(روزنامه جوان - 1395/05/13 - شماره 4875 - صفحه 5)
«ادامه وضع فعلي توليد داخلي، يعني بيكاري جوانان، ركود بيشتر و زندگي دشوار مردم، اينها را كه ديگر نميشود با ارتباط با امريكا و اروپا حل كرد بلكه بايد مسئولان اقدام كنند» اين بخش مهمي از سخنان روز دوشنبه رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با اقشار مختلف مردمي است.
اين عبارت را ميتوان تبیین ديگري از شعار سال يا همان «اقتصاد مقاومتي، اقدام و عمل» به شمار آورد؛ سالي كه پنج ماه از آن سپري شده است و جامعه همچنان چشمانتظار است تا اقدامات عيني و عملي دولت در تحقق چنين شعاري را مشاهده كند. از همان روز نخست فروردين ماه 95 مقامات ارشد دولت يازدهم در مواضعي مشابه از لزوم تطبيق رفتار و رويكرد دولت در مسير تعيين شده توسط مقام معظم رهبري گفته و تأكيد كردند كه اراده دولت در جهت چنين شعاري قرار گرفته است. اكنون بعد از گذشت نزديك به نيمي از سال 95 اين سؤال اساسي مطرح است كه دولت چه اقدام اساسي و قابل توجهي در زمينه تحقق شعار سال صورت داده و در فرصت باقيمانده تا پايان سال چه اولويتهايي را در اين جهت مدنظر قرار داده تا مردم از زير بار فشارهاي اقتصادي و معيشتي رها شده و به ثبات معيشتي برسند.
دولت يازدهم نه تنها به اعتقاد بسياري از كارشناسان و صاحبنظران بيطرف بلكه به باور بسياري از حاميان متعصب ديروز خود، در تحقق شعار سال 95 و حركت در مسير اقتصاد مقاومتي موفق نبوده و اقدام قابل دفاعي را صورت نداده است بلكه نتوانسته حداقل انتظارات ممكن جامعه را با توجه به شعارهايی كه دولت به وسيله آن توانسته بود آراي عمومي به خود را جلب كند، جامه عمل بپوشاند. رئيس دولت يازدهم با شعارهاي انتخاباتي كه بخشي از آن باز تكرار ميشود توانست آراي اكثريت جامعه را به خود اختصاص دهد؛ شعارهايي كه امروز به جرئت ميتوان گفت هيچ كدام از آنها به مرحله واقعيت نرسيده است.
شعار روحاني در بهار 92 چه بود و چه شد؟
شعار من نجات اقتصاد ايران است، «برنامه اقتصادي من حل معضل اشتغال بهخصوص براي تحصيلكردههاست»، «اصلاح نظام اداري نيز جزو اولويتهاي من است زيرا با اصلاح نظام اداري جلوي فسادها گرفته ميشود»، «اساس برنامه اقتصادي من بر دو محور توليد ثروت ملي و توزيع عادلانه ثروت استوار است»، «در كنار هدايت نقدينگي به سمت توليد بايد با فساد و رانتخواري مبارزه كنيم چراكه بدون آن توليد رونق نخواهد يافت»، «اقشار كمدرآمدي هستند كه برايشان بستههاي حمايتي در نظر گرفته شده كه از جمله آنها بيمه خدمات درماني است»، «اساس سياست من بالا بردن ثروت ملي و رونق توليد و اشتغال و بهبود فضاي كسب و كار و توزيع عادلانه ثروت است» و «در مسئله عدالت بايد به مقوله رانت و فساد توجه كنيم» عين عبارتهايي است كه حسن روحاني به عنوان برنامههاي اصلي خود در حوزه اقتصادي انتخاب كرده بود و امروز هيچ كدام از آنها محقق نشده است.
ناتواني دولت يازدهم در عمل به شعار سال از يك سو و تحقق شعارهاي اصلي خود تا آنجايي پيش رفته است كه جماعت تجديدنظرطلب نيز- كه توانستهاند با حمايتهاي منفعتطلبانه در انتخابات سال 92 زمينه بازگشت خود به عرصه حاكميت را هموار كنند- از آينده سياسي خود بيمناك شده و با تندتر كردن انتقادات خود نسبت به حسن روحاني و دولت يازدهم احتمال عبور اين جماعت از روحاني را در انتخابات 96 محتملتر از گذشته كنند.
تحولاتي كه عبور از روحاني را جديتر كرد
اگر چه از ماههاي گذشته بحث عبور تجديدنظرطلبان از روحاني نقل محافل سياسي بود اما تحولات شش ماه اخير چنين بحثي را جديتر از هر زمان ديگري مطرح كرده است چراكه مدل رفتاري دولت يازدهم در برجام بسيار ناموفق بوده و نه تنها باعت سرخوردگي جماعت مدعي اصلاحطلبي شده است بلكه منجر به نااميدي بدنه اجتماعي دولت از آينده برجام و به طريق مرتفع شدن مشكلات داخلي كشور از جمله مشكلات اقتصادي و معيشتي نيز شده است.
امروز با مرور صفحات روزنامههاي زنجيرهاي ديگر نميتوان از تيترهاي متعصبانه در حمايت از روحاني و دولت متبوعش خبري گرفت، به گونهاي كه اين رسانهها در گردشي 180درجهاي لب به انتقاد از دولت گشوده و تا همين اواخر الگوي دولت يازدهم را مدلي موفق در برخورد با مديران اتوبوسي و فسادهاي اداري و اقتصادي عنوان ميكردند، امروز خواهان برخورد رئيسجمهور با فساد و روابط فاميلي در سطوح عالي دولت هستند!
رويگرداني حاميان پروپاقرص دولت در حالي است كه از برخي از بزرگاني كه تا ديروز از برجام و عملكرد دولت در عرصههاي مختلف دفاع جانانه ميكردند نيز خبري در دست نيست، همان افرادي كه از آنها به عنوان پدرخواندههاي دولت و شخص رئيسجمهور ياد ميشد و امروز ترجيح دادهاند، همانند مدعيان اصلاحطلبي كنج عافيت گرفته و آبروي سياسي خود را بيش از اين خرج دولت نكنند.
به عنوان آخرين نمونهها ميتوان به موضعگيري اخير روزنامه آفتابيزد نسبت به دولت اشاره كرد كه طي آن اين روزنامه از دولت و رئيسجمهور ميخواهد علاوه بر فيشهاي حقوقي نجومي، به انتصابات خويشاوندي و تسهيلات ويژه براي افراد خاص در دولت رسيدگي كند: «ديگر اما و اگر ندارد، حداقل از درون دولت و از زبان و قلم ياران دولت معني ندارد. شايسته بود و هست كه به جاي اين حاشيهسازيها و حاشيهنويسيها در اجراي دستور رياستجمهوري تسريع شود... آيا به راستي نگاهي به كارنامه عملكرد همين دسته از مديران به اصطلاح ويژه و داراي حقوقهاي بالا كردهايم؟ چرا فكر ميكنيم بعضي از حضرات از مادر مدير زاده شدهاند؟ آخر براي كدام كارنامه موفق و مشعشعي حقوق و پاداش چندين ميليوني لازم است؟ اين دسته از مديران نورچشمي و ويژه كدام گل را بر سر ملت زدهاند؟»
اين روزنامه ادامه ميدهد: «به راستي كدام كارنامه مستحق دريافت حقوق، مزايا و پاداش بالا آن هم بعضاً تا 3 ميليون تومان در روز است؟ چرا عدهاي بر استمرار اين بيعدالتي اصرار ميورزند؟ آيا همين حقوقهاي نجومي و به تبع آن ارتقاي سطح زندگي مسئولان و گسترش اشرافيگري منجر به جدايي هر چه بيشتر از بدنه جامعه و رويگرداني و قطع اميد مردم از آنها نخواهد شد؟ اين روزها كه زمزمه افشاگري انتصابات خويشاوندي و واگذاري تسهيلات ويژه به افراد خاص به گوش ميرسد، چه زيباست كه دولت محترم قبل از ديگران رأساً به اين موضوعات ورود كرده و در سالمسازي و ارتقاي سلامت مجموعه خود پيشقدم شود.»
علي شكوريراد نيز در گفتوگو با روزنامه اعتماد موج انتقادات تجديدنظرطلبان از روحاني را گسترش داده و با مرزبندي ميان اصلاحطلبان و روحاني گفته است كه موضع ما در قبال دولت آقاي روحاني «اتحاد و انتقاد» است، روحاني بهتر ميتوانست عمل كند: «بزرگترين انتقاداتي كه از جانب بدنه اجتماعي اصلاحطلبها به سمت مركز سرازير ميشود، اين است كه چرا مديران جزء همچنان در مناصب دولتي باقي هستند، اين مديران جزء در سياستهاي محلي و منطقهاي اصلاحطلبان را تحت مضيقه قرار دادهاند و به آنها فشار ميآورند. انتظار ميرفت كه بعد از گشايشي كه در عرصههاي كلي ايجاد شد، اين رويه نيز تغيير كند اما نكرد.»
وي همچنين با انتقاد از تغييرات اخير تصريح كرده است كه اگر آقاي روحاني در كابينه ترميم انجام ندهد، شرايط را براي حمايت اصلاحطلبان از خودش سختتر ميكند؛ اين همه گفتيد و گفتيم ترميم كابينه و مجيد انصاري را برداشتند و آقاي اميري را به جاي او گذاشتند. آيا شما از دولت سيگنال مثبت ميگيريد؟ شناسنامهدارترين اصلاحطلب كابينه را از معاونت پارلماني رئيسجمهور بركنار ميكند و به معاونت حقوقي ميبرد. در عرف سياسي اين كار يك جابهجايي همتراز نيست. شكوريراد در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبني بر اينكه عشق اصلاحطلبان به روحاني يكطرفه است، تأكيد كرد: اصلاً عشقي از جانب ما به آقاي روحاني وجود ندارد، آقاي روحاني هم هيچوقت سعي نكرده است ما را نسبت به خودش علاقهمند كند. روزي هم كه آقاي روحاني از رياستجمهوري كنار برود، ممكن است هيچگاه به ديدن او نرويم.
تجديدنظرطلبان به زودي از رقباي انتخاباتي روحاني رونمايي ميكنند
احتمال جدايي تجديدنظرطلبان از روحاني زماني جديتر ميشود كه بدانيم در جلسات محرمانه سران اين جريان سياسي بحث معرفي نامزد اختصاصي در انتخابات 96 بسيار محتمل و جدي است تا آنجا كه سيدفاضل موسوي فعال سياسي اصلاحطلب و نماينده ادوار مجلس در گفتوگو با روزنامه آرمان رسانه نزديك به خانواده هاشميرفسنجاني در ادبياتي تهديدآمیز عليه حسن روحاني بيان ميكند: شش الي هفت نفر از درون اصلاحطلبان خودشان را براي ورود به انتخابات رياستجمهوري آماده ميكنند... روحاني بايد قبل از اينكه كار از كار بگذرد، كاري كند و كار را به دقيقه ۹۰ موكول نكند.»
آنچه به وضوح قابل درك است اين مسئله است كه شرايط حسن روحاني براي ايجاد اجماع بين حاميان ديروز خود جهت حمايت از خود و در مرتبهاي بالاتر از آن «پيروزي در انتخابات96» بسيار دشوار است و چه بسا در ماههاي آينده بسيار پيچيدگي از آنچه امروز هست، تبديل شود. پيچيدهتر از آن اين چالش است كه حسن روحاني نه تنها نتوانسته براساس تئوري و دستورالعملهاي اتاق فكر خود بر مشكلات داخلي - ولو در سطحي حداقلي- فائق آيد بلكه همچنان در پيچ و خم ابتدايي آن شعارهايي است كه ديروز به وسيله آنها آرايي به دست آورد و امروز قرار است به وسيله آنها از آراي شكننده خود در خرداد 92 نيز دست بشويد.
ش.د9504592