به مناسبت صدور فرمان تاریخی امام بر حکم قتل سلمان رشدی
فرزند راستین خمینی در راه اسلام ناب محمدی
او 6 ماه پس از آن که رهبر کبیر انقلاب اسلامی فتوای خود را درباره لزوم اعدام سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» اعلام کردند، با شناسایی هتل محل اقامت او، قصد اقامت ۴ روزه در آن هتل میکند
تاریخ پر فراز و نشیب اسلام از عصر جاهلیت تاکنون همواره دست خوش حوادث مختلفی بوده است و دشمنان هر بار با شیوهای جدید در صدد بودند تا اسلام را مورد هجمه قرار دهند اما تلاشها برای محو دین مبین اسلام، با ناکامی مواجه بوده است. رهبران و سران غربی که اسلام را مخالف خود میدانند، همیشه خواهان جلوگیری از گسترش اسلام بودند؛ چرا که اسلام را مخالف با مصالح و منافع خود خواهانه خود میدانستند لذا در همین راستا هجوم غرب و دشمنان اسلام به دین و احکام آن، هربار رنگ تازهای داشت.راه داستانی به نام آیات شیطانی جلوه دیگری از هجمه دشمنان به اسلام بود که با صدور فتوای تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به بن بست خورد. «احمد سلمان رشدی» در خانوادهای مسلمان در هند به دنیا آمد، در ۱۳ سالگی به انگلستان مهاجرت کرد و تبعه انگلستان شد. سلمان رشدی که تا پیش از انتشار کتاب «آیات شیطانی» ۴ رمان و ۲ فیلمنامه منتشر کرده بود، عضو هیئت انستیتو فیلم انگلستان، عضو هیئت مشاورین انستیتو هنرهای معاصر و عضو انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان است. رشدی اولین بار با نوشتن کتاب «بچههای نیمهشب» به شهرت رسید و جایزه بوکر را دریافت کرد. داستانهای سلمان رشدی اغلب در سبک رئالیسم جادویی نوشته شدهاند که گونهای مبتنی بر حضور شخصیتها و رخدادهای غیرواقعی در بستر واقعیت است. سلمان رشدی، با نگارش کتابی به نام آیات شیطانی که در ۵۴۷ صفحه بود، وقیحانهترین اهانتها به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، خاندان ایشان، صحابه و قرآن را انجام داده و معتقدات مسلمانان را به مسخره گرفته است. از جمله اینکه «بلال» را «هیولای سیاه عظیم الجثه» معرفی کرده و از «سلمان فارسی» به عنوان ولگردی یاد میکند که به ریگزارهای عربستان مهاجرت کرده، با فرد تاجرپیشه و درویش مسلکی که ادعای پیامبری دارد، آشنا میشود. پس از انتشار کتاب موهن آیات شیطانی در سطح گسترده، همراه با تبلیغات هماهنگ و تشویقهای محافل صهونیستی، از گوشه و کنار جهان صدای اعتراض مسلمانان برخاست؛ از سویی هشدارهایی به ناشران داده شد و از سوی دیگر، اقداماتی حقوقی برای محدود کردن نشر و انتشار کتاب و محکومیت رشدی صورت گرفت و نقدهایی نیز بر این کتاب نوشته شد. البته دنیای استکبار، نه تنها به این هشدارها وقعی ننمود، که بر دامنه تبلیغات خود افزود تاجایی که در نشریات اروپایی رشدی، به عنوان شخصیتی انقلابی مطرح شد. مؤسسات گسترده و شبکه های توزیعی در غالب کشورهای اروپایی، آمریکایی و بعضی کشورهای آسیایی، با قراردادهای کلان برای ترجمه و توزیع آن، به تلاش پرداختند و هم زمان با ایجاد حلقههای محافظتی، به حمایت علنی ازاو پرداختند. در پاکستان، مردم در مقابل مرکز فرهنگی آمریکا در اسلام آباد تجمع کردند که به شهادت پنج تن و مجروح شد یک صد تن انجامید. تظاهرات مسلمانان هند نیز بیست مجروح بر جای گذاشت. نمایندگان جناحهای مختلف مجلسِ شورای ملی پاکستان، به نشانه اعتراض به روش و موضع گیری دولت و درگیری پلیس با مردم، جلسه را ترک کردند و دولت پاکستان، تحت فشار شدید مسلمانان غیور آن کشور قرار گرفت .با شهادت مظلومانه مردم پاکستان، جهان اسلام به یکباره منفجر شد و امام خمینی در یک تصمیم بیسابقه، طی حکمی که همه مسلمانان جهان را مورد خطاب قرار میداد، در تاریخ ۲۵/۱۱/۱۳۶۷ کتاب و نویسنده را محکوم و حکم اعدام نویسنده و ناشران کتاب را صادر نمود. ایشان فرمودند: «انالله و انا الیه راجعون به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم، مولف کتاب« آیات شیطانی»که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است ان شاءالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته روح الله الموسوی الخمینی.» با صدور فتوای تاریخی امام (ره) موجی توفنده از امت مسلمان در مصاف با کفر پدید آمد.
28 سال پیش بود که در چنین روزی جوانی لبنانی الاصل به نام مصطفی محمود مازح در راه اجرای یکی از مهمترین فرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) و برای به درک واصل کردن سلمان رشدی ملعون به شهادت رسید.«مصطفی محمود مازح»، جوان لبنانیالاصلی که تبعه فرانسه بود را میتوان اولین کسی دانست که برای اجرای فتوای تاریخی حضرت امام تلاش کرد. مصطفی محمود مازح در سال ۱۳۴۷ هجری شمسی در کشور گینه کوناکری و در خانوادهای لبنانی متولد شد. نزدیکان «مصطفی» از مهربانی، تخلق به اخلاق اسلامی، جد و جهد در تبلیغ تفکر اسلامی، علاقه عجیبش به حضرت امام خمینی (ره) و اشتیاق وصف ناشدنی و فراوانش برای پیوستن به لشکریان بسیجی، خاطرات فراوانی به یاد دارند. در سال ۱۳۶۲ به کشور لبنان سفر میکند. کشوری که حدود یک سال از اشغال نظامی بخشهای عمدهای از آن توسط اشغالگران صهیونیست میگذشت. حركت از سرزمين سيد حسن نصرالله به موطن سيد روح ا... خميني خود حركتي پر رمز و راز در جغرافياي آفرينش حماسه هاست، گو اينکه ايران و جنوب لبنان، سدره المنتهاي عالمند که برتارک تاريخ مي درخشد، با اينكه مصطفي در همان ايام جواني در موطن اصلي خود گينه كوناكري با افكار امام آشنا شده بود. اما از وقتي كه به سرزمين سيدحسن نصرالله گام نهاد، شوري ديگر يافت، در اوج دلداگي به امام روح الله بود، که امامش پركشيد و او اينكه عشق به امام و عشق به نصر الله را در عشق به امام خامنه اي جستجو مي كرد. چه اينکه مصطفي خود مي گفت: «اي امام عزيز! همانا من با تو پيمان مي بندم كه هميشه در راه روشن تو خواهم بود و تحت اوامر نائب برحق تو سيد علي خامنه اي، بر اين راه روشن باقي خواهم ماند، فرمايشات او فرمان تو خواهد بود، فكر و انديشه او همان فكر و انديشه تو و نظرات او همان نظر تو خواهد بود. ما اكنون سرباز او هستيم.»
سلمان رشدی از لحظه صدور حکم، مخفی شده و پلیس اسکاتلندیارد، حفاظت وی را با صرف هزینههای کلان بر عهده گرفت. رشدی در خاطرات خود با اشاره به روزهای پس از صدور حکم امام میگوید «که بارها مجبور به تغییر محل زندگی خود میشود.»
شهید «مازح» که از نزدیک شاهد جنایات ددمنشانه متجاوزین اسراییلی بود و دردها، رنجها و مصائب وارد بر مظلومین مسلمان لبنانی و فلسطینی را در هالهای از خون و آتش درک میکرد، به وضوح ابعاد مختلف سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در مورد آثار سوء و ذلت بار مهجور قرار دادن امانات گرانبهای خاتم الانبیا (ص) و علیالخصوص ترک جهاد در راه خدا را میدید. در پیدرک همین واقعیات بود که تحصیل درس را در دوره متوسطه رها کرده و برای فراگرفتن علوم و معارف اسلامی به آموزش دروس حوزوی روی آورد و با فراگرفتن زبان عربی، هر روز بیش از پیش با قرآن و احادیث نورانی چهارده معصوم (ع) انس میگرفت. چندی بعد با دختر مومنهای از جبل عامل عقد زناشویی میبندد، اما این عقد هرگز به ازدواج نمیانجامد، چرا که شهید مازح پس از صدور حکم تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در مورد واجب القتل بودن نویسنده مرتد و ناشرین کتاب موهن آیات شیطانی، شخصاً کمر به اجرای آن بسته و پس از تهیه مقدمات لازم با همسر، خانواده و وابستگان خویش وداع و به لندن مهاجرت میکند. او 6 ماه پس از آن که رهبر کبیر انقلاب اسلامی فتوای خود را درباره لزوم اعدام سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» اعلام کردند، با شناسایی هتل محل اقامت او، قصد اقامت ۴ روزه در آن هتل میکند اما در روز سوم و در حالی که در جستجوی اتاق محل اقامت سلمان رشدی بوده، توسط یکی از خدمتکاران مورد سوظن قرار میگیرد و به نیروهای امنیتی انگلستان معرفی میشود. هرچند که او در نهایت به دلیل انفجار زودهنگام بمب موفق به اجرای فرمان امام خمینی(ره) نشد، اما آغازگر راهی شد که ثمره آن مبارزه همه جانبه مسلمانان جهان با توهین به اسلام و پیامبر عظیمالشان آن و به انزوا رفتن سلمان رشدی ملعون برای همیشه و زندگی مخفیانه او بود.
پدر شهید مازح در مورد شهادت او گفته است: «آنچه که ما میدانیم بیشتر بر اساس گفتهها و اخبار است. اینکه چگونه رفته و با کی بود، خبر نداریم. آن گونه که ادعا میکنند، در هتل زن خدمتکاری بوده که مصطفی از او درباره رفت و آمدهای سلمان رشدی سوال میکند و متاسفانه آن زن حساس میشود و به دستگاههای اطلاعاتی انگلیس خبر میدهد که یک جوان عرب که چند پاسپورت هم دارد، در اینجاست که درباره سلمان رشدی سوال میکند. او در آن هتل برای چهار روز اتاقی گرفته بود. روز سوم، روز عملیات بوده است. بر اساس شناساییهای او سلمان رشدی در آن روز به هتل میآمد و در طبقات بالای هتل اقامت داشت. متاسفانه آن گونه که میگویند انفجاری در اتاق مصطفی رخ میدهد که به شهادت خود او میانجامد.» وی درباره شناسیایی بدن شهید مازح گفت: «بدن او را که متلاشی شده بود، کالبد شکافی کرده و از روی دندانهایش که قبلاً آنها را نزد دندانپزشکی در ساحل عاج درست کرده بود، شناسایی کردند، البته پهلوی آن دکتر هم در ساحل عاج رفته بودند که او هم هویت مصطفی را تایید کرده بود.»
پدر و مادر شهید مازح در سفر به ایران
بقایای مطهر پیکر پاکش، هشت ماه در انگلیس باقی ماند تا سرانجام به جنوب لبنان منتقل و در دوم رمضان ۱۳۶۹ (ه. ش) در روستای اجدادی و در جوار خانه پدریاش به خاک سپرده شد. نام مصطفی محمود مازح مرادف غیرت، حمیت و دین باوری است. او اگرچه به ظاهر ایرانی نبود اما فرزندی از فرزندان خمینی و خامنهای بود كه جان خود را در راه مكتب اسلامی ایثار كرد و با صدور فتوای قتل سلمان رشدی به وظیفه پاسداری خویش از دین عمل نمود.
مزار شهید مازح در لبنان
مسافرت با هواپيماي جنگي! دو سال پس از صدور حكم اعدام بود كه سلمان رشدي توانست با هزارترفند امنيتي جرأت سفر به خارج انگلستان را پيدا کند آن هم با يك هواپيماي جنگي! در سال 1991 ميلادي براي سخنراني به دانشگاه كلمبيا در آمريكا برود و برگردد. محافظت از او پس از صدور فتواي حضرت امام بر عهده «اسكاتلند يارد» (پليس انگليس) قرار گرفت. چند سال قبل تر هزينه هاي محافظت از او در سال، بين يك تا 10 ميليون پوند تخمين زده شد. در حدي كه يكبار شاهزاده چارلز (وليعهد انگلستان) اعلام كرد: « سلمان رشدي سرباري پرخرج براي ماليات دهندگان انگليسي است.» ماجرا به اينجا هم ختم نشد، شركت هواپيمايي «بريتيش ايرويز» حضور رشدي را در هواپيماهاي خود تا سال 1998 ممنوع اعلام كرده و شركت هواپيمايي «ايركانادا» چند سال پيش سفر رشدي را با پروازهاي خود غيرممكن اعلام كرد. در سال هاي اخير، اما سلمان رشدي در آمريكا زندگي مي كند و توسط دولت آمريكا محافظت مي شود. فرازی از وصيت نامه شهيد مصطفی مازح «تسليت عرض مى كنم به اسلام، به رزمندگان اسلام (درگذشت امام خميني)، به مردم مظلوم و مستضعف، به مجاهدان در ايران و افغانستان و لبنان و فلسطين و به هر انسانى كه در راه حق مجاهدت مىكند... اين انسان مؤمن، جبار، شجاع، مخلص، براى اسلام خود، براى مردم خود، كسى بود كه به ضمير خود وفادار بود. آرى پدر! اين انقلاب از افتخارات او بود. اين امام دوستداشتنى، خمينى بزرگ كه رحمت و رضوان خدا بر او باد... آرى، آسمان هنوز براى اين رهبر مخلص اشك مىريزد. ملائكه در سوگ اين امام ضجه و فرياد مى كنند... هرگز تو را فراموش نخواهيم كرد... همانا خورشيد در آن روز خجالت زده شد و طلوع نكرد؛ ماه نيز ذوب خواهد شد، هيچكس زندگى نخواهد كرد. هرگز هيچكس نخواهد خنديد... هرگز روزهاى مقدس زندگى با تو را فراموش نخواهيم كرد... فرمانهاى تو را در هر زمان و مكان اجرا مىكنيم، شجاعت تو را در برابر دشمنان به ياد مىآوريم. در روز برگزارى نماز در قدس شريف، ياد تو را در جهان زنده مىكنيم. با ياد تو هر دولت و مرامى را كه در مقابل اسلام بايستد، نابود مىكنيم. سعادتمندند كسانى كه تو را شناختند، كسانى كه از راه تو پيروى كردند، كسانى كه به كلام تو گوش فرا دادند و كسانى كه به نام جمهورى اسلامى شما پرچم اسلام را برافراشتند. اى امام عزيز! همانا من با تو پيمان مى بندم كه هميشه در راه روشن تو خواهم بود و تحت اوامر نايب برحقت امام سيد على خامنهاى در اين راه باقى خواهم ماند. فرمان تو، انديشه او، انديشه تو و آراى او همان آراى تو خواهد بود. به درستى كه تو شجاعت را به او آموختى و ما اكنون سرباز او هستيم و همانگونه كه امر فرمودى بر اين جمهورى اسلامى باقى خواهيم ماند.»