(روزنامه اعتماد - 1396/07/13 - شماره 3921 - صفحه 6)
لازم است يادآوري كنم كه نبايد اين تصور اشتباه ايجاد شود كه سايرين ضدامريكا نبودهاند. از ميان احزاب، گروهها و جمعيتهاي سياسي كه در ايران ميشناسم هيچكدام طرفدار دوستي با امريكا نبودهاند؛ امريكاييان هم هيچ زماني دوست ملت ايران نبودهاند. در ماجراي نهضت بزرگ ملي شدن صنعت نفت، امريكا هرگونه كارشكنياي كرد تا اين نهضت به بار ننشيند و عاقبت با همدستي انگليسيها و با كودتاي نظامي، دولت قانوني مرحوم دكتر مصدق را سرنگون كرد و شاه ايران را مديون و مرعوب خود ساخت؛ او هم براي اينكه به سرنوشت پدرش گرفتار نشود و به تبعيد بيبازگشت نرود، مطيع بيچونوچراي امريكا شد. همچنين از زماني كه در پي انقلاب اسلامي براي هميشه دودمان پهلوي و رژيم سلطنتي سقوط كرد، امريكا حتي يك روز هم با ايران از در دوستي وارد نشد. امروز هم رييسجمهور امريكا در سنگاندازي بر سر راه ايران و ايرانيان گوي سبقت از پيشينيان خود ربوده است.
با اين اشاره كوتاه به عملكرد امريكا در طول شصت سال بر ضد منافع ايران و بر ضد مردم ايران، امروز چه كسي و كدام گروه، ضدامريكا نيست كه مجمع روحانيون نباشد؟ نهضت اسلامي ايران كه به انقلاب اسلامي منجر شد، نهتنها ضد رژيم پهلوي و نهايتا ضد رژيم سلطنتي بود، كه به علت خاطرههاي تلخِ دخالتهاي امريكا در ايران، نهضتي ضدامريكايي هم بود و يكي از نشانههاي آشكار آن حمايت اكثريت قاطع مردم ايران از اشغال لانه جاسوسي (سفارت سابق امريكا در ايران) در سال ۵۸ است. پس از اشغال لانه، علاوه بر حمايت گسترده تودههاي مردم در سراسر كشور، تمام گروهها و تشكلهاي سياسي و حتي غيرسياسي، از چپترينها تا راستترينها، از اين حركت حمايت كردند؛ مرحوم دكتر يزدي -كه خداوند او را مشمول رحمت خود فرمايد- در دوره اول مجلس شوراي اسلامي، از تريبون مجلس اعلام كرد كه «بله، بعد از اينكه مساله گروگانگيرى اتفاق افتاد، من نخستين كسى بودم كه تاييد كردم و با آقاى موسوى خويينيها تلفنى تماس گرفتم و گفتم آقا اين كار لازم بوده» (مشروح مذاكرات مجلس شوراي اسلامي، دوره اول، ۲۷ شهريور ۱۳۵۹، ص ۷۵۰).
امروز هم تمام مردم ايران و تمام گروهها و احزاب و تشكلهاي سياسي، نهتنها مخالف امريكا، بلكه مخالف هر دولتي هستند كه منافع ملي ايران را تهديد كند، ولي اين مخالفت به معناي اين نيست كه اگر در سال ۵۸ از اشغال لانه جاسوسي امريكا حمايت جانانه كردند، امروز همچنين اقدامي را مقبول بدانند و آن را در جهت منافع ملي ارزيابي كنند. همگان ديدند و شاهد بودند كه در حمله به سفارت انگلستان و نيز حمله به سفارت عربستان، مردم و احزاب و تشكلها و شخصيتها از تمام جناحها، نهتنها اين كارها را تاييد نكردند بلكه آنها را در خلاف جهت منافع ملي ارزيابي كردند.
مجمع روحانيون امروز، همان مجمع روحانيون ديروز است، ولي هرگز نميپذيرد كه چارچوب رفتارِ سياسي او را ديگران به او ديكته كنند. مجمع روحانيون نه در پي آن است كه در تنور مبارزه با امريكا ناني براي خود بپزد و نه هرگز گمان ميبرد كه در دوستي با امريكا، تا زماني كه دولتمردان آن كشور بر طبل خصومت ميكوبند، براي ملت ايران خيري نهفته است.
آنچه اما در صحنه عمل رخ داده است و ميدهد اين است كه جرياني، در پي تصاحب كانونهاي قدرت، با توان تبليغاتي گستردهاي كه در اختيار گرفته است، رقيب سياسي خود را كه از مقبوليت بالايي در بدنه اجتماعي برخوردار است تحت فشار و ضربات شديد خود قرار داده است. بسياري از اصلاحطلبان را، با بهانههاي نامقبول، از ورود در كانونهاي تصميمگيري محروم كرده است و همچنان به حبسها و احضارها و خط و نشان كشيدنها و... ادامه ميدهد. در همين حال از اصلاحطلبان ميخواهند كه با آنان همصدا شوند. انتظار و توقع اين رقيبان مانند درخواست آن شخصي است كه ديگري را زير مشت و لگد گرفته و با چوب و چماق و زنجير و باتوم و هرچه در دست دارد بر سر و روي آن بينوا ميكوبد و با هر ضربهاي كه ميزند نعرهاللهاكبر سرميدهد و در همان حال از آن افتاده مجروح ميخواهد كه با او همصدا شود و فرياداللهاكبر سر دهد!
اين رقيبان گمان ميبرند كه احزاب و گروهها و ديگر تشكلهاي سياسي سربازهاي داخل پادگانند كه هر روز، صبح و شام، آنها را به صف كنند و هر چه فرمانده ميگويد آنها تكرار كنند. مجمع روحانيونْ همان مجمع روحانيون است و همچنان ضدامريكا است، مگر اينكه امريكا به فرموده امام خميني (رض) آدم بشود؛ و اين خواسته زيادي نيست.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=88101
ش.د9605078