جعفر
فرجی که از اعضای ستاد احمدینژاد در دوره ریاستجمهوری بود، خاطرهای را
از دوران خانهنشینی ۱۱ روزه او نقل کرده و میگوید: «چند روز بعد از
جریان خانهنشینی احمدینژاد، بنده برای سفر استانی دولت مجبور شدم به
جلسهای با آقای بقایی بروم؛ تنها جلسهای که با ایشان داشتم، تلخترین
جلسه آن دوره عمرم شد. آقای بقایی که ارتباط بنده را با جریان ستادهای
مردمی در سراسر کشور و بچههای انقلابی میدانست، پرسید بچهها نظرشان نسبت
به قضیه خانهنشینی چیست؟ بنده توضیح دادم که احمدینژاد در پازل دشمنانش
حرکت کرد و هر عاقلی این را میفهمد. بقایی که عصبانی شده بود، گفت: «پنج،
شش سال است در این کشور مثل... شبانهروزی کار میکنیم و آقایان (منظور
آقا بود) و اطلاعات سپاه و بیت میروند پزش را جلوی مردم میدهند و از پشت
سر ما را میکوبند. اشکالی ندارد ما هم از فردا کار نمیکنیم! بله از فردا
کار نمیکنیم که معلوم بشود فقط ما هستیم که میتوانیم کشور را بگردانیم.
ببینیم در سخنرانیهایشان چه دارند به مردم بگویند؟! و آن وقت به دست و
پایمان میافتند...» با دو نفر از رفقا رفته بودیم، موقع برگشتن بغض
گلویمان را گرفته بود. ما فکر میکردیم حرفی زد و تمام شد؛ اما حرف بقایی
اجرایی شد و دو سال رئیسجمهور و معاونان و مسئول دفترش کشور را رها کردند،
آن هم در اوج تحریمها.