(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/06/27 ـ شماره 66 ـ صفحه 13)
سالهای اخیر صحنه وقوع تحولات فراوان در خاورمیانه بود که به رقابت ایران و عربستان شدت بخشید، اما در پایان این رویدادها، ایران توانسته در مقایسه با عربستان، موقعیت خود در منطقه را بهبود بخشد. آخرین نمونه آن بحران قطر و رویکرد عربستان بود. در بحران اخیر که میان عربستان و حامیانش از یک سو و قطر از سوی دیگر ایجاد شد، نگرانی از واکنش ایران مانع از حمله نظامی ریاض به این شبه جزیره کوچک شد. دیوید هرست، کارشناس خاورمیانه با اشاره به این نکته در «میدل ایستای» مینویسد: «عوامل بسیاری در ممانعت از اقدام نظامی عربستان علیه قطر تاثیرگذار بود. ازجمله ترس از ایران. با وجود اینکه ترکیه تهدید کرده بود در صورت عبور تانکهای عربستان از مرز قطر، نظامیانش در کنار قطر خواهند جنگید، اما نگرانی از واکنش غیر قابل پیشبینی ایران بود که رهبران عربستان را متقاعد کرد دست از ماجراجویی در قطر بردارند.» نتیجه چه بود؟ پس از آنکه حضور حدود 86 هزار زائر ایرانی در عربستان با موفقیت و بدون اتفاق خاصی به پایان رسید، اعلام شد یک هیئت دیپلماتیک سعودی راهی تهران خواهند شد تا از ساختمانهای سفارت عربستان بازدید کنند. سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد پس از قطع رابطه دو کشور، طی دو سال گذشته تعطیل بوده است. علاوه بر این ریاض قصد بهبود رابطه خود با عراق را هم دارد. پس از سفرهای متعدد مقامهای دو کشور رابطه ریاض و بغداد در حال احیا شدن است و قسیم العراجی، وزیر کشور عراق که رابطه نزدیکی نیز با ایران دارد، برای میانجیگری میان دو کشور اعلام آمادگی کرده است. این تحولات را میتوان بهعنوان یک شتابسنجی دید که مانع از ایجاد تغییرات ناگهانی در سیاست خارجی عربستان میشود. از یک سو محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان قرار دارد که در ماه می تهدید به کشاندن جنگ به داخل خاک ایران کرده بود. سلمان جوان ادعا کرده بود هدف نهایی تهران کنترل بر اماکن مقدس و مهم منطقه است. «ما صبر نخواهیم کرد تا در عربستان با آنها بجنگیم. در عوض ما جنگ را به داخل ایران خواهیم کشاند.» از سوی دیگر اما محمد بن سلمان به دو ژنرال بازنشسته آمریکا در واشنگتن گفته بود میخواهد هر چه زودتر از یمن خارج شود و مشکلی هم با مذاکره آمریکا و ایران ندارد.
اشتباهات ریاض
«دشمن» پادشاهی سعودی دائما در حال تغییر شکل و فرم است. در دوران پادشاهی عبدالله این دشمن، بهار عربی بود. در دوران حاکمیت سلمان، ایران و سپس قطر بهعنوان دشمن در نظر گرفته شدند. در ماههای گذشته اولویت اصلی عربستان، کنترل همسایگان و مرزهای آشوبزده خود بود، اما امروز شاید این اولویت تغییر کرده باشد؛ البته این تغییر اولویتها بدون دلیل صورت نمیگیرد. یک استراتژیست ارتش عربستان شکستهای استراتژیک متعددی را طی سالهای اخیر متحمل شده است. شورشیان مورد حمایت عربستان و قطر در سوریه شکست خوردند و ریاض از آنها روی گردان شد. کمپین نظامی بیش از دو سال اخیر در یمن علیه حوثیها به بحرانی نظامی تبدیل شده است. محاصره قطر هم شکست دیگری برای عربستان به شمار میآید. حامیان ولیعهد و وزیر دفاع 32 ساله عربستان او را چهرهای عملگرا توصیف میکنند. این توصیف هم روشی دیگر برای تفسیر دلایل تغییر سیاستهای متناوب محمد بن سلمان است. به این ترتیب که او در هر چالشی موقعیتی را ایجاد میکند و سپس از چکاندن ماشه در قدم اول خودداری میکند. سیاست خارجی فعال و پویا تنها زمانی نتیجهبخش خواهد بود که اهداف اولیه تعیین شده قابل دستیابی باشند. در غیر این صورت نمیتوان نام سیاست خارجی فعال را بر آن نهاد. این اشتباهات و تجربیاتی است که عربستان باید از آنها در رقابت با ایران درس بگیرد. ایران از این نظر در موقعیت بهتری قرار دارد. تهران از این اشتباهات در سیاست خارجی عربستان بهترین استفاده را به سود سیاست خارجی و نفوذ خود در منطقه کرده است. ایران چگونه توانسته در موقعیتی قرار بگیرد که در رقابت با همسایگان سنی خود به طور پیش فرض یک برنده لقب گیرد؟
اهمیت یازده سپتامبر
ایران قرن بیستم را در شرایطی به پایان رساند که جنگ هشت ساله با عراق صدام حسین بهتازگی پایان یافته بود. تهران حدود 20 سال تحریمهای مختلف آمریکا را تحمل میکرد. در سال 2002 جورج بوش، ایران را در محور شرارت قرار داد. درواقع حملات یازده سپتامبر 2001 موقعیت استراتژیک ایران را تغییر داد. غرب در القاعده تهدیدی تازه برای خود دست و پا کرده بود. ایران در ابتدای عملیات آمریکا در افغانستان و عراق با این کشور همکاری کرد، اما قرار دادن تهران در محور شرارت باعث تغییر رویکرد ایران شد. در دورانی که تحریمها علیه ایران اوج گرفته بود، این کشور از این انزوا از سوی غرب هوشمندانه استفاده کرد و بر استفاده از منابع داخلی و گسترش توانایی نظامی خود متمرکز شد.
فیلیپ اسمیت، تحلیلگر تحولات خاورمیانه در شورای آتلانتیک درمورد رویکرد ایران در منطقه پس از یازده سپتامبر مینویسد: «شاید بزرگترین درس برای ایران پس از این اتفاق بهبود توانایی نظامی خود بود. هر کشوری که بخواهد دستاوردی داشته باشد باید در قدم اول توانایی دفاع از خود را داشته باشد. با تمرکز بر این استراتژی بود که ایران توانست از لحاظ نظامی و سیاسی به قدرتی غیرقابل انکار در منطقه تبدیل شود.» اوون دنیلز، مدیر موسسه صلح و امنیت خاورمیانه نیز معتقد است یکی از مهمترین اهداف ایران طی سالهای گذشته در خاورمیانه، ایجاد عمق استراتژیک در عراق و سوریه بود: «این هدفی است که تهران به آن دست یافته است. ایران در این مسیر سه تاکتیک را مورد استفاده قرار داد؛ در قدم اول تهران تلاش کرد تا رابطه خود با تمام گروههای عرب منطقه را بهبود بخشد و این گروهها در شرایط بحرانی، ایران را بهعنوان قدرتی حمایتگر در نظر داشته باشند. این تاکتیک تنها شامل کمک نظامی به شیعیان منطقه نیست؛ این کمکها بیشتر سیاسی و سازمانی بوده است.
ایران زیرساختها و خدماتی را برای این گروهها و جریانات فراهم میکرد که دولتهای بیثبات عرب توانایی انجام آن را نداشتند. تاکتیک دوم پر کردن خلئی بود که پایان اشغال برخی کشورهای منطقه ازجمله عراق از سوی آمریکا و بریتانیا ایجاد کرده بود. ایران از این خلأ به بهترین شکل استفاده کرد. تاکتیک سوم نیز که درمورد توافق هستهای نظارهگر بودیم توانایی تهران در نشست پای میز مذاکره با دشمنانش است؛ البته درصورتیکه شرایط و موقعیت ایجاب کند.» دنیلز در شورای آتلانتیک، تاکتیکهای عربستان را در مقایسه با ایران غیرکارآمد میداند و مینویسد: «ریاض هیچ اتحادی ایجاد نکرد، مدت زیادی دست از حمایت از گروهها و جریانهای مورد حمایت خود برداشت و در هر کشوری سیاست و رویکردی جداگانه و متفاوت در پیش گرفت. این اقدامات باعث شد تا ریاض فاقد دیدی استراتژیک در منطقه باشد. قدرت عربستان متکی به یک خانواده است نه یک دولت. نکته بسیار مهمتر این است که درسی که یازده سپتامبر برای ایران داشت، کوچکترین توجهی از سوی ریاض جلب نکرد. عربستان سعودی نمیتواند از مرزهایش با ارتش خود دفاع کند و این بزرگترین نقطه قوت ایران و بزرگترین نقطه ضعف عربستان است.»
عقبنشینی در برابر ایران
آگاهی به این واقعیات میتواند باعث تغییر رویکرد اخیر عربستان در قبال ایران و پذیرش برتری ایران داشته باشد. تیم میکه تی، مدیر موسسه تحقیقاتی مناقشات نظامی، درمورد دلایل عقبنشینی عربستان برابر ایران میگوید: «تمام بلندپروازیها و اقدامات بنسلمان طی سالهای اخیر با هدف کسب پادشاهی عربستان صورت گرفته و حال که او تقریبا به این هدف رسیده، باید تلاش کند تا چالشهایش را کاهش دهد. بن سلمان بهعنوان تصمیم گیرنده اول صحنه سیاسی عربستان، باید با چالشهای متعددی روبهرو شود. او در درجه اول باید برنامهای برای خروج از یمن داشته باشد و بدون رابطه نزدیک با ایران، این هدف قابل دستیابی نیست. از سوی دیگر ریاض انتظار داشت در بحران اخیر با قطر، واشنگتن از مواضع ریاض حمایت کند، اما این اتفاق رخ نداد و ریاض دریافت که واشنگتن قصد ندارد در هر شرایطی در کنار عربستان بایستد. از سوی دیگر قطر در حال حاضر به اصلیترین تهدید علیه بنسلمان تبدیل شده است. پس از خانهتکانی گسترده و اخراج تعدادی از اعضای خاندان سلطنتی از منصبهای خود، همراهی بیشتری با قطر در میان این شخصیتهای اخراج شده از حکومت به وجود آمده است و عربستان نیاز دارد تا برای مقابله با تهدید قطر، با ایران رابطه بهتری داشته باشد.»
https://asemandaily.ir/post/2173
ش.د9603759