(روزنامه مردمسالاري ـ 1396/09/22 ـ شماره 4483 ـ صفحه 7)
** در ابتدا قبل از هر چیزی مجددا از تریبون دیپلماسی ایرانی استفاده کرده و اعلام میکنیم که این اقدام و تصمیم ترامپ از طرف ملت فلسطین و از طرف جنبش حماس به شدت نکوهیده و محکوم است؛ قطعا اثرات سوء و منفی جانبداری کاخ سفید از رژیم صهیونیستی نتیجه و جریان ساز چنین اقداماتی است. اما اگر بخواهیم در مورد مجموعه شرایطی که منجر به این تصمیم ترامپ شد سخن بگوییم، باید گفت که این تصمیم نتیجه مجموعه ای از هر دو حالتی است که شما به آن اشاره داشتید و میتوان آن را در چند فاکتور و پارامتر ذکر کرد؛ قبل از ذکر این پارامترها باید گفت که این تصمیم ترامپ قطعا اقدامییک شبه و آنی نبوده است. طبق اطلاعات و شواهدی که در دست داریم این تصمیم در اثر توافقی است که ترامپ برای نابودی آرمان فلسطین با مکاری برخی صورت داده است. به طور حتم این مساله در شرایط کنونی تنشها و خطرات فراوانی را برای ملت مقاوم فلسطین ایجاد کرده است، چرا که قطعا در سایه آن واشنگتن به دنبال حفظ اسرائیل است و اگر بخواهیم به دقت گفته باشیم این تصمیم از زمان مبارزات انتخاباتی آمریکا در سال 2016 جزء وعدههای انتخاباتی ترامپ بود که این مساله به عنوان فاکتور و عامل اول در اتخاذ چنین تصمیمیبود. فاکتور دوم به ماهیت و ذات شخصیت ترامپ برمیگردد که شخصیتی خشن و ذاتی خصمانه را در مقابل کشورهای اسلامیو به خصوص ملت مقاوم فلسطین دارد و اتخاذ این تصمیم از جانب او، آن هم پس از عدم پرداخت و عملی نشدن این مساله از سوی سه رئیسجمهور پیشین ایالات متحده در طول بیش از دو دهه نشانگر این است که اکنون فلسطین وارد مرحله تازهای شده است. اما مساله مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که این مرحله نوین به خواست و تمایل ملت فلسطین شکل نگرفته، بلکه ورود ناخواسته به این دوره از سوی ایالات متحده آمریکا بر ملت فلسطین تحمیل شده است و اگر بخواهیم نامیرا برای این مرحله انتخاب کنیم، باید آن را مرحله برخورد و تقابل بنامیم، چرا که ترامپ اکنون اصل درگیری و تقابل را بر اصل همزیستی ارجح دانسته است چون او هیچ اعتقادی به همزیستی ندارد و حتی به مراتب از بوش پسر هم تندتر برخورد میکند و در این راستا طرز تفکر او بسیار خطرناک تر از بوشی بود که همواره اعلام میکرد «هرکه با ما نیست برماست.» این مساله اوهام و خیالپردازی و یا طرز تلقی ما نیست، بلکه واقعیتهایی است که از زمان روی کار آمدن ترامپ شکل گرفته است و این تنها نظر و عقیده ما نیست بلکه حتی نزدیک ترین هم پیمانان آمریکا نیز به این مساله معترفند، به گونه ای که حتی اروپاییها که از نظر جغرافیایی و مواضع به آمریکا نزدیک هستند، به محض روی کار آمدن ترامپ جلسه ای با حضور سران اروپایی در خصوص بررسی تبعات به قدرت رسیدن او (ترامپ) را بر صحنه بین الملل برگزار کردند.
به موازات این نکته اگر سلسله حوادثی که از زمان روی کار آمدن ترامپ از آغاز سال 2017 تاکنون را بررسی کنیم، شاهدیم که درگیریها و تنشهای بسیاری در خاورمیانه شکل گرفت و مساله سوریه، عراق، یمن و اختلافات کشورهای عربی منطقه خلیج فارس، نمونههایی از این مساله است و همه این تنشها در زمان روی کار آمدن ترامپ، هم پررنگ تر شد و هم پیچیده تر؛ بنابراین میتوان گفت ترامپ خطری نه تنها برای ملت فلسطین و منطقه خاورمیانه که خطری برای امنیت کل جهان است. مساله سوم که حائز اهمیت است این است که دولت آمریکا عملا با این اقدام ترامپ رسما اعلام کرد که جانب دار رژیم صهیونیستی است و در سایه این مساله دیگر نمیتوان گفت که آمریکا به عنوان میانجیگر و طرف سوم مذاکرات فلسطین و اسرائیل در آینده مطرح است، بلکه باید گفت که آمریکا اکنون دشمن ملت فلسطین است، هر چند که قبلا هم چنین بوده است اما اکنون دیگر شکی در آن وجود ندارد. لذا مجموعه این شرایط دست به دست هم داد تا بستر برای چنین اقدام و تصمیمیاز جانب ترامپ فراهم شود.
* اما در سوی دیگر کابینه، خانواده و شخص نتانیاهو متهم به فسادهای متعدد مالی و اداری از پرونده «هزار» و «دوهزار» تا پرونده «دلفین» است. در بستر این نکته آیا میتوان گفت در این برهه و زمان که افکار عمومی، رسانهها و حتی دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی به شدت پیگیر این پرونده است، اقدام و تصمیم ترامپ برای به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل، نوعی گمراه کردن افکار عمومیدرون سرزمینهای اشغالی برای کاهش فشار علیه نتانیاهو است؟
** بله؛ این مساله هم میتواند جزء عوامل و فاکتورهای دیگری برای شکل گیری این اقدام ترامپ باشد. ببینید ترامپ با این تصمیم درصدد نجات دوست و همراه خود یعنی نتانیاهو بود و با این راهکار به کابینه تل آویو کمک کرد، حتی اگر این کمک و حمایت به ضرر ملت و وجهه آمریکا باشد. نتانیاهو چنانی که گفتید اکنون در وضعیت بسیار سخت و بغرنجی قرار دارد و این تصمیم ترامپ باعث شد تا با مانور بر مساله مورد علاقه صهیونیستها مبنی بر پایتخت شدن بیتالمقدس، چهره و وجهه تخریب شده نتانیاهو را ترمیم کند. در ادامه نیز در نهایت تاسف باید گفت که تمام این مسایل که روی داده بیانگر تلاشی از جانب برخی بازیگران بین المللی با حمایت برخی کشورهای منطقه خاورمیانه برای پایان دادن به آرمان فلسطین است.
* در راستای گفتههای شما در خصوص مطرح بودن نقش میانجی گر و طرف ثالث برای ایالات متحده آمریکا در روند صلح فلسطین که در زمان اوباما با طرح «دو دولت» بسیار پررنگ تر شد، اما در سایه اقدام 6 دسامبر ترامپ میتوان ادعا داشت که مساله طرح دو دولت دیگر کارایی خود را از دست داده است، چرا که چنانی که شما گفتید آمریکا دیگر یک میانجی گر برای مساله فلسطین نیست؟
** آن چه شما در سوالتان به آن اشاره کردید مساله مذاکرات و طرح دو دولت نهایتا به سازش ختم میشود. ابتدا باید گفت که تفاوت چندانی میان دولتها و احزاب دموکرات و جمهوری خواه در خصوص حمایت از اسرائیل وجود ندارد، چرا که پشتیبانی از صهیونیستها یک اصل اساسی سیاست خارجی دولتهای آمریکا است، اما علیرغم این اشتراک نظر در میان احزاب باید گفت که تند خویی و ذات تخاصم ترامپ بر تنش در شرایط کنونی فلسطین افزوده است، چرا که ترامپ سعی دارد به طریقی زشت و متخاصمانه به مساله فلسطین پایان دهد. در این راستا زمانی که از فرایند سازش صحبت میکنیم باید گفت که چند سال از طرح این مساله میگذرد، این مساله بیش از 25 سال پیش مطرح شده است، در طول این سالها سازش چه دستاوردی برای ملت مقاوم فلسطین داشت؟ بگذارید برای مثال از کرانه باختری رود اردن بگویم؛ آیا میدانید که در همین کرانه باختری بیش از 600 ایست بازرسی در جای جای آن وجود دارد و کرانه باختری را تکه تکه کرده است؟ آیا میدانید در طول این 25 سال که از طرح سازش میگذرد هزاران شهرک صهیونیست نشین در این منطقه ساخته شده است؟ با این تصمیم ترامپ، صهیونیستها به قدری گستاخ شده اند که حتی طرحهایی که قرار بود در سرزمینهای اشغالی اجرا نشود، اکنون در صدد اجرای آنها بر آمده اند و قرار است 1400 واحد مسکونی دیگر را برای صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی احداث کنند. مضافا این که در شب اعلام همین تصمیم از جانب ترامپ (چهارشنبه 6 دسامبر) شهرک نشینهای صهیونیست با اجازه پلیس اسرائیل وارد قدس شده و دست به تخریب زدند؛ در این راستا اگر بخواهیم به بخش دیگر فلسطین یعنی نوار غزه اشاره کنیم میبینید که شرایط سختی هم برای مردم فلسطین در این منطقه هم در طول تمام این سالها وجود داشته است. از سوی دیگر در سایه مساله سازش اگر بخواهیم به مساله آوارگان اشاره کنیم، اکنون نزدیک به 7 میلیون آواره فلسطینی خارج از کشور و سرزمین مادری خود به سر میبرند که سازش هیچ کاری برای بازگشت آنان نکرده است. افزون بر این مسائل باید به شخص محمود عباس هم اشاره کنیم، اکنون ایشان به عنوان مجری اصلی سازش با اسرائیل اگر بخواهد از کرانه باختری به اردن سفر کند ابتدا باید برای انجام این سفر و برخاستن هواپیما رژیم صهیونیستی مجوز آن را به او بدهد و بعد هم او (محمود عباس)، همراهان و حتی هواپیما به صورت کامل بازرسی خواهد شد و همه این مسائل تبعات سوء و مخرب این سازش است.
در طرف دیگر اگر بخواهیم در سایه طرح دو دولت به کشور فلسطین اشاره کنیم باید گفت که طی قطعنامه ای که در سال 1947 میلادی برای تشکیل دولت و کشور فلسطین مطرح شد باید در همان سالها دولت و کشور فلسطین شکل میگرفت اما اکنون باید پرسید که در پس تمام این سالها این قطعنامه کجاست و چرا اجرایی نشد؟ اکنون ترامپ به جای پیگیری این قطعنامه با این تصمیم خود پیشکش و هدیهای به اسرائیل و نتانیاهو تقدیم کرد. بنابراین اگر بخواهیم در مورد فرایند سازش بگوییم ابتدا به ساکن باید گفت که اساسا چنین فرایندی وجود ندارد، بلکه در اصل زیر سایه مساله سازش، آرمان فلسطین است که درحال نابودی است. بنابراین من معتقدم در فضای بعد از اتخاذ تصمیم ترامپ یک فرصت حقیقی و طلایی به وجود آمده که طرف فلسطینی در روند سازش خروج و عقبنشینی خود را از این رویه اعلام کند و شرافت مندانه در مقابل این فرایند ننگین مقابله کند و هیچ کس هم نمیتواند طرف فلسطینی را محکوم کند، چرا که چنین شرایطی را ترامپ و دولت آمریکا بر طرف فلسطینی تحمیل کرده و اکنون کاخ سفید و ترامپ است که حکم اعدام و پایان حیات سازش را با اعلام این تصمیم بیان کرد و میتوان گفت که اکنون آمریکا تیر خلاص را به روند سازش زد.
* در سایه توافق اسلو در 1993 که بخش شرقی بیتالمقدس را از اراضی اشغالی فلسطینیان میداند و ساخت و سازهای اسرائیل در این مناطق را غیرقانونی میشمارد، در سایه تصمیم ترامپ که ناقض این توافقنامه است، سرنوشت قدس شرقی و کل بیتالقدس چه خواهد شد و سازمان ملل در این باره میتواند چه اقدامیانجام دهد؟
** چنان که گفتم باز هم تاکید میکنم که قطعا آمریکا دیگر نقش میانجی را در مساله فلسطین با نقش آفرینی در مذاکراتی مانند اسلو ندارد و قطعا در راستای این تصمیم ترامپ اتفاقات مهمیشکل گرفته و خواهد گرفت، لذا نمیتوان به خوانندگان شما و یا جامعه اسلام گفت که این اتفاق چندان مهمینیست و قطعا ترامپ اکنون حتی اگر ادعای پیگیری صلح و سازش در فلسطین را داشته باشد، دیگر به حرفهای او نمیتوان اعتماد کرد، چرا که به صورت واضح و آشکار به پشتیبانی از اسرائیل و نتانیاهو پرداخته و از ساده اندیشی است که ادعا کنیم آمریکا پیگیر سازش و صلح در فلسطین است، بلکه اکنون آمریکا در سایه اقدامت ترامپ نقاب خود را برداشته و چهره حقیقی و خصمانهاش را علیه ملت فلسطین نشان داده است. لذا زمانی که به کلمات و عبارات ترامپ در قالب این تصمیم و در متن سخنرانی به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل نگاه میکنیم و آن را با اظهارات سران تلآویو مقایسه میکنیم، درمییابیم که این کلمات و عبارات از جانب جناح تندروی صهیونیستی راستگرا به ترامپ دیکته شده است. اما اکنون در راستای سوال شما مبنی بر طرح اسلو باید گفت که ما امروز از کدام قدس و مسجدالاقصی صحبت میکنیم، از قدسی اشغال شده که در گذشته مساحتی بین 16 تا 60 کیلومتر داشت و اکنون به 600 کیلومتر مربع رسیده است، اکنون صهیونیستها بسیاری از مناطق کرانه باختری را هم به قدس اشغالی افزوده اند. ببینید 85 درصد بیتالمقدس در سال 1948 میلادی به اشغال اسرائیل درآمد و 15 درصد باقیمانده در سال 1967 میلادی اشغال شد. لذا یقینا میتوان گفت که طی این روند در طول این سالها رژیم صهیونیستی پایتخت کشور فلسطین یعنی بیتالمقدس را اشغال کرده است و این به نظر من به عنوان نماینده حماس در ایران نیست، بلکه نظر کل مردم فلسطین است. بنابراین هیچ فلسطینیای وجود ندارد که حقانیت و امتیازی برای صهیونیستها در قدس قائل باشد. پس کاخ سفید و شخص ترامپ بداند که با اعلام بیتالمقدس به عنوان پایتخت رسمیاسرائیل نمیتواند هیچ گونه مشروعیت قانونی به رژیم اشغالگر صهیونیستی دهد و...
از سوی دیگر دولت ایالات متحده آمریکا هیچ مرجع قانونی برای تعیین حقوق مردم فلسطین نیست تا بتواند تکلیفی برای فلسطینان تعیین کند. اگر با مبنای و زبان بینالمللی صحبت کنیم باید گفت که اکنون دولت آمریکا در زمان ترامپ گوشه گیرتر شده و در جامعه بینالمللی وجهه خود را تخریب کرده و تنها بازیگری که به صورت جدی از او حمایت میکند، اسرائیل است. شما دیدید که در جلسه شورای امنیت به جز آمریکا و اسرائیل همه کشورها دائم و غیر دائم شورای امنیت مخالفت خود را با تصمیم ترامپ اعلام کردند. پس آینده بیتالمقدس با این اقدامت ترامپ در سایه موافقت اسلو هم نادیده گرفته شد.
* در سایه دو جنگ کابینه رادیکال و تندروی نتانیاهو با گروههای مقاومت فلسطینی در غزه شاهد شکلگیری انتفاضه سوم بودیم که در سایه آن دامنه عملیات استشهادی تا درون سرزمینهای اشغالی و مرزهای 1948 کشیده شد. اکنون در سایه تصمیم ترامپ شاهد پررنگتر شدن مقاومت مردم فلسطین شدهایم. آیا در این راستا میتوان قدرت مردم فلسطین را در سایه انتفاضه در روند کنونی جریانات فلسطین موثر دانست؟
** در خصوص این سوال قبل از هرچیزی باید بگویم که مردم و ملت مقاوم فلسطین منتظر اعلام دستور برای مقابله با اشغالگران صهیونیست نیستند و از بدو تاریخ اشغال فلسطین ملت فلسطین همچنان در برابر اشغالگری مبارزه خود را تا به امروز ادامه دادهاند. از زمان انقلاب و خیزش حضرت موسی (ع) تا خیزش «براق»، انقلاب «الاقصی»، انتفاضه «خنجرها» و انتفاضه سوم. بنابراین از آن تاریخ تا کنون مقاومت ادامه داشته و همین مقاومت سبب شده که جریانات مردمیدر همه جای فلسطین از همان روز اعلام تصمیم ترامپ به مقابله برخیزد که تا کنون صدها مجروح برجا گذاشته و شهیدانی را تقدیم آرمان فلسطین کرده است. همه این مسایل در قالب خیزش مردمیفلسطین نیرو و انرژی مقاومت در مقابل اشغالگری قلمداد میشود، مبارزاتی که برای بازستاندن حقوق حقه ملت فلسطین صورت گرفته و این پاسخ عملی به حمایت و پشتیبانی آمریکا از اسرائیل است که یقینا این اقدام ترامپ به مثابه یک جنایت علیه ملت فلسطین است. امروز ملت فلسطین سرفراز در مقابل تمام تهدیدادت اسرائیل و آمریکا ایستاده است. سخن آخر این که دولت آمریکا و شخص ترامپ با این اقدام سیلی محکمیبه دوستان و هم پیمانان خود زد. لذا برخی باید در خصوص ایجاد رابطه با اسرائیل و عادیسازی روابط با صهیونیستها به صورت جدی در مواضع خود بازنگری کنند، چون که این اقدام ترامپ به مثابه فرو کردن خنجری در پشت مردم و ملت مقاوم فلسطین بود. بنابراین انتطار داریم کشورهایی که بنای عادی سازی روابط خود را با اسرائیل دارند در تصمیم خود بازنگری جدی داشته باشند و توصیه ما به تمام عزیزانی که سودای عادیسازی روابط خود با اسرائیل را دارند این است که از این روابط جدا خودداری کنند چرا که چیزی چز تنش و درگیری برای این کشورها از دل این روابط حاصل نمیشود. در نهایت باید گفت که ملت فلسطین اکنون به صورت یک دست و یکپارچه تصمیم به آزادسازی کل فلسطین دارد و مساله آزادسازی قدس به عنوان یکی از نمادهای آرمان فلسطین که نمادی از جامعه مسلمان و مسیحی در فلسطین و شرق است اکنون در سایه تصمیم ترامپ جدیتر از گذشته پیگیری خواهد شد. بنابراین تمام فلسطینیها بار دیگر به این آرمان با جدیت و عزمیراسختر اعتقاد دارند و امروز تنها فلسطینیان در قدس نیستند که به فکر مبارزه با رژیم اشغالگر هستند بلکه حیفا و رامالله و تمامی مناطق فلسطین نیز به شورش، اعتراض و مقاومت در مقابل اشغال پرداخته است.
در فضای بعد از اتخاذ تصمیمیترامپ یک فرصت حقیقی و طلایی به وجود آمده که طرف فلسطینی در روند سازش خروج و عقبنشینی خود را از این رویه اعلام کند و شرافتمندانه در مقابل این فرایند ننگین مقابله کند و هیچ کس هم نمیتواند طرف فلسطینی را محکوم کند، چرا که چنین شرایطی را ترامپ و دولت آمریکا به طرف فلسطینی تحمیل کرده است.
http://www.mardomsalari.net/4483/page/9/28165
ش.د9604179