ایران همیشه کشوری بوده است که دشمنان برای نابودیاش خواب های زیادی دیده اند در طول تاریخ بیشتر اوقات به دلیل بیلیاقتی شاهان ایران این دشمنان خوابهایشان را تعبیر کرده اند و در حمله به ایران موفق بوده اند. تاریخ روزگارانی را به خاطر میآورد که مورد حمله دشمنان هارجی بوده، از حمله اسکندر گرفته تا مغولها و افغانها و روسها و انگلیسها و البته بعثیها ولی روزگار مردم ایران به اراده خودشان ورق خورد و سرنوشت مردم ایران در جنگ آخر به خودشان گره خورده بود و دیگر شاهی نبود که بخواهد به جای مردم ایران تصمیم بگیرد.
ایران واژه نام آشنایی است که ورد زبان همه مردم است در عین تفاوت ها در دین و مذهب و عقاید و سلایق اما ایران برای همه آرمان زندگی بوده و هست واین کلمه ایران همه کثرت ها را وحدت معنا میکرد.
مخصوصا روزگاری که گرگ ها چشم طمع به وحدت صدچندان مردم ایران در جشن پیروزی انقلابشان را میپروراندند. حزب بعث عراق فکر میکرد بعد از انقلاب میتواند از تفاوتهای قومیتی و مذهبی سوء استفاده کند و با ایجاد افتراق بین صفوف ملت ایران، کشور را به زانو درآورد. اما خیال خامش به سد وحدت ملت ایران خورد و ایران تمام قد در برابر تجاوز بعثیان قد علم کرد. جوانانی از اقلیتهای قومی-مذهبی کشور نیز در کنار مسلمانان در خطوط مقدم جبهههای نبرد جنگیدند و در این جنگ کشته، جانباز، یا به اسارت گرفته شدند. همه جور آدمی در جبهه پیدا میشد، پیر و جوان، شیعه و سنی، کرد و لر، مسیحی و زردتشتی، زن و مرد، فقیر و پولدار و....
اما مسیحیان در بین اقلیت های دینی دیگر تعداد بیشتری در این جنگ حق و باطل حضور داشتند و در برابر دشمن میجنگیدند.
در ادیان و مکاتب مختلف، کشته شدن برای میهن و دین دارای منزلت والایی است و در دین مسیحیت، کسی را که در راه پاسداری باورهای مسیحیت جان میبازد شهید مینامند. واژه لاتینی شهید، مارتیر (Martyr) است که به صورت مارتیروس (Martiros) از زبان یونانی وارد زبان ارمنی شده و از گذشتههای دور در نام گذاری فرزندان پسر به کار رفته است. امروزه نیز نام «مارتیروس» و نام خانوادگی «مارتیروسیان» در میان ارامنه به فراوانی یافت می شود.
جنگ هشت سالۀ عراق و ایران، که با تجاوز همسایۀ غربی به قلمرو ایران آغاز شد، در کنار خسارات فراوان مالی و آسیب های اجتماعی، ده ها هزار تن از هم میهنان ما را به خاک و خون کشید. بمباران شهرها و روستاهای کشور که دامنۀ آن تا پایتخت نیز کشیده شد، شمار بسیاری از مردم بی دفاع را آماج گلوله های مرگبار قرار داد و قربانیان بسیاری گرفت. در میان قربانیان جنگ تحمیلی سهم جوانان بیش از دیگران بود، جوانانی که برای صیانت از تمامیت ارضی و دفاع از مرزهای میهن، عاشقانه به جبهه های جنگ می شتافتند و حماسه ها می آفریدند.
بسیاری از این عاشقان جان در راه این آرمان مقدس گذاشتند و به افتخار شهادت نایل آمدند. در میان شهیدان جنگ تحمیلی جوانانی از اقلیت های قومی-مذهبی کشور نیز شانه به شانۀ برادران مسلمان خود در خطوط مقدم جبهه های نبرد جنگیدند و به خیل عظیم شهیدان پیوستند یا سال ها در اسارت دشمن به سربردند.
به یقین جوانان ایران نیز در طول جنگ با همین روحیه پای به عرصۀ نبرد می گذاشتند و تا پای جان برای دفاع از خاک کشور و سرکوب دشمن متجاوز ایستادگی می کردند و مرگ آگاهانه را که همان جاودانگی است به جان پذیرا می شدند.
مشارکت ارامنه در جنگ ایران و عراق منحصر به جانبازی رزمندگان و از خودگذشتگی جوانان ارمنی نبوده است. تقریباً تمامی قشرها ارمنیان با استقبال از فراخوان شوراهای خلیفه گری در مراکز تهران، تبریز و اصفهان و پاسخ به ندای وجدان به پشتیبانی از عملیات خطوط مقدم جبههها برخاستند. نوجوانان و جوانان ارمنی در سنگرهای مدارس تا بسیاری از خانوادهها و انجمنهای مختلف و صاحبان صنایع، همه در جمعآوری کمکهای نقدی و غیر نقدی برای جبهههای جنگ مشارکت میکردند.
شورای خلیفه گری تهران و در رأس آن اسقف اعظم آرداک مانوکیان، خلیفه وقت جامعه ارمنی تهران و شمال ایران، با تلاش پیگیر برای جذب کمکهای مردمی و سازماندهی امور برای پیشگیری از اتلاف منابع تلاش شبانهروزی میکردند. در مرکز اصفهان نیز، اسقف اعظم «کُریون پاپیان»، خلیفه وقت و رئیس خلیفه گری ارمنیان حوزه اصفهان و جنوب ایران و در مرکز تبریز، کشیش ارشد، «باگرات مِلکونیان»، نایب خلیفه وقت ارمنیان کل آذربایجان، اقدامات مؤثری در جمعآوری کمکهای مردمی صورت دادند. با ادامه جنگ، شورای خلیفه گری تهران، با تشکیل ستادی ویژه، سازماندهی و اعزام گروههای صنعتگر ارمنی به مناطق جنگی را آغاز کرد. نُه گروه از حوزه خلیفه گری تهران، چند گروه از اراک و چندین گروه دیگر از حوزههای خلیفه گری اصفهان و تبریز به مناطق جنگی اعزام شدند.
این گروهها با استقرار در پشت جبهه به مرمت ماشینهای جنگی و راهسازی، ساخت و راهاندازی سردخانهها، بیمارستانهای صحرایی و کارهایی از این دست میپرداختند که هر گروه حدود یک تا دو ماه در منطقه فعالیت میکرد. اعزام گروههای صنعتگر ارمنی از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ ادامه یافت.
هر ساله در تقویم ایران برای خانواده شهدای مسیحی شبی خاص رقم میخورد رهبر انقلاب در غوغای بیمنتهای دنیای بوقلمون صفت با دلی آرام و قلبی مطمئن برای ادای احترام به جایگاه شهدا عید پاک را به خانواده شهدای مسیحی حضورا تبریک میگویند و به آنها یادآوری میکنند شما خانواده عزت هستید در کرانه اقیانوس ایران، شما به سوی خورشید گام برداشتید و گرمای صبح نزدیک است.
حالا همان راه همچنان دارد میدرخشد و این آسمان شهادت هنوز باز است، چند روز پیش مدافعان حرم به یاد شهدای مدافع حرم درخت کریسمس را تزئین میکردند تا زندگان بدانند شهدا در محضر پروردگارشان زنده اند و روزی میخورند و چشم امیدشان به جوانانی است که خروش و جوشش حق دلهایشان را برای شهادت بیتاب کرده است.
ارامنه ایران در جنگ تحمیلی بیش از 200 شهید، جانباز، مفقود الاثر، آزاده و جانباز را برای حفط و صیانت از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی تقدیم کشور و انقلاب اسلامی کرده اند. همانانی که هنوز هم که هنوز است پای کشورشان با خونشان ایستاده اند.
و به همه دنیا فهماندند که در میان ملت ایران هیچ تفاوتی نمی تواند باعث اختلاف و جدایی شود و وحدت برای چنین ملتی همیشگی است.