آمریکاییها هرگاه میخواهند کسی را وادار کنند که به آنها اعتماد کند، این جمله معروف از ارنست همینگوی نویسنده آمریکایی را به یادش میآورند که: «تنها راه اعتماد کردن به کسی این است که یک بار به او اعتماد کنی» اما هر گاه قرار باشد خود به کسی اعتماد کنند و کاری را بر اساس اعتماد متقابل انجام دهند، این جمله معروف روسی که بارها از زبان دونالد ریگان بیان شده را به کار میبرند : «اعتماد اما بررسی کن».
این روزها با این حال آمریکاییها نمیتوانند زیاد هم بر روی جمله معروف همینگوی سرمایه گذاری کنند چرا که در تمام دنیا، تجربیات زیادی در مورد اعتماد کردن به مسئولان و رهبران ایالات متحده و خیانتها و از پشت خنجر زدنهای آنها وجود دارد. کشورها و رهبران زیادی هستند که مرور تاریخ و عملکردشان و چگونگی روی کار آمدن و از تخت قدرت به زیر کشیده شدنشان همیشه حاوی نشانهها و ردپایی از خیانت عوامل آمریکایی است.
با وجود اینکه این روزها صحبت از اعتماد متقابل در گفت و گوهای هسته ای با آمریکا است، تاریخ ایران و به خصوص دوران مشروطه نیز نشان داده که چندان هم نمیتوان به طرف آمریکایی اعتماد کرد. روز 29 اسفند و ملی شدن صنعت نفت به خوبی این مسئله را نشان داده و میتوان از آزمون مصدق به عنوان آزمون کهن ایرانیان و آزمون مرسی به عنوان جدیدترین آزمون مسلمانان در قبال آمریکا یاد کرد.
خیانت آمریکا به اعتماد مصدق
آمریکا کسانی که به سیاست هایش هم خوشبین بودند را تحریم می کرد.آمریکاییها بهرغم همدلیهای اولیه با مصدق، از اعطای هرگونه کمکهای فنی برای اداره پالایشگاه و نیز وامهای درخواستی مصدق برای برونرفت ایران از بحران شدیدی که به آن دچار بود دریغ کردند و ناباورانه «مشتریهای احتمالی آمریکایی خواهان نفت ایران را از معامله با شرکت ملّی نفت ایران» برحذر داشتند و با کمک به جبران نیازهای نفتی شرکت ملی نفت انگلیس از مسیرهای دیگر، آنها را از نفت ایران بینیاز کردند و این خود اقدامی بالاتر از اقداماتی است که از آن در تاریخ معاصر ایران به کودتای28مرداد1332 موسوم است؛ چرا که در صورت تمکین مصدق با نامه برکناری شاه، دیگر کار به شورشها و اقدامات نظامی که در ایران به کودتا شهرت یافته است نمیکشید؛ به این معنی که کودتای حقیقی همان فشارها، عدم حمایت و کارشکنیهایی بود که مانع فروش نفت ایران در بازارهای جهانی شده و موجبات نارضایتیهای گسترده، انحلال مجلس و دشمنیهای فراوان داخلی را برای مصدق فراهم آورده بود.
موضع آمریکا در گام نخست در برابر مصدق و نهضت ملّی شدن نفت حمایت ظاهری بود.
طبیعی بود که آمریکاییها در ابتدا در این گمان بودند که مصدق با ایجاد گسست در قدرت بلامنازع انگلستان در نفت و سیاستگران ایران میتواند جاپای آمریکا را در ایران بازتر نماید. گرایش و تمایل صادقانه مصدق به آمریکا و امیدواری به آنها نیز مشوق این گرایش بود.
در واقع آمریکا به فکر استفاده از نفت ایران بود، درحالی که فعال مایشاء بودن انگلستان با منافع آمریکا نیز در تعارض قرار داشت.
آمریکا در آن برهه های حساس علیرغم اینکه در ایران حضور داشت اما با حمایت از شاه عملا منافع ملت ایران و دولت مصدق را فدای منافع دیکتاتورها می کرد.
سقوط مصدق دستاورد خوش بینی به آمریکا بود
مقام معظم رهبری درخصوص خوشبینی مرحوم مصدق به آمریکایی ها که در نهایت به سرنگونی وی منجر شد، فرمودند: «حادثه از این قرار بود که دولت مصدّق که نفت را، منبع ثروت ملّی کشور را از چنگ انگلیسیها و از دست انگلیسیها با کمک افرادی که بودند -مرحوم آیتالله کاشانی و دیگران- توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیهی به آمریکا بود. در مقابلِ دشمنی انگلیسها، فکر کرد باید یک پشتیبانی در عرصهی بینالمللی داشته باشد، این پشتیبان آن روز از نظر او آمریکا بود؛ به آمریکاییها اعتماد کرد؛ امید او به آمریکاییها بود. از این خوشبینی و سادهاندیشی، آمریکاییها استفاده کردند، [کودتای] بیستوهشتم مرداد را به راه انداختند.»
مقام معظم رهبری، با تاکید بر اهمیت مطالعه تاریخ و لزوم عبرت گرفتن از آن، فرمودند: «اینها مسائلی است که جای تحقیق دارد و جای دنبالگیری دارد. ۲۵ سال اختناق، فشار بر ملّت ایران، ضایع کردن منابع انسانی این کشور، غارت منابع طبیعیِ این کشور، بدنام کردن ملّت ایران در میان ملّتهای مسلمان در منطقه، کارهایی بود که آمریکاییها در این مدّت کردند. چقدر انسانها کشته شدند، چقدر انسانها زندان رفتند، چقدر انسانها شکنجه شدند، در داخل کشور چه سیاستهای خائنانهای علیه ملّت ایران انجام گرفت که همه در سایهی حضور آمریکاییها و حضور دولت دستنشاندهی آمریکاییها در ایران [بود] و بهخاطر اعتمادی که آن روز، آن آقا از روی سادهاندیشی به آمریکا کرد.»
با توجه به اشارات اخیر مقام معظم رهبری به خوشبینی و اعتماد مصدق به آمریکا و تاکیدات ایشان بر ضرورت عبرت گرفتن از این رویداد تاریخی؛ در این نوشته به دو نامه تاریخی و ماندگار از دکتر مصدق و رییس جمهور وقت آمریکا اشاره می کنیم. ابتدا نامه مصدق و درخواست وی از آیزنهاور برای کمک های اقتصادی به ایران که به خوبی گویای خوشبینی مصدق به آمریکاست؛ و نامه دوم پاسخ عبرت آمیز آینهاور به درخواست مصدق.
ماجرا از این قرار است که در میانه بحران اقتصادی و بیثباتی سیاسی ناشی از تحریم نفتی ایران از سوی انگلیس، دکتر محمد مصدق در تاریخ ۲۱ دی ماه سال ۱۳۳۱ نامهای به آیزنهاور رییس جمهور وقت آمریکا نوشت و از او خواست با توجه به اوضاع بحرانی اقتصاد ایران، مساعدت نموده و موانع پیش روی صادرات نفت ایران را برطرف نماید. مصدق در این نامه با اشاره به اقدامات خصمانه دولت انگلیس، وضعیت ملت ایران را برای رییس جمهور آمریکا شرح داد و از کمکهای ناچیز آمریکا به ایران هم انتقاد کرد. مصدق در نامهاش از آیزنهاور خواست که چنانچه رفع موانع در راه فروش نفت ایران برایش ممکن نیست؛ لااقل با کمکهای اقتصادی موثر، به ایران کمک کند.
بخشی از نامه دکتر مصدق به آیزنهاور به شرح زیر می باشد:
«چون دولت انگلیس به این امید است که وضعیت سابق خود را در ایران تجدید کند به هیچ یک از این پیشنهادات ترتیب اثر نداده اکنون در اثر اقدامات شرکت سابق و دولت انگلستان ملت ایران در برابر مشکلات اقتصادی و سیاسی بزرگی قرار گرفته است که ادامه این وضع از نظر بین المللی نیز ممکن است عواقب خطیری داشته باشد و اگر در این موقع کمک موثر و فوری به این مملکت نشود شاید اقداماتی که فردا به منظور جبران غفلت امروز به عمل آید خیلی دیر باشد.
البته در این مدت کمک هایی از طرف دولت آمریکا به ایران شده که موجب تشکر است، ولی آن قدر نبوده است که مشکلات ایران را مرتفع کند و صلح جهانی را که هدف و آمال دولت و ملت شرافتمند آمریکا است تامین نماید. سطح زندگی مردم ایران در نتیجه یک قرن سیاست استعماری خیلی پایین بوده و بالابردن آن بدون برنامههای عمرانی دامنه دار امکان پذیر نخواهد بود. متاسفانه کمکهایی که تاکنون شده اصولا در حدود کمکهای فنی بوده و حتی در این قسمت نیز گاهی اوقات مساعدت هایی که لازم بوده نشده است، من باب مثل یادآوری میشود که بانک صادرات که میبایست ۲۵ میلیون دلار برای امور کشاورزی به ایران کمک کند به واسطه دخالتهای ناروای دیگران منصرف گردید.
ملت ایران امیدوار است که با مساعدت و همراهی دولت آمریکا موانعی که در راه فروش نفت ایران ایجاد شده برطرف شود و چنانچه رفع موانع مزبور برای آن دولت مقدور نیست کمکهای اقتصادی موثری بفرمایند تا ایران بتواند از سایر منابع خود استفاده نماید. کشور ایران غیر از نفت دارای ثروت های طبیعی دیگر نیز هست که بهرهبرداری از آنها مشکلات فعلی کشور را حل خواهد نمود، ولی این امر بدون کمک های اقتصادی میسر نمیباشد. در خاتمه توجه موافق و اثربخش آن حضرت را به وضع فعلی ایران جلب نموده و یقین دارم تمام نکات این پیام را با اهمیتی که شایسته است تلقی خواهند فرمود. خواهشمند است احترامات فائقه دوستدار را قبول فرمایید.»
همان گونه که از مفاد این نامه مشهود است، مصدق به واقع تصور می کرد که برای رفع بحران اقتصادی ناشی از تحریم های انگلیس، چاره ای جز مراجعه و استمداد از آمریکا ندارد. براین اساس آنچنان به کمک های آمریکا خوش بین بود که با یقین و اطمینان کامل (همان گونه که در پایان نامه اشاره شده) منتظر اقدام شایسته دولت آمریکا بوده است!
اما پاسخ آیزنهاور رییس جمهور آمریکا به درخواست دکتر مصدق، برخلاف انتظار او بود. چرا که آینهاور آب پاکی را روی دست مصدق ریخت و در پاسخی عجیب، هرگونه کمک آمریکا را به ایران برای حل مشکلات اقتصادیش رد کرد! در ادامه بخش هایی از نامه آیزنهاور را می خوانیم:
«تاریخ نشان میدهد که حکومت و مردم آمریکا همیشه احساسات دوستی عمیق نسبت به ایران داشته و دارند، بدین خاطر از اینکه بین ایران و انگلستان اختلاف بروز کرد و طرفین نتوانستهاند اختلافات خود را حل و فصل نمایند، با حکومت و مردم ایران ابراز همدردی میکند. ولی در اینکه آیا دولت ایالات متحده میتواند نیازهای اقتصادی و مالی مورد تقاضای حکومت ایران را برطرف کند، به دو علت جواب منفی است! اولا تا زمانی که ایران نتواند از فروش نفت و محصولات نفتی خود، وجوهی به دست آورد و با انعقاد قرارداد معقول و عادلانه درباره غرامت، بار دیگر نفت ایران به مقادیر زیادی فروخته شود، انتظار کمک نمیتواند داشته باشد! ثانیا هرگاه حکومت دول متحده بخواهد به میزان معتنابهی از راههای اقتصادی به ایران کمک کند، در حق مودیان مالیاتی آمریکا شرط انصاف را رعایت نکرده است! بدین خاطر بسیاری از مردم آمریکا تا وقتی نفت حل و فصل نگردد، با خرید نفت ایران عمیقا مخالفت خواهند کرد!»
در سال های اخیر تعدادی از جریان های رسانه ای، چند نفر از افراد سیاسی کشورمان را مصدق نام نهاده اند و البته اشتباه هم نگفته اند آنها از جهتی به مصد ق شبیه بوده اند،از جهت اعتماد به آمریکا و آمریکا در زمان همین افراد تحریم هایش را علیه ایران افزایش داده است و پاسخ اعتماد آنها را به آمریکا داده است.اگر مصدق به آمریکا اعتماد نمی کرد هیچگاه آن جمعیت میلیونی پشتیبان خود را از دست نمی داد و در غربت به روستای احمدآباد تبعید نمی شد ؟