(روزنامه آسمانآبی - 1396/10/24 - شماره 159 - صفحه 12)
الف. تمدید آخر
رئیسجمهوری آمریکا روز جمعه همه قوانین شناختهشده نظام بینالملل را زیر پا گذاشت.
او به بهانه برجام، نهتنها به حدود انفکاک و استقلال قوا در داخل آمریکا بیاعتنایی کرد، بلکه منویات غیرمعقول خود را با شدیدترین لحن، به قدرتهای جهان، دیکته کرد.
به این سخنان بنگرید:
«بهرغم تمایل قویام، من هنوز آمریکا را از توافق اتمی خارج نکردهام. در عوض، من دو مسیر ممکن را برای آینده ارائه دادهام: یا ایرادات این توافق فاجعهبار را درست کنید، یا آمریکا از آن خارج میشود.»
اینها بخش نرم یک هجوم کمسابقه، به نظام حقوقی بینالمللی است که از سوی رئیسجمهوری آمریکا بیان شد. دونالد ترامپ، روز جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۶ یکبار دیگر توافق اتمی «برجام» را بهطور مشروط و «برای آخرینبار» تمدید کرد. همزمان وزارت خزانهداری نیز تحریمهای تازهای در ارتباط با موضوعات حقوق بشر، سانسور و حمایت جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت در منطقه، علیه تعدادی از شخصیتهای حقوقی و حقیقی ایرانی یا مرتبط با ایران اعمال کرد.
ب. شرطهایی که برای رد شدن مطرح شد؛
«شروط ضمن تمدید» و تحریمهای جدید، مقدمه یک هجوم سیاسی- حقوقی- امنیتی- اقتصادی علیه منافع ملی ایران و بلکه نظام بینالملل تلقی میشود.
ترامپ از کنگره آمریکا خواست که در نخستین فرصت مصوبهای دو حزبی راجع به برجام تصویب کند که چهار رکن داشته باشد. چهار شرط ضدحقوقی و غیر قابل اجرا، شامل؛
اول، مصوبه باید از ایران بخواهد که فورا به بازرسان بین المللی اجازه دهد از همه سایتهایی که میخواهند بتوانند بازرسی کنند.
دوم، مصوبه باید اطمینان دهد که ایران هیچگاه به داشتنِ یک سلاح اتمی نزدیک نخواهد شد.
سوم، برخلاف توافق اتمی این موارد باید هیچ تاریخ انقضایی نداشته باشند. سیاست من این است که همه راههای ایران به سمت سلاح اتمی را ببندم، نه فقط برای ده سال، که برای همیشه.
اگر ایران به یکی از این موارد عمل نکند، تحریمهای اتمی آمریکا بهطور اتوماتیک احیا خواهند شد.
چهارم، باید بهطور مشخص در مصوبه قید شود که براساس قانون در آمریکا، برای نخستینبار، برنامه موشک با برد بالا و برنامه اتمی غیرقابل تفکیک شناخته میشود و توسعه و آزمایش موشکها باید با تحریمهایی شدید مواجه شود.
اولین نگاه به شکل و محتوای این شروط مردود بودن آنها را تداعی میکند. حتی ترامپ هم خود به این امر واقف است. این یک تکلیف مالایطاق است و برای رد کردن ارائه شده است.
ج. ترجمان حقوقی - سیاسی شروط باطل
هم محتوا و هم شکل ارائه شروط ترامپ نوعی دیکتاتوری است. درباره این رویکرد دیکتاتورمآب موارد ذیل اهمیت دارند:
اول. شرط نخست به معنای اعمال زورگویانه و غیرحقوقی «فراتر از معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای و نظام بازرسی و پادمانی CTBT است. این معاهده بیش از 30 سال است که ناکام مانده است. آمریکا که خود اجرای این پیمان را به صلاح خود نمیداند میخواهد آن را نخست به ایران و سپس به دیگران تحمیل کند.
دوم. شرط دوم یعنی زیرپا گذاشتن اصول «حق برابری دولـــتها» و اعـــمــال استانداردهای دوگانه و عدول از محدوده اختیارات داخلی خود. این یک اتهام ابهامبرانگیز است که نیات پشت آن، مشخص نیست، اما محرز است که محرومیت ابدی ایران از فناوریهای مدرن را در نظر دارد. هیچ قانونی وجود ندارد که بتوان از کشوری تعهد گرفت که تا ابد خود را از مدرنسازی محروم کند، آنهم به بهانه یک اتهام غیرقابل اثبات.
سوم. ضدیت صریح با «کنوانسیون حقوق معاهدات بینالمللی» و تفسیر به رأی و برداشت آزاد و یکجانبه از معاهده عدم اشاعه NPT است. آنچه ایران موقتا پذیرفته، محدود نگهداشتن سطح و کیفیت تولید صنعتی مواد هستهای و عدم افزایش سطح کمی و کیفی آن است. این تعهد اصولا خلاف معاهده عدم اشاعه است، اما در برجام چنین آمده است. هیچکس نمیتواند کشور و ملتی را برای ابد از حقوق طبیعی و قانونی خود محروم بدارد.
چهارم. شرط آخر به معنای لغو همه نظام حقوق بینالمللی و تسری دامنه صلاحیت قوانین داخلی یک کشور به تمام جهان و اعمال یکجانبه یک رژیم بیسابقه و بسیار بدیع و محدود کننده موشکی، بر نظام بینالملل است.
هیچ توافق یا مقرره یا معاهدهای وجود ندارد که میان فناوری، تحقیق، توسعه و تولید موشکی با برنامههای اتمی، ربطی یگانه قائل باشد. این سخن از نامربوطترین ادعاها در حوزه حقوقی فناوری و تسلیحات متعارف است. هیچ کشوری با هر سطح از توانمندی فناوریک تسلیحاتی این سخن بیهوده را تاکنون قائل نبوده است.
ترامپ، برخلاف اصول دموکراسی و نظام بینالملل، بهصراحت در امور و اراده همه دیگر کشورها مداخله میکند.
او بهصراحت به همه جهان «دستورات خود را دیکته میکند»، آنجا که توقع دارد همه طرفهای برجام، تمام منویات غیرعقلانی و تجاوزگرانه او را بدون کم و کاست، بپذیرند و اعمال کنند. ملاحظه کنید، ترامپ به دولتهای مستقل و قدرتمند جهان، چگونه «دیکته» میکند:
از همه متحدانمان میخواهم که گامهای محکمتری با ما در مقابله با اقدامات مخرب ایران بردارند.
آنها باید حزبالله را به شکل کلی آن سازمانی تروریستی قلمداد کنند.
آنها باید در محدود کردن توسعه موشکی ایران و اشاعه موشکیاش بهویژه در یمن به ما بپیوندند.
آنها باید در مقابله با تهدیدات سایبری ایران به ما بپیوندند.
آنها باید در بازداشتن تحریکات ایران علیه کشتیرانی بینالمللی به ما کمک کنند.
آنها باید رژیم ایران را تحت فشار بگذارند حقوق شهروندانش را نقض نکند.
آنها نباید با گروههایی که دیکتاتوری ایران را غنی میکنند و یا منابع مالی سپاه پاسداران و تروریستهای نیابتیاش را تامین میکنند، داد و ستد داشته باشند.
ترامپ امروز همانگونه سخن میگوید که هیتلر در سالهای پایانی دهه 30 قرن قبل. دولت آمریکا، اینک بهشدت رویهای دیکتاتورگونه را در محیط بینالمللی دنبال میکند.
د. شروط باطل؛ چرا و چگونه
بسیار بعید است که همه افراد تیم ترامپ مشکل سواد یا خرد داشته باشند. اینها، در عین اطلاع از نظامات حقوقی، سیاسی و امنیتی جهان، واقعا در توهم عظیمی فرو افتادهاند. قدر مسلم، این نسخهای نیست که فقط برای ایران پیچیده شده باشد. اگر نظام بینالملل در مقابل این تجاوز آشکار سکوت و همراهی کند، قطعا همه این الگو، بهعنوان رویه عرفی، به سایرین نیز اعمال خواهد شد. رئیسجمهوری ایالات متحده، خود میداند که احتمال پذیرش چنین شروطی برای هیچ کشور مستقلی وجود ندارد. این شروط از جنس شرطهایی است که برای شکستخوردگان جنگ دوم جهانی، از سوی محور پیروز، اعمال شد، با این تفاوت که:
اول، نهتنها ایران شکستخورده هیچ جنگی نیست بلکه انگیزه دولت آمریکا و شرکا، پیروزیهای ایران در عرصههای تقابل بوده و هست.
دوم، در شرایط فعلی، آمریکا در مسیر یکجانبهگرایی و در خلاف جهت دیگر قدرتهای جهانی قرار دارد. کشوری که به استناد سند امنیت ملی خود، با اکثر قدرتهای جهانی در شرق و غرب عالم دچار مشکل و چالش و تقابل است قاعدتا نمیتواند از جانب همه «دیگران» تصمیمات خلاف قاعده بگیرد. شواهد محیط سیاسی و دیپلماتیک میگوید که این اقدام دولت ترامپ حرکتی «پرخطر» است. احتمال اینکه همه سناریو بر وفق مراد ترامپ پیاده شود بسیار ضعیف است، اما بهنظر میرسد که تیم کاخ سفید خود را برای یک برد بزرگ، با احتمال ضعیف، در قبال یک تقابل و چالش سهمگین، با احتمال قوی، آماده کرده باشند.
ه. گام بعدی؛ رویکردها، احتمالات
حسب رویه، آمریکا 90 روز دیگر باید تصمیم بعدی خود را اتخاذ کند. تمدید تعلیق تحریمهای هستهای یا بازگشت تحریمها و خروج از برجام؟
جهت کلی روند آینده، حسب «وضع مشروط»، تقریبا مشخص است:
کنگره باید راجع به یک مصوبه قانونی که همه شروط ترامپ در آن نهفته باشد تصمیمگیری کند.
تعدادی مصوبه خارقالعاده و خلاف عرف و مقررات بینالمللی باید نخست در نظام قانونگذاری آمریکا تصویب شود و سپس از سوی همه دیگر اعضای برجام، ازجمله اتحادیه اروپایی، بهرسمیت شناخته شود.
همه قدرتهای جهانی خود را با نوع جدیدی از نظام یکجانبه جهانی «آمریکا محور» انطباق دهند.
مذاکرات جدیدی با ایران (طرف اصلی برجام) آغاز شود تا شروط یا شاکله جدید برجام، یا برجام جدید، مورد توافق قرار گیرد.
جمهوری اسلامی ایران همه آن شروط یا «فرابرجام» جدید را بپذیرد و خود را برای دور سهمگین و جدیدی از تحریمها، با بهانههای حقوق بشری، تسلیحاتی، تروریستی، سیاسی، ایدئولوژیک و... آماده کند. طبعا، حتی اگر فرض کنیم که چین، روسیه و محور اروپایی هم این سلطه دیکتاتوری آمریکا را بپذیرند، جمهوری اسلامی ایران چنین چیزی را نخواهد پذیرفت. این یعنی «همه طرفها، باید خود را برای دور جدیدی از تنشهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی آماده کنند.»
و. سناریوهای محتمل
یکم. چنانچه شرایط وفق ایده کاخ سفید پیش نرفت (به فرض مصوبه مطلوب ترامپ در کنگره و عدم همراهی دیگر (طرفهای برجام):
آمریکا از برجام خارج میشود.
اروپا تلاش میکند با تفکیک بین برجام و موضوعات موشکی، امنیتی و حقوق بشری، برجام را حفظ کند و نسخه تعدیلشده شروط ترامپ را در قوارهای مجزا، با ایران به توافق برساند.
روسیه تا حد ممکن در مقابل فروپاشی برجام ایستادگی میکند و با موضوعات موشکی، امنیتی و حتی حقوق بشری با تحفظ و ملاحظه مواجه خواهد شد. برای روسیه هر عاملی که شکاف بین آتلانتیکی را افزایش دهد اولویت دارد، مگر اینکه منافع بزرگتری در محیط رقابتها با پکن یا واشنگتن، برای مسکو ایجاد شود.
چین نیز با فروپاشی برجام موافق نیست، اما محافظهکاری بیشتری در مقابل فشارهای آمریکا خواهد داشت، زیرا پهنه چالشها و نیز منافع مشترک پکن با واشنگتن، از روسیه با آمریکا، بیشتر است.
جمهوری اسلامی ایران، در صورت ایستادگی پنج عضو باقیمانده و اتحادیه اروپایی، به پای «باقیمانده برجام»، تلاش خواهد کرد که با حفظ تعهدات خود به برجام، ضمن استفاده از وضعیت «همه بدون آمریکا»، موضوعات موشکی، امنیتی و حقوق بشری را مدیریت کند.
در چنین وضعی، ایران میتواند از شکاف بین آتلانتیکی و نزدیکی اروپا با روسیه و چین، در حوزه اقتصاد و سیاست و امنیت، بهرهمند شود.
رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی فاصله بیشتری با اروپا، چین، روسیه و ترکیه خواهند گرفت. «وقوع این وضعیت، احتمال بیشتری نسبت به سناریوی بدیل دارد.»
دوم. چنانچه شروط کاخ سفید پذیرفته شد (تصویب طرح ترامپ از سوی کنگره و قبول آن شروط از سوی طرفهای دیگر):
در اینصورت عملا با بازگشت ایران به شرایط قبل از برجام، همهچیز به نقطه صفر باز خواهد گشت.
ایالات متحده در موضع قدرت بیسابقهای قرار خواهد گرفت.
اتحادیه اروپایی، در وهله اول تلاش خواهد کرد نقش میانجی را برای قبولاندن شروط آمریکا به ایران ایفا کند. با رد این امر از سوی ایران، محور اروپایی، فرصتهای مهم امنیتی، سیاسی و اقتصادی خود را از حوزه منطقه و ایران، «بهخاطر هیچ» در قبال آمریکا از دست خواهد داد.
روسیه و چین، عملا قیمومیت جهانی آمریکا را بهصورت قطعی پذیرفتهاند، در این حال برای حفظ آبرو، سعی میکنند حد فاصل خود را از آمریکا، در حوزه «منافع مشترک خود با ایران»، حفظ کنند.
رقابتها و چالشهای امنیتی در خاورمیانه، شرق و شمال آفریقا، شبهقاره، آسیای مرکزی در حوزه اتحادیه اروپایی بهشدت افزایش خواهد یافت.
یک ائتلاف جدید جهانی با طرح اتهامات هستهای- موشکی- تروریستی- حقوق بشری علیه ایران ایجاد خواهد شد و منطقه پیرامون ما، در لبه یک جنگ شدید قرار خواهد گرفت.
جمهوری اسلامی ایران از همه ظرفیتهای ملی و منطقهای خود برای «تغییر موازنه قدرت منطقهای» استفاده خواهد کرد.
جهان در آستانه تحولات شگرف و خطیر، در مناسبات قدرت و امنیت قرار خواهد گرفت.
«احتمال وقوع این وضعیت، بهمراتب ضعیفتر از سناریوی پیشین است.»
نتیجه
«حفظ برجام با خروج آمریکا، بهمراتب بهتر از الغای برجام با اخراج ایران است.»
۱. در طول سه ماه آینده نظام جمهوری اسلامی ایران باید برای تغییر شرایط و ناکام گذاشتن طرح و برنامه دولت ترامپ از همه استعدادها و ظرفیتهای خود در محیطهای ملی، منطقهای و بینالمللی استفاده کند.
۲. پر کردن هرچه سریعتر و موثرتر «فواصل و شکافها»ی محیط ملی (درون نظام، نظام با ملت و درون ملت)، با اقدامات قانعکننده و واقعی، بسیار حیاتی و شرط ضروری برای کنترل بحرانهای پیش رو است.
۳. آمریکا در محیط بینالملل، یک دیکتاتور تمامعیار است و برای بقا و توجیه تمامیتخواهی خود، به دشمن نیاز دارد. ایالات متحده دنیا را از ایران با اتهامات متنوع و دروغ به وحشت وامیدارد. تهدید هستهای، بهویژه با تداعی توان کرهشمالی، تاثیر زیادی بر ایرانهراسی دارد.
ما نباید اجازه دهیم که آمریکا از «هیچ» همهچیز بسازد. شبیهسازی ما با کرهشمالی در موضوعات هستهای، موشکی و حقوق بشری را باید بهطور همهجانبه خنثی کنیم.
۴. اعمال فراتر از CTBT بر دیگران و تعمیم و تسری قوانین داخلی آمریکا به سطح جهان (بهویژه در قضیه موشکی)، قراردادن فناوری و توان موشکی در رده تسلیحات کشتار جمعی هستهای یک تهدید جهانی است. ما باید دنیا را از وحشت این تهدید آمریکایی مطلع و هشیار کنیم.
۵. شروط دوم و سوم کاخ سفید ناقض حقوق ملتها در فناوری صلحآمیز هستهای و حتی ناقض NPT است. این مسئله محور قدرتمندی است برای بسیج عموم کشورها و قدرتهای جهان علیه تمامیتخواهی آمریکا و حفظ برجام بدون آمریکا.
۶. آمریکا بسیار مشتاق است که ایران ناقض برجام باشد. «همین برجام»، ولو با تولید دوباره همه تحریمهای سابق، زیر عناوین غیرهستهای، اگر فقط یک خاصیت برایش مانده باشد، و آنهم «شکاف میان آمریکا با همه دیگران» باشد، ارزش حفظکردن را دارد، اما نه با شروطی که امروز ترامپ پیریزی کرد.
۷. آمریکا میخواهد دنیا را مجبور کند که پوسته برجام را حفظ کنند و محتوای «فرابرجام» را در نسخه جدید آن بگنجانند. ما باید تلاش کنیم که همین برجام را بدون شروط اضافه و برای دفع شر «فرابرجام» حفظ کنیم.
۸. تا آمریکا با روش ترامپ و تیم نظامیان خشونتگرای صهیونیست اداره میشود. ایران هدف دشمنی همهجانبه آنها خواهد بود. در این سپهر ایران باید در وضعیت غیرعادی باشد و بماند. منفعت اساسی ما در آرامکردن و عادی ساختن شرایط منطقه و گسترش مناسبات مودتآمیز با حداکثر کشورهای منطقه و جهان است (اولویتهای سیاست خارجی ایران، پیشتر تشریح شده است). چالش حفظ برجام فرصت نسبتا مناسبی برای افزایش گستره مناسبات ما با قدرتهای جهان است.
بهمنظور جلوگیری از تحمیل شرایط کُشنده ترامپ بر ایران تعقیب چارچوب بالا در طول ماهها و فرصت باقیمانده بسیار ضروری است.
دستورکارهای سیاسی و اقتصادی داخلی و همچنین دستورکارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی خارجی، باید متناسب با هدف «حفظ برجام با فرمول ١-۶ » (همه بدون آمریکا) تدوین، و با حداکثر توان اجرا شوند.
https://asemandaily.ir/post/11911
ش.د9604829