تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۵  ، 
کد خبر : ۳۰۶۸۸۹

وقت امتیاز گرفتن است امتیاز ندهید!

پایگاه بصیرت / جعفر بلوری
(روزنامه كيهان - 1396/08/30 - شماره 21774 - صفحه 2)

منطقه شاهد تحولات بسیار مهم با سرعت عجیب است طوری که به جرأت می‌توان گفت امروز در آن «پیچ تاریخی» حساس قرار داریم. به هر یک از این تحولات که دقیق شویم، به شکلی آن را مرتبط خواهیم یافت با ماجرای «داعش» و پایان عمر این جانوران در عراق و سوریه. دو کشوری که خواب‌های زیادی برای آنها دیده شده بود اما هیچ یک تعبیر نشد!

برخی از این تحولات، گو اینکه از قبل برای آن تدارک مفصلی ندیده باشند و صرفا از سر دستپاچگی و عجله به راه افتاده باشند، با سرعت می‌آیند و محو می‌شوند. انگار تصور نمی‌کردند پروژه پر هزینه و بزرگ «داعش» که حاصل سال‌ها کار اطلاعاتی و شیطانی بوده و برای آن قطعا تدارک جدی دیده بودند، به این زودی و به این شکل زمین بخورد. برخی از مقامات غربی و عربی پس از پایان دوران مسئولیت‌شان،(مثل هیلاری کلینتون و حمد بن جاسم نخست‌وزیر سابق قطر) گفتند که هدف اصلی آنها از راه‌اندازی این عائله چیست؛ مقابله با نفوذ فزاینده ایران در منطقه از طریق تضعیف بازوهای اجرایی آن یعنی حزب‌الله لبنان، عراق، سوریه (بخوانید تضعیف کشورهای منطقه از طریق تجزیه آنها) جهت ایجاد حاشیه امن برای اسرائیل یکی از مهم‌ترین این اهداف بود.

گستردگی این فتنه با پوشش مذهبی به حدی بود که خیلی‌ها آن را «جنگ جهانی سوم» خواندند. جنگی که در یک طرف آن ایران و متحدانش بودند و در طرف دیگر، اسرائیل، آمریکا، چند کشور ثروتمند اما عقب مانده عربی و احتمالا چند کشور اروپایی بعلاوه لشکری از احمق‌ترین آدم‌های روی زمین! ایران اما در این جنگ بزرگ و پیچیده پیروز شد. روز یکشنبه گذشته، آخرین دژ داعش در سوریه هوا شد و چند روز قبل‌تر از آن نیز دولت عراق رسما پایان داعش در کشورش را اعلام کرد. راز این همه تحولاتِ با تدارک و بی‌تدارک صاحبان داعش، همین نکته است یعنی پیروزی ایران و متحدانش بر داعش و صاحبانش.

فراموش نمی‌کنیم بلافاصله پس از نمایان شدن نشانه‌های افول داعش، فتنه «تجزیه کردستان عراق» با پرچم «اختلافات قومی» به اهتزاز در آمد که آن هم با سرعت محو شد. دیروز وقتی دادگاه فدرال عراق مهر«باطل شد» را روی پرونده «همه‌پرسی کردستان عراق» می‌زد، رئیس‌پارلمان اقلیم کردستان گفت، بارزانی با این حماقتی که مرتکب شد، آنها را 25 سال به عقب بازگرداند! توطئه تجزیه «کردستان» قرار بود مقدمه تجزیه کشورهای دیگر منطقه باشد. این توطئه اما خیلی زود از سوی همان کسانی که کمر داعش و صاحبانش را با هم شکستند، خنثی شد. تحلیلگران مشغول تحلیل تحولات اقلیم کردستان عراق بودند که ناگهان، توطئه دیگری از راه رسید با همان هدف؛ ماجراجویی‌های چند کشور مرتجع عربی علیه ایران و متحدانش.

دو روز قبل، قاهره میزبان، یکی از ضدایرانی‌ترین نشست‌های اتحادیه عرب بود. وزرای خارجه کشورهایی مثل عربستان، بحرین، امارات و جیبوتی! با ادبیاتی بسیار تند حملات شدید و غلیظی به ایران کردند. چکیده این حملات هم یک چیز بود؛ «مداخله ایران در امور داخلی کشورهای منطقه! و لزوم مقابله جدی با آن»؛ چیزی شبیه به اعلام جنگ! احمد ابوالغیط به عنوان دبیرکل این اتحادیه نیز برای اینکه نشان دهد خیلی جدی هستند گفت: «فعلا در مرحله کنونی به ایران اعلان جنگ نمی‌کنند.»(!)

اگر از مخالفت عراق و مصر به عنوان میزبان این نشست با بیانیه ضدایرانی و ضدحزب‌الله آن بگذریم و بپذیریم این چند کشور عقب مانده و میکروسکوپی را ترامپ برای دوشیدن شیر نکرده و تهدیدات آنها علیه کشورمان را هم جدی بگیریم و از آن طرف فرض بگیریم که لبنان هم در اعتراض به این نشست آن را تحریم نکرده بود و... باید پرسید، وقتی بزرگتر از آل‌سعود نتوانست حریف فقیر‌ترین و مظلومترین انسان‌های دنیا در یمن شود، وقتی رژیم صهیونیستی با آن دبدبه و کبکبه نتوانست، حریف حزب‌الله لبنان و حماس شود، وقتی همه این کشورها بعلاوه آمریکا، رژیم‌صهیونیستی و انواع و اقسام گروه‌های تکفیری نتوانستند حریف متحدان ریز و درشت ایران در منطقه شوند، چطور خواهند توانست حریف ایران شوند؟!

«کالین پاول» وزیر خارجه اسبق آمریکا که زمانی رئیس‌ارتش این کشور هم بوده، اواسط آذرماه سال 94 وقتی زمزمه‌هایی شبیه به آنچه در نشست قاهره اعلام شد به گوش می‌رسید، سعودی‌ها را «متوهم» توصیف و اعلام کرد، حتی به فکر آغاز درگیری با ایران هم نباشند. ماجرا پس از آن آغاز شده بود که در برنامه کارشناسی شبکه سی ان ان، سه به اصطلاح کارشناس سعودی! ادعا کردند ظرف ۴ تا ۶ ساعت می‌توانند آسمان و حریم هوایی ایران را تصرف کنند! پاسخ پاول اما شنیدنی بود؛ او پس از خنده‌ای تمسخرآمیز گفت: «نه نه، من چنین فکر نمی‌کنم. صحبت‌های شما بیشتر جنبه جوک و خنده دارد. اگر ایران مستقیم با شما وارد جنگ شود شما حتی فرصت پیدا نمی‌کنید که تلفن را بردارید تا از ما تقاضای کمک کنید. بهتر است کمی واقع‌بین باشید و ایران را با یمن و هیچ کشور دیگر مقایسه نکنید. حتی ما هم تاکنون چنین ادعایی نکرده‌ایم.»

می‌توان سر و صداهای این روزهای آل‌سعود علیه ایران و متحدانش را که همزمان شده با ائتلاف‌سازی با رژیم صهیونیستی، در حد همان سر و صدا دانست نه بیشتر. شاید هم به دنبال راه‌اندازی جنگ روانی یا ترساندن عده‌ای در کشورمان باشند. ممکن است حتی این هیاهوها برای تکمیل پروژه «تکمیل برجام» باشد چرا که آنها خوب دریافته‌اند، برخی در کشور بدشان نمی‌آید پس از بتن ریختن بر قلب رآکتور هسته‌ای‌مان، قلب موشک‌هایمان هم بتن بریزند!

علنی کردن روابط بین رژیم صهیونیستی و همین چند کشور مرتجع عربی، یکی دیگر از تحولات حساس و مهمی است که به نظر می‌رسد بی‌ارتباط با پایان عمر داعش نباشد. رژیم صهیونیستی طی چند روز گذشته تاکید کرده با بسیاری از کشورهای عربی در ارتباط است و به آنها پیشنهاد داده تا یک ائتلاف صهیونیستی-عربی علیه ایران ترتیب دهند. «گادی آیزنکوت»، رئیس‌ستاد مشترک ارتش رژیم‌صهیونیستی حتی تصریح کرد به کشورهای عربی هرگونه اطلاعاتی که بخواهند از آنها علیه ایران استفاده کنند می‌دهد. ترامپ تاجر نیز علنا از تمام این تحرکات استقبال کرده است.

همین روزها است که بشنویم «محمد بن سلمان» سی و چند ساله، کودتا در کشورش را تکمیل و بر تخت پادشاهی نشست و این چند کشور عقب مانده عربی هم رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختند! ترامپ هم به خاطر دستخوش یک میلیارد دلاری که از وی ستانده، او را به آغاز جنگ در ناپایدارترین منطقه جهان یعنی غرب آسیا ترغیب کند تا به زعم خود، هم رونق تازه‌ای به کارخانه‌های اسلحه‌سازی کشورش بدهد و هم ایران و متحدانش را درگیر جنگی دیگر کند. سؤال مهم اما این است: سرنوشت این تحولات چه خواهد بود؟ آیا این کشورهای میکروسکوپی با حمایت‌های اسرائیل و ترامپ، وارد جنگ مستقیم با ایران خواهند شد؟ یا صرفا به مقابله با بازوهای ایران یعنی حزب‌الله لبنان، سوریه و عراق خواهند پرداخت؟

ورود به جنگ مستقیم با ایران منتفی است چون، نتیجه این جنگ از هم اکنون مشخص است. پاول به خوبی پاسخ این سؤال را دو سال پیش وقتی این کشورها داعش را به جان و مال و ناموس مردم انداخته بودند داد. امروز که از داعش جز اسم، چیزی نمانده است! ممکن است عده‌ای با‌اشاره به شخصیت ترامپ و بن سلمان نتیجه بگیرند، این حمله ممکن است صورت بگیرد، که باید گفت، ترامپ شاید دیوانه باشد اما فراموش نکنیم وی قبل از اینکه یک رئیس‌جمهور باشد، یک تاجر است و به تمام قضایا با منطق سود و زیان می‌نگرد. همین منطق به ترامپ می‌گوید، نباید با ایران مستقیما وارد جنگ شد.

فشار به حزب‌الله لبنان با هدف تضعیف آن برای گرفتن امتیاز در سوریه، می‌تواند یکی از جدی‌ترین فرضیه‌های مطرح درباره چرایی این همه ماجراجویی باشد. رژیم صهیونیستی به هزار شکل اعلام کرده، با شکست تروریست‌های تکفیری، متحدان ایران در سوریه بیش از پیش نفوذ یافته و ایران با اسرائیل هم مرز شده و این بزرگترین مزیت برای ایران و بزرگترین خطر برای موجودیت اسرائیل است. به گروگان گرفتن نخست‌وزیر لبنان از سوی سعودی‌ها نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است. سعودی‌ها می‌گویند، حریری در اعتراض به دخالت‌های حزب‌الله، متحد ایران در امور داخلی این کشور استعفا کرده است؛ ایجاد بحران سیاسی در لبنان از طریق ایجاد دو قطبی جهت تحت فشار قرار دادن ایران و حزب‌الله.

همان منطق سود و زیان اما حکم می‌کند، ریاض و متحدانش با حزب‌الله لبنان هم وارد جنگ نشوند، کما اینکه مقامات صهیونیستی هم بارها اعلام کرده‌اند قصد رویارویی مستقیم با حزب‌الله را ندارند. به نظر می‌رسد هدف تمام این جنجال‌ها و نمایش‌ها و ائتلاف‌سازی‌ها، همان افزایش فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به ایران و متحدانش برای گرفتن امتیازاتی جدید در حوزه موشکی و در چارچوب یک مذاکرات جدید باشد. مذاکراتی شبیه به مذاکرات هسته‌ای! آنها با خود می‌گویند وقتی مذاکره جواب می‌دهد، چرا جنگ؟! یادمان نرود اوباما پس از پایان مذاکرات هسته‌ای چه گفت؛ رئیس‌جمهور مودب آمریکا گفت: «برنامه هسته‌ای ایران را بدون شلیک حتی یک گلوله تعطیل کردیم.»(!)

برخلاف تمام این سر و صداها و آنچه القاء می‌شود، امروز وضعیت ایران و متحدانش در منطقه، در بهترین حالت ممکن است. کمر داعش و متحدانش شکسته، آل‌سعود در باتلاق یمن گرفتار شده، عراق آزاد و سوریه نیز در شرف آزادی قرار گرفته، حزب‌الله لبنان در اوج قدرت و آمادگی قرار دارد، توطئه کردستان هم خاموش شده و آمریکا نیز درگیر بحران‌های عجیب اجتماعی، امنیتی و سیاسی حتی در داخل کاخ سفید است. اگر جنگ 7 ساله با گروه‌های تکفیری را که ده‌ها کشور به‌اشکال مختلف در آن درگیر بودند را جنگ جهانی سوم بگیریم، پیروز این جنگ بزرگ کسی نیست جز ایران و متحدانش. امروز وضعیت برای ملت‌های منطقه شبیه لحظه تقسیم غنایم است. در این شرایط تن دادن به مذاکراتی شبیه به برجام تحت هر عنوانی، حماقت محض است. اکنون در این پیچ تاریخی حساس، زمان گرفتن امتیاز است نه دادن امتیاز؛ امتیازاتی که غالبا پس از پایان جنگ‌های جهانی می‌گیرند!

http://kayhan.ir/fa/news/119267

ش.د9603339

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات