(روزنامه جوان - 1395/08/01 - شماره 4938 - صفحه 6)
نظر اغلب تحليلگران امريكايي در دو سال قبل اين بود كه جب بوش و هيلاري كلينتون دو رقيب اصلي در انتخابات رياست جمهوري 2016 خواهند بود. اين عقيده در فضاي فكري آن روزها قانعكننده به نظر ميرسيد چون بحث بر سر رقابت خانوادههاي بوش و كلينتون بود و گفته ميشد كه جمهوريخواهان انتظار داشتند تا در اين انتخابات و با شكست دادن هيلاري كلينتون انتقام شكست پدرش، جورج هربرت بوش، از بيل كلينتون در انتخابات رياست جمهوري 1992 از بيل كلينتون را بگيرد. تصور آن موقع چندان بيوجه نبود چراكه جورج بوش، رئيسجمهور قبلي امريكا، در روز پنجشنبه دوم اكتبر 2014 از قصد برادرش براي شركت در انتخابات رياست جمهوري گفت و همان موقع هم تيم انتخاباتي جب به راه افتاده و توانسته بود تا ژانويه 2015 نزديك به 100 ميليون دلار كمك مالي جذب كند كه رقم آن بعد هم افزايش يافت.
با وجود اين، جب نتوانست انتظارها را برآورده كند و خيلي زود از عرصه رقابت كنار كشيد. كنار كشيدن زودهنگام او از رقابت درونحزبي چندان عجيب نبود بلكه اتفاق عجيب در اقبال دونالد ترامپي بود كه تنها يكي، دو سال عضو حزب جمهوريخواهان شده بود و رقباي همحزبي را يكي پس از ديگري كنار ميزد تا در نهايت به عنوان نامزد نهايي حزب در مقابل هيلاري قرار گرفت. آمدن جب تا رقابت نهايي يك روند متعارف در سيستم حاكميتي امريكا بود اما ترامپ اين سيستم را مجبور به دوپينگ در روند انتخابات كرده تا بتواند نظم و حاكميت خود در جامعه امريكا را حفظ كند.
دوپينگ مقدماتي
اتفاقي كه براي جب پيش آمد، در مورد هيلاري هم ممكن بود. اگر سيستم درونحزبي دموكراتها به داد او نرسيده بود هيلاري براي رقابت درونحزبي با برني سندرز، لينكلن چفي، جيم وب، لارنس لسيگ و مارتين اومالي روبهرو بود اما به غير از سندرز، بقيه رقبا خيلي زود از عرصه رقابت خارج شدند و اين سندرز 74 ساله بود كه در رقابت ماند و در كمال تعجب توانسته بود با نظرات و ايدههاي تازه خود قشر جوان حزب را به سوي خود جلب كند و هيلاري را در چند ايالت شكست بدهد و رقابتي نزديك به او را دنبال كند. سندرز با ايدههاي برآمده از جنبش والاستريت، به طور مستقيم لابيهاي ثروت را هدف گرفته بود كه در پشت هيلاري قرار گرفته بودند و شعار ميداد: «ديگر بايد به اين جريان پايان بدهيم كه ميلياردرها پولدارتر ميشوند و فقرا فقيرتر.»
اين شعاري نيست كه رهبران دموكرات و در كل نظام كاپيتاليستي امريكا با آن نظر خوشي داشته باشد و سايت ويكيليكس 20 هزار ايميل از كميته مركزي حزب دموكرات را افشا كرد تا نحوه برخورد نظام كاپيتاليستي با اين پيرمرد شورشي را نشان داده باشد. اين ايميلها نشان ميدهند كه رهبر آن حزب كه در ابتدا چندان اعتنايي به سندرز نميكردند و انتظار مسيري آسان براي هيلاري داشتند، با موفقيت سندرز در جلب آراي زنان و قشر جوان احساس خطر كرده و توطئه عليه او را با يك برنامه گسترده تبليغاتي در دستور كار قرار دادند. اين برنامه شامل انتشار گسترده مقالات براي تخريب سندرز در مطبوعات حتي نشريات نه چندان شناخته شده بود كه كار را حتي به تمسخر و استهزاي او هم ميرساند.
عذرخواهي كميته مركزي حزب دموكرات از سندرز و هوادارانش و استعفاي دبي واسرمن شولتز از رياست كميته مهر تأييدي بر اين توطئه زد و اختلاف 12 درصدي سندرز با هيلاري در رقابت درونحزبي نشان ميدهد كه اگر اين توطئه در كار نبود چه بسا سندرز ميتوانست به همين ميزان از هيلاري پيشي بگيرد و نامزد نهايي دموكراتها در انتخابات رياست جمهوري باشد. سندرز با وجود اين توطئه ناكام ماند و همين توطئه هيلاري را تا اينجاي كار رساند. اين اتفاق يك دوپينگ مقدماتي بود كه در جناح دموكراتها پيش آمد اما جمهوريخواهان نتوانستند به اين نحو عمل كنند تا مانع پيش آمدن ترامپ بشوند.
ناكامي جمهوريخواهان
اين سؤال قابل توجهي است كه چرا رهبران حزب جمهوريخواه همانند دموكراتها در مورد ترامپ دست به كار نشدند تا مانع رسيدن او به نقطه نامزد نهايي حزب بشوند؟ پاسخ به اين سؤال بنابر چند وجه است. نخستين وجه در خوشبيني اوليه رهبران حزب از ناتواني ترامپ براي پيمودن مسير بود چراكه آنها روي بيتجربگي سياسي او حساب كرده بودند و انتظار داشتند تا در رقابت با همحزبيهاي باتجربه خيلي زود شكست سنگيني خورده و از رقابت حذف بشود. وجه ديگر در انتظار زياد از حد آنها نسبت به همين ميزان تجربه رقباي ترامپ بود چنانكه كارنامه جب بوش در مقام فرمانداري ايالت فلوريدا يا رسيدن ماركو روبيو به مقام سناتوري از همين ايالت و سابقه كاري تد كروز در دولت جورج بوش و پايگاه اجتماعياش در ايالت تگزاس، توجه آنها را جلب ميكرد و انتظار نداشتند كه اين افراد در مقابل ترامپ تاجر و بيتجربه در عرصه رقابت درونحزبي شكست بخورند.
جداي از اين دو وجه بايد به ژست تبليغاتي ترامپ توجه داشت كه هر چند خلاف عرف سياسي است اما دست كم نظر مساعد بدنه حزبي جمهوريخواهان را به سوي خود جلب كرده تا آنجا كه جنبش تيپارتي ديگر از كروز يا روبيو حمايت نكرد و در پشت ترامپ قرار گرفت. اعضاي تيپارتي كه در هر دو ايالت فلوريدا و تگزاس از حاميان روبيو و كروز بودند، در عرصه ملي اين دو را ترك كرده و ترامپ را ترجيح دادند چون ترامپ توانسته بود نسبت به بقيه عملكرد بهتري را در محور اصلي تبليغاتي جمهوريخواهان مبني بر حمله به دو دوره رياست جمهوري باراك اوباما داشته باشد. اين اصليترين وجهي بود كه مانع دوپينگ رهبران حزب عليه ترامپ ميشد چراكه آنها از يك سو نميتوانستند اعضاي به شدت محافظهكار تيپارتي را ناديده بگيرند و از سوي ديگر، ترامپ با سخنان خلاف عرف بهتر از بقيه رقبا تنور تبليغاتي عليه اوباما و دموكراتها را داغ ميكرد.
دوپينگي بر ضد ترامپ
اگر ترامپ به مرحله نهايي رقابت رسيده اما او ميداند كه كار سختي در پيش دارد به خصوص اينكه رهبران جمهوريخواه نظر مساعدي به او ندارند. او حتي در همان دوره رقابت درونحزبي هم متوجه اين موضوع بود چنانكه در ايالت كلورادو، حزب با تغيير مقررات نتيجه را بدون برگزاري انتخابات به نفع تد كروز تغيير دادند. جورج بوش پدر و پسر، ميت رامني، جان مك كين، كلي آيوت و مارك كرك از رهبران غايب در كنوانسيون جمهوريخواهان براي معرفي ترامپ به عنوان نامزد نهايي جمهوريخواهان بودند و حتي جان كيسيچ هم كه به عنوان فرماندار ايالت اوهايو ميزبان كنوانسيون بود به نشست جمهوريخواهان نيامد تا نارضايتي خودش را از ترامپ نشان داده باشد. پيروزي هيلاري در انتخابات رياست جمهوري تنها دليلي بود كه رهبران جمهوريخواه را مجبور ميكرد تا اندازهاي در برابر ترامپ نرمش نشان بدهند كه اين موضع هم در جريان مناظرههاي ترامپ با هيلاري به خصوص مناظره دوم كنار گذاشته شد.
نكته اين نيست كه تصاوير ويدئويي ترامپ با بيلي بوش در 2005 و رسوايي اخلاقي بر سر آن افرادي مثل مك كين، كاندوليزا رايس يا حتي پل رايان را در مقابل ترامپ قرار داد بلكه مسئله اين است كه رهبران جمهوريخواه در اين موضوع همجهت با دموكراتها شدند، بهطوري كه كارنامه خانواده كلينتون در موضوع رسوايي اخلاقي بدتر از ترامپ بوده و اين رهبران حاضر نشدهاند با مانور در اين مورد كمكي به ترامپ بكنند. اين نحو عمل رهبران جمهوريخواه نشان ميدهد كه آنها با دموكراتها در يك سو و عليه ترامپ قرار گرفتهاند و بايد گفت كه ترامپ در شرايط فعلي با دو جبهه از رقباي دموكرات و رهبران جمهوريخواه روبهرو است. اين به معناي شكل گرفتن اتحادي نانوشته عليه ترامپ در سيستم حاكميتي است كه با ادعاهاي اخلاقي قصد زمين زدن ترامپ را دارد تا هيلاري با وجود كارنامه سياه اخلاقي شوهرش و البته نقش پنهاني او در اين كارنامه، مانع رسيدن ترامپ به كاخ سفيد بشود.
ضددوپينگ ترامپ
مشكل ترامپ تنها اين اتحاد نانوشته از دو حزب به ظاهر رقيب نيست بلكه مشكل اساسي او در اصل انتخابات است. او كه بزرگ شده در سيستم امريكايي است از چگونگي مهندسي انتخابات در امريكا آگاه است و به همين جهت هم انگشت بر معضل تقلب انتخاباتي در امريكا گذاشته است. اين مشكلي ساختاري است كه كمتر سياستمداري در امريكا حاضر به گفتن چيزي در مورد آن ميشود چراكه خود او هم از بركت همين مشكل به عرصه سياست آمده است. علاوه بر اين، سيستم حاكميتي امريكا با وجود بروز آشكار تقلب در جريان انتخابات رياست جمهوري 2001 و ماجراي شمارش آرا در ايالت فلوريدا، تمام تلاش خود را ميكند تا اين مشكل مبدل به گفتمان غالب نشود اما ترامپ با طرح آن دستكم خدشهاي بر اين تلاش سيستم حاكميتي وارد كرده است. اين خدشه است كه به افرادي مثل ويليام آر سوئيني، چاد ويكري و كاترين النا، از مسئولان ارشد بنياد بينالمللي نظامهاي انتخابات (IFES)، اجازه داده تا آسيبپذير بودن سيستم انتخاباتي امريكا را تأييد و نگراني خود را نسبت به انتخابات رياست جمهوري امريكا بيان كنند.
مقررات انتخاباتي در ايالتهايي مثل پنسيلوانيا ميتواند در عمل نتيجه انتخابات را مهندسي كند جدا از اينكه مواردي مثل ثبت اسامي 1/8 ميليون نفر متوفي براي انتخابات يا نامعتبر بودن هويت 24 ميليون نفر ثبت نام شده همگي حكايت از دامنه وسيع تقلب دارند. اين سيستم مهندسي شده در انتخابات امريكا با سيستم رسانهاي آن كامل ميشود كه هر نتيجهاي را با شعار دموكراسي امريكايي توجيه ميكند. انحصار سيستم رسانهاي در دست پنج غول رسانه و وابستگي اين غولهاي رسانهاي به سيستم حاكميتي دو حزبي امريكا را نبايد فراموش كرد كه حالا ترامپ خود را در برابر آن كه قصد دارد او را زودتر از موعد شكست خورده انتخابات نشان بدهد. انتظار نميرود كه ترامپ توانايي مقابله با اين سيستم و امكانات آن را داشته باشد اما دست كم توانسته وضعيت مهندسي و دوپينگ در سيستم انتخاباتي امريكا را نشان بدهد تا در صورت شكست، معلوم كند كه قرباني چه نظامي شده است.
ش.د9504596