(روزنامه جوان - 1396/10/06 - شماره 5270 - صفحه 10)
دكتر حسن رحيمپور ازغدي با آيتالله مصباح يزدي به ديدار و گفتوگو نشست. رحيمپور ازغدي در اين ديدار خطاب به آيتالله مصباح يزدي گفت: كاري كه جمع محدودي از جمله حضرتعالي، در قبل و بعد از انقلاب انجام دادهايد، در سرنوشت شيعه و اسلام، نقش بيبديلي داشته است. اگر فعاليتهاي اين جمع نبود اصلاً فلسفههاي مضاف و پايههاي اصلي تمدنسازي و گفتوگو با جهان را آموزش نديده بودند.
وي ادامه داد: از مشروطه كه ارتباطات با غرب شروع شد، اين جمع، اولين جبهه سازماندهي شده بود كه به طور علمي توانست دستگيرههاي محكمي در اختيار نسلهاي بعد قرار بدهد كه بتوانند نقطه شروع بحث و مسير را بفهمند. اين كار و بركات عظيم حضرتعالي و ديگران بود كه سرنخها دست نسل امروز داده شد. اين كار قابل تشكر بشري نيست.
وي افزود: چه بسا امروز، حتي بچههاي انقلابي نيز ارزش اين كار را درك نميكنند. بسياري از آنها گمان ميكنند اين امور، لقمه آمادهاي بوده كه از قبل وجود داشته است و نميدانند چقدر زحمت كشيده شده تا اين لقمه، آماده شده است.
ازغدي ادامه داد: شما استاد خوبي براي نسل ما بودهايد؛ برخي از معضلاتي كه در آثار ديگر آقايان به حل آنها اشاره نشده بود، پاسخ يا حداقل راهكار رسيدن به پاسخ آن توسط حضرتعالي ارائه شد. فلسفههاي مضاف كه حلقه وصل فلسفه محض و حكمت عملي و تمدنسازي است، داراي گرههاي كور بسياري بود كه تنها چند نفر نقش اساسي در باز شدن اين گرهها داشتند و شما از جمله آنها هستيد.
وي در پايان گفت: شما كه تجربه چندين دهه را داشتيد و در متن اين مسائل بودهايد، اگر بخواهيد دو، سه مورد از مسائل نظري اصلي كه به عنوان اولويت به شمار ميرود و در ادامه كارها انجام شده است، چيست؟ تهديدهاي اصلي در مسائل نظري چيست؟ به عبارت بهتر اگر امروز 40 سال جوانتر بوديد، چه مسائلي را در اولويت كاري خود قرار ميداديد؟
آيتالله مصباح يزدي نيز در اين ديدار گفت: با توجه به نوع فعاليتهاي شما ميتوان گفت كه شما [رحيمپور ازغدي] كمنظير يا بينظير هستيد. وي ادامه داد: وقتي خدا بخواهد، كاري را انجام دهد از قرنها قبل، مقدماتش را فراهم ميكند؛ اگر در جريانات كسي بخواهد نقش مطلوبي داشته باشد، اين است كه از فرصتها استفاده كند؛ ما هم اگر خدمتي كرده باشيم، اين است كه از بزرگان چيزهايي را آموخته و بهرهبرداري كرديم؛ وگرنه زمينهها را ديگران آماده كردهاند. وي افزود: ما از شهيد بهشتي بسيار استفاده كرديم؛ هم در تحول فكري و هم برنامههاي حوزه؛ اما خود آقاي بهشتي ميفرمود من ساخته دو محمدحسين هستم؛ يكي آقاي طباطبايي و يك آقاي بروجردي و لذا نسبت به اين دو بزرگوار بسيار ارادت داشت.
مصباح يزدي اظهار داشت: البته هر چند آقاي بروجردي، مرجع تقليد بوده و همه ايشان را دوست داشتند، اما شهيد بهشتي از ايشان به خاطر جهات مختلفي كه از ايشان آموخته بود، نيز ارادت داشت؛ از جمله اصالت فكري و علمي و ريشهيابي دقيق مطالب را به خوبي از ايشان آموخته بود.
وي گفت: به نظر من در چند مسئله بايد بيشتر كار شود؛ در حوزه علوم، علوم اجتماعي و به ويژه علوم انساني كه اسلاميسازي آنها مطرح است، در بين آن، آنچه بيشتر احتياج به كار دارد، رابطه مسائل فردي و اجتماعي يا به عبارت ديگر رابطه روانشناسي و جامعهشناسي در قسمتهاي مختلف آن است؛ اينكه اصل كدام است و از كدام بايد شروع كرد؟ آيا جامعهشناسي فرع بر روانشناسي است يا روانشناسي مقدمه جامعهشناسي است و اصالت با جامعه است؟
وي افزود: همچنين در مسائل ديني تبيين رابطه تقدير با اختيار مهم به نظر ميرسد؛ تبيين توحيد افعالي با وجود وظايف سنگين كه تا پاي جان دادن بر عهده انسان وجود دارد بايد مورد توجه قرار گرفته و تبيين شود.
مصباح يزدي تصريح كرد: مسائل اخلاقي حتي در مورد مبلغين نيز مهم است؛ بايد ديد كساني كه به عنوان روحاني و اسلامشناس فعاليت ميكنند، چه كمبودهايي دارند؟ علاوه بر كمبودهاي معرفتي و لزوم شناخت شاخههاي مختلف معرفتي، كمبودهايي كه در جهت خودسازي است، چگونه رفع ميشود؟ چراكه ريشه همه مشكلات، مفاسد اخلاقي است و از «منيت افراد» شروع ميشود؛ فرعون «من» را گفت و رسيد به جايي كه گفت من خداي شما هستم. منيت، راحتطلبي، رفاهزدگي و... آفت هستند.
وي ادامه داد: آيا ما كه مسئول تبيين دين براي مردم هستيم، دين در زندگي خودمان اصل است يا در حاشيه قرار دارد؟ لذا برنامهاي كه بتواند اين كمبودها را از دانشگاه و حوزه گرفته تا خانوادهها و مسئولان برطرف كند، چيست؟
وي افزود: اينكه در چنين جامعهاي با اين همه مظاهر فساد، گلهايي پاك و مخلص و باتقوا ميرويد، لطف خداست؛ اما بايد ببينيم ما چه كارهايم و در مقابل وظيفهاي كه بر عهده داريم چه كردهايم؟
وي در پايان اظهار داشت: خداوند متعال در زماني كه رؤساي جمهور و سلاطين عالم با اين همه فساد، در كشورها حكومت ميكنند و حتي در زادگاه اسلام كساني حاكم هستند كه به نام دين و خادمالحرمين به جنايتها و كثيفكاريها مشغول هستند؛ در نظام ما فردي باتقوا، اخلاص، سعه صدر، هوش، فراست، تدبير، جامعيت و تواضع در رأس حكومت ما قرار گرفته است؛ اگر تنها يكي از اين صفات را نداشت، با چه چيزي ميشد آن را جبران كرد؟ لذا بايد قدردان اين نعمت بود.
ش.د9604243