(روزنامه اطلاعات ـ 1396/10/09 ـ شماره 26902 ـ صفحه 12)
تهران و مسکو براي حفاظت از صلح و ثبات در منطقه خاورميانه و قفقاز، مبارزه با تروريسم و افراط گرايي، حمايت از روند صلح در سوريه، مبارزه با ترانزيت مواد مخدر، حمايت از توافق هسته اي و .. را در دستور کار خود قرار دادهاند تا از سويي خود را از منافع پيگيري اين سياستها منتفع کنند و از سوي ديگر امنيت و ثبات را در منطقه افزايش دهند. اين در حالي است که تجربههاي موفقي از روابط دو کشور به دست آمده است.
سوريه؛ الگوي موفق همکاريهاي تهران- مسکو
بحران سوريه که از 6 سال پيش روز به روز بر دامنه و ابعاد آن افزوده مي شد، از يک سال پيش، يعني درست از زماني که تهران و مسکو ابتکار عمل را در دست گرفتند و مذاکرات طرفهاي درگير در سوريه را در «آستانه» پايتخت قزاقستان کليد زدند، در مسير فروکاهش قرار گرفت.اين در حالي بود که تلاشهاي بين المللي براي پيش برد روند سياسي در سوريه به بن بست رسيده بود. مذاکرات ژنو از مدتها پيش در جريان بود ولي با برگزاري چند دور گفتگو ميان نمايندگان گروههاي معارض در خارج از کشور با نمايندگان دولت قانوني سوريه و ناديده گرفتن بخش مهمي از نيروهاي اصلي درگير نتوانسته بود در کاهش تنشها و حل بحران کاري از پيش ببرد. در شرايطي که دخالتهاي خارجي بر بحران داخلي سوريه دامن زده و زمينه رشد و فعاليت گروههاي تروريستي تکفيري را بيش از پيش فراهم کرده بود، روسيه و ايران توانستند با ديپلماسي مشترک، ترکيه را از صف مخالفان بشار اسد خارج کنند و به ابتکار مشترک نشستي را ترتيب دهند که براي نخستين بار بخش مهمي از معارضان دولت و نمايندگان دولت قانوني سوريه را پاي يک ميز بنشانند تا در وهله اول مبارزه با داعش را در دستور کار خود قرار دهند. اين نشستهاي سلسله وار با متمرکز کردن اهداف بر مبارزه با تروريستها و تعيين مناطق کاهش تنش تا اندازه زيادي توانست از حجم تنش و درگيري ميان گروههاي درگير در بحران سوريه بکاهد و مبارزه با داعش را وارد فاز تازه اي کند. همکاريهاي نظامي، امنيتي و سياسي تهران- مسکو -آنکارا توانست در عرض يک سال تحولات ميداني سوريه را به طور کامل به ضرر داعش و به نفع مردم منطقه تغيير دهد. مورد سوريه نمونه اي آشکار از پيامدهاي مثبت همکاريهاي تهران- مسکو در منطقه است؛ همکاريهايي که قرار است عمق و گستره آن افزايش يابد تا نه تنها منافع دو طرف، بلکه اسباب ارتقاي امنيت منطقه خاورميانه و قفقاز را هم فراهم کند.
زمينههاي مشترک همکاري سياسي- امنيتي تهران- مسکو
خاورميانه و آسياي مرکزي به عنوان دو منطقه اي که ايران و روسيه در آن منافع مشترک دارند، از ديرباز موضوع همکاريهاي تهران و مسکو بوده است؛ همکاريهايي که اگرچه بنا به مقتضيات، فراز و فرودهايي را در طول تاريخ تجربه کرده، اما هيچ گاه قطع نشده است.ظرفيتهاي ويژه ژئوپلتيکي، سياسي و اقتصادي خاورميانه و قفقاز، همواره اين مناطق را در معرض طمع آمريکا و رژيم صهيونيستي و همپيمانان منطقهاي آنها قرار داده است. دخالت قدرتهاي غربي و تلاش براي نفوذ در اين مناطق، در طول تاريخ بارها اهداف سياست خارجي تهران و مسکو را بر هم منطبق کرده است. تلاش آمريکا براي پررنگ کردن حضور نظامي در حيات خلوت روسيه و تکاپو براي تشديد نفوذ در خاورميانه همواره مورد مخالفت جدي و عملي جمهوري اسلامي ايران و جمهوري روسيه قرار گرفته و همين امر زمينههاي گسترش همکاريهاي نظامي، امنيتي، سياسي و حتي فرهنگي ميان دو کشور را فراهم کرده است. تهران و مسکو همواره بر حق تعيين سرنوشت ملتهاي منطقه به دست خودشان و فارغ از دخالت خارجي تاکيد مي کنند؛ مساله اي که از نظر آنها خود به خود زمينه نفوذ قدرتهاي خارجي و تهديد و تنشها را کاهش خواهد داد. از همين قرار بود داستان همکاريهاي ايران و روسيه در سوريه که با حمايت دو کشور از روندهاي سياسي، روند کاهش بحران را تجربه مي کند.مبارزه با تروريسم به عنوان يکي ديگر از زمينههاي اصلي همکاري دو کشور، اين روزها در دستورکار جدي مسوولان اجرايي دو کشور قرار دارد.
شرايط ويژه سياسي، اقتصادي و اجتماعي کشورهاي خاورميانه و قفقاز به شدت آنها را مستعد رشد و پرورش گروههاي تروريستي کرده است؛ اهرمي که بارها از سوي قدرتهاي بزرگ براي پيشبرد برنامههاي توسعه طلبانه و مداخله جويانه در منطقه مورد بهره برداري قرار گرفته است.حال که حاکميت داعش در عراق و سوريه به پايان رسيده و اين گروه تروريستي و همچنين گروههاي افراطي ديگر به دنبال لانه گزيني براي نمو و احياي خود هستند، همکاريهاي اطلاعاتي و امنيتي- سياسي تهران و مسکو براي جلوگيري از تبديل شدن دوباره خاورميانه و قفقاز به مامني براي اقدامهاي تروريستي مثمر ثمر خواهد بود.ونيز همين گونه است داستان مبارزه با مواد مخدر در منطقه. آسياي ميانه يکي از مهمترين مناطق در مسيرترانزيت مواد مخدر به اروپا است. همکاريهايي با محور مبارزه با مواد مخدر همواره در دستور کار جدي دولتهاي ايران و روسيه بوده است. مبارزه با تهديدات سايبري به عنوان حوزهاي تازه از تنازع و مداخله جويي در روابط بين الملل، موضوع جدي همکاريهاي دو کشور است؛ مسالهاي که نه تنها امنيت ملي ايران و روسيه، بلکه امنيت کل منطقه را در معرض خطر قرار مي دهد.
از اين رو است که دکتر«محمد جواد ظريف» در پيامي که به کنفرانس علمي بينالمللي «ايران و روسيه - پنج قرن همکاري» در اواخر آبان ماه فرستاد، گسترش روابط ايران و روسيه را عامل مهمي در امنيت، ثبات و توسعه مناطقي چون آسياي ميانه و خاورميانه دانست.
ايران وروسيه اين روزها فصل تازه اي از روابط سياسي- امنيتي را تجربه مي کنند. «ولاديمير پوتين» رييس جمهوري روسيه در يک سال اخير دو بار به بهانه شرکت در نشستهاي متفاوت به ايران سفر کرده و در هر دو مورد با رهبري و رييس جمهوري کشورمان ديدار و گفت و گو داشته است. همچنين رييس جمهوري کشورمان در سفر و ديدارهاي متعدد با پوتين، تعميق روابط با روسيه را در دستور کار قرار داد؛ روابطي که پس از مدت کوتاهي نتيجه عملي خود را در تحولات ميداني سوريه نشان داد و منطقه را از تبعات امنيت آفرين خود برخوردار کرد.اين روزها خاورميانه و قفقاز بيش از هر زمان ديگري نيازمند امنيت و ثبات و همچنين در معرض تهديد و دخالت خارجي است. همکاريهاي تهران و مسکو در حوزههاي مختلف سياسي، فرهنگي، امنيتي و اطلاعاتي، ضمن تامين منافع مشترک، ضريب امنيت منطقه را هم ارتقا خواهد داد.
معماي امنيت سازي در خاورميانه
تفاوت رويکرد و ديدگاه دولتهاي خاورميانه در خصوص امنيت جمعي، امنيت سازي در اين منطقه را با چالشهاي جدي مواجه کرده است. آنچه ايران در تعامل و مذاکره مي جويد، برخي کشورها در خريد جنگ افزار جست و جو مي کنند و به مسابقه تسليحاتي و دغدغههاي امنيتي دامن مي زنند.نگرانيها و تهديدات امنيتي خاورميانه و راههاي عبور از آن، مساله اي بود که دکتر ظريف وزير امور خارجه کشورمان در سخنراني خود در نشست سهروزه مديترانه اي رم مورد توجه قرار داد. ظريف با اشاره به اينکه برخي از کشورهاي منطقه درصدد تامين منافع خود به بهاي زيان ساير کشورها هستند، گفت: آنها همچنان دست به انتخابهاي غلط ميزنند. ظريف در گردهمايي واپسين روزهاي هفته گذشته در پايتخت ايتاليا، بدون اشاره به نام کشوري خاص تصريح کرد: آنها از صدام حسين در برابر ايران حمايت کرده و تلاش کردند ايران را از منطقه حذف کنند. بعداً از طالبان حمايت کردند. بعد از داعش، النصره و ديگران حمايت کردند. ما خواستار مشارکت همه طرفها براي تضمين امنيت و ثبات در منطقه هستيم. ظريف در بخش ديگري از سخنان خود بيان داشت: برخي در منطقه تصور مي کنند که مي توانند به جاي تعامل با همسايگان با خريداري سلاح، امنيت بخرند. اين به نفع همه است که با همکاري يکديگر، منطقه خاورميانه را به مکاني امن براي زندگي تبديل کنند.
نگاه ايران به ضرورت ايجاد نظام امنيت جمعي
گفتههاي ظريف، تاکيدي چندباره است بر لزوم ايجاد «نظام امنيتي جمعي» در خاورميانه؛ نظامي مبتني بر مشارکت و نقش آفريني همه کشورهاي خاورميانه به منظور ايجاد امنيتي پايدار، درونزا و متکي به خود که زمينههاي مداخله کشورهاي غربي به ويژه آمريکا را از ميان مي برد. تاکيد «فدريکا موگريني» مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا بر لزوم «ايجاد معماري امنيتي خاورميانه» از جانب کشورهاي اين منطقه هم از اين واقعيت حکايت دارد که امنيت برآمده از نظمي خودساخته، بسيار کارآمدتر و بادوامتر از امنيت وارداتي خواهد بود.ايجاد نظم منطقه اي بومي با مشارکت، همکاري و هم افزايي همه کشورهاي عضو همواره در راس سياستهاي جمهوري اسلامي ايران قرار داشته و دارد. اين مهم به ويژه در دولتهاي يازدهم و دوازدهم با جديت بيشتري پيگيري شده است. کنفرانس امنيتي تهران را که آذرماه 1395 به ابتکار وزارت امورخارجه کشورمان به منظور رايزني و مشورت براي ايجاد ثبات و نظمي جمعي برگزار شد، مي توان در همين چارچوب مورد توجه قرار داد.خاورميانه به عنوان منطقه اي استراتژيک همواره در طول تاريخ مورد طمع ورزي قدرتهاي غربي به ويژه آمريکا قرار داشته است. حساسيتهاي ژئوپلتيکي و ژئواستراتژيکي اين منطقه با پايهريزي رژيم صهيونيستي در اين گستره، بشدت افزايش يافته است. بر کسي پوشيده نيست که بسياري از بحرانهاي اين منطقه در دهههاي اخير، تحت تاثير رقابت قدرت، جنگهاي نيابتي و مداخله مستقيم قدرتهاي فرامنطقه اي، به بحرانهايي عميق و به شدت آسيبزا بدل شده است. به عنوان نمونه، اين دخالت آمريکا و همپيمانان منطقهاي واشنگتن بود که اعتراضات داخلي سوريه به دولت قانوني اين کشور را به بحراني 6 ساله و جنگي خانمان برانداز تبديل کرد؛ جنگي که صدها هزار نفر را به کام مرگ فرستاد و ميليونها سوريها را آواره کرد. داعش که خود ساخته و پرداخته آمريکا بود، چنان آتشي بر خرمن اختلافات سوريه زد، که دود آن به چشم همه مردم منطقه رفت.
طلب امنيت از فراسوي مرزهاي خاورميانه
با وجود تجربيات گذشته و پيامدهاي آشکار مداخله جويي بازيگران غربي، برخي کشورهاي عربي حوزه خليج فارس همچنان امنيت خود را از بيگانه تمنا ميکنند. اين کشورها با اشباع کردن انبارهاي تسليحاتي خود از سلاحهاي آمريکايي، امنيت خود را در برتري نظامي و ايجاد ناامني براي ديگران ميجويند. روي کار آمدن رييس جمهوري تاجرمسلک آمريکا و تلاش واشنگتن براي تقويت کسب و کارهاي داخلي، حجم فروش سلاحهاي جديد به کشورهاي همپيمان خاورميانه اي را به شدت افزايش داده است.در اين ميان، آنچه به مسلخ به اصطلاح «امنيت سازي کشورهاي عربي» مي رود، امنيت منطقه است. مسابقه تسليحاتي، نه تنها به افزايش امنيت منطقه منجر نمي شود، بلکه کشورهاي منطقه را به انبارهاي تسليحاتي تبديل ميکند که با کوچکترين جرقه آماده انفجار هستند.اين در حالي است که جمهوري اسلامي ايران به امنيت منطقه از رويکردي نرم افزاري و نه سخت افزاري مي نگرد. ايران ميخواهد با بهره گيري از الگوي تعاملي موفق که اثرگذاري و کارآمدي خود را در توافق هسته اي به اثبات رساند و با ايجاد زمينه مذاکره جمعي و تفاهم ميان کشورهاي خاورميانه، پايههاي نظمي تازه را پي ريزي کند که در آن امکان مداخله کشورهاي خارجي به حداقل برسد.
برجام، که خود حاصل مذاکره و تعامل سازنده با کشورهاي 1+5 بود، به گفته موگريني دستاوردي تاريخي براي امنيت منطقه و جهان و موفقيتي براي ديپلماسي چندجانبه محسوب مي شود؛ توافقي که به گفته ظريف، زماني حاصل شد که ما به اين درک رسيديم که نمي توانيم به همه آنچه مي خواهيم دست پيدا کنيم. اين توافق، نه آن چيزي بود که من مي خواستم و نه آنچه جان کري مي خواست و نه آنچه ساير طرفهاي مشارکت کننده در مذاکرات مي خواستند. زيبايي توافق در همين جا است که چيزي نيست که ما مي خواستيم، بلکه چيزي است که توانستيم به آن دست پيدا کنيم. شايد رمز و کليد دست يابي به نظام امنيت جمعي هم همين باشد؛ مذاکره براي دستيابي به تفاهم و درکي مشترک از امنيت منطقه اي با اصولي روشن و مشخص. شايد در اين نظم تازه همه کشورها به همه آنچه مي خواهند دست پيدا نکنند، ولي دستاورد چنين نظمي، همه کشورها و منطقه را بهرهمند خواهد کرد تا کمتر شاهد مصايبي چون بحران سوريه و يمن در منطقه باشيم. مهمترين و نخستين گام در اين مسير، گفت و گو و مذاکره ميان کشورهاي منطقه است؛ بدون پيش شرط و پيش داوري.
ش.د9604363