تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۱  ، 
کد خبر : ۳۰۷۷۴۸

مؤلفه‌هاي سياست خارجي روسيه؛ اهداف و اولويت‌ها (بخش اول)

(روزنامه اطلاعات ـ 1395/12/17 ـ شماره 26675 ـ صفحه 12)

پوتين از طريق مجموعه‌اي از استراتژي‌هاي جديد از جمله عدم تقابل با دنياي غرب و تلاش براي رسيدن به جهان چندقطبي و ايجاد ائتلاف‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، به دنبال احياي امپراتوري روسيه است. به گزارش تسنيم، مرکز مطالعات خاورميانه بيروت با انتشار گزارشي مفصل به بررسي مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي سياست خارجي دولت روسيه طي سال‌هاي گذشته پرداخته و نحوه تعامل اين کشور با واحدهاي سياسي موجود در منطقه و جهان را بررسي کرده است که در ادامه به آن مي پردازيم:

مقدمه:

دولت روسيه طي سال‌هاي اخير موفق شده سياست خارجي باز و مستقلي را براي خود در پيش بگيرد تا بتواند هيبت و نقش و موقعيت جهاني که در نتيجه سقوط اتحاد جماهير شوروي از دست داده بود را بار ديگر احيا کند. طبعاً هر کشور داراي موقعيت استراتژيک و ميراث تاريخي و تمدني متمايز با قدرت بالاي اقتصادي و نظامي وظيفه و حق خود را در مشارکت در تعيين سرنوشت جهان محفوظ مي‌داند، حتي اگر ابزارهاي رسيدن به اين اهداف در مرحله‌اي مشخص، محدود شده باشد. اين موضوع در قبال روسيه نيز کاملاً صدق مي‌کند. تحولات بزرگي که بنيان نظم جهاني و متغيرات داخلي اين کشور مشاهده کرد، باعث ايجاد تغيير در شکل تصميم‌سازي در روسيه شد . متغيرات اقتصادي و اجتماعي و خارجي نقش مهمي در اين راستا ايفا کردند، اما با اين وجود اهداف سياست خارجي روسيه طي مدت طولاني به قدرت خود باقي ماند، چرا که روسيه همچنان خود را با عنوان يک قدرت بين‌المللي به رسميت مي‌شناخت که بار ديگر به عرصه جهاني وارد شده است.

ولاديمير پوتين رئيس‌جمهوري روسيه از طريق مجموعه‌اي از استراتژي‌هاي جديد از جمله عدم ورود به تقابل با دنياي غرب و آمريکا و تلاش براي رسيدن به جهان چندقطبي و ايجاد ائتلاف‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي جديد به دنبال احياي مجدد امپراتوري روسيه است. بنابراين، اين کشور ديگر به دنبال اثبات موجوديت خود نيست، بلکه تنها در چارچوب منافع خود کار مي‌کنند و به همين علت حوادث منطقه‌اي و جهاني در روند اولويت‌هاي سياست خارجي روسيه تأثيرگذار هستند. بحران سوريه و پرونده هسته‌اي ايران و بحران شبه جزيره کريمه را مي‌توان به عنوان نمونه از اين تحولات نام برد. به اين ترتيب روسيه بار ديگر وارد نظم جهاني شده است تا به عنوان يکي از عناصر تأثيرگذار و بين‌المللي در آن به ايفاي نقش بپردازد.سياست خارجي آيينه تمام نماي نشان دهنده تفکرات و رويکردهاي دولت و مواضع مختلف آن در عرصه بين‌المللي است. به همين علت در جايي که صحبت از منافع دائمي دولت‌ها مي‌شود، صداقت و عداوت مطلق وجود نخواهد داشت، بلکه شاخص تأثيرگذار منافع دائمي اين کشورها خواهد بود. از آنجا که روسيه منافع زيادي دارد که به دنبال تحقق آنها با استفاده از تمامي ابزارهاي ديپلماتيک، اقتصادي و نظامي است، اين موضوع در مورد آن کاملا صدق مي کند. در هشت دسامبر سال 1991 در شهر برست جمهوري روسيه سفيد اعلام شد که اتحاد جماهير شوروي به عنوان يکي از طرف‌هاي قانون بين‌المللي و يک موقعيت ژئوپليتيک ديگر وجود خارجي ندارد و مرحله جنگ سرد به پايان رسيده و نقشه سياسي بين‌الملل تغيير کرده است. اين موضوع به خودي خود در سياست‌هاي دولت‌هاي بزرگ تأثيرگذار بوده و آمريکا خود را به عنوان تنها قدرت برتر جهان و داراي بيشترين تأثيرگذاري در تدوين سياست‌هاي بين‌المللي براساس منافع ويژه خود، نشان داده است.

از آنجا که اتحاديه روسيه از اختلال گسترده در داخل نظام سياسي خود رنج مي‌برد و مشکلات فراواني در نتيجه سياست‌هاي اتحاد جماهير شوروي داشت، سعي کرد تا براي خروج از بحران‌هاي موجود به غرب نزديک شود، لذا بوريس يلتسين رئيس‌جمهوري اسبق روسيه، سياست هم‌گرايي با آمريکا در برخي موارد و ائتلاف با اين کشور در برخي موارد ديگر را در پيش گرفت. همين موضوع باعث شد آمريکا تأثير گسترده‌اي در تعيين رويکردهاي سياسي روسيه داشته باشد. با اين وجود در سايه تلاش‌هاي روسيه براي هم‌گرايي با غرب و آمريکا جهت اثبات دوستي با اين کشورها، سياست روسيه استقلال خود در قبال بسياري از مسائل بين‌المللي را از دست داد و در مواضع خود در بسياري از موارد تجديدنظر کرد تا بتواند مناسبات متوازني را با آمريکا داشته باشد. به اين ترتيب آنها نقشي که در طول دوره اتحاد جماهير شوروي در عرصه جهاني از آن بهره‌مند بودند، را از دست دادند و اولويت‌ها و استراتژي‌هاي خود در قبال تحولات بين‌المللي را بر اساس منافع غرب تدوين کردند.

بعد از روي کار آمدن ولاديمير پوتين، حاکميت روسيه سياست جديدي با هدف تقويت مؤسسات دولتي به خود گرفت و سياست خارجي روسيه را بار ديگر تغيير داده و آن را متناسب با منافع خارجي روسيه تدوين کرد. اين موضوع هنگامي به صورت ملموس مشخص شد که پوتين اعلام کرد سال‌هاي ضعف و سستي به پايان رسيده است. وي از آمريکا و اروپا خواست که با روسيه با احترام رفتار کنند و آن را به عنوان يک قدرت داراي نقش و جايگاه بين‌المللي به رسميت بشناسند .

سياست خارجي مجموعه‌اي از مؤلفه‌ها و شاخص‌ها را در اختيار دارد که در مسيري مشخص بر اساس منافع عمومي دولت به کار گرفته مي‌شود، سياست خارجي از مجموعه اين متغيرات تأثير مي‌پذيرد که برخي از آنها متغيرات داخلي بوده و شامل افکار عمومي و احزاب و حاکميت کشورها مي‌شود. برخي ديگر نيز متغيرات خارجي هستند که شامل محيط منطقه‌اي و بين‌المللي مي‌شوند. در اين پژوهش متغيرات داخلي و خارجي تأثيرگذار در روند تصميم‌سازي و تدوين سياست خارجي روسيه به علاوه ماهيت واقعي سياست‌ها مورد بررسي قرار خواهد گرفت. چارچوب زماني مشخص در اين پژوهش، دوره پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي تا صعود مجدد روسيه به عرصه بين‌المللي است.

مبحث اول:

اهداف و ابزارهاي اجراي سياست خارجي روسيه

اهداف و ابزارهاي اجراي سياست خارجي دولت‌ها معمولاً براساس امکانات دولت شکل مي‌گيرد و هر کشور اجازه تحقق اهداف خود را در بالاترين حد از موفقيت و با کمترين هزينه‌ها مي‌دهد. از آنجا که روسيه يک دولت بزرگ است، مجموعه زيادي از اهداف را دارد که با استفاده از مجموعه‌اي از ابزارها به دنبال دستيابي و تحقق آن‌ها است.

الف: اهداف سياست خارجي روسيه

مشخص است که ولاديمير پوتين اولويت خود را در مسير تدوين رويکردي جديد و قوي در سياست خارجي روسيه قرار داده و به دنبال بازپس‌گيري موقعيتي است که اتحاد جماهير شوروي سابق در طول دوره جنگ سرد از آن بهره‌مند بود. پوتين البته در اين ميان به دنبال ايجاد برخي تغييرات اساسي متناسب با شرايط جديد است تا بتواند آرمان‌ها و اولويت‌هاي دولت را براساس آن تحقق بخشد. از همين منظر روسيه در سياست خارجي خود در مجموعه اي از بخش‌ها بر مراحل رشد و توسعه و ثبات سياسي و اقتصادي خود استور است که بالاترين هدف هر بخش نيز رسيدن به استراتژي امنيتي در بلندمدت است. مي‌توان گفت که مهم‌ترين اهداف سياست خارجي روسيه در مرحله کنوني شامل موارد زير است:

1- تقويت قدرت و حفظ امنيت داخلي و وحدت اراضي روسيه: پس از ايجاد نزاع با همسايگان به علت مشکلات مرزي و مالکيت اراضي ايجاب مي‌کند که روسيه راهکارهاي لازم براي اعمال بازدارندگي را به کار بگيرد. اين اتفاق از طريق تقويت توانمندي‌هاي روسيه با تمرکز بر نقش سلاح هسته‌اي در آينده امنيت داخلي روسيه و تقويت توانمندي‌هاي مبارزاتي ارتش روسيه جهت حمايت از امنيت داخلي اين کشور و جلوگيري از نزديک کردن طرف‌هاي خارجي به مرزهاي روسيه يا ايجاد پايگاه‌هاي نظامي در دولت‌هايي صورت مي‌گيرد که در گذشته تحت حاکميت اتحاد جماهير شوروي قرار داشت و در شرايط کنوني نيز تجاوز به اين کشورها تهديد مستقيم عليه امنيت داخلي اين کشور به شمار مي‌رود،لذا مسکو سعي مي‌کند با تمامي ابزارهاي ممکن براي جلوگيري از اين اتفاق تلاش کند. در همين راستا روسيه در تأسيس سازمان شانگهاي نقش داشته است تا بتواند موجوديت نظامي آمريکا را از برخي جمهوري‌هاي آسياي ميانه دور کند. چيزي که در اين ميان به روسيه کمک کرد، توافق ديدگاه‌هاي روسيه و چين در زمينه عدم موجوديت نظامي آمريکا در نزديکي مرزهاي آنها در آسياي ميانه بود.

2-تأمين شرايط مناسب براي توسعه اقتصادي: روسيه بر روي ويرانه‌هاي اقتصاد فروپاشي شده اتحاد جماهير شوروي بنا گذاشته شد. اين موضوع در ابتدا جايگاه اقتصادي و بين‌المللي بسيار ضعيفي براي مسکو ايجاد کرد. با اين وجود اين کشور سعي کرده است بار ديگر توازن اقتصادي خود را از طريق جذب سرمايه‌گذاري‌ها و فعال سازي تجارت سلاح و افزايش صادرات روسيه و ايجاد مناسبات اقتصادي با کشورهاي ديگر احيا کند. پيوستن روسيه به بسياري از فعاليت‌هاي سياست خارجي نظير هشت کشور صنعتي بزرگ و اجلاس همکاري‌هاي اقتصادي آسيا - پاسيفيک و نشست‌هاي سران روسيه با اتحاديه اروپا و ... را مي‌توان در اين راستا ارزيابي کرد.

3- رد بازي کردن به صورت يک طرفه و تعهد به روش توازن منافع: اين اقدام از طريق اصرار بر کاهش حجم تنش‌هاي بين‌المللي و کاهش درگيري‌هاي نظامي و تقويت تقسيم بندي بين‌المللي کار و تجارت در منطقه و مشارکت گسترده در تجمعات بين‌المللي و اتخاذ سياست باز در قبال کشورهاي منطقه دنبال مي‌شود.

4-ايجاد نظم بين‌المللي چندقطبي: اين هدف از طريق تأکيد بر استقلال و توازن سياست خارجي روسيه و مراعات منافع کشورهاي ديگر و رد مطلق نظام تک قطبي در دنيا دنبال مي شود. پوتين در جايي تأکيد مي‌کند که چالش‌ها و تهديدات جديد بر ضد منافع ملي روسيه در عرصه جهاني به وجود آمده است، چرا که تلاش‌هاي روزافزون براي ايجاد ساختار جهاني تک قطبي دنبال مي‌شود که به موجب آن آمريکا به دنبال تسلط نظامي و اقتصادي بر تمام جهان با استفاده از زور است، اما روسيه تلاش خواهد کرد که نظام جهاني چند قطبي را محقق کند که حافظ تنوع موجود در جهان بوده و منافع بزرگ دنيا را تامين کند.

5-استقرار صلح جهاني: اين خواسته از طريق دوري کردن از منازعات نظامي و تأکيد بر روي مبناي همکاري و صداقت با دولت‌ها و ملت‌هاي جهان دنبال مي شود. اين رويکرد خاستگاه اساسي تحقق توسعه اقتصادي در روسيه و دستيابي به بالاترين حد از معاملات اقتصادي بوده که باعث افزايش سطح اقتصادي اين کشور شده است.

6- مبارزه با تروريسم: مهم‌ترين ملاحظه‌اي که مبارزه با تروريسم را به عنوان يکي از اهداف سياست خارجي روسيه مطرح کرده، منافع امنيتي اين کشور است. روسيه احساس مي‌کند که با افزايش موج هرج‌ومرج در مرزهاي جنوبي‌اش در قفقاز و آسياي ميانه ممکن است روندي از اقدامات تروريستي ايجاد شود. البته حمايت روسيه از جنگ عليه تروريسم به مانع‌تراشي آمريکا و دولت‌هاي اروپايي و غربي و انتقاد از آنچه نقض حقوق بشر در اين مناطق و منطقه چچن و گرجستان نام مي‌برند، منتهي شده است. با اين ‌وجود روسيه معتقد است که جنبش‌هاي افراط‌گراي اسلامي از مهم‌ترين چالش‌هايي هستند که امنيت منطقه‌اي اين کشور را هدف قرار دادند، به ويژه اينکه در اين مناطق گروه‌هاي تندرو نظير القاعده وجود دارد که موفق به تثبيت جاي پاي خود و تهديد منافع روسيه و جمهوري‌هاي آسياي ميانه شده اند.

7-توسعه مناسبات با کشورهاي مستقل مشترک المنافع (کامنولث): آمريکا از اين طريق به دنبال عدم اجازه به مداخله آمريکا در جمهوري‌هاي مستقل اتحاد جماهير شوروي بر آمده است.

ب: ابزارهاي اجراي سياست خارجي روسيه

هر کشور يک مجموعه از اهداف اقتصادي و سياسي و نظامي دارد که تحقق آنها را به ابزارها و راهکارهاي تأثير گذار محول کرده است. سياست روسيه نيز مجموعه‌اي از اهداف را دارد که سعي دارد از طريق ابزارها و راهکارهاي زير آنها را محقق کند. اين ابزارها عبارتند از:

1-استفاده از سازمان ملل متحد براي حل بحران‌هاي بين‌المللي: روسيه سعي دارد نقش سازمان ملل در حل بحران‌هاي جهاني را تقويت کرده و در اين راستا همواره از ضرورت حل اين بحران‌ها از طريق تلاش جمعي تأکيد مي‌کند. تلاش اين کشور براي تقويت نقش سازمان ملل متحد تنها وسيله اي براي عبور از کاهش نقش بين‌المللي اين کشور و استفاده از ويژگي خود به عنوان عضو دايم شوراي امنيت سازمان ملل متحد در حمايت از منافعش است. روسيه تأکيد دارد که تقويت نقش سازمان ملل متحد در جهان نيازمند موارد زير است:

اول: اجراي قطعي مباني اساسي وارد شده در منشور سازمان ملل متحد، از جمله حمايت از موقعيت کشورهاي عضو دايم شوراي امنيت.دوم: اصلاح ساختار سازمان ملل متحد با هدف توسعه واکنش سريع اين سازمان نسبت به حوادث بين‌المللي و تقويت امکانات آن براي حل و فصل منازعات و بحران‌هاي جهاني.سوم: تلاش براي تقويت شايستگي شوراي‌ امنيت که مسئوليت اساسي ادامه صلح و امنيت در جهان را بر عهده دارد. روسيه همچنين از طريق تلاش براي پيوستن اعضاي دايمي جديد به تشکيلات شوراي امنيت، سعي دارد سطح نمايندگي بيشتري به اين شورا بدهد.چهارم: از ديدگاه مسکو اصلاح سازمان ملل متحد مبتني بر غير قابل نفوذ بودن حق وتو اعضاي دائم شوراي امنيت اين سازمان است.

2-ميانجيگري در حل بحران‌هاي بين‌المللي: اين اقدام از طريق ميانجگري بين دولت‌هاي مختلف و حل بحران‌ها از طرق مسالمت‌آميز و جلوگيري از بروز جنگ در مناطق مختلف دنيا دنبال مي‌شود.

3-فروش تسليحات و اقدام به نوسازي مؤسسات نظامي: رئيس‌جمهوري روسيه تلاش دارد سطح رواني افراد حاضر در نيروهاي مسلح روسيه را از طريق بهبود اوضاع مالي و اقتصادي آنها بالا ببرد. پوتين علاوه بر اينها توجه ويژه‌اي به توسعه توانمندي‌هاي زميني و دريايي و هوايي ارتش روسيه داشته و براي افزايش تسليحات نظامي اين کشور تلاش زيادي مي‌کند. وي اولويت خود را به شرکت‌ها و کارخانه‌هاي توليد تسليحات روسيه و صادرات سلاح به خارج از اين کشور داده و معتقد است اين موضوع اهميت زيادي در روند افزايش درآمدهاي ملي روسيه دارد. رئيس‌جمهوري روسيه بعد از ورود به درگيري‌هاي سوريه تأکيد کرد که اين روند مي‌تواند به بهبود بازار تسليحات روسيه کمک کند. در همين رابطه صادرات سلاح روسيه به مصر و هند و ايران و چين افزايش پيدا کرده است. روسيه موفق شده جايگاه خود را به عنوان دومين صادرکننده بزرگ سلاح در دنيا بعد از آمريکا بهبود بخشد و در شرايط کنوني نيز بعد از آمريکا دومين قدرت جهان به شمار مي‌رود.

4- سازش‌هاي سياسي: بسياري از تحرکات و رويکردهاي روسيه نوعي مانور و سازش سياسي با هدف اعمال فشار بر آمريکا و دولت‌هاي غربي به شمار مي‌رود. اين اقدامات با هدف دستيابي به بالاترين حد از تعامل کشورهاي مذکور با مطالبات سياسي و اقتصادي و تجاري روسيه دنبال مي‌شود. مسکو در همين رابطه به دنبال ايجاد فضاهاي جديد مناسبات با کشورهاي در حال توسعه و قدرت‌هاي متخاصم با سياست‌هاي آمريکا است وبيشترين کمک اقتصادي و مالي را به آنها مي کند. هم‌گرايي بين روسيه و کشورهاي مخالف با سياست‌هاي آمريکا تنها با هدف نزديک شدن به اين کشورها صورت نمي‌گيرد، بلکه به عنوان سياستي براي فشار و چانه زني جهت کسب بهترين حجم از اقدامات و مواضع روسيه است.

ج: اولويت سياست خارجي روسيه

توجه روسيه در درجه اول به محيط پيراموني جغرافيايي خود است که تحت عنوان دولت‌هاي مستقل هستند. روسيه همواره به دنبال تشکيل اتحاديه اوراسيايي شامل تمامي کشورهاي پيراموني خود شامل اتحاديه گمرکي و معاهده امنيت اجتماعي در چارچوب سازمان‌هاي بين‌المللي است که قادر به مقابله با چالش‌ها و تهديدات جهاني باشند .در درجه دوم کشورهاي اروپاي شرقي و اعضاي ائتلاف ناتو و آمريکا به عنوان اولويت مطرح هستند. ائتلاف‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي روسيه شامل معاهداتي نظير شانگهاي و بريکس و گروه 8 و گروه 20 نيز جايگاه برجسته‌اي در اولويت‌هاي روسيه دارند. مناسبات اين کشور با دولت‌هاي شرق آسيا و خاورميانه و آمريکاي جنوبي در ليست اولويت‌هاي روسيه در درجه آخر قرار دارد.          ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2017\03\03-06\20-23-22.htm&storytitle=%E3%C4%E1%DD%E5%9D%E5%C7%ED%20%D3%ED%C7%D3%CA%20%CE%C7%D1%CC%ED%20%D1%E6%D3%ED%E5%BA%20%C7%E5%CF%C7%DD%20%E6%20%C7%E6%E1%E6%ED%CA%9D%E5%C7

ش.د9504881

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات