(روزنامه آرمان – 1396/08/01 – شماره 3449 – صفحه 3)
این روزها هوای سیاست سرد است، مانند هوای زمستان که بخشی از جامعه ترجیح میدهند کمتر در معرض سرمای هوا قرار بگیرند، بنابراین گرمای خانه را ترجیح میدهند. در عالم سیاست هم چنین شرایطی پدید آمده است. برخی سیاسیون قدیمی تمایلی به تاثیرگذاری علنی ندارند و حتی رویکرد آنها بهنحوی است که بهتدریج عنوان مردان در سایه هم را هم نمیتوان به آنها اطلاق کرد. این مردان زمانی در سیاست ایران دارای وزن بالایی بودند و هر اظهارنظر یا موضعگیری آنان تاثیر زیادی بر تصمیمگیریهای کلان سیاسی کشور داشت، اما آنها در دورهای مشی جدیدی را در پیش گرفتند که تا به امروز هم ادامه دارد و آن هم دورشدن از چالشهای سیاسی است.
مردان در سایه نشسته
تعداد مردان عرصه سکوت کم نیست. از جمله این مردان میتوان به محسن آرمین، هاشم آقاجری و علیاکبر محتشمیپور اشاره کرد؛ سه شخصیتی که سالهای پیش هر یک در تصمیمگیریهای سیاسی دارای نقش زیادی بودند، اما امروز خبر زیادی از آنها منتشر نمیشود. جالب آن است که این سه شخصیت هیچگاه اهل زیاد سخنگفتن نبودند، گرچه نقش و تاثیرگذاری آنها در تصمیمات مشهود بود، اما مدتی است خبری از ایفای نقش آنان نیست. محسن آرمین فعال سیاسی قدیمی و نماینده سابق مجلس، هاشمی آقاجری استاد دانشگاه و تئوریپرداز جریان اصلاحات و محتشمیپور هم عضو شناختهشده مجمع روحانیون است. محسن آرمین بهطور طبیعی پیش از سال 88 مانند دیگر همفکران خودش فعالیتهای سیاسی زیادی داشت، اما بهتدریج پس از آن سال بود که ترجیح داد آنچنان درعرصه علنی حضور نداشته باشد.
هرچند هرازگاهی اظهاراتی دارد، اما آنچنان نیست که بتوان او را در عرصه سیاست تاثیرگذار دانست و بیشتر درصدد جلوگیری از تحریف واقعیت است، مانند شهریور که در پاسخ به تسنیم تاکید کرد درگذشته بازجو نبوده است. محتشمیپور هم ترجیح میدهد از گردونه سیاستورزی علنی دور باشد. عضو ارشد مجمع روحانیون حضور خود در عرصه علنی را محدود به ذکر موضوعات تاریخی مانند پیام محرمانه امام به حافظ اسد یا مرور زندگینامه حاج مصطفی خمینی و... کرده است و از اظهارنظرهای سیاسی پرهیز دارد. هاشم آقاجری هم که زمانی با تئوریهای خود در تصمیمسازی جریان اصلاحات نقش داشت، زمان زیادی است که سکوت پیشه کرده و بیش از همه به پژوهش و بررسیهای علمی مشغول است، از حضور در جلسات سیاسی حتی اگر عمومی باشد امتناع میکند و تنها سخنرانی در مجالسی را میپذیردکه کمتر رنگ و بوی سیاسی دارد، مانند چندی پیش که در نشست بررسی کتاب «عاشوراشناسی» حضور پیدا کرد. مردانی کهاین روزها به زیر سایه سکوت رفتند، کم نیستند و آرمین، آقاجری و محتشمیپور نمونهای از آنها هستند.
چرا به سایه رفتند؟
شاید برخی این سوال را مطرح کنند که چرا این مردان به سایه رفته و تمایلی به دیدهشدن ندارند. در پاسخ بهاین سوال چند مولفه را باید مدنظر داشت. نخست اینکه این احتمال وجود دارد مردان باسابقه عرصه سیاست بهاین نتیجه رسیدهاند که اکنون دوران بازنشستگی آنان است و باید عرصه را برای افراد جدید باز کنند که این رویکرد با توجه به رفتار آنها قابل پذیرش نیست، چرا که عالم سیاست بازنشستگی ندارد؛ نمونه آن دکتر یزدی است که هیچگاه عمر سیاسی خود راپایانیافته تلقی نکرد و همواره اثرگذاری داشت. بازنشستگی و خلوتکردن میدان برای حضور جوانان در انتخابات معنا دارد و در عرصه سیاستورزی تمایل به بازنشستهشدن بیشتر به شوخی شباهت دارد.
موضوع دومی که درباره این بخش از سیاسیون باتجربه میتوان مطرح کرد، افزایش گرایش محافظهکارانه در آنهاست؛ یعنی درصدد آن هستند که هزینهای برای فعالیتهای سیاسی پرداخت نکنند که این موضوع از نظر جامعه پذیرفتنی نیست، چرا که این افراد که البته باتجربه هم هستند، از همان ابتدا که گام در عرصه سیاستورزی گذاشتند، بهخوبی واقف بودند که عرصه سیاست عرصه هزینه دادن برای رسیدن به هدف است و جالب آنکه اکثر آنها که امروز تبدیل به مردان در سایه عرصه سیاست شدهاند، در گذشته هزینههای زیادی برای هدفی که مدنظر بود، پرداخت کردهاند. بنابراین بهراحتی قابل باور نیست که آنها برای فرار از پرداخت هزینه، سکوت را بر تاثیرگذاری علنی درعرصه سیاست ترجیح داده باشند، پس موضوع دیگری در میان است که این مردان نامآشنای عرصه سیاست سکوت و ماندن در سایه را به مولفههای دیگر ترجیح دادهاند.
ایثار سیاسی به نام مصلحت
نزدیکترین دلیلی که میتوان برای تصمیم آنها ذکر کرد، «مصلحت» است؛ مصلحتی که با ایثارگری همراه است. آنانی که امروز سکوت پیشه کردهاند، از دلسوزان کشورند و با حضور در میدان جنگ هشتساله و مواضعی که درباره دشمنان داشتند، بارها وفاداری خود به آرمانهای انقلاب و امام را نمایان کردند. اکنون آنها در میدان دیگری به ایثارگری برای کشور مشغولند که همان میدان سکوت است؛ سکوتی که رنگ مصلحت دارد و هدف آن هم چیرهکردن آرامش بر فضای کشور است. این بزرگان میدانند که دلواپسان مترصد یافتن فرصتی برای برهمزدن آرامش سیاسی کشورند؛ آرامشی که بهراحتی حاصل نشد و نتیجه تدبیر عقلای سیاسی بود، چنانکه در انتخابات 92 با تصمیم جریان اصلاحات برای حمایت از کاندیدای غیراصلاحطلب کلید خورد و در فازهای بعدی آن بزرگانی از جریان اصولگرا مانند علی لاریجانی در آن به ایفای نقش پرداختند. ساکتان امروز همان دلسوزان دیروز هستند که بار دیگر ایثار میکنند و طبیعی است که مخالفان این تصمیم آنها را درک نکرده و انگهای بیمعنایی به سکوت آنها بزنند.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/201627
ش.د9603890