(روزنامه اعتماد – 1396/08/11 – شماره 3945 – صفحه 3)
ماجراي القاي مقبوليت علي لاريجاني در ميان اصلاحطلبان از تب و تاب نميافتد، موضوع كانديداتوري او براي ۱۴۰۰ هم زودهنگام و هم دنبالهدار است. بعد از همنشيني علي لاريجاني و سيدمحمد خاتمي در حاشيه مراسم ختم آيتالله راستيكاشاني بسياري گمانهزني كردند كه لاريجاني به «روحاني دوم» تبديل خواهد شد. گرچه اصلاحطلبان اصرار داشتند كه اين اتفاق دور از ذهن رخ نخواهد داد، برخي اصولگرايان تلاش ميكردند كه طيفي از جريان اصلاحطلب را موافق با اين گزينه جلوه دهند. مشخصا آنها اصرار داشتند كه «كارگزارانيها» در مذاكرات پشتپرده مقدمات اين ائتلاف عجيب را فراهم كردهاند.
اظهارات روز گذشته عليمحمد نمازي، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي در نمايشگاه مطبوعات آخرين واكنش كارگزارانيها به ائتلاف با علي لاريجاني است.
نمازي در مورد حواشي به وجود آمده مبني بر حمايت كارگزارانيها از علي لاريجاني در انتخابات رياستجمهوري آينده اين موضوع را به سخنان حسين مرعشي، سخنگوي حزب ارجاع داد كه پيش از اين گفتهبود با لاريجاني هيچگونه صحبت و گفتوگويي نداشتهاند و چنين زمينهاي هم وجود ندارد. او همچنين تاكيد كرد كه اولويت حزب پس از برگزاري كنگره انتخابات مجلس است و هنوز زمان ورود به مبحث انتخابات رياستجمهوري فرا نرسيده است.
نمازي اما آب پاكي را روي دست اصولگرايان ريخت و گفت كه همكاري حزب كارگزاران سازندگي با شوراي عالي اصلاحطلبان در نوع خود بيسابقه است و غلامحسين كرباسچي به عنوان دبير كل و حسين مرعشي در جايگاه سخنگوي حزب با سيد محمد خاتمي همكاري لازم را دارند. او البته تاكيد كرد كه اساسا سياست حزب اين است كه هر جا قرار است اتفاقي رخ دهد يا تصميمي گرفته شود «ما» كوتاه خواهيم آمد و نميگذاريم اختلافي در درون جبهه اصلاحات به وجود بيايد.
پيش از اين يدالله طاهرنژاد، ديگر عضو كارگزاران موضوع ائتلاف اين حزب با علي لاريجاني را شايعهاي خواند كه در جهت اختلافافكني و شكاف ميان اصلاحطلبان است.
از آن سو محمد عطريانفر، عضو شوراي مركزي كارگزاران هم اعلام كرد كه اگر هم قرار بر يك كار –انتخاباتي- ائتلافي، تشكيلاتي و منحصر در احزاب اصلاحطلب باشد بايد به گونهاي فراگير و اصولي عمل كرد و اگر هم قرار است بنا به اقتضائات و شرايط خاص با بخش معتدلين اصولگرايان همكاري سياسي صورت بگيرد بايد آن را به زمان خود موكول كرد.
در اين حال اصلاحطلبان ديگر طيفها گرچه تاكيد داشتند ائتلاف با لاريجاني ممكن نيست تلاش كردند از ظن اختلاف در اين جريان جلوگيري كنند. چنان كه علي شكوريراد، دبيركل حزب اتحاد ملت در واكنش به اين اخبار گفته بود «اصلا نگران نيستم كه در انتخابات آينده مجبور بشويم از لاريجاني حمايت كنيم و لاريجاني ۱۴۰۰، لاريجاني ۸۴ نيست.»
اما تغيير نگاه اصلاحطلبان به لاريجاني از كجا كليد خورد؟ لاريجاني مدتها است سفره خود را از باقي اصولگرايان جدا كرده است. از همان زماني كه بر مسند رياست مجلس نشسته بود و تلاش كرد با تصميمات غيركارشناسي و هيجاني محمود احمدينژاد مقابله كند. همين اتفاق صداي بسياري از حاميان او در پارلمان را بلند كرد. اين تغيير رويكرد در دهه ۹۰ تكامل جديتري يافت. علي لاريجاني پرچم اصولگرايي معتدل در مجلس را به دست گرفت و تلاش كرد يك تنه مقابل نمايندگان تند و تيز مجلس نهم در حمايت از دولت بايستد. برجام و روند تصويب آن شايد مصداقي مناسب براي اين حمايت باشد. او نشان داد كه در مفاهيم كلان و تعاريفي چون تعاريف منافع ملي و امنيت ملي با باقي اصولگرايان مجلسنشين متفاوت است.
از همين رو خيلي زود خط و مرز پررنگي با آنان پيدا كرد. اصلاحطلبان با توجه به شرايط موجود با تيم نزديك به لاريجاني در انتخابات مجلس دهم همراهي ويژهاي داشتند تا جايي كه برخي از آنان به نام ليست اميد وارد مجلس شدند. اين اتفاق اما در اولين كنش آنان به عنوان نماينده تاثيري نداشت چرا كه آنها حاضر نشدند در انتخابات رياست مجلس با فراكسيون اميد همراهي كنند. در مورد انتخابات هيات رييسه مجلس اختلاف ديدگاههايي وجود داشت. براي نمونه غلامحسين كرباسچي معتقد بود كه در مجلس دهم «با سه ضلع اصلاحطلب، اصولگرا و افراد مستقل مواجه هستيم و تجربه به ما ميگويد آقاي لاريجاني بهتر ميتواند از عهده اين گروه در جهت اداره صحيح مجلس برآيد.» با اين حال حسين مرعشي، هم حزبي كرباسچي با بقيه اصلاحطلبان در مورد ارجحيت رياست عارف بر پارلمان همراه بود. چه آنكه در همان گيرودار انتخابات هياترييسه مجلس مرعشي با علي لاريجاني ديداري داشت كه گويا بدون جنجال و تنش به پايان نرسيده بود؛ ديداري كه هدفش پيدا كردن راهي براي تعامل بود اما نتيجهاش رقابت لاريجاني و عارف در صحن علني براي رسيدن به كرسي رياست شد.
شايد از همينجا بود كه رقباي اصلاحطلبان دريافتند همانقدر كه لاريجاني ميتواند به پيشبرد اهداف دولت كمك كند به همان ميزان ميتواند در جريان اصلاحات تفرقهافكن باشد. از همين رو شايد زماني كه نام لاريجاني به عنوان گزينه طيفي از اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ پس از هم نشيني او با سيد محمد خاتمي مطرح شد آنان نه تنها به لاريجاني نتاختند بلكه از اين اتفاق خوشحال بودند چرا كه تصورشان بر اين بود كه علي لاريجاني ميتواند در انتخابات ۱۴۰۰ تفرقهافكن ميان اصلاحات باشد.
اما آيا جريان اصلاحات به واقع نياز دارد كه بر روي گزينهاي چون علي لاريجاني به اجماع برسد؟ به هر روي نميتوان منكر بود كه شرايط آغازين دهه ۹۰ با ۱۴۰۰ تفاوتهاي آشكاري دارد. اصلاحطلبان توانستهاند از گردنه سخت حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ عبور كنند. گرچه نه به سلامت و بدون هزينه اما ۴ سال دولت حسن روحاني و ائتلاف اجباري آنان با رقباي معتدل باعث شد رابطه سرد حاكميت با اصلاحطلبان تا حدودي ترميم شود.
اين ارتباط گرچه تا سال ۱۳۹۴ و در جريان انتخابات مجلس دهم نتوانست منجر به تاييد صلاحيت نيروهاي طراز اول اصلاحات براي ورود به پارلمان شود اما دستكم آنها توانستند پس از قريب به ۱۴ سال فراكسيون حدودا ۱۰۰ نفرهاي در مجلس تشكيل دهند.
از سويي اصلاحطلبان براي رياستجمهوري با كمبود نيرو مواجه نيستند. هنوز و همچنان گزينههاي اصلاحطلبي وجود دارند كه هم از سد شوراي نگهبان عبور كنند و هم بتوانند اين جريان فكري-سياسي را نمايندگي كنند. كما اينكه در انتخابات سال ۹۲ محمدرضا عارف و در انتخابات ۹۶ اسحاق جهانگيري نماينده جريان اصلاحطلب در انتخابات بود كه صلاحيتشان از سوي شوراي نگهبان احراز شد. با اين حال نبايد فراموش كرد كه رفتارهاي نهادهاي نظارتي آنچنان هم كه به نظر ميرسد ساده و قابل پيشبيني نيست. بنابراين اصلاحطلبان بايد خود را براي شرايط بحراني هم آماده كنند. شايد از همين رو اصلاحطلبان از ائتلاف با اصولگرايان معتدل ابايي ندارند و تاكيد ميكنند كه با توجه به شرايط و در راستاي منافع ملي تصميم خواهند گرفت.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=90629
ش.د9603849