آمریکا در حادثه طبس شکستی را متحمل شد که به منزله کابوسی برای تمام تاریخ سلطه و تجاوز دولتمردان آمریکایی به شمار میرود. درواقع، امداد غیبی حادث شده در این واقعه نشان داد که قدرت صرفاً بر مدار و محور محاسبات مادی نمیچرخد...
با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه که متحد استراتژیک آمریکا در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس محسوب میشد، از آنجا که منافع آمریکا در منطقه به طور جدی در معرض خطر قرار میگرفت، آمریکا در مبارزه میان انقلابیون به رهبری امام خمینی(ره) و رژیم شاه، از شاه حمایت کرد، به گونهای که کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا از اقدامات وحشیانه دژخیمان رژیم شاه در به خاک و خون کشیدن مردم مسلمان انقلابی در 17 شهریور 1357 حمایت کرد. آمریکا از این پس به اقدامات مختلفی برای منحرف کردن نهضت انقلابی مردم ایران دست زد، از جمله اینکه در روزهای آخر عمر رژیم شاه، ژنرال هایزر را روانه تهران کرد تا با انجام یک کودتای نظامی، ساختار ارتش را حفظ کرده و مانع سقوط رژیم شاه شود که موفق نشد.
از این پس، آمریکا به عوامل دولت موقت نزدیک شد و سفارت خود در تهران را به مرکزی برای جاسوسی، خرابکاری و اقدامات براندازانه علیه انقلاب اسلامی تبدیل کرد که با اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) در تسخیر این لانهی جاسوسی، نقشه های شوم آمریکا نقش بر آب میشود. لذا آمریکا به دشمنی جدی با انقلاب اسلامی روی آورد و تمام روابط دیپلماتیک خود را با تهران قطع کرد و تمام اموال و داراییهای ایران را در داخل خاک خود بلوکه کرد و پس از آنکه فشارهای سیاسی - دیپلماتیک و اقتصادی آمریکا در آزادسازی گروگانهای آمریکایی در ایران و درواقع، جوساسانی که در قالب و ظاهر دیپلماتیک فعالیت میکردند، مؤثر نیفتاد، آمریکا از سر اشتباه محاسباتی به یکسری اقدامات دست زد که اولین آنها، طراحی و اجرای حمله نظامی به ایران بود. نقطهی شروع این حمله، صحرای طبس، در تاریخ پنج اردیبهشت ماه 1359 بود. اما شرخ خلاصه این ماجرا بدین قرار است:
سپیدهدم روز جمعه پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ بود که عملیات نظامی ارتش آمریکا در طبس، که به قصد خارج کردن گروگانهای آمریکایی(جاسسوان سفارتخانه آمریکا) در تهران صورت گرفت، با شکست مواجه شد. این عملیات که آمریکاییها آن را عملیات «پنجه عقاب» نامیده بودند توسط نیروهای ویژه ارتش آمریکا، به نام نیروی دلتا طراحی شده بود. واحد دلتا علاوه بر دارا بودن مهارتهای ویژه در زمینههای ضدشورش، تواناییهای تکنیکی و تاکتیکی یک یگان کوچک نظامی را نیز دار بود. تکاوران شرکتکننده در این عملیات، ۱۱۸ نفر بودند و عملیات بر پایه همکاری هر چهار نیروی ارتش آمریکا(زمینی، هوایی، دریایی و نیروی تفنگداران دریایی) سازماندهی شده بود و طراحی و برنامهریزی آن در رازداری مطلق صورت گرفته بود. سازمان سیا نیز در عملیات پنجه عقاب نقش واحد تدارکات و پشتیبانی محلی، با استفاده از کارکنان فارسی زبان را به عهده داشته است. براساس منابع موجود، این گروه از کارکنان محلیِ فارسیزبانِ سازمان سیا مدتی قبل از شروع عملیات پنجه عقاب در ایران مستقر شده بودند و پیشزمینههای محلی موردنیاز برای اجرای عملیات را فراهم آوردند.
درواقع، عملیات شناسایی و تعیین محل مناسب و آمادهسازی آن برای فرود، مدتها قبل از اردیبهشت ۵۹ صورت گرفته بود.... سرانجام در موعد مقرر و در حالی که با همکاری یکی از کشورهای همسایه، آمریکاییها در کمال اطمینان و با محاسبات دقیق خود، وارد فضای پروازی ایران شدند که ابتدا، یکی از بالگردهای آنها در ۱۲۰ کیلومتری راور کرمان دچار نقص فنی شده و به اجبار فرود میآید و سرنشینان آن به بالگردی دیگر منتقل میشوند و همان بالگرد نیز دچار نقص فنی شده و به ناچار به ناو هواپیمابر بازمیگردد. ۶ هواپیما و ۶ بالگرد دیگر خود را به طبس رسانده و فرود میآیند. در حین سوختگیری یکی دیگر از بالگردها دچار نقص فنی شده و در مجموع در حالی که هنوز عملیات آغاز نشده، ۳ فروند بالگرد از دست رفته بود. پس از تماس با مرکز عملیات، کارتر دستور بازگشت نیروها را میدهد؛ ولی هنگام برخاستن هواپیماها و بالگردها، به اذن الهی، توفان شن آغاز شده و یک هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد سی اچ-۵۳ به هم خورده و هر دو آتش میگیرند و در این حادثه ۸ نفر از نیروهای آمریکایی در آتش سوخته و باقی مانده نیروها دست به فرار میزنند و بدین ترتیب عملیات بطور کامل شکست میخورد.
شگفتى این ماجرا وقتى روشن مىشود كه بدانيم دولت تجاوزگر آمريكا در خصوص چنين مأموريتى، بیش از پنج ماه تمام در صحراهاى آريزونا(جايى كه تقريباً شرايط كوير ايران را داراست) تعليمات پيچيده و فشردهاى را به كماندوهاى خود داده بود و از پيچيدهترين تكنيكهاى نظامى اعم از تسليحات نظامى و دفاعى تا صنايع مدرن هواپيمايى استفاده كرده و بودجه نامحدودى را براى اين عمليات اختصاص داده بود. برنامهریزی و دقتعمل آمریکاییها در طراحی این عملیات بحدی بود که حتی سازمان هواشناسى آمريكا، وضع جوى ايران بخصوص منطقه فرود در صحراى طبس را كاملاً پيشبينى کرده بود و به علت اينكه هواى آن شب مهتابى بود، ورود هرنوع هواى غيرمطلوب و وقوع طوفان بعيد به نظر مىرسيد، اما با این حال، نیروهای آمریکایی در کمال ناباوری با طوفان شن مواجه شدند.
دولت آمریکا بلافاصله به شکست عملیات خود اعتراف کرد و وزیرخارجه وقت آن استعفا داد. امام خمینی(ره) بعد از این حادثه، «شنها را مأمور الهی» دانستند و در پیامی نوشتند: «آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلیکوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند. شنها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست.»
آمریکا در حادثه طبس شکستی را متحمل شد که به منزله کابوسی برای تمام تاریخ سلطه و تجاوز دولتمردان آمریکایی به شمار میرود. درواقع، امداد غیبی حادث شده در این واقعه نشان داد که قدرت صرفاً بر مدار و محور محاسبات مادی نمیچرخد، بلکه فراسوی توانمندیهای نظامی و اطلاعاتی، دست تقدیر الهی و نیروی لایزال وی وجود دارد که در مواقع لازم، یاوران و پیروان خود را تنها نمیگذارد.