(روزنامه بهار – 1396/09/01 – شماره 321 – صفحه 3)
روز گذشته سايت هفتهنامه مثلث گفتوگوي مفصل اين نشريه با صادق زيباكلام استاد اصلاحطلب علوم سياسي دانشگاه تهران و محمد قوچاني عضو جوان شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي را همزمان با انتشار مكتوب آن منتشر كرد. مصاحبهاي چالشي و جنجالي با محوريت عملكرد رئيسجمهور روحاني و رابطه او با اصلاحطلبان كه در آن زيبا كلام از زاويهاي انتقاديتري سخن گفت و آنگونه كه انتظار ميرفت قوچاني با تم محافظهكاري و حمايت پررنگتر از روحاني.
در خلال گفتوگو با اين دو فعال سياسي اصلاحطلب مواضع جريانهاي گوناگون اصلاحطلبي را ميتوان جستجو كرد اما در شرايطي كه موضوع گردش به راست احتمالي كه از سوي برخي در ارتباط با رئيسجمهور مطرح ميشود بخشي از پاسخهاي زيبا كلام و نگاه وي به موضوع انتقاد از روحاني جالب توجه است كه در ادامه آن را مرور ميكنيم.
من اگر در انتخابات دويدم با جان و دل براي آقاي روحاني كار كردم اصلا هيچ تصوري نداشتم كه او مهندس مهدي بازرگان يا دكتر مصدق يا نلسون ماندلا است بلكه ميدانستم او محافظهكار است؛ آقاي روحاني در طول تاريخ زندگياش كه نزديك 69 سالش است من فكر نكنم هيچ وقت آزاديخواه يا طرفدار حقوق زنان و جنبش دانشجويي بوده باشد. يعني يك آدمي است مثل آقاي علي لاريجاني، مثل خيلي از محافظهكاران ديگر، مثل اسداله بادامچيان، مثل مرحوم عسگر اولادي، اينها محافظهكار هستند. محاظه كار يعني چه؟ يعني با تغيير و تحول خيلي مزاجشان سازگار نيست. شايد برخي بگويند: پس چرا آنقدر از روحاني طرفداري ميكني، برو از رئيسي طرفداري كن؟ خير، من به دلايلي از روحاني در انتخابات حمايت كردم چون معتقدم با او ميتوانيم يك گام به جلو برويم اما با رئيسي ما نميتوانستيم به جلو برويم.
كمترين دليلي هم كه براي شما ميآورم اين است كه اعضا ستاد آقاي رئيسي همهشان احمدينژادي بودند. بنابراين اگر آقاي رئيسي رئيسجمهور ميشد. همه احمدينژادها دوباره بر ميگشتند و ميآمدند و همان داستانهاي 84 تا 92 دوبار تكرار ميشد. اما اين تنها تفاوت آقاي رئيسي و آقاي روحاني نيست. از آقاي روحاني من ميتوانم انتقاد كننم، اين خيلي نكته مهمي است. من ميتوانم با تمام توان از آقاي روحاني انتقاد كنم شانس اينكه در نتيجه فشار، روحاني يك گام به جلو بردارد، خيلي زيادتر است تا اينكه همان فشار و انتقاد را به رئيسي وارد كنيم و انتظار داشته باشيم او يك گام به جلو بدارد. پس چرا دارم گله ميكنم و نامه سرگشاده مينويسم و ميگويم اين چه وضعي است؟ با اينكه آدمهاي محافظهكار را بايد هل داد. رئيسي محافظهكار است، روحاني هم محافظهكار است منتها، روحاني را با هل دادن ميتوان يك قدم به جلو برد ولي احمدينژاد را با بولدوزر هم نميتوانستيم يك قدم به جلو ببريم.
خيلي از محافظهكاران بودند كه با هل دادن جلو رفتند. اكبر هاشمي رفسنجاني از جمله آنها بود كه اصلا مثل فنر به جلو پريد. سيدمحمد خاتمي و عبدالله نوري نيز همين طور بودند. در واقع اين قابليت را داشتند. اين واقعيت را بايد بپذيريم. گلايهام از آقاي روحاني اين است كه بايد با مردم حرف بزند، مردم فقط يك تودهاي نبودند كه به نفع او پاي صندوق راي آمدند. منتها مشكل اساسي اين است كه بين روحاني و رده دوم، يك دريا فاصله است. بدبختي بزرگ اين است يك نفر از اين كساني كه با روحاني هستند، از سال 92 به اين طرف يك نطق درست و حسابي نداشتند.
نوبخت، نهاونديان، تركان و حسين فريدون كدامشان يك نطق مناسب انجام دادند؟ يعني همه بار به جلو رفتن دولت بر دوش آقاي روحاني است، بالاخره آقاي روحاني اين 24 ميليون نفر جارختي نبودند كه بيايند به شما راي بدهند. خيليهايشان تحصيلكرده هستند. آقاي روحاني نميخواهي با اينها صحبت كني، آشنا ميتواند با اينها صحبت كند؟ نه حسين فرديدون ميتواند صحبت كند، نه. نوبخت ميتواند صحبت كند، نه نهاونديان ميتواند صبحت كند؟ نه هيچ كدامشان اين راديكال را ندارند كه بيايند با فرهيختگان و با آن 24 ميليوني كه با آقاي روحاني راي دادند، صحبت كنند.
آقاي روحاني خيلي قشنگ ميتواند بيايد و بگويد نه، نميتوانم اهل سنت را در كابينه بياورم. من نميتوانم اهل سنت و زن به كابينه بياورم. منتها اينكه آقاي روحاني يك طوري رفتار ميكند كه انگار نشنيده است اين دردآور است از 29 ارديبهشت به اين ور هيچ دانشگاهي نرفتم كه با اعتراضات گسترده دانشجويان عليه روحاني روبه رو نشده باشم. آخرياش بابل يا آمل بود. من مقصر روحاني ميدانم، نه به خاطر اينكه اين اقدامات را نكرده، چون ميدانستم نميتواند بكند. مگر من بچهام، مگر من در اين ممكلت زندگي نميكنم. مگر فقط آقاي محمد قوچاني در اين مملكت زندگي ميكنند؟ من عقلم نميرسد كه آقاي روحاني نميتوانست وزير زن بياورد؟ پس دنبال چه هستم؟ دنبال اينكه آقاي روحاني نشان دهد كه تمايل داشته وزير زن بياورد ولي شرايط اجتماعي ما به گونهاي است كه نميتواند وزير زن بياورد. اينكه دوزار براي آن 24 ميليون براي عواطف و احساسات آن 24 ميليون ارزش قائل نيست، اين دردآور است.
ش.د9603715