(روزنامه آفتاب يزد ـ 1396/10/11 ـ شماره 5078 ـ صفحه 3)
۷ ماه متفاوت
زندگی او و پیشینهاش از روندی شبیه بسیاری از دولتمردان جمهوری اسلامی برخوردار است. او ۵۸ سال پیش در محله گمرک تهران در خانوادهای به قول خودش به لحاظ درآمدی «با سطح زندگی پایین، ولی آبرومندانه و فرهنگی» بهدنیا آمد. ضرغامی میگوید: در کودکی در خانه تلویزیون نداشتند. در میان ۹ خواهر و برادر همه به جز دو نفر تحصیلات عالیه علمی را طی کردند و عزتالله ضرغامی پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه پلیتکنیک به سپاه پاسداران پیوست. معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد در دوران وزارت علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم و پیوستن به کادر مدیریتی صداوسیمای تحت مدیریت لاریجانی از جمله سوابق مدیریتی اوست. از همه جالبتر شاید بهکارگیریاش در وزارت دفاع دولت اصلاحات از سوی شمخانی بهعنوان معاون پارلمانی است. انتخابی که به گفته ضرغامی با مخالفت شدید اصلاحطلبانی همچون ابطحی و موسوی لاری و با موافقت و مساعدت رئیس دولت اصلاحات همراه بود. او در مصاحبهای از حمایت رئیس دولت اصلاحات از او در برابر وزیر کشور وقت سخن میگوید. پرچالشترین دوران کاری مهندس ضرغامی اما ریاست 10 ساله او از ۳ خرداد ۱۳۸۳ تا ۱۵ آبان ۱۳۹۳ بر صداوسیماست . با این همه تمام سه دهه زندگی کاری او شاید به اندازه ۷ ماه اخیر از عمر سیاسی او جذابیت نداشته باشد. او اقدامی انجام داد که در کمتر سیاستورز همجناحی او سراغ داریم؛ اضافهکردن کمی چاشنی تغییر به خمیر سیاست.
تنهاترین کاندیدا!
نام ضرغامی با نام صداوسیما گره خورده است. بخش خبری جنجالی 20:30، مستندهای سیاسیِ «دیروز، امروز و فردا»، «رو به فردا» و «شناسنامه»، مصاحبههای جنجالی با محکومان و بسیاری موارد دیگر از نکات دردناکی است که اصلاحطلبان انگشت خود را روی آن فشار میدهند و در مواقع لزوم آنها را یادآوری میکنند. خود او اما بارها از کارنامهاش دفاع کرده است؛ گسترش شبکههای استانی، برنامه نود، گسترش برنامهسازی مفرح و سریالسازی و مواردی از این دست از جمله دستاوردهایی هستند که این مهندس عمران، آنها را در زمره نقاطقوت کاری خود برمیشمارد. پرونده کاری وی در معاونت سینمایی نیز همواره مورد نقد طیف تاثیرگذاری از هنرمندان بوده است. حضور حمید خاکبازان در کسوت مدیریت وقت اداره کل نظارت و ارزشیابی در دوره معاونت او نقطه اوج تلاقی وی و هنرمندان در تاریخ هنر معاصر است، او در دفاع از خود و برائت از خاکباز میگوید: «آقای خاکبازان در مدیریت قبل از من وارد سینما شده بود. روزی که من به این پست منصوب شدم، ایشان میخواستند همراه همکارانشان به استقبال من بیایند که گفتم از چنین کارهایی خوشم نمیآید. به مرور هم با برخی از رفتارها و عملکرد ایشان موافق نبودم؛ مثلا نگاه ایشان به هنرمندان از بالا به پایین بود، درحالیکه من اصل را بر رفاقت گذاشته بودم. مشکل اصلی آقای خاکبازان عدم تعامل مناسب با هنرمندان و سوءظن شدید نسبت به آنان بود. من این را نمیپسندیدم. بنابراین آقای حبیبالله کاسهساز را بهجای او منصوب کردم.» با این همه در انتخابات ریاستجمهوری چنین مواردی نمیتوانست دلیل کافی برای کنار نهادن یک کاندیدا از لیست نهایی اصولگرایان باشد. رقبای او همچون محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی به مراتب کارنامه بسیار چالشبرانگیزتری داشتند که خوراک مناسبتری برای حریف فراهم میکرد و فراهم نیز کرد. او البته از ابتدا صحبت از نیامدن میکرد تا آنکه در نهایت اعلام کرد که به دعوت جمنا در لیست 10نفره کاندیداهای ریاستجمهوری حضور خواهد یافت.
کیمیایی محبوبیت
زمانی که در سپتامبر 1960 جان اف کندی نهچندان مشهور برای اولین بار در مناظرات تلویزیونی انتخابات ریاستجمهوری در برابر نیکسون از حزب جمهوریخواه قرار گرفت، معروف است که نیکسون در این مباحثات خشک و غیرجذاب صحبت میکرد و عصبی و خیس عرق بود در حالی که کندی آرام و با متانت بود و همین از عوامل پیروزی او شد. مقایسه معالفارق خواهد بود که انتخابات و کاندیداهای کشورمان را با آنها مقایسه کنیم، اما مناظرات تلویزیونی و نحوه صحبت، همچنین برخی خصوصیات فردی نظیر خونسرد بودن، جذاب صحبتکردن و حتی کمی شوخطبعی و حاضر جوابی میتواند در نظر نهایی مردم تاثیرگذار باشد. اینها خصوصیاتی بودند که هم حسن روحانی برنده انتخابات و البته هر سه کاندیدای اصولگرا به شکل واضحی از آن بیبهره بودند. ضرغامی اما در مصاحبههای تلویزیونیاش نشان داده است که آنچنان که رسم قاطبه سیاستمداران اصولگراست، چندان هم بیذوق نیست. در مصاحبه زنده محمدباقر قالیباف در برنامه جهان آرا، او علیرغم گذشت زمان قابل توجه از انتخابات به سوالات غیرچالشی مجری که دست بر قضا از طرفداران او نیز بود، واکنشی شدید نشان میداد، استفاده از کلمات با بار معنایی منفی و زمخت همچون «موافق نیستم»، «چرا این سوال رو میپرسی اصلاً» همان چهره نامطلوب رسانهای همیشگی را از قالیباف به نمایش گذاشت. در مصاحبهای مشابه در همین برنامه که ضرغامی حضور یافت، او در برابر سوالات به مراتب چالشیتر و گاهاً غیرمنطقی، بسیار خوب ظاهر شد، میخندید و بسیار حرفهای اداره بازی را در دست گرفت. نظرات معتدل او در این برنامه در برابر مجری تندرو در مورد محصوران و مسئله حصر بازتابی بسیار وسیع در رسانهها یافت. این نقاط مثبت اما مواردی نیست که در تصمیمگیری نهایی اردوگاه اصولیون در انتخاب کاندیدای نهایی چندان به چشم آید، جایگاه ابراهیم رئیسی در نظام و شبکه و امکانات وسیع قالیباف در شهرداری در نهایت تعیینکننده بود. ضرغامی بهراحتی حذف شد و اشخاص زیادی از حذفش ناراحت نشدند. رویه پساانتخاباتی او اما نشان داد که این انتخابات تاثیر بسیاری بر متدهای سیاسی او گذارد. او سعی کرد با فاصلهگرفتن از قالب سنتی اصولگرایان به بازسازی هویت سیاسی خود بپردازد. حسامالدین آشنا پیش از انتخابات در توئیتی خطاب به او گفت: «یک توصیه دوستانه به جناب آقای مهندس ضرغامی؛ لطفا بهخاطر خودتان چهارسال صبر کنید؛ دیر نمیشود.» مهندس بر اساس این توصیه«سیاست صبر فعالانه» را در پیش گرفته است، استفاده روزمره از رخدادها و اظهارنظر جامعالاطراف درباره آنها، حضور پررنگ سیاسی و امید بستن به اقبال و شانس سیاسی، بخشی از راهبرد ضرغامی بهنظر میرسند. او تاکنون در دوران پساانتخاباتی باهوشتر از رئیسی و قالیباف ظاهر شده است.
احیای یک «برند» مرده
فرق انتخابات با انتصابات در این مورد ساده است که برای برندهشدن در آن، مردم باید به شما رای دهند، برای آنکه مردم به شما رای بدهند باید از شما خوششان بیاید، برای آنکه مردم از شما خوششان بیاید، باید حرفها و اکت سیاسی شما خوشایند آنها باشد. اینها واقعیتهایی هستند که علیرغم ابتداییبودنشان، بسیاری از مردان سیاست در ایران از هر دو اردوگاه بهویژه در میان اصولگرایان در برابر پذیرش آن مقاومت میکنند. عزتالله ضرغامی پس از انتخابات تیتر داستان را از «روزگار سپری شده یک مدیر» به «شروع دوباره یک اصولگرا» تغییر داد. حضورش را در اجتماعات و جلسات بهشدت افزایش داده است، لحن و نوع گفتارش را تغییر داده است. ظرفیت شبکههای اجتماعی را بهکار گرفته است تا ضرغامی جدید را به مردم معرفی کند. در شیراز و در بازدید از حافظیه ساعتها با مردم گفتگو میکند، در اصفهان زمانی که مردم دور او جمع شدند و درخواستهای خود را مطرح کردند، همانجا و در میان آنها تلفنی با سردار اشتری فرمانده نیروی انتظامی صحبت کرد و از او درخواست مساعدت کرد. برخی از منتقدانش این اقدامات را پوپولیستی میخوانند، حضور در سطح شهر و پستنویسی از رخدادهایی که در برخورد با مرد رخ میدهد، اما وجه جالبتوجهی به او داده. برای نمونه، «بعد از دو ساعت پیادهروی در هوای گرم، یک خاکشیر خنک، شیرین و معطر در کنار خیابان حال آدم رو عوض میکنه! (امروز سهشنبه ۱۳ تیر ۹۶، خیابان جمهوری اسلامی)
از فروشنده دلیل طعم خوب آن را پرسیدم. گفت کمی گلاب با آب لیمو و زعفران هم به آن اضافه میکند. واقعاً برخی افزودنیها کیفیت را دگرگون میکند.
با اینا تابستونرو سر میکنیم!
با اینا خستگی رو در میکنیم!
(روح مرحوم فرهاد شاد)!» یا این یکی«بعد از 3ساعت پیادهروی و قدری خرید در خیابانهای مرکزی تهران، وارد ساندویچفروشی کوچکی در خیابان امامخمینی شدم و یک پیتزای سبزیجات، به قیمت 7 هزار تومان سفارش دادم.
نصفه آن را هم برای حاج خانم بردم.
صاحب اغذیهفروشی گفت در سال 64، رتبه 125 کنکور بوده و میتوانسته بهراحتی پزشکی قبول شود. ولی نامهای دریافت کرده که او عضو یا هوادار گروهکها بوده و نمیتواند به دانشگاه وارد شود.
قسم میخورد که دروغ بوده است!
البته در سالهای بعد توانسته بود رادیولوژی بخواند و مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد!فعلا هم با این دو مدرک خوب، پشت دخل اغذیهفروشی بود.بعد از کمی درددل و مشاهده اوضاع و رفتار من، قدری آرام گرفت.فکر کردم همینقدر هم مفید باشم خیلی خوب است!»
لهجه صراحتیافته
جالبترین بخش از فرآیند تغییرات ضرغامی، اما به اظهارنظرهای او درباره رخدادهای سیاسی این چند ماهه بازمیگردد. این شروع متفاوت از انتقاد او، از یکی از مطرحترین چهرههای جامعه روحانیت آغاز شد، ضرغامی در واکنش به یکی از خطبههای نمازجمعه، گفت «نه حرام دانستن رای رقیب با اصول امام و رهبری میخواند و نه خشونتطلب خواندن آن با حقوق شهروندی» او همچنین در دانشگاه تهران در پاسخی تلویحی به دیگر عضو متنفذ جامعه اصولگرای روحانیون گفت «مساوی قراردادن برخی رفتار مسئولان با کل نظام، یک خطای راهبردی است که برخی دلسوزان مرتکب آن میشوند.» انتقادات او از جناح مطبوعش به این موارد محدود نماند.
اظهارات متفاوت
در فضایی که بسیاری از اصولگرایان مواضع سختی در برابر سالگرد فرضی درگذشت کوروش پادشاه ایرانی اتخاذ کردند، او در اینباره بالنسبه معتدلتر سخن راند و نوشت «کوروش، مرد الهی و به احتمال زیاد همان ذوالقرنین است. او افتخار ملی ماست. باید بین عناصر مشکوک و ضدانقلاب با مردم علاقهمند به تاریخ و میراث فرهنگی کشور تمایز قائل شد.» پاسخ ضمنی او به سخنان یکی از مسئولان درباره اظهارات جهانگیری در مورد زلزله کرمانشاه در میان اصولگرایان کمسابقه بود «آقایی که من در طول این سالها شناختهام، همواره دعاگوی مسئولان بودهاند. (حتی به اسم و در نماز شب)، از ایشان آموختهام که اگر محتوای خوب را نمیتوانم در قالب خوب بیان کنم، همان بهتر که کل آن را ترک کنم.» پاسخهای ضمنی او به تحولات کشور بسیار فراتر از اینهاست. او درباره درخواست برخی مدیران دولت مهرورز برای محاکمه علنی نوشت«در شرایطی که متهم میتواند همه دفاعیه و ادعاهای دیگر خود را از طریق فضای مجازی به افکارعمومی منتقل کند، چه فرقی بین دادگاه علنی و غیرعلنی هست؟! فکر میکنم علنیبودن این قبیل دادگاهها به نفع قوهقضائیه است.» جالبترین اظهارنظر او که همسو با اصلاحطلبان بود به مورد حساس سپنتا نیکنام بازمیگردد. ضرغامی در اینباره نوشت «ضرورت احترام به افکارعمومی بهویژه مردم متعهد یزد (مسلمان و زرتشتی) که بر اساس نظامات قانونی و اعلامی قبلی به آقای سپنتا رای دادهاند، بهترین دلیل در تایید عضویت آقای نیکنام در شورای شهر یزد است. ضمناً مسلمانها در شوراهای شهری چه تخم دوزردهای برای مردم کردند که حالا یک زرتشتی نمیتواند؟!»
از مخالفت با نظام پارلمانی تا استمداد برای اعاده حیثیت از یک متهم سیاسی!
خیلی معمول نیست که یک چهره اصولگرا پیگیر اعاده حیثیت از یک زندانی سیاسی شود. ضرغامی معتقد بود بیگناهی طاهره قیومی، رئیس سابق مرکز ارتباطات، اطلاعرسانی و تبلیغات ریاستجمهوری ثابت شده است و از او باید اعاده حیثیت شود، سخن راندن او از این موضوع این مسئله را به صدر اخبار رسانهها کشاند در نهایت محمود دعایی، وزیر اطلاعات در نامهای به ضرغامی، صحت گفتههای او را تایید کرد و حتی از او حلالیت طلبید. ضرغامی همچنین در برابر طرح برخی چهرههای نزدیک به جبهه پایداری درباره ایجاد نظام پارلمانی، موضعی همسو با اصلاحطلبان گرفت و نوشت«امکان جابهجایی قدرت و جریانهای سیاسی در نظام ریاستجمهوری از نقاطقوت قانوناساسی است. معتقدم طرح نظام پارلمانی که اخیراً از طرف برخی نمایندگان مجلس مطرح شده، بهدلیل فقدان زیرساختهای لازم سیاسی در کشور، نهایتاً به تضعیف «جمهوریت» نظام منجر میشود.» شاید مهمترین خصیصه اظهارت او در فضای پس از انتخابات تمایز آنها با ادبیات رسمی اصولگرایانه است. او سعی کرده با صراحت بیشتری سخن بگوید و همچنین دنبالروی بولتنهای روزانه نباشد، از آن جمله میتوان به این موارد کلی نیز اشاره کرد«هیچکس در کشور مخالف فضای مجازی نیست. دیوارکشی در این فضا معنا ندارد.»، «مملکت ما گرفتار برخی استادهایی است که هیچ هنری ندارند جز آنکه سالهاست به آنان استاد خطاب میکنند! صرفاً تشریف دارند! برصدر مینشینند و قدر میبینند! برخی از آنان در جلسات متعدد شوراهای مشورتی و هیئتهایمدیره و اتاقهای فکر و... شرکت میکنند و نوعاً هم حرف تازهای برای آن دستگاهها ندارند. در هنر، در سیاست، در علوم، در ورزش، در صنعت، در اقتصاد، حتی در سازمان روحانیت هم با این اساتید پرقیمت و کمهنر مواجه هستیم. هم خریدار و هم فروشنده و هم خود جناب استاد در این ضایعه سهیماند!» ، «محافظهکاری و ترس از صراحت در بررسی آسیبها و اصلاحگری در رویههای نادرست حاکم بر جامعه، بلای جان احزاب کشور در تاثیرگذاری و هدایت افکارعمومی شده است.»
طرفدار اصولگرای چهگوارا !
صحبتهای او درباره چهگوارا، انقلابی مارکسیست کوبایی غوغایی در میان محافل اصولگرایی بهپا کرد. او در پاسخ به این انتقادات نوشت«به من اشکال گرفتند که چرا یک موی چهگوارا را به هزار نماز شبخوان منحرف ترجیح دادهام. مرحوم آیتالله منتظری میگوید، حضرت علی(ع) در جنگ نهروان 4 هزار فتنهگر نماز شبخوان را گردن زد.» او درباره حضور بازیگر پیش از انقلاب، ناصر ملک مطیعی در صدا وسیما نیز علیرغم مواضع صریحش علیه جریان فیلمفارسی نوشت«شرایط دهه اول سینمای بعد از انقلاب، مرزبندیهایی را بین هنرمندان سینما ایجاد کرد. این مرزبندیها تا امروز هم ادامه دارد. دلیل خاصی هم وجود ندارد که مثلاً چرا فلان بازیگر قبل از انقلاب مجاز است و دیگری غیرمجاز! مدیران بعدی سینما و تلویزیون هم تا حدی مقهور این مرزبندیها شدند. از جمله خود من! یه جایی هم در کشور وجود ندارد تا ارزیابی حرفهای و صادقانهای از سیاستهای متفاوت اجرا شده در این ۴۰ سال ارائه دهد!»
یک استکان چای با حسین کروبی!
این عنوان پستی از عزتالله ضرغامی است که او را در کنار حسین کروبی، فرزند یکی از محصوران در حال چای خوردن در حیاط دفتر باصفایش در خیابان پاستور نشان میدهد. ضرغامی در توضیح این عکس میگوید «آقای کروبی در دوره ریاست مجلس ششم به نیروهای تندروی مشارکتی اعتماد نداشت. از من خواسته بود تا مطالب مهم را مستقیما یا از طریق حسین آقا به ایشان اطلاع دهم، نه دفتر ریاست! به همین دلیل رابطه من با ایشان صمیمی و صریح است.» ضرغامی بعداً در مصاحبهای گفت که این دیدار سه ساعت بهطول انجامیده است. حسین کروبی در توضیح این دیدار و مواضع ضرغامی گفت «عمده نگرانی ایشان به اتفاقات بعد از حصر بازمیگشت که من مفصل صحبت کردم که نگرانی وجود ندارد و اتفاق خاصی بعد از حصر رخ نخواهد داد.» ضرغامی این سخنان را در مصاحبه زنده تلویزیونی که در شبکه افق انجام داد بهصورت ضمنی تایید کرد. او در پاسخ به نظر یامینپور، مجری برنامه که خواستار محاکمه و اعدام محصوران بهعنوان مفسد سیاسی بود، اظهارکرد «با توجه به اقتضائات زمان، برگزاری دادگاه میتواند حکم سنگین و شرایط ویژهای را بهوجود بیاورد و من هم موافق آن نیستم و افزود با توجه به تاکید رهبری به توجه به متن و دوری از حاشیه در شرایط فعلی به جای برگزاری محاکمه، دغدغه اصلی مردم مسائل اقتصادی و معیشت است.» او در بخش دیگری از این برنامه به شکل جالبی از برنامه نود و فردوسیپور دفاع کرد و به شوخی گفت که شاید شما از این برنامه خوشت نیاید که یامینپور به این مسئله واکنش نشان داد و گفت: «چرا گفتید!»
همچنان اصولگرا
ضرغامی بسیاری مواقع در بیان گفتارش از طنز استفاده میکند. او درباره پوشش مجری مراسم قرعهکشی جامجهانی در روسیه نوشت «خدا کنه پوشش مجری مراسم قرعهکشی جامجهانی منشوری نباشه! ما که دور قبل بیچاره شدیم! نرمافزار روتوسکوپیمون هم هنگ کرد!»
او علیرغم زبان متفاوتی که انتخاب کرده است، همچنان یک اصولگراست. با این همه نمیتوان چند نکته را در مورد وی نادیده گرفت:
1_ در سالهای حساس پیشرو، ممکن است اصلاحطلبان در شرایطی قرار گیرند که به کوچکترین کمکها از سوی افراد نشسته در حول هسته سخت قدرت نیاز پیدا کنند، تشویق گفتار و اعمال و موضعگیریهای اصلاحطلبانه از سوی هر چهره اصولگرا راهبردی است که به تسلط کلی گفتمان اصلاحطلبانه بر فضای کلی بازی سیاست کمک میکند. با پرهیز از نیتخوانی اگر چهرههای اصولگرا نیز برای رسیدن به اهداف سیاسی از گفتمانهای اصلاحطلبی بهره ببرند، در نهایت این موضوع به پیشبرد اهداف مثبت اصلاحطلبان یاری میرساند و این مردم خواهند بود که از این تلطیف شرایط سیاسی کشور نفع خواهند برد.
2_ ضرغامی و مانند او هرگز اصلاحطلب نخواهند شد. او خود در اینباره میگوید که به تقسیمبندی سیاسی در کشور بسیار بیاعتقاد شده است و باور دارد «سیاستمداران به مرد و نامرد تقسیم میشوند که در هر دو دسته اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارند.» تقویت گفتمان امثال ضرغامی اما یک فایده دیگر برای اصلاحطلبان دارد و آن این است که از تقویت گزینههای تندرو بهعنوان نامزدهای نهایی اصولگرایان جلوگیری میکند، رقیب خردمند و منصف یک موهبت است.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=94436
ش.د9604344