(روزنامه اطلاعات - 1396/05/22 - شماره 26791 - صفحه 12)
* تاجيکستان اقدام به تعطيلي مراکز فرهنگي، آموزشي و علمي ايران در اين کشور کرده است و روند تنشآميزي را با ايران پيش مي برد. به نظرتان چرا در روزهاي اخير تنش بين ايران و تاجيکستان افزايش پيدا کرده است و چه روندي براي آينده متصور است؟
** تنشي که بين ايران و تاجيکستان پيش آمده البته به سالهاي قبل بر مي گردد که به حمايت ايران از نهضت اسلامي تاجيکستان مربوط است. حمايت ايران از اين حزب بزرگنمايي شد و اعتراضاتي شکل گرفت. ايران بر اساس آنچه در قانون اساسي آمده است از جنبشهاي اسلامي و غير اسلامي آزادي بخش حمايت مي کند و از اين رو کمک ايران به يک حزب اسلامي غير طبيعي به نظر نمي رسد. اگر يک ساختار سياسي منسجم و دموکراتيک در يک کشور وجود داشته باشد، حمايت ايران از يک حزب اسلامي براي شکل دادن موازنهاي بين دولت و مردم که يک انقلاب و جنگ داخلي را پشت سر گذاشته است طبيعي مي نمايد.ايران يکي از اعضاي اصلي هيات صلحي بود که جنگ داخلي تاجيکستان را به صلح و ثبات منتهي کرد و يک بخش مصالحه در تاجيکستان، حزب نهضت اسلامي تاجيکستان بوده است که در تقسيم قدرت سهم داشته است. ايران از چنين جنبشي حمايت مي کرد که در جنگ داخلي فضاي متعادلي بوجود بيايد.
نقش ايران بسيار مثبت بود، هر چند روسيه نقش ايران را بسيار کم جلوه مي داد ولي ايران يک پاي ثابت مذاکرات صلح در تاجيکستان بود. بنابراين نقش ايران در ايجاد صلح و پايان دادن به يک جنگ داخلي و برادر کشي در تاجيكستان بسيار مهم بوده است. ايران اين موضوع را رصد مي کرد که تقسيم قدرت چه روندي را در اين کشور طي مي کند. ولي دولت تاجيکستان آرام آرام قدرتي را که به اپوزيسيون و جنبش اسلامي داده بود گرفت و آنها را خنثي کرد و اين موضوع منجر به اين شد که هر گونه فعاليت جنبشهاي اسلامي محدود شود. نه تنها فعاليتهاي جنبش بلکه هر گونه تحرک و فعاليت اسلامي، حضور جوانان در مساجد، نامگذاريهاي اسلامي نيز محدود و باعث اعتراضاتي شد. ايران به عنوان ناظر و عضوي از گروه صلح طبيعي بود که به آن اعتراض داشته باشد، اما تاجيکستان آنرا مسئله داخلي خود قلمداد کرده و اين تنش را باعث شده است.
اما در حال حاضر در تاجيکستان جنبشهاي افراطي در حال رشد هستند. جنبشهاي افراطي که نشات گرفته از داعش و تفکرات سلفي و وهابي هستند. البته دولت تاجيکستان براي سرکوب نيروهاي معتدل هم از ابزاري استفاده کرده است که براي نيروهاي افراطي استفاده مي شود که شايد سناريويي در کار است که حرکتهاي تروريستي هم به حساب حزب اسلامي تاجيکستان گذاشته شود و به اين روش آنرا سرکوب کنند. تمايل زيادي براي سرکوب اين حزب وجود داشته است. چون حزب نهضت اسلامي در پارلمان هم توانسته بود کرسيهايي بدست آورد ولي در تقسيم قدرت آن را کنار گذاشتند که در نهايت منجر به از هم پاشيدگي حزب شد و آنرا غير قانوني اعلام کردند.
* ايران موضعي درباره اين تحولات داشت؟
** موضع ايران اين بود که اين حزب در تاجيکستان بين دولت و جنبشهاي افراطي وزنه تعادلي بود ولي با حذف و تروريست اعلام کردن آن و دستگيري اعضاي اصلي و تبعيد و زنداني کردن، فضاي متشنجي پيش گرفته مي شود. دبير کل حزب آقاي کبيري بود. غير قانوني اعلام کردن حزب و حضور ايشان در ايران همزمان شد و در واقع ايران از ايشان به عنوان رهبر يک حزب استقبال کرده بود. اما اين موضوع منجر به اعتراض شديد رحمان در تاجيکستان شد و آقاي رحمان به نظر مي رسد که براي قبضه کامل قدرت، اين موضوع را بهانه کرد و از طرفي روابطش با ايران را به اين سمت برده است.
* روابط ايران با اين کشور در گذشته در چه سطحي قرار داشت؟
** ايران دو سرمايه گذاري مهم در اين کشور کرده است. يکي سد و نيروگاه برق آبي سنگ توده و ديگري در زماني که هيچ کس در آنجا سرمايه گذاري نمي کرد، تونل 5 کيلومتري خجند به دست ايرانيان ساخته شده است. در ضمن در بخشهاي مختلفي در مسائل فرهنگي و سياسي از اين کشور حمايت کرده است. کميته امداد در آنجا فعاليت داشته و براي خانوارهاي زيادي ايجاد اشتغال کرده است. در بخش رايزني فرهنگي فعاليتهاي زيادي وجود داشته است. همه اينها موضوعاتي است که از طرف ايران براي تعامل و گسترش مناسبات شکل گرفته است و در حال حاضر تاکيد بر تنش از طرف تاجيکستان، به نوعي نمک نشناسي از طرف آنها محسوب مي شود .
ملت تاجيکستان و ايران مسئله اي با يکديگر نداشته و به هم علاقمند هستند. در ايران از مشاهير و بزرگان تاجيک در مناسبات مختلف دعوت ميشود و در سطح فرهنگستان زبان و ادب فارسي همکاريهاي زيادي شکل گرفته است و کمکهاي زيادي به تاجيکستان شده است که روند گسترش تنش مي تواند به دو موضوع منجر شود. يکي اينکه در داخل تاجيکستان افراط گرايان رشد خواهند کرد و وزنه اي مانند حزب نهضت اسلامي وجود ندارد و دوم اينکه اين روند با مخالفت مردم و نخبگان تاجيکي روبرو خواهد شد. مردم و روشنفکران و انديشمندان که از فعاليتهاي رايزني ايراني بهره برده اند، در ايران و مناسبات مختلف حضور داشتهاند. از اين رو اين روند ناسپاسي است که بايد در محافل روشنفکري و رسانهها و هم در کنفرانسها و مجامع بين المللي بخاطر مقابله تاجيکستان در مقابل فعاليتهاي فرهنگي ايران تقبيح شود.
* عربستان فعاليت زيادي را در تاجيکستان شروع کرده است و به نظر مي رسد که در حال گرفتن جاي ايران در تاجيکستان است. اين چه مسائلي را ميتواند در رابطه با تربيت سلفيها و وهابيها در بين فارس زبانها بوجود بياورد؟
** بايد توجه داشت ما در آنجا کاستيهايي داشتيم و از لحاظ فعاليت فرهنگي فقط بر بعد ديني و مذهبي بيشتر از مسائل تمدني و فرهنگي توجه کرديم. ولي به هر حال آموزههاي شيعي به مذاق حکومتي که همه سني مذهب هستند خوش نيامده است، ولي کشور رقيب مانند عربستان به راحتي مي تواند به آنها نزديک شود و با اين موضوع که ايران تمايل دارد محور شيعي را گسترش دهد، آموزههاي وهابي را تبليغ کنند. وهابيگري چيزي است که در گذشته در آنجا تهديد محسوب ميشد ولي اكنون مي تواند در فضاي مستعد آنجا رشد کند. به نظر ميرسد که دعوت از عربستان و اينکه گفته مي شود 35 مدرسه آموزش اسلامي در آنجا شکل گيرد، در حقيقت نوعي اسلام سياسي عربستان در آنجا توسعه پيدا خواهد کرد. آقاي رحمان در محافل ديني مي تواند ادعا کند که ايرانيها مي خواستند آموزههاي شيعي را به ما تحميل کنند و اکنون تلاش مي کنيم با يک کشور سني مذهب و مرکز وحي در ارتباط باشيم.
مراسم بزرگداشت امام اعظم که براي ابوحنيفه برگزار شد به نظر مي رسد با کمک کشورهاي سني مذهب ثروتمند بود. از اين رو ايران در اين مقطع زماني ابزارهاي کمي در دست دارد، ولي مجامع بين المللي و محافل فرهنگي ميتوانند اين مسأله را تقبيح کنند و در محافل روشنفکري تاجيکستان که به ايران گرايش دارند گفته شود. اين موضوع مي تواند به نارضايتي مخفي در اين محافل منجر شود و به صورت مبارزه مدني به خاطر کاهش سطح روابط دو کشور مطرح شود. بايد گفت تاجيکستان در اين ميان متضرر خواهد شد چرا که سطح روابط ايران با آنها کم بوده و آنها سود بيشتري از اين رابطه داشته اند. چرا که سرمايه گذاريهايي از طرف ايران در آنجا شکل گرفته است.
* به نظرتان مسيرهاي ديپلماتيک باز هست و ميتوان فضا را تلطيف کرد؟
** به نظر مي رسد که در اين فضاي متشنج نياز نيست عکس العمل سريعي شکل گيرد و البته دستگاه ديپلماسي قدرت و توان اين را دارد که تنشها را مديريت کند و به هر روي در روزهاي آينده مي تواند تحرکاتي براي اين روند شکل گيرد. نگراني نبايد وجود داشته باشد. روابط با اين کشور حالتي نيست که تاجيکستان سهم بالايي در مناسبات و تجارت خارجي ايران داشته باشد و از اين رو طرف تاجيکي بايد به تکاپو بيفتد که موضوع را حل و فصل کند.
اختلافات تاجيکستان و ازبکستان از حل مرز تا مشکل سد
تلاش دولتهاي دوشنبه و تاشکند براي حل اختلافات مرزي همکاري در بخشهاي مختلف ميان دو طرف را ممکن خواهد کرد که موضوع استفاده از منابع آبي از آن خارج نيست.به گزارش گروه بينالملل خبرگزاري تسنيم، در اوايل ماه ژوئن سال جاري نمايندگان دو کشور ازبکستان و تاجيکستان براي تعيين مرزهاي خود پروتکل مشترکي را امضا کردند که زمينه آن در نشست کارشناسان حقوقي دو کشور براي علامت گذاري مرزها صورت گرفت. راه براي رسيدن به اين وضع بعد از مرگ اسلام کريماف و روي کار آمدن شوکت ميرضيايف، رئيس جمهور فعلي ازبکستان هموارتر شده است.البته بر اساس گزارشها بين سالهاي 2000 تا 2002 دو طرف 1104 کيلومتر از مرزهاي خود را علامتگذاري کرده بودند. تاجيکستان و ازبکستان حدود 1332 کيلومتر مرز مشترک دارند که البته اين آمارها دقت لازم را ندارند و در سالهاي پيش رقمهاي متفاوتي اعلام شده بود.
طي چند سال گذشته مناسبات تاشکند و دوشنبه با فراز و فرودهايي همراه بوده که بيشتر آن بر سر مسائل مرزي و منابع آبي است. ازبکستان با داشتن جمعيت روستايي قابل توجه و اغلب کشاورز نياز زيادي به منابع آبي دارد که سرچشمه عمده آنها از تاجيکستان شروع ميشود.اقدامات تاجيکستان براي توليد برق از طريق احداث نيروگاههاي برق آبي مانند سد راغون که بتواند اقتصاد داخلي خود را گسترش دهد موجب تعارضهايي با کشور همسايه خود يعني ازبکستان و البته شکستن روند همگرايي در آسياي ميانه شده است.ميان تحليلگران تاجيکستاني هميشه در نوع برخورد با دولت تاشکند اختلاف نظراتي وجود داشت.
عدهاي از آنها عقيده داشتند که تاجيکستان بايد بهرهبرداري حداکثري خود از منابع آبي را آغاز و از زور استفاده کند، برخي ديگر سازش با ازبکستان و انجام مذاکرات در اين مورد را قبول داشتند.بيشتر اين احساسات منفي کارشناسان و مردم تاجيکستان ناشي از رفتارهاي دولت تاشکند است که مشخص نشدن مرزهاي دو کشور يکي از عوامل آن است .اخيراً رئيس کميته دولتي اداره زمين و مساحي (زمين سنجي) تاجيکستان در 17 ژوئيه سال جاري با توجه به اين موضوعات توضيح داد: ميان دو کشور تاجيکستان و ازبکستان حدود 93 کيلومتر خط مرزي مورد بحث باقي مانده است که گفتوگو و فرايند حل آن با طرف ازبکستاني به زودي انجام خواهد شد.
لازم به ذکر است که اختلافات بر سر اين مرزبنديها از دوران شوروي تاثير ميگيرد، هنگامي که سياست تفرقه بينداز و حکومت کن حاکمان شوروي در آسياي ميانه اجرا ميشد تا اينکه به وسيله تعيين هدفمند مرزها به عنوان يک استراتژي براي تضمين قدرت سياسي و کنترل توسط مرکز در مرزهاي غير روسي انجام شود.برخي صاحبنظران معتقدند که اين استراتژي يک اقدام ضد ازبک بود که به خاطر گستردگياش بيشترين تهديد را براي حکومت مرکزي داشت، اما جمهوري تاجيک در آن سالها دو نماد شهري و فرهنگي خود را از دست داده بود، الحاق سمرقند و بخارا به ازبکستان تاجيکها را به دو قسمت تبديل ميکرد که در واقع طي سالهاي بعد، آنها مجبور بودند براي ملاقات با همديگر يا ورود به شهرهاي مذکور از يک کشور به کشور ديگري بروند .
به گفته برخي کارشناسان اين الحاق و اين نوع تقسيمبنديها بر اين اساس بود که حکومت شوروي بيش از پيگيري حل اختلافات به دنبال تشديد آن بود تا بتواند از وفاداري مردماني که در مرزهاي دولت شوروي زندگي ميکردند مطمئن شوند.در سالهاي گذشته که دولت ازبکستان "ميدان مين" را در مرز بين دو کشور ايجاد کرد، قربانيان آن تاجيکهاي ازبکستان و تاجيکستان بودند که يا کشته شده يا معلول و فلج ميشدند. بنابراين حل مشکلات مرزي ميان دو کشور بيش از آنکه مسائل اقتصادي را حل و فصل کند از نظر مردمي و حتي فرهنگي ارتباط مؤثري را برقرار ميکند. هر چند که احداث سد راغون مرکز اصلي اختلافات فعلي تاشکند و دوشنبه است، اما حل اختلافات مرزي زمينه مناسبي براي کاهش تنش بر سر استفاده از منابع آبي را فراهم ميکند و البته استفاده تاجيکستان از راههاي مواصلاتي ازبکستان و ساير منفعتهاي اقتصادي اين کشور هم ممکن خواهد شد.
ش.د9601872