247 روز از پایان کار محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران میگذرد و مایه نگرانی و تأسف است که 247 روز است که از جنبوجوش و تکاپوی سازندگی و پیشرفت پایتخت که در سالهای گذشته مردم به طور مداوم شاهد آن بودند، خبری نیست[...]
یادداشت: 247 روز از پایان کار محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران میگذرد و مایه
نگرانی و تأسف است که 247 روز است که از جنبوجوش و تکاپوی سازندگی و
پیشرفت پایتخت که در سالهای گذشته مردم به طور مداوم شاهد آن بودند، خبری
نیست. این فقدان مدیریت و فعالیت در شهرداری تهران موضوعی نیست که حامیان
شهردار سابق تهران یا مخالفان سیاسی و جریان رقیب اصلاحطلبان آن را مطرح
کنند؛ بلکه فردی چون غلامحسین کرباسچی از جمله افرادی که در تدوین فهرست
انتخاباتی جریان اصلاحات که حالا تمام کرسیهای پارلمان شهری را به دست
آوردهاند، نقش داشته، بر آن تأکید میکند و در این باره میگوید: «شورای
شهر با اين عملكرد به جز آنكه خود را از نظر كاري زير سؤال ميبرد، مجموعه
اصلاحطلبان و افرادي كه آنها را به مردم معرفي كردهاند، نيز زير سؤال
ميبرد.»
اما این همه ماجرای یک سال گذشته شورای شهر تهران نیست،
بلاتکلیفی وضعیت شهرداری، انتخاب محمدعلی نجفی با وجود انتقادات فراوان
رسانهها و افکار عمومی و بعد هم بازی استعفا و القای وجود فشارهای بیرونی
به دلیل اتفاقات برج میلاد و ادعای اینکه مبارزه با فساد عامل رفتن نجفی از
خیابان بهشت شد، اداره دوباره شهرداری تهران با سرپرست و تیتر رسانههای
اصلاحطلب در این روزها که حاکی از اختلاف میان جریانهای اصلاحطلب حاضر
در شورا است، همه ناظران را به یاد شورای اول و اتفاقات تلخ آن دوره
میاندازد؛ در این میان سؤال اینجاست که تکلیف منافع پایتختنشینان برای
اعضای شورای شهر در چه درجهای از اهمیت قرار دارد؟ مگر شورای شهر نماینده
مردم نیست و با شعار خدمت به مردم روی کار نیامده، پس چرا در حدود 9 ماه
گذشته تقریباً همیشه درگیر مباحث جناحی و اختلافی بوده و همه پروژههای
شروع شده از قبل هم متوقف شده است؟ آیا منافع جریانهای گوناگون اصلاحطلب و
نزاعهای درونگروهی بر منافع مردم ارجحیت دارد؟!