(روزنامه جوان - 1395/06/02 - شماره 4892 - صفحه 5)
توجه به موضوعات دست چندم و برجسته كردن آن و بيتوجهي به مسائل اصلي كشور يكي از مشكلاتي است كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در مقاطعی در فرايند كشورداري به وجود آمده تا آنجا كه گاه به جاي توجه و پيگيري مشكلات اساسي كشور مسائل فرعي اولویت پیدا کرد و هزينههايی را متوجه جامعه كرد.
مشابه چنين اتفاقاتي را ميتوان به كرات در طول سالهاي اخير جستوجو كرد كه از جمله مصاديق آن رئيس دولت اصلاحات است كه به جاي توجه به مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم در طول سالهاي 76 تا 84 به تحقق اهداف حزبي نظير توسعه سياسي توجه و زمينه غائلهآفريني بسياري را عليه نظام جمهوري اسلامي ايران بهوجود آورد تا آنجا كه بهدليل اولويتتراشي بيهوده براي جامعه ايراني دو غائله بزرگ 18تير 78 و فتنه88 را مديريت و سازماندهي كرد يا در دوره دولت سازندگي، تصميمسازان آن به جاي برداشتن سايه محروميت از كشور و سازندگي مناطق جنگ زده و زمينهسازي براي تقليل مشكلات اقتصادي كشور اولويت را ترويج روحيه اشرافيگري و تجملگرايي قرار داد و مقدمه رانت و فساد را در سيستم اقتصادي كشور به وجود آوردند. اين در حالي است كه به رغم تمام تواناييها و دستاوردهاي دولتهاي گذشته، دولت فعلي نيز با احراز دستاوردهايش به نوعي همان اشتباهات دولتهاي گذشته را تكرار و مسير تجربه شده و هزينهآور سابق را در پيش گرفته است.
رئيسجمهور كشورمان اين بار در مراسم ديدار با جامعه پزشكي كشور كه روز گذشته به مناسبت روز پزشك و هفته دولت برگزار شد بار ديگر به جاي پرداختن به مشكلات ناشي از طيف حاضر در همان جلسه، از موضوعاتي سخن به ميان آورده كه هيچ سنخيت و نسبتي با ماهيت و فلسفه جلسه نداشته و مسئلهاي دست چندم براي جامعه به شمار ميآيد.
بهراستي مسئلهاي به نام برگزاري كنسرت دغدغه جامعه پزشكي است و نقش آن در مرتفع كردن دغدغهها تا چه ميزان است، آيا بهتر نيست به جاي بيان مشكلات فرعي آن هم در تريبون غيرمرتبط، از وزير فرهنگ و ارشاد به عنوان وزير مربوط خواست تا در اين باره به اظهار نظر پرداخته و مسائلي مانند «معيشت» و «بيكاري»كه مطالبه مردمي و از جمله جامعه پزشكي نيز هست را در اين جلسه مطرح كنند.
پرسش این است كه بحث برگزاري يا عدمبرگزاري كنسرت و حتي فراتر از آن موسيقي، دغدغه كدام بخش از جامعه است و چه ميزان از مردم آن را مسئله اساسي كشور ميدانند؟ آيا بهتر نيست كه كارگزاران نظام به جاي پرداختن به مسائل فرعي و غيرضروري در اينگونه جلسات به مسائلي توجه كنند كه نخست دغدغه اصلي مدعوين جلسه بوده و بعد از آن ذهن افراد جامعه را به خود مشغول كرده و اولويت آنهاست.
بهراستي چرا برخي از دولتمردان به جاي پرداختن به مشكلات اصلي جامعه كه مردم به همان دلايل به رئيسجمهور فعلي رأي دادهاند، عمداً يا سهواً موضوعاتي را در تريبونهاي رسمي مطرح ميكنند كه اولويت دهم جامعه نبوده و تنها طيف محدودي از اجتماع با آن درگير هستند، آيا اتخاذ چنين رويكردي تعمدي است و با اغراض سياسي همراه است يا آنكه ميتوان دلايل ديگري را براي آن در نظر گرفت.
براي پاسخ بايد بخش مهمي ازسخنان روز گذشته رئيسجمهور كشورمان را مورد توجه قرار دهيم كه اينگونه به انتقاد از لغو كنسرت در مشهد مقدس پرداخت: «يك جا ميخواهد كنسرتي برگزار شود مجلس قانونگذاري شكل ميگيرد، در حالي كه ما مجلس شوراي اسلامي داريم و هركسي كه صبح بيدار ميشود و يك تريبون پيدا ميكند نميتواند قانونگذاري كند و وزير نيز نبايد تبعيت كند چرا كه وزير بايد تابع قانون باشد. از نظر من هيچ وزيري در برابر هيچ فشاري نبايد كوتاه آيد و عقبنشيني كند، اگر قرار است قانوني وضع شود بايد از طريق مجلس اقدام شود و مراحل خود را در شوراي نگهبان طي كند و در نهايت رئيسجمهور آن را ابلاغ كند تا عملي شود.»
بهراستي چرا رئيسجمهور كشورمان در طول سه سال گذشته بارها با اتخاذ چنين تاكتيكي تلاش كرده مطالبات بخش اندكي از جامعه را مورد بحث و بررسي قرار دهد و از مشكلات اقتصادي و معيشتي كه تمام افراد جامعه با آن دست و پنجه نرم ميكنند يا فيشهاي حقوقي كه اعتماد مردم به نظام را نشانه گرفته و نهايتاً منجر به فاصله گرفتن مردم از حاكميت ميشود سخني به ميان نميآورد.
به نظر ميرسد در شرايطي كه دولت يازدهم شرايط مناسبي را تجربه نميكند و سه سال از عمر دولت بدون دستاوردي دلبخواه در حوزههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي ميگذرد و در چنين شرايطي اعضاي دولت نگران انتخابات سال 96 هستند؛ انتخاباتي كه درهنگامه تبليغات انتخاباتي كارنامه دولت يازدهم قطعاً مورد نقد و بررسي كارشناسان و رقبا قرار ميگيرد و چنين روندي ميتواند حكم شكست انتخاباتي را براي دولت يازدهم بازي كرده و پرونده آرزوهاي 8 ساله را در همين سال چهارم خاتمه بخشد.
حال در چنين شرايطي اگر چه كارشناسان نسخههاي مختلفي را براي دولت يازدهم ارائه ميدهند، به زعم اتاق فكر دولت و شخصيتهاي تصميمساز آن بايد با ارائه راهكارهايي احتمال شكست انتخاباتي در بهار96 را به حداقل ممكن برساند. به نظر ميرسد يكي از تاكتيكهاي انتخاباتي آدرس غلط دادن به جامعه و برجسته كردن مسائل دست چندمي است كه اولويت جامعه نيست و تنها به شلوغ شدن فضاي رواني- رسانهاي كشور كمك ميكند و ذهن افراد جامعه را از مطالبات جمعي منحرف ساخته و در درگيريهاي روزمره سياسيون غرق ميكند، به همين دليل است كه به كرات شاهد به كارگيري الفاظ و عباراتي بودهايم كه تا روزها رسانهها و طيف وسيعي از افراد جامعه را به خود مشغول و از موضوعات اصلي كشور منحرف ساخته است كه نمونه آن به كارگيري الفاظي نظير: بزدل سياسي، برويد به جهنم و تازه به دوران رسيدهها و جنگ نديدههاست كه در ظاهر حمله به منتقدان بود، البته در بيان موضوعات فرهنگي مسئله اندكي متفاوتتر است، آنگونه كه نه تنها برجستهسازي مسائل فرعي به جاي اصلي با هدف انحراف افكار عمومي از موضوعات اصلي مانند«ناتواني دولت از عمل به شعارهاي انتخاباتي- تبليغاتي نظير گشايش معيشتي در زندگي مردم»، «بينتيجه بودن برجام و به بنبست رسيدن تئوري مذاكره با امريكا جهت حلال مشكلات كشور» و «عدمبرخورد با مديران نجومي به عنوان يك مطالبه عمومي» صورت ميگيرد بلكه هدف ديگر مبني بر «اميدوارسازي پايگاه رأي خود به پيگيري مطالبات حزبي آنها» نيز مورد توجه است، آنگونه كه طي سه سال اخير چند بار نيز از لزوم رفع حصر سخن به ميان آمد؛ مطالبهاي كه تنها در تريبون عنوان و در عمل پيگيري نميشد.
همانگونه كه در گزارشي در 28 تير عنوان شد: به هر حال نبايد از نظر دور داشت كه «نتايج برجام» و «افشاگري درباره فيشهاي نجومي» و همچنين ارتباطات مشكوك و خاص برخي از نزديكان كابينه يازدهم به رويدادهاي ناميمون اقتصادي سال 89 و90 ميتواند تأثير مستقيمي بر آراي مردم در سال 96 گذاشته و رئيسجمهور جديدي را روي كار بياورد، بنابراين بايد پاشنه آشيل دولت يازدهم را دو موضوع مورد اشاره دانست كه هر كدام به تنهايي ميتوانند حضور كانديداي ديگري بهجز حسن روحاني را بر كرسي رياست جمهوري دوازدهم تضمين كنند.
ش.د9504605