تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۵  ، 
کد خبر : ۳۰۷۸۳۷
مدعيان اصلاح‌طلبي پس از 4 سال حمايت‌هاي متعصبانه از روحاني نرم‌افزار «تفکيک با وي» را ساماندهي مي‌کنند

زمینه‌چینی برای مرزبندی تصنعی با روحانی تا 1400

پایگاه بصیرت / محمد اسماعیلی

(روزنامه جوان – 1396/08/03 – شماره 5221 – صفحه 5)

«آقاي روحاني هيچ‌گاه نگفته من اصلاح‌طلبم و از اول تأكيد داشت من معتدل و ميانه‌رو هستم، يعني حدي بين اصلاح‌طلب و اصولگرا. چرا توقع داريم همه وزراي او اصلاح‌طلباني باشند كه مثلاً به تازگي از زندان آزاد شده‌اند؟ تا آنجا كه من اطلاع دارم حتي ائتلافي با آقاي روحاني صورت نگرفته كه ‌ايشان نسبت به مفادش عهدشكني كرده باشد. علت رأي اصلاح‌طلبان به آقاي روحاني، صرفاً به دليل مصالح كشور و نظام بوده است» اين بخشي از گفته‌هاي بهزاد نبوي يكي از فعالان فتنه 88 در گفت‌وگو با يكي از روزنامه‌هاي زنجيره‌اي است كه حاوي نكات مهمي درباره جريان تجديدنظرطلب مي‌باشد.

نكات مهم گفته‌هاي مورد اشاره بهزاد نبوي

1-‌ روحاني اصلاح‌طلب نيست و اعتدال‌گراست 2 – اينكه اصلاح‌طلبان انتظار داشته باشند اكثريت وزراي دولت روحاني از ميان اصلاح‌طلبان تندرو باشد، خواسته نابجايي است 3- ائتلاف يا پيماني ميان حسن روحاني با مدعيان اصلاح‌طلبي وجود نداشته است 4- اصلاح‌طلبان از روي اجبار به حسن روحاني تمايل پيدا كرده و در انتخابات سال‌هاي 92 و 96 از وي حمايت كرده‌اند، است.

اين چهار بخش مهم از صحبت‌هاي بهزاد نبوي به عنوان يكي از راديكالي‌ترين چهره‌هاي وابسته به جريان غرب‌گرا برخلاف ادعاهايي است كه جريان دلخواه غرب در داخل كشور، طي 5/4 سال گذشته در باب روابط دولت با مدعيان اصلاح‌طلبي عنوان كرده كه شخص حسن روحاني يك اصلاح‌طلب تمام‌عيار است و فراتر از آن دولت تحت تكفل وي دولتي برآمده از رأي اصلاح‌طلبي است، به طوري كه اگر حمايت‌هاي بي‌وقفه جريان اصلاح‌طلبي و به ويژه شخص محمد خاتمي و مرحوم هاشمي‌رفسنجاني از رئيس‌جمهور فعلي صورت نمي‌گرفت، وي نمي‌توانست رأي اكثريت را كسب كند.

از روز بعد از نهايي شدن نتايج آراي انتخابات رياست جمهوري در سال 92 تا ماه‌هاي اخير تمام شخصيت‌ها و رسانه‌هاي وابسته به اين جريان تلاش داشته‌اند پيروزي حسن روحاني را پيروزي اصلاح‌طلبان عنوان كنند و در مقاطعي نيز با مصادره شخص حسن روحاني و آراي وي، اينگونه استدلال مي‌كردند كه جريان تجديدنظرطلب حائز بيشترين پايگاه رأي در كشور است و شكست اين جريان در سال‌هاي 84 و 88 به دلايلي خارج از صندوق رأي بر مي‌گردد!

اين گونه استدلال‌ها در حالي است كه در انتخابات رياست جمهوري يازدهم محمدرضا عارف كانديداي جريان تجديدنظرطلب از روي اجبار به نفع روحاني كنار گذاشته شد و در نهايت حسن روحاني به عنوان رئيس‌جمهور از صندوق آراي انتخاباتي انتخاب شد و چنانچه گفته‌هاي بهزاد نبوي را درباره پيشينه سياسي حسن روحاني قبول كنيم (كه سخنان وي نزديك به واقعيت است) كيفيت آراي طيف مدعيان اصلاح‌طلبي آن چيزي نيست كه آنها با پروپاگانداي رسانه‌اي سعي در القاي آن دارند.

شانه خالي كردن اصلاح‌طلبان از هزينه‌هاي احتمالي

آنچه در اين ميان نبايد مورد غفلت واقع شود، اين مسئله است كه رويكرد تهاجمي جريان مدعي اصلاح‌طلبي در طول سال‌هاي 76 تا 88 به ويژه در قضيه غائله 18تير سال 78 و فتنه سال 88 عليه حاكميت اسلامي به گونه‌اي بود كه جامعه نتوانست در دو انتخابات سال 84 و 88 به آنها اعتماد كند و نامزدهاي اختصاصي آنها در اين دو انتخابات متحمل شكست شدند.

با غائله‌آفريني جريان مدعي اصلاح‌طلبي براي حاكميت در طول هشت ماه پس از انتخابات سال 88، نسبت اين طيف با انقلاب كمرنگ‌تر از گذشته شد و فاصله‌گذاري با حاكميت اسلامي مرزهاي بديهي‌تري به خود گرفت، كما اينكه در ابتداي سال 89 بسياري از عقلاي اين جريان از تعابيري همانند «خودزني سياسي» استفاده كردند و اقدامات براندازانه رهبران جريان متبوع خود را به منزله حذف شدن از حاكميت سياسي تفسير مي‌کردند و به معناي بن‌بست سياسي مي‌دانستند.

مقبوليت نزديك به 7درصدي نامزد اختصاصي اين جريان در سال 92 (محمدرضا عارف) باعث شد رهبران و تئوريسين‌هاي آن نهايتاً از حسن روحاني به عنوان نامزد مستقل انتخابات آن سال حمايت كنند اما هر چه از انتخابات سال96 فاصله مي‌گيريم تلاش عناصر اين جريان براي فاصله‌گذاري روحاني‌– اصلاح‌طلبان بيشتر خود را نشان مي‌دهد، كما اينكه در طول هفته‌هاي پس از انتخابات رياست جمهوري وابستگان به اين جريان تلاش كردند با طرح استدلال‌هايي نظير اينكه «سهم اصلاح‌طلبان از كابينه دوازدهم ناچيز است» هزينه‌هاي آتي دولت كه انتظار مي‌رود همانند چهار سال نخست به دلايلي از جمله «ناكارآمدي دولت در برآورده كردن مطالبات عمومي» و «جامه عمل پوشاندن به وعده‌هاي انتخاباتي» قابل فهم است را تنها به گردن دولت و شخص رئيس‌جمهور احاله كنند تا بتوانند در انتخابات پيش رو برخلاف سال‌هاي 92 و 96 با نامزد اختصاصي خود در انتخابات حضوري فعال داشته باشند. طيف تجديدنظرطلب عدم‌نام بردن حسن روحاني از مرحوم هاشمي‌رفسنجاني در مراسم روز تنفيذ و تحليف را هم گزاره‌اي براي حمله به حسن روحاني و غيراصلاح بودن وي ناميدند.

«منتقد وضع موجود در انتخابات سال 1400» نقشي است كه جماعت تجديدنظرطلب از هم‌اكنون در تلاش است مقدمات نمايش آن را زمينه‌چيني و با انتقاد از حسن روحاني در مصاديقي از جمله «تركيب كابينه دوازدهم»، ‌«بي‌توجهي به مطالبات مردمي از جمله رفع حصر!» و «ناتوان بودن دولت در تحقق مذاكرات برجام 2 و 3 با كشورهاي غربي» سن نمايش خود را تكميل كند.

به همين دليل است كه برخي چهره‌هاي وابسته به اين جريان نظير محمد عطريانفر برخلاف چهار سال نخست به صورت همه‌جانبه از حضور حسن روحاني به عنوان نامزد ايده‌آل خود سخن به ميان مي‌آوردند كه امروز وي را فردي غيرخودي عنوان مي‌كنند. عطريانفر چند هفته قبل از برگزاري انتخابات سال96 بيان مي‌كند: «به‌نظر مي‌رسد اراده‌اي كه آقاي ‌هاشمي را در انتخابات رياست‌جمهوري سال92 از انتخابات باز داشت، به دنبال حذف آقاي روحاني از صحنه مديريت سياسي كشور و يك‌دوره‌اي كردن دولت ايشان است. در ماجراي حذف آيت‌الله هاشمي در انتخابات، آنها عنوان مي‌كردند به مصلحت ملي نيست كه ايشان در انتخابات حضور داشته باشد. در شرايط كنوني اين اراده به دنبال اين است كه به هر شكل ممكن آقاي روحاني را از حضور در انتخابات باز دارد.»

از له روحانی تا علیه روحانی

اما تغيير مواضع اصلاح‌طلبان نسبت به دولت دوازدهم را مي‌توان در سخنان اخير ابراهيم اصغرزاده نيز مشاهده كرد: «دولت با چالش‌هاي اقتصادي جدي روبه‌رو است، ارزش پول ملي در غياب اقتصاد مولد و بي‌ثباتي ناشي از تحريم‌هاي مجدد امريكا در معرض سقوط آزاد قرار دارد... واي به روزي كه اكثريت جامعه خود را قرباني سياست‌هاي اقليت غارتگر ببيند، آنگاه جامعه به دو پاره «غارتگر – قرباني» تقسيم مي‌شود و كسي از انتقام قربانيان در امان نخواهد ماند. كسي ديگر نه به محافظه‌كار، نه به اصلاح‌طلب و نه به ميانه‌رو رحم نخواهد كرد. آنگاه خيلي زود، دير خواهد بود.»

پروانه سلحشوري نماينده اصلاح‌طلب ليست اميد تهران نيز در گفت‌وگويي كه اخيراً انجام داده تلاش مي‌كند ميان اصلاح‌طلبان و دولت روحاني تفكيك قائل شود و فرار زودهنگام اصلاح‌طلب از هزينه‌هاي دولت دوازدهم را عملياتي سازد: «بحث اين است كه قبل از انتخابات يك عده‌اي بر رأي روحاني تأثيرگذار بودند اما بعد از انتخابات عده‌اي ديگر تعيين‌كننده شرايط بودند. مشكل از اينجا به وجود آمد كه كساني در دولت روحاني تعيين‌كننده شدند كه افرادي نبودند كه براي رأي روحاني تلاش كردند. اين افراد بعد از انتخابات، كنار گذاشته شدند.»

تجربه نشان داده است جريان تجديدنظرطلب همواره در مسئوليت‌هايي كه بر عهده داشته، به مردم پاسخگو نبوده و تلاش كرده با تاكتيك‌هايي نظير «مقصر‌تراشي» و «اصل غافل‌سازي‌» تقصيرات را متوجه حاكميت اسلامي و ساختارهاي انقلابي كشور كند، كما اينكه محمد خاتمي پس از اتمام دوران هشت ساله رياست جمهوري‌اش به جاي پاسخگويي به گفتن جمله تلويحي «حاكميت اجازه نداد رئيس‌جمهور شعارهاي خود را محقق كند» بسنده كرد.

http://www.Javann.ir/878091

ش.د9603907

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات