امید شناخته شد. این شاخه با بیانیه امام‌موسی صدر ادامه پیدا کرده تا ربوده‌شدن امام ١٩٧٨ ادامه داشته است. الان نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان لبنان است. در آن بیانیه آمده است: «اینک وقت آن رسیده است که ولادت این جنبش ملی و شرافتمند را اعلام کنیم. حرکتی که اعضای آن آمادگی دارند تا همه‌چیز خود را در راه پاسداری از کرامت میهن و جلوگیری از تجاوزات بی‌محابای دشمن تقدیم کنند».

* قبل از آن حرکت‌های شیعه در مبارزه با محرومیت و حکومت لبنان چگونه بوده است؟

** قدرت در لبنان مثل ایران دوران قاجار و قبل از آن، که کدخداها حاکم مناطق بودند، دست ارباب‌ها و رؤسای قوم بود. آنها هم با دولت مرکزی در ارتباط بودند و در این میان آنچه فراموش ‌شده بود، مردم بود. احزابی همچون حزب کمونیستی، حزب بعث، کتایب، سوری و عراقی هم در لبنان فعال بودند اما همه طرفدار کدخدا بودند نه مردم. آنها به محرومان توجهی نداشتند. البته اینها بهترین و بزرگ‌ترین احزاب بودند.

* شیعیان چه موقعیتی داشتند؟

** مهم‌ترین شخصیت شیعه در آن زمان شیخ عبدالحسین شرف‌الدین موسوی‌عاملی بود. او با اشغال فرانسه مواجهه داشت و همیشه به انقلابیون لبنان کمک می‌کرد. ولی حزبی تأسیس نکرده است. اما گفته او را مردم دنبال می‌کردند و خیلی از مردم به گفته‌های او توجه داشتند. ولی دولت خیلی به او بی‌عنایت بود و به شیعیان جنوب لبنان توجه نداشت. شیخ عبدالحسین شرف‌الدین چند مؤسسه ایجاد کرده بود. آن موقع هویت لبنان مشخص نشده بود. آن زمان مسلمان‌ها مخصوصا شیعیان لبنان مخالف جدایی از سوریه بودند. در سال ١٩٢٠، فرانسه، سوریه و لبنان را به دو کشور تقسیم کرد. لبنان می‌خواست سوری-عربی بماند. آن زمان کنفرانسی مهم در میان شیعیان برگزار شد؛ نشست رهبران دینی وقت لبنان که در «وادی الحجیر» در سال ١٩٢٠ به دعوت شرف‌الدین برای مقابله با اشغال فرانسوی‌ها برپا شد. او خود در آنجا سخنرانی کرد و فتوای معروف جهادش را صادر کرد. مهم‌ترین مصوبات این کنفرانس عبارت بود از: پیوستن به اتحاد سوریه، بررسی حمایت و حاکمیت ملک‌فیصل بر سوریه و مخالفت با فرانسه در منطقه و درنهایت ضرورت پایبندی به قانون. آنها به تأسیس کشور لبنان و جدایی از سوریه پاسخ منفی دادند. اگرچه بعد از جنگ جهانی اول با قرارداد «سایکس-پیکو» منطقه را تقسیم کردند. با این حکم، جهاد برای هویت‌یابی شروع شد. بعد از فوت سیدشرف‌الدین، امام‌موسی صدر در مرجعیت سیاسی و دینی لبنان و خیلی از شیعیان نفر اول بود. امام‌موسی صدر هویت مشخصی در لبنان دارد و برای همین رفع محرومیت و دشمنی با صهیونیست‌ها را مبنای کار قرار می‌دهد.

* آن زمان سیمای لبنان این‌گونه است که شیعیان در محرومیت و مسیحیان و گروه‌های دیگر مسلمان در رأس قدرت هستند. برای آشتی گروه‌های سیاسی لبنان امام موسی صدر چه سیاستی در پیش می‌گیرد؟

** ما نمی‌توانیم بگوییم فقط یک طایفه در لبنان محروم بودند؛ محرومیت منطقه‌ای بود. دولت فقط به مرکز توجه داشت ولی جنوب لبنان که ساکنان آن شیعه، سنی و مسیحی بودند، محروم بودند. ولی بزرگ‌ترین طایفه محروم شیعیان بودند. امام موسی صدر مي‌دید که اسرائیل به جنوب لبنان حمله می‌كند ولی دولت به درخواست كمك مردم توجهی نداشت؛ برای همین یکی از درخواست‌ها را به‌عنوان رئیس‌ مجلس اعلای شیعیان دنبال می‌کند. او به شهدا، به وضعیت زندگی مردم و به خرابی‌ها توجه می‌کند. مجلس اعلا مثل وزارت اسکان عمل می‌کند ولی سعی کرده تابع دولت باشد. خیلی هم سعی کرده مردم در شهرهای خود بمانند و به سمت بیروت مهاجرت نکنند تا فشار به دولت مرکزی جنوب لبنان را حفظ کند. رفع محرومیت از لبنان، رسالت اصلی امام موسی بود. برای همین از دولت امتیاز گرفت. جنگ داخلی لبنان در سال ١٩٧٥ شروع شد. حفظ لبنان واحد اولویت امام موسی بود و برای متوقف‌کردن این جنگ خیلی از اهداف خود را برای مدتی کنار گذاشت. در این میان احزاب راست و چپ و فلسطینی‌ها قوی‌تر از دولت شدند. بین مسلمان و مسیحی جنگ شد و مسیحیان و مسلمانان به منطقه متفاوتی کوچ کردند. مهم‌ترین چیز برای امام توقف جنگ داخلی بود. در اینجا سخنرانی ایشان تفاوت کرد.

امام موسی صدر معتقد بود توقف جنگ داخلی در لبنان، بزرگ‌ترین اتحاد علیه اسرائیل است. چون خودش اعتقاد داشت لبنان آزمایشگاه و محل تعامل برای تمدن‌های جهانی است. امام موسی صدر اعتقاد داشت زندگی مسلمان شیعه، بزرگ‌ترین ضربه به اسرائیل است. کل منطقه لبنان به‌صورت طایفه‌ای بود و این اتحاد بین طوایف در نهایت به ضرر اسرائیل بود. شاید حدود ٤٥ درصد جمعیت لبنان مسیحی و ٥٥ درصد جمعیت مسلمان بود؛ دروزی، شیعی، علوی، مارونی و سنی جزء این ترکیب است. اما سهم شیعیان از قدرت کم یا هیچ بود.

* از چه زمانی شیعیان در لبنان به قدرت رسیدند؟

** از زمانی که جنبش امل در لبنان تشکیل شد؛ شیعیان فهمیدند خطر آنها را تهدید می‌کند؛ اسرائیل تا جنوب بیروت رسیده بود. مقاومت از این زمان شروع می‌شود. ما خودمان را در مقاومت نشان دادیم. تاریخ جنبش امل، تاریخ مقاومت بود. ما در بزرگ‌ترین جنگ‌ها با اسرائيل جنگیدیم. در ١٩٨٢، در جنگ با اسرائيل بودیم. بعد از آن در مجلس نمایندگان، قدرت شیعیان بالا رفت. انسجام سیاسی برای شیعیان از زمان امام موسی صدر شروع می‌شود. امام موسی صدر تمام رویه‌ها را تغییر داد.

* رابطه امام موسی صدر با حکومت وقت ایران چگونه بود؟

** امام موسی صدر از مهم‌ترین ستون‌های انقلاب اسلامی ایران بود؛ قبل از ربوده‌شدن، برای مدتی امام موسی از رسانه‌ها غیبت کرده بود؛ عده‌ای فکر کردند او شاید دیگر نمی‌خواهد کار کند. آن زمان، روزنامه‌ها نوشتند؛ چرا امام موسی صدر از فضای عمومی غیبت کرده است. بعد از آن مشخص شد که در این دو هفته امام موسی صدر، کارهای انقلاب اسلامی را دنبال می‌کرد و با امام خمینی در ارتباط بود.

* روایتی است که شاه به امام موسی صدر و حرکت شیعیان در لبنان کمک مالی می‌کرد.

** یکی از اهداف این حرف‌ها این بود که می‌خواستند امام موسی را تضعیف کنند. می‌توانید به کتاب اسناد منتشرشده ساواک در این رابطه مراجعه کنید و باطل‌بودن این گفته را در آنجا دقیق ببینید. در این اسناد چگونگی تلاش ساواک برای باطل‌نشان‌دادن امام موسی نمایان است. آن زمان «منصور قدر»، سفیر ایران در بیروت ضد امام موسی صدر کار می‌کرد. روزنامه «لوموند»، مقاله‌ای منتشر کرده با عنوان «ندای انبیا» که در کتاب سیره و سرگذشت امام موسی صدر هم آمده است و این روند مخالفت را در آنجا می‌توان دید. یا یکی از این دشمنی‌ها به این دلیل بود که دکتر شریعتی وقتی در لندن فوت می‌کند، امام موسی صدر خیلی به ایشان اهمیت می‌دهد و در مکانی نزد مقبره سیده زینب ایشان دفن می‌شود و امام موسی بر ایشان نماز می‌خواند. حتی امام موسی می‌خواست برنامه بزرگداشتی برای دکتر شریعتی بگیرد. شاه ایران مستقیم با «کمیل شمعون» صحبت می‌کند تا جلوی این مراسم بزرگداشت گرفته شود، البته دولت لبنان هم مخالف آن بود. به هر حال این مراسم در مدرسه عاملیه بیروت برگزار می‌شود و این یکی از بزرگ‌ترین مراسم‌هاي یادبودی است که تاریخ بیروت به خود دیده است. یا اینکه امام موسی صدر همه رهبران بزرگ جهان اسلام را با امام خمینی هماهنگ می‌کرد. حتی شهید چمران که از آمریکا به‌ مصر رفته بود و همراه با طرفداران امام خمینی در آنجا آموزش نظامی دیدند. تا اینکه بعد از فوت جمال عبدالناصر، شهید چمران، به جبل عامل آمد و ریاست مدرسه صنعتی جبل عامل را بر عهده گرفت.

شهید چمران نفر دوم در جنبش امل و اولین نفر در آموزش نظامی نیروهای جبل عامل بود. چمران در لبنان به موسی صدر کمک کرد تا سازمان امل، به‌عنوان شاخه نظامی، «حرکةالمحرومین» را پایه‌گذاری کند. خاطرم هست بعد از پیروزی انقلاب با هواپیمایی که شهید چمران مسافر اصلی آن بود، به همراه شیخ محمد شمس‌الدین، حسین حسینی و نبیه بری به ایران آمدیم. امام خمینی به ما گفتند شما بهترین هدیه را از لبنان برای ما آوردید و آن مصطفی چمران است. خیلی از رهبرانی که اینجا هستند، را من آن زمان در لبنان می‌دیدم، ولی نمی‌شناختم. از طرفی هماهنگی بین امام موسی و امام خمینی هفتگی بود. به‌هرحال، این اتهام‌ها، در نتیجه حرکت مغرضین است که می‌خواهند صورت جنبش امل و امام موسی صدر را تخریب کنند. سفیر وقت ایران [منصور قدر] ممکن بود به برخی لبنانی‌ها کمک کند؛ ولی به امام موسی صدر مطلقا کمکی نکرد. خیلی‌ها به دروغ می‌گویند امام موسی صدر با شاه کار می‌کرده، ولی همه حقیقت نشان می‌دهد که کار بزرگ امام موسی صدر برای انقلاب چه بوده است و چقدر رژیم پهلوی از این وضعیت ناراحت بود.

* مرحوم آیت‌الله سیدحسن طاهری‌خرم‌آبادی در خاطرات خود آورده است که امام موسی صدر تلاش کرد تا امام خمینی در مراسم حج سال ١٣٥٧ش، به‌عنوان میهمان خاص ملک خالد شرکت کند و روابط ایران پس از شاه با عربستان‌سعودی و کشورهای عربی پی‌ریزی شود. در این خصوص چه اطلاعاتی دارید؟

** من از این مسئله اطلاع دقیقی ندارم. امام موسی صدر نمی‌توانست امام خمینی را مجبور به کاری کند؛ ایشان شاگرد امام خمینی بود و امام خمینی هم ایشان را مانند فرزند خود می‌دیدند، طوری که وقتی امام موسی صدر ربوده شد، امام خمینی خیلی ناراحت شدند.

* بعد از ربوده‌شدن امام موسی صدر وضعیت جنبش امل به چه سمتی رفت؟

** جنبش امل طرفداران زیادی دارد. البته آن زمان خیلی از مخالفان و گروه‌های داخلی علیه امل صحبت و اقدام کردند، اما درنهایت اینها نتوانستند کاری کنند. همیشه طرفداران بعث، صدام و اسرائيل علیه جنبش بودند. وقتی جنگ تحمیلی در ایران شروع شد، ما هم در لبنان علیه صدام می‌جنگیدیم. شهادت سیدمحمدباقر صدر در عراق، برای لبنانی‌ها خیلی ناراحت‌کننده بود و همه اینها دلایلی بود براي مخالفت جنبش امل با صدام. وقتی دیدند طرفداران جنبش امل زیاد شده، علیه جنبش توطئه کردند. آنها می‌خواستند این جنبش را کوچک کنند؛ اما در عمل نتوانستند.

* بعدها، حزب‌الله از شاخه نظامی جنبش امل منشعب شد.

** بعضی از مسئولان حزب‌الله در جنبش امل بودند، ولی حزب‌الله لبنان شاخه یا منشعب از جنبش امل نیست.

* الان رابطه جنبش امل و حزب‌الله لبنان چگونه است؟

** همیشه با هم هماهنگ هستند؛ البته این هماهنگی ماهانه نیست، بلکه این هماهنگی روزانه انجام می‌شود. نحوه تعامل حزب‌الله و جنبش امل در لبنان الگو شده و این الگوي همکاری در دنیا شهره است. دشمنان دیگر نمی‌توانند شیعیان را تقسیم کنند. حیات حزب‌الله و جنبش امل به همدیگر وابسته است؛ اگر یکی از بین برود، آن دیگري هم از بین خواهد رفت.

* ماجرای نبرد مسلحانه جنبش امل و حزب‌الله در دهه ٦٠ چه بود؟

** این را باید از «شیخ صبحی طفیلی» بپرسید! آن روزها اگر رهبران حزب‌الله خوب و کارآمد بودند به آن وضعیت نمی‌رسیدیم. سیدحسن نصرالله اگر آن‌موقع بود، حتی جنگ هم اتفاق نمی‌افتاد، اما شیخ صبحی طفیلی با ایران دشمن بود و مسیر تحولات لبنان به آن سمت‌وسو رفت.

* این اختلاف‌ها از کجا شروع شده است؟

** این مسئله به رفتارها و رویه و درک شیخ صبحی طفیلی برمی‌گردد.

* جنبش امل به سبقه فرهنگی- اجتماعی شناخته می‌شود، ولی حزب‌الله با سابقه و عملکرد نظامی مشهور است.

** من این را قبول ندارم! هویت جنبش امل هم با مقاومت آمیخته است؛ همچنین جنبش نگاهی هم به قدرت دارد. جنبش امل هم در دولت وزیر دارد. اگرچه در ظاهر این‌گونه به نظر می‌رسد که امل فقط با مسائل فرهنگی- اجتماعی کار دارد و حزب‌الله با شاخه نظامی، ولی واقعا این‌گونه نیست. جنبش امل با انفجار به دنیا آمده است. ما از تولد تا امروز آماده‌باش بوده‌ایم. جنبش امل در جنگ «خلده» در ١٩٨٢ در مقابل اسرائيل ایستاده است؛ آن‌موقع هنوز حزب‌الله وجود خارجی نداشت. حتی در عملیات استشهادی محمد صدر، خلیل بلال و احمد قصیر به‌همراه چند نفر دیگر به شهادت رسیدند؛ همه از جنبش امل بودند. وقتی اسرائيل جنوب لبنان را اشغال کرد، چهارهزارو ٥٠٠ نفر از جنبش امل در زندان اسرائيل در انصار گرفتار شدند. این عدد کمی نیست. کل زندان شش هزار نفر جا داشت. درواقع جنبش امل، هم در حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فعال بوده و هم در حوزه نظامی.

* آیا دلیل اختلاف همین بود؟

** خیر!

* الان لبنان وضعیت دیگری را در پیش دارد؛ به نظر شما، آیا الان وقت آن نرسیده که ارتش لبنان، جنبش امل و حزب‌الله با هم متحد شوند؟

** مقاومت جدای از ارتش است؛ ما یک قاعده سه‌گانه در لبنان داریم: ارتش، ملت و مقاومت... هیچ دولتی قبول نمی‌کند که مقاومت جزئی از آن باشد؛ مقاومت هویت دیگری است.

* الان چقدر جنبش امل به آرمان‌های امام موسی صدر پایبند است؟

** به‌لحاظ محرومیت‌زدایی، جنبش امل به جایی رسیده که خیلی پیشرفت کرده است. دیگر همه به آبادانی در جنوب لبنان حسد می‌کنند. جاده، مدارس، بیمارستان و مؤسسه‌های فراوان چهره شهر را عوض کرده‌اند؛ مثلا در شهر ١٠ هزارنفري، مدرسه هزار نفری ایجاد شده است.

آرمان امام موسی صدر در مرحله اول مبارزه با محرومیت بود و ما خیلی از این وضیت جلوتر رفته‌ایم.

* آیا خانواده امام موسی صدر در جنبش عضو هستند؟

** جنبش امل عضوی از خانواده امام موسی صدر هستند. اعضای خانواده امام موسی صدر در شورای مرکزی امل حضور دارند. در شورایی که رئیس جنبش انتخاب می‌شود، خانواده امام موسی صدر؛ یعنی سیدصدرالدین صدر، ربابه صدر و ملیحه صدر همیشه حضور دارند.

* سیمای سیاسی لبنان امروز چگونه است؟

** الان در لبنان جنبش امل، حزب‌الله و مسیحیان حضور قدرتمندتری دارند، اما نیروهای دیگر لبنانی، مانند الکتائب، جنبلاط، فرنجیه، المرده، جریان المستقبل، طلال ارسلان و طرفداران هشتم مارس در کنار گروه‌های دیگر فعال هستند.

* آخرین تلاشی که برای روشن‌شدن وضعیت پرونده امام صدر در دست دارید چیست؟

** الان مرزها در لیبی به هم ریخته است؛ لیبی و معمر قذافي مسئول ربوده‌شدن امام موسی صدر هستند و باید همین دولت مسئولیت آزادشدن ایشان را هم برعهده بگیرد. اگرچه قذافی نیست، ولی دولت لیبی باید مسئولیت این اقدام را بپذیرد و پاسخ‌گوی این مسئله باشد.

http://www.sharghdaily.ir/News/143216

ش.د9602986

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات