(روزنامه اطلاعات - 1396/08/23 - شماره 26867 - صفحه 12)
سعدالله زارعي، کارشناس مسائل خاورميانه در يادداشتي براي ديپلماسي ايراني، به پيامدهاي توافق فتح و حماس پرداخته است.
فتح و حماس دو گروه فلسطيني هستند که هر کدام در منطقه به جبههاي نزديک تر و از جبهه اي دورتر هستند. اين به آن معناست که هيچ کدام از اين دو به طور مطلق در يک جبهه منطقهاي و در مقابل جبهه ديگر منطقهاي قرار ندارند بنابراين نزديکي اين دو جريان مؤثر فلسطين به يکديگر، بسته به اينکه قدرت اثرگذاري کدام بيشتر باشد و توافق ميان آنان کفه ترازو را به نفع کدام يک سنگين تر کند، يک جبهه منطقه اي را تقويت و جبهه ديگر را تضعيف مي کند.
استراتژي ايران در بحث گروههاي فلسطيني از دو پايه شکل مي گيرد، پايه اول حفظ و تقويت مواضع و پيگيري آرمان آزادي فلسطين و پايه دوم، رفع اختلافات گروههاي فلسطيني و وحدت آنان است. اين دو پايه استراتژي ارتباط تنگاتنگي با يکديگر داشته و لازم و ملزوم هم به حساب مي آيند. چرا که آزادي فلسطين از سيطره رژيم صهيونيستي به وحدت گروههاي فلسطيني و رفع اختلافات ميان آنان وابسته است و از سوي ديگر وحدت ميان آنان حول محور آزادي فلسطين معنا و مفهوم پيدا مي کند و في نفسه موضوعيت ندارد.ايران اگرچه با گروه فتح اختلاف دارد و در مجموع آنان را در خدمت جناح سعودي-اردني مي داند اما در عين حال معتقد است، نمي توان از ظرفيت داخلي و بين المللي آن چشمپوشي کرد و از سوي ديگر جناح فتح يک بخش نظامي قدرتمند دارد که از نظر تفکر و عملکرد به جريان حماس بسيار نزديک است و به همين نسبت به ايران نيز نزديک و از حمايت ايران برخوردار مي باشد.
فتح در غزه و کرانه باختري ماهيتي مقاومتي داشته و بر آرمان آزادي فلسطين و رفع اختلافات با برادران خود اصرار دارد. بر اين اساس نزديکي فتح و حماس حتي اگر با پادرمياني يا ميزباني يک کشور عرب غيردوست به دست آيد و مخاطرات هم داشته باشد، از نظر ايران في نفسه مطلوب است. چراکه اين امکان وجود دارد که به هم افزايي مقاومت منجر شود. وقتي دو گروه که يکي به طور اساسي آرمان آزادي فلسطين که مهمترين رکن استراتژي ايران است را دنبال مي کند، به هم نزديک شوند خواه ناخواه آرمان آزادي فلسطين با سرعت بيشتر و هزينه کمتر همراه مي شود.
جنبش مقاومت حماس و جهاد اسلامي و نهادهاي مرتبط با اين دو و ساير گروههاي نزديک به اين دو ناگزيرند در کنار تلاش براي تحقق آرمان فلسطين، نيازهاي شهروندان فلسطين را هم در نظر بگيرند که از قضا تأمين نسبي زندگي شهروندان پشتوانه مهم موفقيت در جهاد آزادي بخش است. حماس يک بار مسير منهاي فتح را تجربه کرد و در آن شکست خورد. پيروزي 75 درصدي در انتخابات مجلس سال 1384 سبب شکل گيري يک دولت با محوريت حماس به نخست وزيري اسماعيل هنيه در غزه شد و گمان مي رفت اوضاع فلسطينيها و مقاومت ضد اسرائيلي آنان بهتر شود. در اين بين غزه سه جنگ 22، 11 و 51 روزه را تجربه کرد و توانست بر رژيم مهاجم صهيونيستي پيروز شده و اهداف عملياتي تل آويو را ناکام بگذارد.
اما اين پيروزيها با افزايش مشکلات معيشتي، بهداشتي و ... مردم توام شد و کار را به جايي رساند که حماس انديشه تشکيل دولتي مستقل را کنار گذاشت و دست همکاري به سوي فتح و تشکيلات خودگردان آن دراز کرد. واقعيت اين است که برخورداري از درآمدهاي اقتصادي تا حد زيادي نيازمند همکاري تشکيلات خودگردان مستقر در رام الله بود و متاسفانه از دولت حماس دريغ شد و اين در حالي بود که رژيم تحت حمايت آمريکا منطقه بسته و کوچک غزه را تحت محاصره زميني، هوايي و دريايي قرار داد و زندگي را بر ساکنان آن سخت گرفت که در نتيجه آن صدها کودک فلسطيني که از فقدان تغذيه و نبود امکانات درماني رنج مي بردند، جان سپردند. در اين بين دولت مصر - به خصوص پس از سقوط دولت اخواني محمد المرسي - به اندازه دولت اسرائيل عليه دولت نيم بند حماس در غزه وارد شد و گذرگاهها و تونلهاي منطقه جنوبي فتح را مسدود کرد.
در اين زمان حماس بين دو ضرورت قرار گرفت، حفظ حکومت و حفظ جان شهروندان فلسطيني و در نهايت ناچار شد دومي را مقدم بدارد و شرايط فتح را تا حدودي بپذيرد. سفر اخير هيات حماس به مصر که مهمترين حامي عربي تشکيلات خودگردان است، بر اين اساس صورت گرفت. در اين ميان مصر سيسي روي دو موضوع تاکيد داشت. پذيرش آتش بس با رژيم صهيونيستي که به معناي خروج گروههاي جهادي از مقاومت در برابر اسرائيل بود و تسري حاکميت دولت مستقر در رامالله بر غزه. حماس اولي را پذيرفت و تداوم آن را به خودداري رژيم اسرائيل از حمله به مناطق غزه و کرانه مشروط کرد و به درستي مي دانست که تل آويو زير بار تثبيت دولتي فلسطيني در رام الله يا غزه نمي رود و دومي را موکول به انتخابات کرد و مي دانست که انتخابات به پيروزي طيف مقابل و تشکيل دولتي بي نياز از حماس منجر نمي شود .
حماس و فتح هم اينک به توافقي دست يافتهاند که بر اساس آن اسراي حماس و جهاد اسلامي که در زندانهاي فلسطيني تحت اداره تشکيلات خودگردان هستند آزاد ميشوند و حق مقابله با تجاوزات اسرائيل محفوظ ميماند و ضمناً اداره امور معيشتي مردم در سازوکاري مشترک بين دو طرف سامان مي يابد. در اين بين اين دو قاهره را به عنوان ميزبان گفتگوهاي ميان خود پذيرفتند اما از دايره اعمال نظر حکومت مصر در مسائل فلسطينيها کم کردند و اين در حالي بود که عبدالفتاح سيسي بر پذيرش محمد دحلان که روابط عميق توامان با قاهره و تل آويو دارد، تاکيد داشت و اين نه تنها مورد پذيرش حماس نبود بلکه فتح هم او را فرد قابل اعتماد ندانست و در نهايت مداخله دحلان را محدود کردند.
اکنون و همزمان با مذاکرات ميان دو طرف اصلي فلسطين، حماس روي اصلاح روابط با ايران از يک سو و اصلاح رابطه با دولت سوريه از سوي ديگر تاکيد داشته و پس از انتخاب اسماعيل هنيه به رياست دفتر سياسي جنبش حماس که در شرايط عدم انتخابات دبيرکل در حکم رهبري حماس به حساب مي آيد، طي مصوبه اي بر اين دو موضوع تاکيد و به طور رسمي و رسانه اي هم آن را اعلام کرد. انتخابات داخلي حماس سبب شد که 16 نفر از 18 نفر عضو دفتر سياسي و به تعبيري رهبري حماس از نيروهاي جهادي انتخابات شوند که هر 12 نفر سهميه غزه و کرانه از آنان بودند.
هم اينک مي توان گفت تأثير محور عربي بخصوص قطر بر حماس بسيار کمتر از قبل شده است و اين وضع مي تواند حماس را در جبهه مقاومت تثبيت کند. در اين شرايط توافق فتح و حماس به نفع حماس تمام مي شود چرا که اکنون هم مجلس قيادي و هم گردانهاي حماس و جهاد بر عدم نفع روشهاي سازشکارانه با اسرائيل تاکيد ميکنند و اين در حالي است که گردانهاي فتح و فرماندهي کل نيز با رهبري حماس همنوايي دارند. نزديکي فتح و حماس به اندازهاي که سبب تقويت حماس و موضع مقاومتي آن ميشود، موقعيت ايران و جبهه مقاومت در بين گروهها و پرونده فلسطين را نيز تقويت مي کند.
به اين نکته بايد اضافه کرد که در سالهاي اخير تحت تأثير سياست آمريکا مبني بر تثبيت اسرائيل و نيز تحت تأثير بحرانهاي درون عربي ناشي از بروز و ظهور گروههاي تکفيري – تروريستي، فلسطين در محور عربي تا حد زيادي به حاشيه رفت و هم از علاقه کشورهاي عربي به پيگيري مسائل فلسطينيها کاسته شده است. کما اينکه روند اوضاع منطقه و آنچه در نزديکي مرزهاي جنوبي ترکيه مي گذرد، از علاقه آنکارا به پيگيري پرونده فلسطين کاسته است و اين موضوع نيز خواه ناخواه فلسطينيها را به سمت محور مقاومت سوق مي دهد.
ازآنجايي که فلسطين نمي تواند بدون حمايت مؤثر منطقه اسلامي در مقابل سياستهاي تجاوزطلبانه رژيم صهيونيستي از خود دفاع کند، در شرايط انفعال محور اسلامي - عربي به محور فعال مقاومت گرايش بيشتر پيدا خواهد کرد کما اينکه هم اينک نشانههاي آن را مشاهده مي کنيم. نکته ديگر اين است که منطقه عربي نزديک به فلسطين با سرعت قابل توجهي در حال عبور از کشمکش گروههاي تکفيري- تروريستي تحت حمايت عربستان، قطر، امارات و ترکيه است و در نقطه مقابل آن جبهه مقاومت با پيروزي بر گروههاي تکفيري – تروريستي، مطلوبيت و مقبوليت زيادي در منطقه پيدا کرده و اين سبب ميشود که گروههاي فلسطيني براي حل مشکلاتشان و مهار اقدامات نظامي رژيم صهيونيستي به جبهه مقاومت اعتماد و پيوستگي زيادي پيدا کنند. دستگيري شمار زيادي از افراد وابسته به داعش در غزه که طي ماههاي اخير صورت گرفت از اين موضوع حکايت مي کند.
در اين حال،عبدالباري عطوان، تحليلگر برجسته مسايل عرب درتحليل سخنان يحيي السنوار رئيس دفتر سياسي حماس در نوارغزه درخصوص روابط عالي با تهران و تاکيد برحمايتهاي ايران از اين جنبش نوشت:مرحله آينده جنبش حماس با رهبران نظامي جديد آن بازگشت به سمت ايران وحزب الله لبنان و احياي روابط با سوريه است و جريان مقاومت بارديگر درکرانه باختري نزديکترين نقطه بااسرائيل احيا خواهد شد.
وي درتحليل خود در روزنامه فرامنطقه اي راي اليوم نوشت: يحيي السنوار رئيس دفتر سياسي حماس در نوار غزه در ديدار با خبرنگاران که دو ساعت و نيم به طول انجاميد به صراحت از استراتژي جديد جنبش حماس تحت عنوان بازگشت به محور مقاومت و مستحکم کردن روابط با ايران و تلاش براي ترميم آن با سوريه خبر داد.وي افزود: مهم ترين نکته درسخنان او اين بود که وي گفت: ايران بزرگترين و اصلي ترين حامي گردانهاي عزالدين القسام جناح نظامي جنبش مقاومت اسلامي (حماس ) به لحاظ مالي و تجهيز و تسليحاتي آنها است و ابراز اميدواري کرد که بحران سوريه حل شود و با حل اين بحران روابط دمشق با اين جنبش نيز ترميم شود .
عطوان گفت: اهميت موقعيت السنوار که اين سخنان را ابراز داشت اين است که از مهم ترين فرماندهان جنبش حماس است که روابط سازماني محکمي بخصوص با شاخه نظامي اين جنبش دارد و در واقع پدر معنوي آن محسوب ميشود و يکي از موسسان آن است که به لحاظ ميداني مسئوليتهاي مهمي داشته و در بسياري از عملياتهايي که عمق اسرائيل را هدف قرار داده مشارکت داشته و آنها را عملي ساخته و 23 سال را در زندانهاي اسرائيل گذرانده است.
سردبير رونامه راي اليوم ميافزايد: چيزي که ترديدي در آن نيست اين است که تاکيد به شکل صريح بر نقش ايران به عنوان حامي اصلي جناح القسام از سوي حماس بسيارغافلگير کننده و جدي است و در حالي صورت مي گيرد که با موضع گيريهاي رهبران پيشين جنبش حماس در تعارض است چراکه رهبران سابق آن براي رعايت حال اردوگاه کشورهاي حاشيه خليج فارس و در درجه کمتر اردوگاه آمريکايي از اعلام چنين مواضعي خودداري مي کردند تا با حملاتي از جمله اينکه جنبش حماس در سنگر ايران و سوريه ايستاده، مواجه نشوند.
عطوان افزود: جنبش حماس با توجه به اطلاعات موثق در حال ترميم روابط خود با مقاومت لبنان و حزب الله است. سيد حسن نصرالله دبيرکل حزب الله لبنان نيز در يکي از مقرهاي حزب الله از 'صالح العاروري' از فرماندهان نظامي حماس در کرانه باختري استقبال و با وي ديدار کرد. به دنبال ديدار العاروري با سيد حسن نصرالله و شايد به توصيه او العاروري با فرماندهان سپاه وهياتي از اين جنبش با مسئولان سياسي ايران در تهران ديدار کردند.
اين تحليلگر عرب مي افزايد: حماس مشکلي با حزب الله و سيد حسن نصرالله ندارد چرا که اين جنبش خواهان اين است که با آن به عنوان يک جنبش مقاومتي در برابر رژيم اشغالگر اسرائيل برخورد شود. حتي در زماني که فرماندهان سابق آن در اردوگاه ديگري مقابل حزب الله و رهبران آن و سوريه ايستاده بودند. حزب الله در اين مدت هيچ سخنان توهين آميزي به جنبش حماس نگفت و سياست فروبردن خشم را در پيش گرفت بخصوص اينکه اين موضوع با مساله فلسطين در ارتباط بود. مشکل اصلي در حال حاضر روابط جنبش حماس با سوريه است يعني احتمال ترميم روابط اين جنبش با سوريه با دشواريهايي همراه است برغم تلاشهايي که حزب الله و فرماندهان ايراني براي تلطيف فضا بين دو طرف انجام دادهاند. عطوان نوشت: مسئولان سوريه به ميانجيها در حزب الله و ايران اعلام کردند کساني که از تمايل حماس براي تلطيف فضا با دمشق سخن مي گويند، سوريه نيز مشکلي با مصالحه با رهبران جديد جنبش حماس ندارد به شرط اينکه جنبش حماس سرجاي خود بماند و به سلوک قبلي خود بازنگردد.
اين تحليلگر مي افزايد: زخم سوريه عميق است و با توجه به سعي در تلطيف امور از يادآوري آنها خودداري مي کنيم و معتقديم که اين تلخيها با توجه به تغييرات در پرونده سوريه که به نفع نظام دمشق است برطرف مي شود بخصوص پس از تغيير استراتژي ترکيه پس از اينکه رجب طيب اردوغان دريافت که خطري که کشورش را تهديد ميکند از سمت دمشق نيست بلکه از سمت همپيمان آن، آمريکا است که از پشت به آن خنجر زد و کردها را به عنوان جايگزين آنها و نقطه تمرکز خود در منطقه با توصيه اسرائيل انتخاب کرد.
وي مي افزايد: فرماندهي جديد جنبش حماس با ورقهاي خود بسيار هوشمندانه و خوب بازي مي کنند. اين جنبش توانسته روابط خود را با مصر بهبود بخشد، تناقضات خود را با جنبش فتح و نيز تقسيم بندي بين دو محور محمود عباس و دحلان را برطرف و روابط خود را با ديگر گروههاي فلسطيني محکم تر کند و روابط کم رنگ خود با قطر بدون اينکه امارات و عربستان را از دست دهد، حفظ نمايد.عطوان در ادامه تصريح کرد که محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين اقدام به کاهش حقوق بيش از60 هزار کارمند در نوار غزه کرد و 6 هزار نفر را زودهنگام بازنشست و از سوخت رساني به ايستگاه توليد برق اين باريکه براي به زانو درآوردن حماس جلوگيري کرد. اما با گذشت زمان او از کليه اين اقدامات عقب نشست و به استانبول رفت تا آنها واسطه شوند که روابط جنبش فتح با حماس بازگردد و توافقهاي مصالحه برقرار شود چرا که سحر به ساحر بازگشته بود و اقدامات او نتيجه اي در برنداشت.
اين تحليلگر در پايان نوشت: مرحله آينده مرحله جناح نظامي جنبش حماس و بازگشت به منبع مقاومت و روشن کردن فيتله آن در کرانه باختري جايي که اصطکاک اصلي با اسرائيل و نيروهاي آن و شهرک نشينان در اين نقطه قرار دارد، است.وي افزود: مهم ترين ستارههاي اين مرحله العاروري و السنوار هستند که هر دو يک مشخصه مشترک دارند که علاوه بر عضويت در دفتر سياسي اين جنبش از اعضاي نزديک به جناح القسام شاخه نظامي حماس هستند و صاحب نظر بوده و ديدگاه و موضع آنها نزديکي به ايران و حزب الله و چه بسا سوريه است. ادامه دارد...
ش.د9603245