(روزنامه آرمان - 1395/12/22 - شماره 3279 - صفحه 6)
* بدون تردید یکی از اتفاقاتی که در پایان سال95 رقم خورد و موجب تاثر خیل عظیمی از مردم شد، رحلت آیتاللههاشمی رفسنجانی بود. حضور مردم در تشییع پیکر آیتالله را چگونه ارزیابی میکنید؟
** وقتی قرار است از شخصیتی چون آیتاللههاشمی سخن بگوییم باید با دقت و سنجیده صحبت شود. لذا آنچه بیش از هر سیاستمداری در شخصیت آقایهاشمی تجلی داشت مردمداری و توجه به مردم بود. در همین راستا ایشان همواره خود را در معرض قضاوت رای و نظر مردم قرار میداد. آیتاللههاشمی در همه ابعاد سیاسی، اداری و سازمانی اقدامات خود را بر مبنای این دیدگاه به پیش میبرد. ایشان در طی عمر با برکتشان و در مجموع انتخاباتهای برگزارشده در نظام جمهوری اسلامی تعداد 11 دوره از کارزارهای انتخاباتی را در طول انقلاب تجربه کردند و در انتخاباتهایی چون مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهوری شرکت کردند.
به نظر میرسد یکی از دلایلی که آیتاللههاشمی این مشی مردمداری را دنبال میکرد ناشی از همراهی با امام خمینی(ره) بوده است. ایشان یکی از نزدیکترین افراد به بنیانگذار انقلاب اسلامی بودند و در تمام سالهایی که نهضت انقلاب آغاز شد، در طول مبارزات و بعد از پیروزی نیز در کنار امام بودند و توجه به آرمانهای معمار انقلاب را در دستور کار داشتند. ایشان با باور عمیق به اطاعت و همراهی در مدار رهبری نظام، همین رویه را با مقام معظم رهبری نیز ادامه دادند و قطعا نزدیکترین فرد به رهبری بودند.
* همانطور که بسیاری نیز تاکید دارند آیتاللههاشمی به عنوان سردمدار مشی اعتدال در سیاست شناخته میشود. در این باره چه دیدگاهی دارید؟
** یکی از ویژگیهای بارز آیتاللههاشمی تاکید و توجه به سلایق متعدد سیاسی بود. در واقع ایشان وزنه تعادل سیاسی در میان مجموعه جریانهای سیاسی ایران بعد از انقلاب بودند و نوعی میانجیگری و تعادل را در میان احزاب و گروههای مختلف کشور ایجاد کرده بودند. در واقع عقلای هیچ حزب و تشکیلات سیاسی در طی دوره حضور ایشان خود را بینیاز از ارتباط با آقایهاشمی نمیدیدند. آیتاللههاشمی در جهت پیشرفت و توسعه کشور آماده همکاری و همراهی با همه افراد موثر و گروهای مقید به نظام بودند تا کشور را در مسیر درست به پیش ببرند. بدیهی است که اساسی ترین ابزار برای تحقق چنین نیت و بینشی برخورداری از مشی اعتدال است تا در حرکت جامعه به سمت پیشرفت تاثیرگذار باشد و ایشان نیز به همین دلیل همواره تلاش کردند تا در این مسیر بمانند.
* درحالی که آیتاللههاشمی همواره تلاش کردند در مسیر اعتدال حرکت کنند با هجمه و تخریبهای مختلف روبهرو شدند. علت این برخورد با ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟
** در میان سیاست زدگان و برخی ریزهخواران، هجومهایی علیه آیتالله صورت میگرفت. این جریانهای مخرب همواره تلاش میکردند با هجمه به شخصیتهای بزرگ و مورد اعتماد مردم همچون آیتاللههاشمی خود را در معرض دید مردم قرار دهند و این تلاشها عمدتا اقدامی برای دیده شدن این قبیل از آدمهای کموزن سیاسی از سوی مردم بود. درواقع ضعف و عقده دیده شدن داشتند. این نوع افراد را باید در طیف گروههای غیرمنطقی و غیرعقلایی جای داد که تنها منافع خود را میبییند و متآسفانه منافع ملی برای آنان قابل تصور نیست.
* جدای از موارد ذکر شده چه ویژگیهای دیگری را در آیتاللههاشمی میتوانید ذکر کنید که او را به سیاستمداری بیبدیل در تاریخ انقلاب تبدیل کرده بود؟
** یکی از مواردی که ایشان به عنوان یک سیاستمدار کارکشته در نظام جمهوری اسلامی بدان پایبند بودند بهرهگیری درست از تریبونهایی چون نماز جمعه است. ایشان همواره تلاش میکردند در خطبههای نماز جمعه باورهای اسلامی را با ادله محکم و با ریشهیابی اسلام ناب ترویح کنند و ضمن توجیه مردم کشورمان، افکار عمومی جهان را نیز متوجه حقانیت اسلام کنند. از سوی دیگر توجه آیتالله به بنیادهای خانواده نیز حائز اهمیت است. وقتی خاطرات ایشان را میخوانیم به خوبی مهر و محبت آقایهاشمی به خانواده آشکار میشود. خاطراتی که ایشان از مراحل مختلف زندگی خود و از همراهی با خانواده گفتند نمونه واقعی یک شخصیت اسلامی است و این صداقت ایشان به خوبی میتواند الگویی برای بسیاری مقامات جمهوری اسلامی باشد. یکی دیگر از ویژگیهایی که بسیار اهمیت دارد روابط بسیار خوب و صمیمی آیتاللههاشمی با رهبری انقلاب است.
در واقع همان گونه که آیتالله با امام روابط خوبی داشتند این مسیر در دوره رهبری آیتالله خامنهای نیز ادامه یافت. دوران ریاست جمهوری آیتاللههاشمی را باید دورهای دانست که بهترین و صمیمانهترین و کارآمدترین روابط میان رهبر و رئیسجمهور شکل گرفت. بعد از این دوره نیز در تمام مراحل از جمله زمانی که آیتاللههاشمی ریاست مجمع تشخیص مصلح نظام را برعهده داشتند روابط و مشورتهای بسیاری میان رهبری و ایشان انجام میشد و مسائل گوناگون در ارتباطی تنگاتنگ بررسی و سپس به صورت سیاستهای کلان مطرح میشد. یک نمونه از اقدامات بسیار موثری که در ماههای پایانی عمر با برکت ایشان مطرح شد، بحث لزوم تدوین سیاستهای ژئوپلیتیک در چهارچوب سیاستهای کلان کشور بود. این مهم را اینجانب موظف شدم که بررسی کنم و دو جلسه مفصل را هم در خدمت ایشان داشتیم. امیدوارم زمینه ارائه سیاستهای ژئوپلیتیک در قالب سیاستهای کلان کشور فراهم شود.
* در ابعاد مختلف سیاست خارجی عملکرد آیتاللههاشمی چگونه بود؟
** وقتی ایشان از برآیند شخصیتی که ذکر شد برخوردار بودند، بدیهی است ظرفیت بالایی نیز در سیاست خارجی داشتند. آیتاللههاشمی در همان سالهای اول انقلاب که بسیاری از کشورها در ارتباط با کشورمان محتاط عمل میکردند توانست روابط ایران با نظام بینالملل را شکل دهد. آیتاللههاشمی توانست در قامت ریاست مجلس ارتباطات دیپلماتیک متفاوتی را برقرار کند. تلاش آقایهاشمی در استفاده از ظرفیت کشورهایی بود که ایران میتوانست از پتانسیلهای آنها در مجامع جهانی استفاده کند و همچنین در ابعاد اقتصادی نیز با توافقهای مختلف و قراردادهایی که بسته میشد از تعامل جهانی بهره میبرد. از جمله اقدامات آقایهاشمی میتوان به سفرهایی که به شرق آسیا داشتند اشاره کرد. سفر به مالزی با استقبال بسیار مناسب ماهاتیر محمد رهبر مالزی همراه شد. او شخصیت بینالمللی شناختهای شدهای بود که از دیدار با آقایهاشمی بسیار استقبال کرد.
همچنین سفرهایی به ژاپن، اندونزی و کره جنوبی نیز در راستای بهرهبرداری ایران از ظرفیتهای این کشورها انجام شد. روابط گسترده ایشان در حوزههای بینالمللی عملا سبب تامین بسیاری از سلاحهای مورد نیاز کشور در زمان جنگ تحمیلی بود. از سوی دیگر باید به اجلاس کنفرانس اسلامی در سال1371 اشاره کرد. سخنرانی بسیار مقتدرانهای در دفاع از جهان اسلام داشت و رهبران کشورهای عربی و منطقه با استقبال از این سخنان به دیدار با آیتاللههاشمی رفتند. بنابراین در مجموع با توجه به وزن سیاسی داخلی و بینالمللی ایشان، باید گفت آقایهاشمی همتراز با بسیاری از شخصیتها چون جواهر لعل نهرو، ماهاتیر محمد و... بود. وزن سیاسی آقایهاشمی و ظرفیت کنشگری که در حوزه بینالمللی داشت، ایشان را به یک شخصیت با وزن ژئوپلیتیک در تعاملات بینالمللی تبدیل کرده بود.
* حسن روحانی با حمایت آیتالله هاشمی در سال 92 توانست مردم را قانع کند و دولت یازدهم را تشکیل دهد. وضعیت در دولت روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
** در واقع جدای از موضوع حمایتی که آیتاللههاشمی در شکلگیری دولت روحانی داشت، باید گفت دولت تدبیر و امید بسیاری از کارکردهای خود را از مشی آقایهاشمی گرفته است. در واقع آنچه امروز به عنوان مشی اعتدال از سوی روحانی دنبال میشود ادامه مشی و راه آقایهاشمی است. یعنی همان نگرشی که تلاش میکند در مسیر تحقق مطالبات مردم گام بردارد. پیگیری همین مشی است که کابینه روحانی را از افرادی با تفکرات و گروههای سیاسی مختلف تشکیل میدهد. اگرچه باید گفت این شیوه هنوز در آغاز راه است و ممکن است چالشهای مختلفی پیش روی آن قرار گیرد اما روحانی نشان داده از توان و تحمل بالایی برخوردار است و در مسیر خود ثابتقدم ادامه خواهد داد.
* روحانی در راستای دستیابی به برنامهها و اهداف خود با مشکلات مختلفی روبهرو بود. مهمترین مشکل در دولت یازدهم را چه میدانید؟
** بهرغم تلاش دولت یازدهم برای تحقق مطالبات مردم، شرایط کشور به گونهای بود که مسائل و مشکلات بسیار متنوع و گوناگونی را بر سر راه دولت قرار داد. این مشکلات در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در کارکرد دولت تاثیر گذار است. مانع تراشیهایی که در این راه ایجاد شد هزینههای زیادی را بر کشور و دولت تحمیل کرد. در میان تمام تلاشها و عملکرد مثبتی که روحانی داشته است اما مهمترین ضعف دولت را باید تیم رسانهای ضعیف آن دانست که نتوانسته دستاوردها و اقدامات مناسبی را که دولت تدبیر و امید انجام داده به خوبی در جامعه بازتاب دهد و دیگر نقطه ضعفی که موجب میشود جریان مخالف از آن بهره ببرد و به نوعی با تخریبهای رسانهای خود به سمت استفاده مطلوب از آن گام بردارد که گویی دولت هیچ عملکرد مثبتی نداشته است، ضمن بحث رسانهای ضعیف، موضوع عدم هماهنگی در میان بخشی از بدنه دولت بوده است.
* سیاست خارجی دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟
** دیپلماسی و سیاست خارجی دولت گامهای موثر و مفیدی برداشته است. این اقدامات عمدتا تلاشهایی بود که در راستای بازسازی روابط ایران در نظام بینالملل انجام شد. در مجموع ایران همواره با تدوین یک سیاست خارجی مشخص مشکل داشته است و نوعی تزلزل در سیاستهای کلان ما در ابعاد سیاست خارجی دیده میشود. با این حال روحانی تلاش کرد این بخش سیاست را به نحو موثری مدیریت کند؛ زمانی که تیم روحانی در برنامه برجام و توافق هستهای در یک ماراتن حدود دوساله با 6 قدرت بزرگ جهانی مذاکره کرد و توانست برنامه هستهای ایران را از وضعیت سردرگم گذشته خارج کند و تحریمهایی که علیه کشورمان وضع شده بود برداشته شود. برجام را باید شاه بیت ورود دیپلماسی ایران در عرصههای بینالمللی بنامیم، در واقع فرصتی برای تنفس ایران در نظام بینالملل. ایران توانست با این ابزار اجماع جهانی را که شکل گرفته بود بردارد و نگاه منفی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای علیه کشورمان را از بین ببرد. درواقع این اقدام گامی در جهت تعدیل بنبستهای استراتژیک کشور است که میتواند زمینه خروج کشور از تنهایی استراتژیک را فراهم کند.
* با بررسی همه جوانب وضعیت روحانی را در انتخابات اردیبشهت 96 چطور ارزیابی میکنید؟
** شرایط کلان حاکم بر چگونگی انتخابات اردیبهشت96 و صحنه رقابت در این میدان سیاسی را باید در قالب سه مولفه اصلی آن که فضای کنشگری بازیگران را ترسیم میکنند، بررسی و تحلیل نمود. یکی موضوع نحوه صفبندیهای سیاسی، حزبی و جناحی است، دوم بحث چگونگی ورود کاندیداهای اصلی به این رقابت است و سومین موضوع اثرگذاری بر فرایند انتخابات 96، مساله برنامهها، نتایج اقدامات و نیز مطالبات عمومی در حوزههای مدیریت سیاست داخلی و خارجی کشور است. در خصوص صفبندی جریانهای سیاسی، واقع مطلب این است که تشکلها و جریانهای سیاسی در کشور ما عملا فاقد کارکرد تکاملی و انسجامبخش در فرآیندهای سیاسی کشور هستند. عموم بانیان این طیفها به فراخور نیازهای گوناگون بهطور فصلی از رویشی مقطعی برخوردارند و عمدتا هم با هدف تمشیت امور برخی از افراد سیاسی، بروز و ظهوری سطحی دارند. متاسفانه حتی جریانها و قطبهای سیاسی اصلی کشور هم اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالیون فاقد یک مانیفیست و برنامه جامع قابل اعتماد عمومی در اداره امور کشور هستند.
زیرا سازمانهای حزبی و تشکیلاتی که باید به مفهوم سیستمهای خودکنترلی اجتماعی و سیاسی در سطح جامع عمل نمایند، این جریانها در فعل و انفعالات کشور فاقد آن هستند و عموما روزیخواران بازار سیاست محسوب میشوند. در جریان اصولگرا ضمن فقدان انسجام فکری، مدیریتی، کارکردی و پراکندگی فراوان جریانهای سطحی که هریک از آنها اندیشه اصولگرایی را بهگونهای تفسیر و تصاحب کردهاند، اکنون ضعف اصلی آن از یکسو قدرتطلبی و نوعی از تمامیتخواهی آشکار بهویژه در میان پیشکسوتان این جریان است که تمایلی به کنارهگیری از قدرت نداشته و به فرصت سازی برای افراد جوان و توانمند باور ندارند و از سوی دیگر تلاش برخی افراد تازه کار این جریان است که بعضا با رانتهای گوناگون و تصاحب جایگاههای کلان سیاسی به نوعی ره صد ساله را یکشبه طی کردهاند و اکنون نیز ضمن بهجا گذاشتن کارنامه کاری سوال برانگیز، این امر بر آنها مشتبه شده و ورود به کارزار رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری را حق خود میدانند. این درحالی است که جامعه ما پیشتر ورود چنین افرادی را به ریاست اجرایی کشور تجربه کرده است.
در همین راستا نکته اساسی و قابل ذکر آن است که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران اساسا ضمن ابعاد ارزشی، سیاسی و اجتماعی گوناگون، عملا با هدف پاسخگویی به مطالبات واقعی مردم و نیز تحقق شایستگیهای مردمی در مدیریت و اداره امور داخلی و خارجی کشور بوده است. لذا شایسته آن است که در نظام جمهوری اسلامی و با احترام به باورها و انتظاراتی که مردم از شئونات رئیسجمهور دارند، کاندیداهای انتخابات 96 نیز با توجه کامل به وزن خاص کرسی ریاست جمهوری و ضرورتهای پاسخگویی به نیازهای فراگیر کشور، در این صحنه حضور یابند. در مجموع جریان اصولگرایی تاکنون ناکامیهای متعددی را در کارنامه خود ثبت کرده است. لذا آنچه در انتخابات پیش رو برای این جریان بسیار حیاتی میباشد، این است که اولا بهطور کلی باید ذیل یک چتر واحد قرار گیرد و با صدای مشخصی به انتخابات ورود نماید و دوم اینکه حتما کاندیدای این جریان بهتر است از جامعیت لازم و مورد انتظار مردم برخوردار باشد. البته جریان اصولگرایی هم اکنون بهطور بالقوه از چهرههای سیاسی و اجرایی موثری بهرهمند است که از آن جمله میتوان به آقایان دکتر ولایتی، دکتر علی لاریجانی، حجتالاسلام رئیسی، مهندس باهنر و... اشاره نمود.
لیکن هرگونه ورود موثر این چهرههای شاخص عملا مستلزم شکلگیری یک چتر حمایتی واحد از سوی مجموعه جریانهای اصولگرایی است. در جریان سیاسی اصلاحطلبی موضوع بروز توانمندیهای واقعی این طیف با پیچیدگیهای متعددی مواجه است. هرچند به نظر میرسد با پیروزی اصلاحطلبان در قالب لیست امید درانتخابات اسفند ماه 94 و بهویژه جلب حداکثری آرای مردم در تهران، این تشکیلات فکری- سیاسی اکنون با نوزایی و امیدواری خاصی به حرکت خود ادامه میدهد. لیکن رصد فضای جاری و نیز رفتار لیدرهای اصلاحطلبان بیانگر عدم اعتماد لازم در میان نخبگان این جریان برای ورود مستقل و تمام قد به مسائل سیاسی کشور است.
به هر حال کارکردهای متعارض و فراز و فرودهای گوناگون این جریان سبب گردیده تا بهرغم بهرهبرداری از همگراییهای انجام شده در انتخابات ریاست جمهوری سال92 و نیز اقبال نسبی سیاسی که در مجلس یازدهم داشته است، عقلای این جریان ترجیح دهند کماکان در لاک احتیاط باقی بمانند. لذا مجموعه شواهد حکایت از ائتلاف مجدد این جریان با طیفهای همسو برای انتخابات 96 دارد، زیرا گزینه مطلوب آنها تلاش برای جلب اعتماد عمومی بر محور صبر و نوعی از عقلانیت اعتدالی میباشد. سیر افکار عمومی بهویژه در تهران بهگونهای است که این جریان در صورت انسجام در برنامهریزیهای سیاسی، میتواند ضمن همراهی فراگیر با اعتدالیون در انتخابات ریاست جمهوری 96، حتی در انتخابات شورای شهر تهران و برخی از کلانشهرهای کشور نیز پیروز میدان باشد.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/180874
ش.د9504519