(روزنامه اعتماد ـ 1396/07/18 ـ شماره 3925 ـ صفحه 6)
اختلاف جبهه پايداري با قاليباف
در همان ايام انتخابات هم به گوش ميرسيد كه جبهه پايداري به دليل عدم حضورش در تاسيس جمنا و آغاز حركت جبههاي اختلافات جدي با آن دارد. در هيچ يك از مراحل پيشا انتخاباتي نيز حضور جبهه پايداري را شاهد نبوديم. برچسبهايي هم برخي از اعضاي جبهه پايداري به جمنا زدند كه از جمله آنها اتهام مهندسي انتخابات بود. حالا سيد محمد حسيني، از علت اصلي اين اختلاف پرده برميدارد و علت اصلي را اختلاف جبهه پايداري با قاليباف عنوان ميكند. وي در گفتوگو با خبرگزاري خانه ملت گفته است: «بعضى دوستان مثل طرفداران جبهه پايداري تصورشان اين بودكه جمنا براي حمايت از كانديداتورى آقاي قاليباف تاسيس شده است و اينگونه عنوان ميكردند كه گزينه نهايي جمنا آقاي قاليباف است و اين اقدامات و همايشها جنبه صوري دارد ودر نهايت كار مهندسي خواهد شد و به هدف خودشان مى رسند. »
وي ادامه داد: «اختلاف جبهه پايداري با آقاي قاليباف بحث امروز و ديروز نيست بلكه انتقاداتي به موضعگيريها يا رويكرد فرهنگي و سياسي آقاي قاليباف است كه از گذشته داشتهاند. »
در واقع او به نوعي به ناگزيري معرفي ابراهيم رييسي در پشت اين اختلاف اشاره ميكند. همين است كه گفت: «يكي از ويژگيهاي آقاى رييسي اين بود كه در بين نيروهاي ارزشي، ولايي و انقلابي تقريبا در مورد ايشان وفاق بود و مخالف قابل ذكرى نداشت اما در مورد اينكه آقاي قاليباف گزينه نهايى باشد اختلاف نظر وجود داشت، براي نمونه جبهه پايداري، آقاي جليلي و جمعى از علما و روحانيون با ايشان مخالف بودند.»
گستره اختلاف با قاليباف البته به جبهه پايداري هم محدود نيست. سعيد جليلي به عنوان يكي از گزينههايي كه اعلام كانديداتوري كرده بود در صورت ماندن قاليباف در عرصه انتخابات حاضر به كنارهگيري نبود. به اين وضعيت آشوبناك البته بايد برخي علما و روحانيون را نيز اضافه كرد.
موضوع مصطفي ميرسليم اما بحثي ديگر داشت. حزب موتلفه در سال ٩٢ كه همين اختلافات درون جرياني اصولگرايي برقرار بود و كانديداهاي اصولگرايي حاضر به كنارهگيري از انتخابات نبودند، يحيي آلاسحاق را از انتخابات كنار كشيد. نتيجه آن اختلافات و بيتاثيري رفتار حزب موتلفه نهايتا سبب شد كه گزينه انتخاباتي موتلفه در اين انتخابات به سازوكار جديد وحدت بخش اصولگرايان اعتماد نكند و طرحي مستقل را در انتخابات در اندازد.
شكست ايده جمنا براي حل اختلافات درون اردوگاه
سيد محمد حسيني از ايدهاي گفته كه دستاندركاران جمنا براي حل معضل داشتند و آن معاون اولي قاليباف بود: «پيشنهاد جمنا اين بود كه آقاي قاليباف به عنوان معاون اول مطرح شود چون عدهاى اعتقاد داشتند كه آقاي قاليباف يك مدير اجرايي توانمند است و اگر برخي انتقاداتي دارند كه آقاي رييسي در كارهاي اجرايي نبوده با اين تركيب اين انتقادات برطرف ميشود و آقاي رييسي و قاليباف ميتوانند مكمل خوبي براي هم باشند.»او در خصوص چرايي طرح اين راهكار گفت: «از طرف ديگر اعلام اين ايده ميتوانست انگيزه ستادهاي آقاي قاليباف را براي همكارى با ستادهاي رييسي بيشتر كند اما به هر دليلي ستاد آقاي رييسي يا خود ايشان به اين جمعبندي نرسيدند كه معاون اولي آقاي قاليباف را اعلام كنند. در شوراي مركزي تصميمگيري شد كه آقاي قاليباف انصراف دهد و اعضاي شورا نيز قبول كردند و پذيرفتند كه بهتر است باتوجه به شرايط و نظرسنجيها، آقاي قاليباف كنارهگيري كند.»
گذشته از آن جمناييها به خوبي ميدانستند كه برند اصولگرايي مدتي است از سكه افتاده است، براي همين هم با نام انقلابي پا به عرصه گذاشتند. مشكل از اين هم فراتر بود. رييسي كوچكترين پيوندي را با اصولگرايان نپذيرفت و خود را مستقل معرفي كرد كه البته به گفته سيد محمد حسيني براي جلب آراي خاكستري بود. وي گفت: «اين تصور وجود داشت كه آقاي رييسي فراتر از پايگاه جمنا آرايي دارد لذا نميخواست دايره حمايت خود را به جمنا محدود كند و به همين دليل سعي ميكرد خود را به نوعي مستقل جلوه دهد و به ويژه از قشر خاكسترى آرايى را جلب كند.» نهايتا برند جديد هم شكست خورد.
پارازيت ارتباط اصولگرايان با مخاطب
«اصلاحطلبان از قدرت بالاى القاي مطلب به مخاطب برخوردارند و يكي از عوامل آن بهرهگيري از اساتيد زبده ارتباطات، رسانه و جنگ روانى و نرم است.» در حالي حسيني اين جمله را ميگويد كه بسياري از امكانات و قدرت رسانهاي كشور زير پرچم اصولگرايان قرار گرفته است. با اين حال اين جناح همچنان در ارتباط با مخاطب آن هم در حساسترين شرايط يعني انتخابات ناموفق است. عضو شوراي مركزي جمنا همچنين گفت: «درست است كه ما مدافع و حامي نهادهاي حاكميتي مانند شوراي نگهبان و قوه قضاييه هستيم مثلا در برابر هجمه ناجوانمردانه رسانههاي معاند عليه رييس قوه قضاييه به خاطر مواضع انقلابى و برخورد با مفسدان دانهدرشت، از ايشان حمايت ميكنيم ولي توجيهگر ضعفها و نارساييها در اين مجموعهها نخواهيم بود. در صدا و سيما، شوراي نگهبان و قوه قضاييه هر اتفاقي كه صورت ميگيرد اينگونه عنوان ميشود كه اصولگرايان موافق هستند در حالي كه ما هم درمواردى به عنوان يك جريان سياسي نقدهايي به برخي از مواضع و رويكردها داريم. براي نمونه اين سوال را به جد داريم كه چرا شوراي نگهبان چهرهاى مانند حاجي بابايي را ردصلاحيت كرد و كانديداهاي كمكي و پوششي رقيب را تاييد؟!»
ريزش فعالان سياسي اصولگرا
در سالهاي اخير ريزش فعالان اصولگرايي بيش از هر چيزي به چشم ميخورد و البته توانايي اصلاحطلبان در جذب اين نيروها نيز معادله را به ضرر اين جناح سياسي رقم زده است. علي اكبر ناطق نوري يكي از مهمترين چهرههايي بود كه اگرچه دوم خرداد رقيب سرسخت سيد محمد خاتمي بود اما حالا بهشدت با اصولگرايان اختلاف پيدا كرده است؛ اختلافي كه نطفه آن از زمان حمايت اصولگرايان از احمدينژاد بسته شد.
حسيني در خصوص فاصله ناطق نوري با اصولگرايان گفت: به هرحال آقاي ناطق نوري از اصولگرايان فاصله گرفتند و اين گونه نبوده است كه اصولگرايان از ايشان فاصله بگيرند. آقاي ناطق به تدريج تمايل پيدا كردند كه با مرحوم هاشمىرفسنجانى، خاتمي، سيدحسن خمينى و روحانى مراوده و همفكري داشته باشد و حتى از شركت در جلسات جامعه روحانيت مبارز اجتناب كند.
بازنگري
به هر حال بايد ديد اين جريان سياسي آيا ميتواند با ادامه حركت جبهه در ذيل جمنا هم همراهان پيشين خود را به عرصه باز گرداند و هم از اختلافات موجود بكاهد. سيد محمد حسيني بر لزوم بازنگري در اين جريان تصريح كرد: «دوستان ما در انتخابات مجلس، شوراها و رياستجمهوري نتيجه را واگذار كردند، زمانى كه چنين اتفاقاتي به هر دليل يا دلايلى صورت ميگيرد بايد يك تجديدنظر جدى صورت گيرد و اگر به همان روش و گفتمان قبل اصرار داشته باشيم آش همان آش وكاسه همان كاسه خواهد بود و نتيجه اى حاصل نمىشود. بايد چنان تحولي صورت گيرد كه ضمن حفظ راي ١٦ ميليوني، براى جلب ١٠ميليون راى ديگرهم برنامهريزى و تدبيركنيم. بيش از ٣ ماه است كه در اين خصوص در جلسات بحث ميكنيم تا با واقعگرايى بتوانيم تحولاتي را رقم بزنيم تا فعاليتها ثمرهبخشتر و منتج به نتيجه مطلوب شود.»
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=88533
ش.د9604093