(روزنامه اطلاعات ـ 1396/11/21 ـ شماره 26938 ـ صفحه 12)
** از چند جهت شمال آفريقا اين ظرفيت را دارد. نخست اين که در گذشته شمال آفريقا و در کل، صحراي بزرگ و حتي منطقه ساحلي يکي از خاستگاههاي اصلي گروههاي سلفيت جهادي بوده است. در بخشهايي از اين منطقه از جمله الجزاير و مصر حضوري فعال و پايگاه داشته اند. اساسا ريشههاي سلفيت جهادي به دهه هفتاد ميلادي قرن گذشته در مصر يکي از هفت کشور شمال آفريقا بر مي گردد. چه از لحاظ تئوري پردازي و تشکيلاتي که داستان با جماعت المسلمين يا همان جماعت دعوت و هجرت به رهبري شکري مصطفي شروع شد. کما اين که در اين دهه نيز محمد عبدالسلام فرج کتاب "الفريضه الغائبه" را نوشت و بحث "دشمن نزديک" (رژيمهاي عربي) را مطرح کرد. چه در عرصه عملياتي نيز که شاهد ترور انور سادات، رئيس جمهوري مصر به دست خالد اسلامبولي هستيم. در الجزاير نيز در دهه نود، لغو نتائج انتخابات که در آن جبهه نجات اسلامي پيروز شده بود، واکنش خونين برخي گروههاي مسلح اسلامي از جمله جماعت مسلح اسلامي "جيا" را به دنبال داشت که بيش از يک دهه ادامه داشت. در اين دهه نيز اين گروهها در الجزاير رشد زيادي داشتند. دوم اين که برخي کشورهاي شمال آفريقا پس از شروع بهار عربي در 2011 تجربه اي مشابه عراق و سوريه داشته اند. اساسا همين شمال آفريقا خاستگاه اصلي انقلابهاي عربي بود که بعدا به خاورميانه سرايت کرد. همين اوضاع آشفته و نارضايتيها، همچنين مقاومت برخي حاکمان در برابر اعتراضات از جمله در ليبي، و از سوي ديگر شرايط خاص مصر از انقلاب تا کودتا و بعد از آن تاکنون، شرايط امنيتي، سياسي و اجتماعي شکننده اي را براي بروز و ظهور و تداوم گروههاي تندرو فراهم کرده است. سوم اين که ساختار قبيله اي و جغرافيايي مناطقي در شمال آفريقا از جمله در مصر، ليبي و الجزاير ظرفيتي را براي اين جريانها فراهم کرده و تجربه اين گروهها نشان داده است که از اين ساختارهاي اجتماعي بهره برداريهاي بهينه اي کرده اند. وضعيت جغرافيايي نيز در شکل گيري و تداوم فعاليت اين گروهها در اين منطقه نقش داشته است.
اما راجع به بخش ديگر سوالتان عرض کنم که همواره داعش روي مناطقي دست گذاشته است که از منابعي از جمله نفت براي تامين مخارج سلطه سرزميني خود برخوردار باشد. از اين منظر، هلال نفتي ليبي همواره مطمع نظر گروه داعش بوده و هست. اين منطقه نفتي 80 درصد از نفت کشور ليبي را در خود جايي داده و ميان دو منطقه "سرت" و "بنغازي" واقع شده که گروههاي جهادي از جمله گروه تندرو داعش در طول اين منطقه فعال است. داعش همواره در سالهاي اخير از جمله در چند ماه اخير حملات پراکنده اي به نوار جغرافيايي 200 کيلومتري که هلال نفتي در آن واقع است، داشته است. به عنوان مثال در همين نوامبر گذشته در منطقه "هراوه" در نزديکي خليج "سدره" تحرکات مشکوکي از نيروهاي داعش مشاهده شد که به دنبال آن ارتش تحت فرماندهي خليفه "حفتر" اعلام آماده باش داد. در اين ميان، چندگانگي حاکميتي در ليبي و تداوم اختلافات سياسي ظرفيتي را براي داعش فراهم کرده است که هر لحظه امکان حمله مجدد آن به منطقه نفتي وجود دارد. در نيجريه نيز وضعيت زياد فرقي نمي کند. بوکو حرام همواره به دلتاي نيجر چشم طمع داشته و حملاتي را به زيرساختهاي نفتي و گازي در اين منطقه انجام داده و تعدادي از مهندسان نفت را در حملات جداگانهاي کشته است. در همين ميان هم، اراضي تحت کنترل بوکوحرام در شمال شرقي نيجريه نفت خيز است و دولت نيجريه به علت اوضاع حاکم بر اين مناطق، در عمليات اکتشاف و استخراج نفت با مشکل جدي مواجه است.
اما در خصوص بخش پاياني سوال شما بايد عرض کنم که سخن گفتن از بازگشت داعش به خاورميانه به اين سادگي نيست. اولا اگر منظور از بازگشت سلطه سرزميني باشد که اين يقيناً دور از انتظار است، اما اگر منظور عملياتهاي داعشي است، خوب اين مساله به ثبات و اوضاع سياسي حاکم بر کشورهايي بر مي گردد که داعش از آنها بيرون رانده شوند. چنين عمليات احتمالا تداوم خواهد يافت. هنوز نيروهايي از داعش چه در سوريه و چه در عراق حضور دارند، هر چند اين حضور پراکنده و جنبه سلطه سرزميني مثل گذشته را ندارد، اما خود يک تهديد است.خود ليبي استعداد تبديل شدن به پايگاه داعش را دارد و همين مساله اروپاييها را بسيار نگران کرده است. يقينا طرحهايي براي مقابله با اين مساله دارند. در سال 2018 اگر بحران داخلي ليبي لاينحل بماند و گشايشي حاصل نگردد، احتمالا شاهد توسعه سرزميني داعش در اين کشور باشيم که همين مساله خطراتي را براي اروپا هم به دنبال دارد. اما سلطه آن بر کل ليبي با توجه به حضور گروههاي مسلح قدرتمند ديگر بسيار بعيد است.
* با توجه به حوادث تروريستي نسبتاً شديد در مصر در طي سال گذشته ميلادي شرايط و آثار اين دست از حوادث را بر شرايط اين کشور چگونه ارزيابي مي کنيد؟ ائتلاف گروه تروريستي "ولايت سينا" يا همان "انصار بيت المقدس" در ائتلاف نوامبر 2014 با داعش ميتواند چه آيندهاي را براي صحراي سينا رقم بزند؟ مجاورت اين مناطق با اسرائيل اساسا مي تواند تهديدي عليه تل آويو براي سال آتي باشد، چرا که مرکز پژوهشهاي امنيت قومي رژيم صهيونيستي ارزيابي استراتژيکي را از خطراتي که اين رژيم در سال جديد ميلادي با آن مواجه است، انجام داد، در اين ارزيابي تهديد سوم در سال 2018 براي اسرائيل، داعش است که به رغم شکست در عراق و سوريه به مرزها با اسرائيل نزديک شده است. نکته مهم اينجاست که اين ارزيابي نشان مي دهد که داعش فعاليتهايش را به جنوب سوريه در مرز با جولان و سينا منتقل کرده است و حضور داعش در اين دو منطقه براي اسرائيل خطر محسوب مي شود.
** چناني که اشاره کرديد سال 2017 يکي از خون بارترين سالهاي مصر بر اثر وقوع چنين عمليات و حوادثي بود. در اين سال با وجود افزايش حملات ارتش مصر، حملات ولايت سينا، همچنان تداوم داشت و شاهد عملياتهايي بوديم که در طول تاريخ مصر بي سابقه بوده است. از جمله حمله به مسجد الروضه در نوامبر گذشته که هر چند هنوز درهاله اي از ابهام قرار دارد و گويا داعش رسماً به عهده نگرفته، اما دولت مصر، اين گروه را متهم کرده است. در اين حمله بسيار خونبار 311 نفر کشته شدند. در کنار اين نيز، حملات سنگيني نيز عليه ارتش و پليس مصر صورت گرفت. خود داعش در آماري اعلام کرد که تنها در چهار ماهه اول سال 2017، 172 نيروي ارتش و پليس مصر را کشته است. بعد از آن هم دهها عمليات ديگر از جمله حدود چهار عمليات عليه کليساهاي قبطيان مصر صورت گرفت که دهها کشته و زخمي داشت. بنياد "سياسات خاورميانه اي واشنگن" (TIMEP) در گزارشي در همين اواخر 2017، تعداد عملياتهاي ولايت سينا از ژانويه تا نوامبر اين سال را حدود 332 عمليات اعلام کرد. در اين گزارش آماده است که اين عمليات از لحاظ کمي کم تر از 2016، اما خون بارتر بوده است. حقيقتاً، دورنماي روشني براي صحراي سينا متصور نيست. چند فاکتور تاثيرگذار در اين زمينه وجود دارد. اول اين که همچنان نگاه دولت مصر به اين منطقه امنيتي است و مشکل را تنها در بعد امنيتي آن مي بيند، نه اجتماعي و اقتصادي و سياسي. تا زماني که اين نگاه حاکم است و ارتش تنها متولي سيناست، نمي توان افق روشني را براي اين منطقه مهم و راهبردي متصور بود. تا زماني که در کنار مبارزه با گروههاي تندرو در سينا، برنامه مدوني براي توسعه انساني و اقتصادي منطقه وجود نداشته باشد، بهبودي اوضاع آن دور از انتظار است. اما درباره خطرات ولايت سينا براي اسرائيل بايد گفت که با وجود اين که هر از چند گاهي شاهد راکت پراکنيهايي از سينا به سمت مناطقي در فلسطين اشغالي هستيم، اما با توجه به معادله "دشمن قريب" و "دشمن بعيد" در داعش، فعلا بعيد است که عمليات ولايت سينا به سمت اسرائيل شيفت پيدا کند. فعلا اولويت داعش در سينا نيروهاي نظامي مصري است. اخيراً هم اولويت معناداري در عمليات ولايت سينا هويدا شده و آن هم، اقدام عليه مقاومت فلسطين در نوار غزه است. چند روز قبل ولايت سينا فيلم کوتاهي از اعدام يک مصري از قبيله سوارکه پخش کرد که به اتهام ارسال سلاح براي مبارزان گردانهاي شهيد عزالدين قسام، شاخه نظامي حماس اعدام شد. در اين فيلم، ولايت سينا، گردانهاي قسام را مشرک و مرتد توصيف کرد. اين تحول خطرناکي است و مي رود که عمليات داعش در سينا به نوار غزه شيفت پيدا کند نه اسرائيل.
* ليبي اندکي پس از سقوط ديکتاتور سابق اين کشور، معمر قذافي، درگير جنگهاي متعدد و بي پايان داخلي است، به طوري که در حال حاضر دو دولت اسلامي (طرابلس و مصراته ) و سکولار (طبرق)، هر يک بر بخشهايي از اين کشور حکمراني مي کنند و در پي هرج و مرجهاي بي سابقه اي که ليبي در حال تجربه آن است، ارتش اين کشور نيز در ضعيف ترين موقعيت خود قرار دارد. آيا اين شرايط مي تواند در سال 2018 ليبي را به پايگاه اصلي داعش در شمال آفريقا بدل کند؟ در سايه گمانه زنيهاي حضور سيف الاسلام قذافي براي انتخابات رياست جمهوري شانس حضور او نيز در صورت به قدرت رسيدن او تاثيراتش بر تحولات ليبي را چگونه مي بينيد؟
** اول اجازه بديد نکته اي را تصحيح کنم، ما در ليبي چيزي به نام حکومت سکولار و اسلامگرا نداريم. اين تقسيم بندي احتمالا به خوانش اشتباهي نزد خواننده محترم منجر مي شود و اين تصور را القا مي کند که دو حکومتي شدن ليبي اساسي ايدئولوژيک دارد که اين درست نيست. در حقيقت ما در ليبي سه دولت داريم، يکي در طرابلس تحت عنوان دولت "وفاق ملي" که مورد شناسايي بين المللي است و دولت قانوني ليبي محسوب مي شود و ديگري دولت "طبرق" يا دولت "موقت ليبي" که مورد حمايت خليفه حفتر و برخي حاميان منطقهاي آن است. سومي هم حکومت نجات ملي است که پايگاه آن مصراته است و در طرابلس هم نيروهايي دارد. حکومت نجات ملي برخاسته از همان کنگره ملي ليبي است که قبل از توافق صخيرات مغرب در 2015، قدرت را در طرابلس واگذار کرد، اما بعد از کارشکنيهاي خليفه حفتر دوباره به صحنه بازگشت. ببينيد در پاسخ به سوال اول، خدمت تان عرض کردم که اوضاع سياسي و امنيتي شکننده شمال آفريقا به ويژه در ليبي، اين کشور را به مستعدترين منطقه براي حضور جدي داعش و بقيه گروههاي تندرو تبديل کرده است. با توجه به شکست داعش در سوريه و عراق و وجود گزارشهايي درباره بازگشت تعداد قابل توجهي از عناصر آن به مناطقي در شمال آفريقا و در راس آنها خود ليبي بعيد به نظر نمي رسد که سال 2018 شاهد تبديل شدن ليبي و دقيق تر عرض کنم، بخشهايي از اين کشور در مرکز و جنوب به پايگاه داعش باشيم. ژنرال توماس والدوزر فرمانده "فريکوم" (فرماندهي نيروهاي آمريکا در ساحل) مي گويد که هر اندازه فشارها به داعش در سوريه و عراق بيشتر شود، جنگجويان اين گروه بيشتر دنبال جاي پا در ليبي ميگردند.
کشورهاي همسايه ليبي نيز با توجه به اوضاع نابسامان اين کشور، چنين نگراني جدي دارند. به همين خاطر اين کشورها در حال رايزني با هم براي حل مشکل ليبي هستند. اما اختلافات متعدد ميان خود اين کشورها و تعدد وابستگي خارجي طرفهاي حاکم بر ليبي، مشکل بزرگي فراروي حل بحران داخلي ليبي است. همين يک ماه پيش بود که آقاي عبدالقادر مساهل، وزير امور خارجه الجزاير گفت که پس از شکستهاي داعش در سوريه و عراق، گزارشهاي اطلاعاتي حاکي از آن است که منطقه ما، منظور ايشان شمال آفريقاست، با بازگشت جنگجويان خارجي در داعش مورد تهديد جدي است. حقيقتا گر چه بهار عربي تغيير و تحولاتي را در کشورهاي مشمول آن ايجاد کرد، اما دولتهاي قبلي هنوز به طور کامل از ميان نرفته اند و مشغول بازتوليد خود هستند. به عربي به آنها "الدوله العميقه" گفته مي شود. در مصر مجدداً توانست به قدرت باز گردد. در يمن نيز تلاشهايي در جريان است تا پسر علي عبدالله صالح قدرت را در آينده در دست گيرد. در ليبي نيز تلاشهايي وجود دارد تا سيف الاسلام قذافي به قدرت برسد. در حقيقت آزاد کردن او، مقدمه اي براي اين مساله است. يک محور عربي قدرتمند به رهبري عربستان و امارات که جريان ضد انقلابها را هدايت مي کند، پروژه بازگرداندن وابستگان دولتهاي پيشين به قدرت را دنبال مي کند. از اين منظر، بعيد نيست که در آينده طرح به قدرت رساندن سيف الاسلام قذافي وارد فاز اجرايي شود. وي از دوستان محمد بن زايد و محمد دحلان است. البته اوضاع ليبي خيلي پيچيده است. به اين راحتي هم، اين اتفاق نمي تواند روي دهد. گروههاي مسلح در ليبي قدرت زيادي دارند و به اين سادگي با اين مساله کنار نمي آيند. ساختار ليبي قبيله اي است و در چنين ساختاري نيز، قدرتهاي حامي سيف الاسلام نهايت تلاش خود را براي جلب قبايل بزرگ با رياست جمهوري او انجام خواهند داد. ادامه دارد...
ش.د9605011