(روزنامه آسمانآبي - 1396/10/06 - شماره 144 - صفحه 11)
آنچه امروز بهمثابه قدرت سیاسی، اقتدار حاکمیتی و بهطور کلی مفاهیم اندیشه سیاسی در محضر دولتها و بازیگران جامعه بینالملل مورد توجه قرار میگیرد، بر بستر اندیشههای کلاسیک این دانش بشری استوار است؛ از افلاطون و اندیشههای مدنیساز او گرفته تا سنت آگوستین مسیحی که زایش فکری افلاطون را در قامتی بنیادگرایانه بازتولید کرده است، اما آنچه در ساحت سیاسی آثار کلاسیک تداوم پیدا میکند، بر پایه چارچوبی است که نیکولو ماکیاولی متوجه دانش سیاسی کرد. در دوران ماکیاولی، ایتالیا درگیر تنشهای داخلی بود که او توانست همه ظرفیتهای موجود در کشور را متوجه تهدیدی فرامرزی کرده و ایتالیا را علیه دشمنی بیرونی متحد کند. شاکله اندیشه سیاسی پلهپله از گذشته تا امروز تکامل یافته تا از ریشههای ماکیاولی به اندیشههای آنارشیک هابزی برسد. همان اندیشههایی که ایالاتمتحده آمریکا با تکیه بر آنها از رهاورد دو جنگ عظیم جهانی، هژمون امروزین خود را تثبیت کرد.
آنچه امروز در عرصه سیاسی نظام بینالملل قابل مشاهده بوده، همانطور که حسین سیفزاده، پژوهشگر برجسته روابط بینالملل معتقد است، ساختاری آنارشیک با پویشی قدرتمبناست. ساختار آنارشیک یکی از مفاهیم اصلی در «واقعگرایی» است. واقعگرایی یکی از مهمترین و پایدارترین نظریههای روابط بینالملل است. این تئوری در عالم نظر بر چهار گزاره متمرکز است که در صدر گزارههای مطروحه، تئوریسینهای اندیشه سیاسی بر این باورند که نظام بینالملل ساختاری آنارشیک دارد. همچنین باید در نظر داشت در این بستر آنارشیک، دولتها بهعنوان مهمترین بازیگران شناخته شوند. در بررسی گزارههای تئوری واقعگرایی دولتها بهعنوان بازیگران عقلایی شناخته میشوند که نگرانی اصلی همه این بازیگران، حفظ بقاست.
ساختار آنارشیک جامعه جهانی براساس مفاهیم آنارشیسم در سپهر اندیشه سیاسی بازشناسی میشود. آنارشیسم یا همان اقتدارگریزی بر جامعه و نظامی توجه دارد که فاقد هرگونه ساختار طبقاتی است. این بیطبقگی در همه چارچوبها ازجمله ساختار سیاسی معنا مییابد. اقتدارگریزی برخلاف باور عامه، هرج و مرجطلب و نظمگریز نیست. این تضاد تعریف عامیانه و مفهوم حقیقی، در ساختار جامعه جهانی قابل مشاهده است.
رفتار دولتها بهعنوان بازیگران اصلی در نظام بینالملل متضمن تحقق یکی از سه موردی است که در چارچوب مسائل ملی قابل تحلیل هستند. کسب فایده یا همان حفظ منافع ملی، با بهکارگیری استراتژیها و تاکتیکهای مورد توجه در مناسبات جهانی اولین مسئله حیاتی مورد توجه بازیگران نظام جهانی است. دفع ضرر در کنار کسب فایده مورد توجه دولتها قرار میگیرد. دفع ضرر مفهوم اساسی در تامین امنیت برای دولتهاست. مورد آخر نیز در این ساختار به حفظ ارزش و کرامت انسانی میپردازد که مفهومی برای حفظ پرستیژ و حیثیت ملی شناخته میشود.
دولتها برای تمرکز بر موارد مذکور به تاکتیکهای متفاوتی متوسل میشوند. با آغاز هزاره سوم و بر پایه نظریه قدرت جورف نای، بازیگران نظام بینالملل تلاش کردند تا ترکیبی از مفاهیم کلاسیک و اندیشههای نوین را در استراتژیهای بلندمدت و تاکتیکهای مقطعی خود به کار گیرند. قدرت سخت یا همان مفاهیم کلاسیک استفاده از ابزار زور، تحریمهای نظامی و اقتصادی در کنار مفهوم نوظهوری چون قدرت نرم به کمک دولتها آمد. قدرت نرم بر فرهنگ و تاکتیکهای دیپلماتیک در دو سطح رسمی و عمومی استوار است. از اینرو کارکرد ترکیبی، از این دو متد قدرت منجر به خلق مفهومی تازه شد. «قدرت هوشمند» نام این روش ترکیبی است که امروزه از سوی قدرتهای جهانی برای رسیدن به منافع و پرهیز از مضرات جهانی برای نیل به اهداف به کار گرفته میشود.
ایران امروز براساس همین ساختار، در جامعه جهانی بهعنوان کشوری شناخته میشود که حاکمیت آن نماد اراده و امنیت انسان است. ایران براساس همین مفاهیم بهعنوان یکی از اعضای سازمان ملل متحد در جامعه جهانی شناخته میشود، اما واشکافی تبارشناسانه نگاه ایرانی به نظام بینالملل موجب خواهد شد سیاست ایرانی با رهایی از بندهای موجود بتواند در مسیری حرکت و اقدام کند که هر سه مورد کسب فایده، دفع ضرر و حفظ ارزش و کرامت انسانی را تامین کند.
https://asemandaily.ir/post/10557
ش.د9604368