علیرغم آنکه رابطه اصلاحطلبان با دولت رابطهای است که در بطن آن ناپایداری و تزلزل وجود دارد، اما این رابطه تاکنون متأثر از دو متغیرِ منازعات جریانی و تلاش برای حفظ و یا ارتقای موقعیت خود نزد افکار عمومی و نیروهای اجتماعی، از تداوم برخوردار بوده است.
رابطهی دولت و اصلاحطلبان، علیرغم اینکه در یک نگاه کلی و بیرونی، یک رابطهی باثبات تصور میشود، اما در درون و به لحاظ کیفیت روابط این دو با هم، یک رابطهی سینوسی، با افت و خیز بوده است. درواقع، به سبب آنکه رابطهی این دو بر نیاز متقابل طرفین بنا شده است، به طور ذاتی همراه با تزلزل و شدت و ضعف است. در همین راستا، بعد از آنکه در روزهای اخیر اصلاحطلبان به انتقاد از روحانی پرداختند و حتی در این زمینه کمپینهای اعتراضی از سوی سلبریتیها با عنوانهایی چون «پشیمان هستم» و... در اعتراض به دولت شکل گرفت، اما با مشخص شدن بازتابهای این قضیه در فضای مجازی - رسانهای کشور و بویژه متأثر از نحوهی رویارویی و مواجههی جریان مقابل اصلاحطلبان با این مسأله، سویههای اعتراضی اصلاحطلبان نسبت به دولت بتدریج رنگ باخت و سناریوی «انتقاد - مطالبهگری» و در عین حال، عدمپشیمانی از حمایت از دولت توسط اصلاحطلبان مطرح شد. اینکه چرا سناریوی پشیمانی از رأی به روحانی توسط اصلاحطلبان مطرح شد و چرا این سناریو بلافاصله تغییر حالت داد، مسألهای است که در نوشتار حاضر تلاش میشود بدان پرداخته شود. دربارهی چند و چون این قضیه میتوان به چند نکته اشاره کرد:
1- واقعیت این است که اصلاحطلبان به دولت انتقاد جدی دارند و میان آنها و دولت اختلافنظر وجود دارد. شاید بتوان گفت که مهمترین متغیر تأثیرگذار در طرح این موضوع در برههی کنونی نیز فشار به دولت برای پذیرفتن مطالبات اصلاحطلبان است. حال مسأله این است که چه عوامل و متغیرهایی در بالانس کردن این رابطه تأثیرگذار بوده و سبب میشود که این اختلافها و انتقادها، رادیکالیزه نشده و به جدایی این دو منجر نشود؟
2- آنچه که در این میان، توازنبخش و متعادلکنندهی رابطهی دولت و اصلاحطلبان بوده است؛ منازعات جریانی و تلاش برای حفظ وزن و اهمیت خود در این منازعه توسط اصلاحطلبان است؛ بدین معنا که اصلاحطلبان میدانند که تحرکات آنها توسط جریان رقیب رصد و به افکارعمومی گزارش میشود و چنانچه رابطهی آنها با دولت بیش از این ترک بردارد و شکاف آن عمیقتر گردد، نشانهای از عدماصلحگزینی، سیاسیکاری و باتوجه به کارنامهی نه چندان قابلدفاع دولت، به عنوان عدمکارآمدی اصلاحطلبان نزد افکار عمومی قلمداد میشود. این موضوع بویژه از آن روی که میتواند دامنهی حملات جریان رقیب به دولت و اصلاحطلبان را گستردهتر کند و آنها از این شکاف برای تخریب دولت و اصلاحطلبان استفاده کنند، موردتوجه اصلاحطلبان بوده و به نوعی موازنهبخش و تعدیلکنندهی روابط اصلاحطلبان و دولت است.
3- افکار عمومی و نیروهای اجتماعی نیز نیروی بالانسکننده و نگهدارندهای است که در حفظ رابطهی اصلاحطلبان و دولت تأثیرگذار است. درواقع، همانگونه که اشاره شد، علنی شدن اختلافات اصلاحطلبان و دولت و فاصلهگیری این دو از هم میتواند بر پایگاه اجتماعی آنها و نیروهای اجتماعی که با رأی به روحانی و روی کارآمدن مجدد وی چشم به راه تحقق مطالبات خود بودند، تأثیر بگذارد. به بیان دیگر، میتوان گفت که بخشی از رأی 24 میلیونی آقای روحانی در انتخابات امسال، رأی بدنهای است که به سبب حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی، به اسم وی به صندوق ریخته شد. نکتهی مهم در این میان این است که این بدنهی اجتماعی، خواستههای خاصی دارد و بیشتر از این نمیتواند در انتظار تحقق مطالبات خود بنشیند. از این جهت، اصلاحطلبان اکنون این خطر را حس میکنند که با فاصلهگیری از روحانی، وی به خواستههای اصلاحطلبان توجه نکند و از اینرو، آنها در انتخابات آتی با مشکل بسیج بدنهی اجتماعی مذکور مواجه هستند.
بنابراین، میتوان گفت که علیرغم آنکه رابطهی اصلاحطلبان با دولت رابطهای است که در بطن آن ناپایداری و تزلزل وجود دارد، اما تاکنون متأثر از دو متغیرِ منازعات جریانی و تلاش برای حفظ و یا ارتقای موقعیت خود نزد افکار عمومی و نیروهای اجتماعی، این رابطه از تداوم برخوردار بوده است.